دست‌کم ۵۲ جوان زیر ۳۲ سال در انتظار اعدام



۵۲ جوان در صف سپرده شدن به چوبه دار انتظار می‌کشند. 

سن این زندانیان همگی زیر ۳۲ سال است.

در زندان تهران بزرگ (فشافویه) دست‌کم ۵۲ جوان با اتهامات مربوط به مواد مخدر با احکام تایید شده اعدام، در تیپ ۱ و ۲ این زندان در صف سپرده شدن به چوبه دار انتظار می‌کشند.

در حال حاضر ۳۲ زندانی در تیپ یک و ۲۰ زندانی درتیپ دو این زندان، جمعا ۵۲ زندانی با احکام تایید شده اعدام نگهداری می شوند.

یک منبع مطلع پیش از این به هرانا گفته بود: “بعد از اعتصابات و شورش های محکومین اعدام واحد دو زندان قزلحصار، حدود ۱۰۰ زندانی از واحد دو به زندان تهران بزرگ معروف به فشافویه منتقل شدند.” بزودی طی گزارشات تکمیلی مشخصات این زندانیان توسط هرانا منتشر خواهد شد. 

وضعیت نامناسب بهداشتی در زندان ارومیه



عدم مدیریت سالم،عدم رسیدگی بهداشتی،غذای نامناسب،عدم تفکیک جرائم و …

در زندان ارومیه حاکم است.

زندانیان زندان ارومیه در شرایط بد این زندان شرایط وخیمی را تجربه می‌کنند به‌طوری‌که این زندان به دلیل سوء مدیریت در وضعیت اسفناک بهداشتی قرار دارد.

کیفیت بدغذایی که به‌طور روزانه در فضایی کاملاً غیربهداشتی آماده می‌شود یکی از دلایل بیماری‌های مختلف زندانیان زندان ارومیه را فراهم کرده است.

زندانیان سیاسی این زندان که از بیماری‌های گوناگونی رنج می‌برند عموماً از رسیدگی محروم هستند و مسئولین بهداری تنها به تجویز مسکن جهت رفع درد بسنده می‌کنند.

زندانیان سیاسی در زندان ارومیه بدون تفکیک بر اساس جرائم همراه زندانیان عادی که بعضاً خطرناک هستند، نگهداری می‌شوند.

تهدید و ضرب و شتم زندانیان یکی از اتفاقات روزمره در این زندان به‌حساب می‌آید. مسئولین زندان نامبرده در آخرین تهدید خود به زندانیان گوشزد کردند، در صورت بازرسی سالانه از سوی صلیب سرخ جهانی، هرگونه اعتراض و یا اعلام در مورد وضعیت بد زندان را تاب نمی‌آورند و با زندانی معترض برخورد شدید خواهند کرد. 

بازداشت و بی‌خبری از یک دختر دانشجو در شهرستان سقز



مأموران امنیتی وابسته به اداره اطلاعات سقز، یک دختر دانشجو از اهالی این شهر را بازداشت کردند و تا لحظه تنظیم خبر هیچ اطلاعی از وی در دسترس نیست.

 ۲۳ تیرماه سال جاری، نیروهای امنیتی وزارت اطلاعات با مراجعه به خانه «سحر فیضی» دانشجوی ۲۴ ساله سقزی پس از تفتیش منزل، وی را بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل کرده‌اند.

این دانشجوی ۲۴ ساله از زمان بازداشت تاکنون هیچ تماسی با خانواده خود نداشته و این امر موجب نگرانی این خانواده شده است.

نیروهای امنیتی علت بازداشت این دختر ۲۴ ساله را شرکت در اعتصابات کردستان اعلام کرده‌اند. 

بی خبری از وضعیت آرش زاد پس از گذشت یک سال از زمان بازداشت



مقامات قضایی ایران، از ارائه جزییات پرونده و وضعیت او خودداری می کنند.

آرش زاد، موسس و سردبیر وبلاگینا، در دهم مرداد ماه سال ۱۳۹۴، زمانی که قصد داشت جهت بازگشت به محل اقامت خود در ترکیه، از کشور خارج شود، در فرودگاه امام‌خمینی از سوی نیروهای امنیتی بازداشت و به مکانی نامشخص منتقل شد. این درحالی است که از یک سال پیش تا کنون، هیچ اطلاعاتی وضعیت وی و اتهامات او از سوی خانواده یا وکیل وی منتشر نگشته و مسئولین نیز خبر بازداشت وی را نیز اطلاع‌رسانی نکرده‌اند.

یک منبع مطلع پیش تر درباره دلایل بازداشت آرش زاد عنوان داشته بود: «آرش به ایران رفت و آمد داشت. در کنفرانس‌های بین‌المللی، از جمله “آی‌بریج” نیز شرکت کرده بود. پروژه‌هایی که او مشغول به آن‌ها بود، به خودی خود مشکلی نداشتند اما احتمال می‌رود که این رفت و آمدها و هم چنین ارتباط‌هایی که آرش از این طریق به دست می‌آورد، باعث دستگیری او شده باشد. »

آرش زاد، موسس و سردبیر وبلاگینا، یکی از مشهور‌ترین وبلاگ‌های گروهی حوزه فناوری اطلاعات در ایران است. وبلاگینا فعالیت خود را از سال ۱۳۸۶ آغاز کرد و مطالب تخصصی زیادی در این حوزه منتشر کرده است.

آرش زاد پیش از این با پروژه “کفشدوزک” که بر افزایش نقش زنان در حوزه‌های تکنولوژی تمرکز دارد، موفق به دریافت جایزه جوانان سازمان ملل در سال ۱۳۹۳ شده بود. او از کارآفرینان حوزه تکنولوژی است و در سال‌های گذشته چند کارگاه‌های آموزشی در شهرهای مختلف با محوریت مشارکت زنان در حوزه تکنولوژی برگزار کرده است.

آقای زاد همچنین از شرکت کنندگان کنفرانس کارآفرینی آی‌بریج برلین در سال ۱۳۹۴ بود. این کنفرانس یکی از بزرگترین گردهمایی‌های ایرانیان در خارج از ایران است که بیش از ۴۰۰ شرکت نوپای فناوری، چندصد کارآفرین از ایران و دیگر نقاط جهان، به خصوص آمریکا در آن شرکت دارند.

گفتنی است که سازمان گزارش‌گران بدون مرز در ماه های گذشته بازداشت آرش زاد را محکوم کرده و عنوان داشته که در با روی کار آمدن دولت حسن روحانی همچنان کنترل بر اینترنت وجود دارد و فشارها بر کاربران اینتنرت و به ویژه وبلاگ‌نویسان افزایش یافته است.

بازداشت سه تن ازمسیحیان جمهوری آذربایجان توسط اطلاعات سپاه در تهران

خبرگزاری هرانا ـ سه تن از مسیحیان از اعضای کلیسایی در باکو، از سوی گروهی از مسیحیان تهرانی به کلیسای خانگی دعوت شده بودند که با ورود ماموران اطلاعات سپاه کلیه این افراد بازداشت شدند. در این میان یک نوکیش مسیحی ایرانی نیز بازداشت شده است، تاکنون از وضعیت بازداشت شدگان اطلاع دقیقی در دست نیست.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از محبت نیوز، سه گردشگر مسیحی اهل جمهوری آذربایجان که برای گذراندن تعطیلات و دیدار به تهران آمده بودند در تاریخ چهارم تیر ماه ۱۳۹۵ (۲۴ ژوئن ۲۰۱۶) در خانه ای متعلق به یک مسیحی ایرانی در فاز دوم شهرک اندیشه کرج توسط نیروهای لباس شخصی سازمان اطلاعات سپاه بازداشت شدند این افراد پس از بازداشت به مکان نامعلومی منتقل شدند.

اسامی بازداشت شدگان به شرح زیر است:

۱-بهرام نسیبوف الخان اوغلو ۳٧ ساله متاهل اهل باکو تبعه جمهوری آذربایجان

۲-یوسف فرهادوف تالت اوغلو ۵۲ ساله متاهل اهل باکو تبعه جمهوری آذربایجان

۳-الدار قربانوف ۴۸ ساله متاهل اهل باکو تبعه جمهوری آذربایجان

همزمان با این افراد در همان محل کلیسای خانگی تعداد ده تن از نوکیشان مسیحی ایرانی نیز بازداشت شدند که همه آنها به جز یک نفر پس از بازجوئی و گرفتن مشخصات فردی آنان آزاد شدند. آزادی این افراد با این تعهد بوده که در صورت احضار بلافاصله خود را به ماموران اطلاعات سپاه معرفی کنند.

سه مسیحی بازداشتی تبعه جمهوری آذربایجان که از اعضای کلیسای “کلمه زندگی” در باکو هستند، از سوی گروهی از مسیحیان تهرانی در تاریخ مذکور به کلیسای خانگی دعوت شده بودند تا با دیگر مسیحیان در تهران آشنا شوند، نوکیش مسیحی ایرانی «ناصر نورد گُل تپه» ۴۵ ساله چهارمین بازداشت شده است. وی پس از بازداشت از همان ابتدا بصورت جداگانه مورد بازجوئی قرار گرفت، که تا کنون پس از گذشت نزدیک به یکماه خبری از محل نگهداری و وضعیت سلامت او در دست نیست.

خانواده بازداشت شدگان مسیحی اهل جمهوری آذربایجان که در باکو ساکن هستند از زمان بازداشت این افراد، قادر نبوده اند که با همسرانشان تماسی داشته باشند. تاکنون فقط دو بار به یکی از آنان اجازه داده شد که به همسرش در جمهوری آذربایجان زنگ بزند. وی در این تماس تلفنی کوتاه به همسرش گفته است “که ما هر سه نفر سالم هستیم و با هم در یک محل نگهداری می شویم”.

بنا براین محل نگهداری این سه نفر همچنان نامعلوم و هیچ مقام رسمی ای تا کنون در این باره اظهار نظری و یا توضیحی نداده است.

ابهام در بازداشت نوکیش مسیحی ایرانی
از سرنوشت و محل نگهداری نوکیش مسیحی «ناصر گُل تپه» نیز هنوز اطلاع دقیقی در دست نیست. همچنان مشخص نیست که چرا وی را که مانند دیگران پس از بازجوئی آزاد نکرده اند.

سعید حسین زاده موحد از زندان اوین به مرخصی درمانی آمد



سعید حسین‌زاده روز ۲۱ تیرماه درپی مراجعه به دادستانی «جهت تمدید مرخصی درمانی‌اش»

بازداشت شده بود.!!

آقای مقیمی با اعلام این خبر نوشت: “با صدور گواهی پزشکی مبنی بر «عدم تحمل کیفر حبس» که امروز صبح در بررسی مجددا وضعیت موکلم توسط پزشک ندامتگاه اوین صادر شد وی به مرخصی درمانی آمد. با توجه به وضعیت بیماری موکلم این امید وجود دارد که مرخصی درمانی ایشان تمدید گردد.”

سعید حسین‌زاده روز ۲۱ تیرماه درپی مراجعه به دادستانی «جهت تمدید مرخصی درمانی‌اش» بازداشت و به سالن ۲ بند ۷ زندان اوین منتقل شده بود.

لازم به یادآوری است آقای حسین‌زاده موحد در اسفندماه سال گذشته پس از اعتصاب غذای اعتراضی به مرخصی استعلاجی اعزام شد.

در مدت زمان اعتصاب غذای وی، سازمان عفو بین الملل در بیانیه ای با عنوان “زندانی عقیدتی بیمار در اعتصاب غذا” در مورد «اعتصاب غذای سعید حسین زاده»، فعال حقوق کودکان و زندانی زندان اوین و «وخامت حال وی» ابراز نگرانی کرده بود.

سعید حسین زاده در مهرماه ۱۳۹۳، از سوی ماموران سپاه در منزل شخصی‌اش دستگیر و به سلول‌های انفرادی بند ۲-الف زندان اوین منتقل شد.

وی در دادگاه بدوی در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه، به اتهام تبلیغ علیه نظام و توهین به رهبری به هفت سال زندان محکوم شد. حکمی که در مرحله تجدیدنظر و در شعبه ۳۶ توسط قاضی زرگر تایید شد.

شناسایی ۱۴ هزار بی‌سواد در گیلان



مدیرکل آموزش و پرورش گیلان از شناسایی ۱۴ هزار و ۲۴۶ نفر بی‌سواد در گیلان خبر داد.، مهدی حاجتی اظهار داشت: “قرار است در مدت ۲ سال این تعداد افراد بی‌سواد شناسایی شده، باسواد شوند”.

وی با بیان اینکه سن ۱۴ هزار و ۲۴۶ بی‌سواد شناسایی شده استان ۱۰ تا ۴۹ سال است افزود: “تلاش می‌کنیم در سال جاری ۴ هزار و ۸۰۰ بیسواد گیلان باسواد شوند”.

مدیرکل آموزش و پرورش گیلان گفت: “رشت با ۴ هزار و ۱۳۱ نفر بی‌سواد، تالش با ۳ هزار و ۱۶۵ نفر، صومعه‌سرا با یک هزار و ۲۲۲ نفر و فومن با یک هزار و ۶۶ نفر بی‌سواد بیشترین آمار بی‌سوادی این استان را به خود اختصاص داده‌اند”.

محمدامین عبدالهی از زندان بیرجند به مرخصی آمد( بقید وثیقه)



محمد امین عبدالهی زندانی سیاسی تبعیدی در یازدهمین سال حبس، با تودیع وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی از زندان بیرجند به مرخصی ۱۲ روزه اعزام شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز جاری محمد امین عبدالهی زندانی سیاسی تبعیدی از زندان بیرجند با وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی به مرخصی ۱۲ روزه اعزام شد.

یک منبع نزدیک به این زندانی سیاسی دراین باره به گزارشگر هرانا گفت: محمد امین به دلیل اعتصاب غذاهای پیشین دچار مشکلات گوارشی است و هم‌چنین دچار مشکلات بینایی نیز شده است. قبل از این با مرخصی و درمان وی مخالفت می شد اما بالاخره با تودیع وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی و موافقت با مرخصی‌اش، امروز به مرخصی ۱۲ روزه آمد. البته دیروز مرخصی وی در کامپیوتر زندان ثبت شده بود که با یک روز تاخیر به مرخصی فرستاده شد.

محمدامین عبدالهی، پائیزسال ۱۳۸۴ بازداشت و پس از ۱۵ ماه بلاتکلیفی در دادگاه انقلاب مهاباد به اتهام محاربه از طریق همکاری موثر و مسلحانه با یکی از احزاب مخالف و نیز تبلیغ علیه نظام، دادگاهی و در مجموع به ۱۸ سال زندان و تبعید به زندان طبس محکوم شد.

این شهروند اهل بوکان در سال ۹۲ به زندان طبس منتقل شد و در مهرماه سال ۹۴ درحالی که دراعتصاب غذا بود به زندان بیرجند فرستاده شد.

شایان ذکر است، محمد عبدالهی برادر این زندانی سیاسی نیز با اتهام محاربه به اعدام محکوم شده است و هم اکنون در زندان مرکزی ارومیه نگهداری می شود.

هشدار آیت الله مکارم:افزایش گرویدن به «مسیحیت» در پایتخت معنوی شیعیان

چه اتفاقاتی در حاشیه شهر مشهد افتاده که ناصر مکارم شیرازی از مراجع تقلید بلند پایه حکومت را آنقدر نگران کرده؟ او ظرف چند ماه گذشته برای دومین بار به طور رسمی و چندین بار در محافل خصوصی از نسبت به آنچه در حاشیه مشهد می‌گذرد هشدار داده است!
آنچه او بر آن تاکید دارد «فعالیت و نفوذ دشمن» است. اما چه دشمنی؟ به گفته مکارم عده‌ای تصور می‌کنند با گرفتن حاشیه شهر می‌توانند آرام‌آرام نفوذ کنند و بعد بگویند پایگاه مهم تشیع، مشهد را در اختیار گرفتیم.

او تاکید کرده در دیداری که با علی خامنه‌ای داشته گفته مشکلات اطراف مشهد حل شدنی است و نباید احساس ضعف و نگرانی کنیم، باید به کارهای مهمی دست بزنیم؛ در آن دیدار شش راهکار ارائه دادم که یکی از آن‌ها حضور پررنگ مبلغان و مفسران در آن مناطق بود.

آنطور که می‌گوید پیشنهاداتی هم داده از جمله اینکه در آن منطقه ورزشگاه احداث شود تا جوانان بیشتری جذب شوند و اجازه داده نشود هیچ روزنه‌ای برای به انحراف کشاندن مردم بوجود بیاید. او همچنین از علما و مبلغان خواسته تا به این مناطق سفر کنند تا از انحرافشان جلوگیری شود.

مکارم از چه نگران است؟ در قدرتمندترین کلان شهر مذهبی ایران چه می‌گذرد؟
برای این منظور باید کمی عقب‌تر رفت.اواخر سال ۸۹ وحیدخراسانی با ابراز نگرانی از گسترش مسیحیت در کشور گفته بود: «آمار جوانانی را که در شهر مذهبی قم، به دین مسیحیت گرویده‌اند، در اختیار دارد.» او با انتقاد شدید از مسؤولان و دستگاه های اجرایی به خاطر آن که از این قبیل موضوعات غافلند به آنها هشدار داد و از مسؤولان خواست که دیگر در این باب کوتاهی نکنند.

هشدار این مرجع تقلید که بازتاب گسترده ای در رسانه ها داشت، بیشتر متوجه شهرهای مذهبی بود. مدرس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم در درس تفسیر خود نسبت به فاصله گرفتن جوانان از اسلام و غلتیدن به دامان سایر ادیان ابراز تأسف کرده بود.

وی خواستار چاره اندیشی مسؤولان مربوط در این خصوص شده و تصریح کرده بود که بساط «تبلیغ مسیحیت» باید از این مملکت برچیده شود.

این مدرس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم، بر ضرورت برنامه ریزی مناسب دستگاه های مسئول در راستای مقابله با تبلیغ و ترویج مسیحیت در کشور تأکید کرده و از آمار جوانانی که مسیحی شده‌اند خبر داده بود.

درست بعد از او بود که جعفر سبحانی نیز نسبت به گسترش فعالیت‌های مسیحیان در شهرهای مذهبی به خصوص قوم و مشهد هشدار داد. آنهم بر مبنای گزارشی که نشان می‌داد ۶۰۰ نفر از مردم یک شهر در استان خراسان مسیحی شده‌اند.

پس از آن روحانیت مشهد نسبت به افزایش تبلیغات بهائیان در آن مناطق خبردادند. رسول جعفریان از جمله شیوخی بود که در آن زمان دست به قلم شد به میدانداری بهاییان و مسیحیان و کم کاری نهادهای تبلیغی دینی اعتراض کرد.

او در بخشی از یادداشت خود آورده بود «روزگاری در قم، مؤسسه در راه حق، یک تنه برابر تبلیغات مسیحیت می ایستاد و تأثیر شگرفی هم در آن دوره داشت، اما امروزه در قم مرکز خاص و مؤثری که در این باره با رویکرد تبلیغی علمی کار کند، وجود ندارد.»این استاد دانشگاه با انتقاد از عملکرد ضعیف مؤسسات تبلیغی، ادامه می دهد «در حالی که بودجه‌های فرهنگی زیادی وجود دارد که می‌تواند در این حوزه های فکری هزینه شود، اما متأسفانه شاهد اقدام فعال و هماهنگ در این زمینه ها نیستیم؛ در چنین شرایطی، شنیدن این که مثلن بچه فلان روحانی ممکن است مسیحی شده باشد، یا این که فلان جوان ایرانی که برای تحصیل به فرنگ رفته بهایی شود، نباید ما را شگفت زده کند! »

مکارم شیرازی اردیبهشت ماه امسال یکبار دیگر با بیان اینکه یک میلیون و ۲۰۰ نفر از مردم حاشیه مشهد اهل سنت هستند نسبت به ترویج یهائیت نیز ابراز نگرانی کرد.

اما آنچه نگرانی اصلی حوزویان در استان خراسان است چیست؟
کلیساهای خانگی در شرق کشور به سرعت در حال گسترش است. مشهد در صدر این فهرست قرار دارد. این را آمار بالای پناهندگان مسیحی ایرانی در کشورهای مختلف می‌گوید. همچنین میزان ارسال کتاب مقدس و جزوه برای مشهد و شهرهای مجاور آن به شدت رو به افزایش است.

اسفند ۸۹ اطلاعات سپاه ۲۰۰ کلیسای خانگی در مشهد را شناسایی کرد، این آمار پس از شش سال به مراتب بیشتر هم شده و شهری چون مشهد، دومین کلانشهر مذهبی جهان، پایتخت معنوی ایران در کنار شهرهای رشت، تهران و کرج بیشترین آمار فعالیت کلیساهای خانگی را دارد.

از این روست که مراجع شیعه به شدت نگران افزایش تعداد نوکیشان مسیحی در مشهد هستند.

امکان حقوق شهروندی در جامعه دینی

اعتماد نوشت: در دومین جلسه از سلسله درسگفتارهای «حقوق شهروندی؛ جستاری در طریق پرچالش علوم انسانی»، محمدرضا بهشتی، استاد دانشگاه تهران، با تاکید بر اینکه هدف او بیشتر طرح پرسش است تا پاسخ دادن، به طرح مباحثی چون تعریف حق، رابطه میان اخلاق و حقوق و تفاوت عمده آنها، رابطه حق و مفهوم عدالت و مواجه‌های متفاوت با مساله حقوق و همچنین چالش‌های مطرح در بحث حقوق بشر و حقوق شهروندی پرداخت.
این درس‌گفتارها طی هفته اخیر، با حضور اساتید حوزه و دانشگاه و دبیر کمیسیون حقوق بشر اسلامی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد که در آنها، محوریت بحث بر فقه سیاسی شیعه و حقوق شهروندی، چالش‌های شکل‌گیری حقوق شهروندی در دیدگاه فلاسفه، بیگانگی ایرانیان با حقوق شهروندی و امکان اخلاقی حقوق شهروندی در جامعه دینی، قرار داشت.

گزارش نخستین جلسه از این درسگفتارها با سخنرانی محمد سروش محلاتی با عنوان «حق و حقوق در فقه» در شماره ٣۵٨١ روزنامه اعتماد به چاپ رسید که به بررسی نظریات مطرح در میان متفکران اسلامی در باب حقوق شهروندی اختصاص داشت. در این شماره نیز گزیده‌ای از سخنان محمدرضا بهشتی را می‌خوانید.

حقوق به عنوان نظامی دستوری- تجویزی

مسائلی که قصد دارم در این جلسه مطرح کنم مسائل بنیادینی است که فکر می‌کنم قبل از پرداختن به موضوع حقوق شهروندی باید به عنوان مسائل پایه با آن آشنا شد. کار ما در این جلسه بیش از اینکه پاسخ دادن باشد طرح پرسش است و من آن را ضروری می‌دانم زیرا ما هنوز در مرحله اکتشاف و تلاش برای راهیابی و نزدیک شدن به موضوع حقوق شهروندی، با توجه به نیازها و اقتضائات جامعه خود هستیم. سنت علمی ما چنین بوده که در ابتدا تلاش می‌کردیم بتوانیم یک فهم از حق و حقوق به دست بیاوریم اما ارایه یک تعریف جامع و مانع از مفهوم حق کار بسیار دشواری است زیرا اکنون رشته‌های علمی گوناگونی هستند که به مفهوم حق و حقوق می‌پردازند. به علاوه در نتیجه تفاوتی که در روش و رویکرد ما وجود دارد به فهم متفاوتی از این مفهوم می‌رسیم. دلیل دیگر اینکه، ما با مفهومی رو به رو هستیم که مثل بقیه مفاهیم سرگذشتی دارد و به عنوان یک پدیده تاریخی، در معرض دگرگونی‌های تاریخی بوده و هست. بنابراین من از ارایه تعریفی تصنعی صرف نظر می‌کنم و به این می‌پردازم که چه مفاهیمی با مفهوم حق گره خورده و مقوم آن است.

حق را به ویژه آن گونه که در حقوق شناخته می‌شود به عنوان یک نظام دستوری- تجویزی برای حیات مشترک بشری می‌شناسیم؛ نظامی که ذیل عنوان مجموعه قوانین در کشورها وجود دارد. در این حالت ما با دو نوع قانون مواجه هستیم؛ یکی قوانین طبیعی که تلاش می‌کنند جهان موجودات را تحت یک نظام و انتظام بفهمند و باور نیز بر این بوده که طبیعت تعین خود را از ناحیه این قوانین پیدا کرده است. دوم، قوانین حقوقی است که در آنها با بایدها و نبایدها رو به رو هستیم. این قوانین دربردارنده مطالبه‌ای برای نظم بخشی رفتار انسان‌ها در جمع و جامعه هستند و معمولا نیز تلقی بر این بوده که منشا آنها اراده انسانی است.

تفاوت عمده اخلاق و حقوق

یکی از مسائلی که در طول تاریخ اندیشه فلسفی در حوزه عقل عملی وجود داشته، تفاوت میان اخلاق و حقوق است که بحث بسیار مهمی است. آیا فصلی ممیز بین حقوق و اخلاق می‌توان یافت؟ برخی می‌گویند می‌توان آن را در مفهوم الزام پیدا کرد. ما مطالبه‌ای را به شکل باید و نباید در هر دو عرصه اخلاق و حقوق داریم با این تفاوت که اگر فردی که مخاطب این دستورالعمل ما است از آنچه از او مطالبه می‌شود تخطی کند و ما ناچار شویم در حد درخواست و مطالبه از او متوقف شویم و انجام آن را به اراده و تصمیم خود فرد واگذار کنیم و نخواهیم الزامی را بر گردن او از بیرون سوار کنیم، با دستورالعمل‌هایی از نوع اخلاقی رو به رو هستیم. به عبارت دیگر، مولفه‌ای که در حقوق علاوه بر اخلاق داریم، مولفه الزام است. پیروی از ضابطه در اخلاق با الزامی از بیرون رو به رو نیست در حالی که در حقوق، با یک الزام و جبر نیز رو به رو هستیم و باید آنچه را با عنوان تکلیف بر گردن فرد آورده شده با توسل به الزام و جبر محقق نیز بکنیم.

می‌توان پرسید که آیا الزام تنها اختصاص به حقوق دارد؟ آیا به طور مثال در آداب و رسوم یا در اخلاق ما با نوعی الزام مواجه نیستیم؟ شاید بتوان گفت در هر دوی این مطالبات نیز الزام وجود دارد با این تفاوت که در اخلاق الزامی که مطرح می‌شود یک الزام درونی است، در حالی که در حقوق علاوه بر این الزام درونی، الزام بیرونی نیز وجود دارد. از یک سو، هر دو بایدها و نبایدهایی در خصوص فعل انسان هستند اما این وجه مشترک باعث نمی‌شود در تمام خصوصیات مشابه یکدیگر باشند. آیا ممکن است موضوعی از لحاظ اخلاقی ناموجه اما از لحاظ حقوقی موجه باشد؟ بله برای مثال، فردی مالک یک نیروگاه برق است که در عین کارایی آلودگی محیط زیست را نیز در پی دارد. ممکن است از لحاظ حقوقی تمام مجوزهای لازم را نیز دریافت کرده باشد اما آیا به لحاظ اخلاقی کار او درست است؟ عکس این موضوع نیز ممکن است. ممکن است افراد در زندگی، به مرتبه و حدی از شناخت و عمل برسند که یک فعل واحد آنها ارزش حقوقی و اخلاقی را توأمان داشته باشد.

یکی دیگر از تفاوت‌هایی که بین احکام اخلاقی و حقوقی وجود دارد این است که معمولا اعتبار احکام حقوقی از یک زمان معین شروع می‌شود و امکان دگرگونی و ملغی شدن آنها وجود دارد. در مقابل، احکام اخلاقی دارای اعتبار طولانی هستند، به علاوه تغییر و الغای آنها یا ناممکن است یا در یک فرآیند طولانی و در پی دگرگونی‌های عمیق فکری و فرهنگی ممکن است تغییر کنند یا حتی ملغا شوند. به علاوه، در احکام حقوقی با یک سلسله مراتب روبه‌رو هستیم؛ احکام راجح و مرجوح و مقدم و موخر وجود دارد اما ممکن است بین تکالیفی که برآمده از یک مطالبه است تزاحم پیش ‌آید در این صورت تصمیم‌گیری در این باره، تابع سنجه یک فرد نیست، تابع موقعیت یک فرد نیز نیست و از قبل تعیین شده که کدام راجح است و کدام مرجوح و گویا نقش فرد و تصمیم او نقش بسیار بالاتری است، در حالی که در اخلاق، این گونه نیست. پس در عین حال که بین احکاام حقوقی و اخلاقی نزدیکی وجود دارد تفاوت‌هایی نیز دیده می‌شود.

حق و استلزامات مفهوم عدالت

اما آیا وقتی سخن از حق و حقوق و نظام حقوق می‌گوییم لزوما به معنای نظام درست یا عادلانه است؟ آیا مفهوم حق با مفهوم عدالت گره خورده است؟ این یکی از مباحث مهم در تاریخچه فلسفه حق است. اینکه آیا مفهوم حق تابع استلزامات مفهوم عدالت است؟ اینجا معمولا با دو پاسخ رو به رو هستیم؛ یک پاسخ این است که بله، حق صرفا آن چیزی نیست که در جوامع به عنوان حق شناخته می‌شود بلکه حق آن چیزی است که درست و عادلانه است. این طور نیست که حق، بدون ارتباط با مفاهیم دیگر مثل حقیقت، درستی و عدالت یک محتوای دلخواه داشته باشد بلکه به نظر می‌رسد ذیل مبناها و اصول برتری قرار می‌گیرد که ممکن است اخلاقی نیز باشند. پاسخ دیگر این است که خیر، لزوما وقتی صحبت از حق می‌شود مقصود آن چیزی نیست که درست و عادلانه است، حقوق همواره حقوق عادلانه به این معنا که باید دید چگونه به دست می‌آیند، نیست. مواجه گرایش تحصیلی معمولا این است که باید دید در یک جامعه چه چیزی حق شمرده می‌شود و آن را ملاک قرار می‌دهیم، فارغ از درستی یا نادرستی و تطابق آن با حقیقت و عدالت و نیازی به توجیه اخلاقی نیز ندارد.

پیش‌تر اشاره کردیم که در حقوق با الزام مواجه هستیم که به نظر می‌رسد در رابطه با احکام حقوقی، یک الزام بیرونی است که موجب می‌شود تحقق آنها به نحوی نه فقط ممکن بلکه واجب و عینی شود. در واقع الزام بیرونی تحقق حقوق را به دو صورت تضمین می‌کند؛ یکی به صورت پیشگیرانه یعنی افراد آگاه باشند و بدانند عدول از احکام حقوقی پیامدهای ناخوشایندی را برای آنها به دنبال خواهد داشت و دیگر اینکه با طرح کیفر و مجازات تحقق احکام را در جامعه تضمین می‌کند. درست است که در وهله نخست یک مطالبه است و افراد با اراده آزاد تصمیم می‌گیرند در یک جهت حرکت کنند اما اگر نکردند نیز عنصر الزام افراد را به تبعیت از حکم حقوقی وادار می‌کند، در حالی که در احکام اخلاقی چنین چیزی نیست. یک سلسله از مباحث فلسفه حق و حقوق به این مسائل اختصاص دارد.

چهار مواجهه تاریخی با مساله حقوق

پرسش دیگری که در فلسفه حق مطرح می‌شود این است که اساسا آیا نسبتی میان طرح مساله حق و مساله حیات مشترک انسانی وجود دارد؟ به لحاظ تاریخی، ما با چهار مواجه با مساله حق رو به رو هستیم که من برای هر یک، نمونه‌ای تاریخی انتخاب کرده‌ام. تلقی چهره‌هایی مثل افلاطون و ارسطو این است که بدون حقوق، زندگی سعادتمندانه برای انسان‌ها میسر نخواهد شد. در گرایش دوم، کسانی مثل هابز معتقدند که بدون حقوق شانسی برای بقای حیات جمعی وجود ندارد و با تصادم و اصطکاک مواجه خواهیم شد. گرایش سوم معتقد است حقوق مستقیما نه برای نیل به سعادتمندی است و نه در جهت حفظ زندگی جمعی انسان‌هاست، بلکه حقوق برآمده از شان انسانی و برای ادای تکلیف انسانی است و در گرایش چهارم، چهره‌ای مثل مارکس می‌گوید حقوق صرفا ابزاری است برای تسلط یک جمع بر جمعی دیگر. توضیح مختصری درباره هر یک ارایه می‌کنم. انسان در دیدگاه ارسطو دو تعریف دارد؛ یکی، انسان موجودی است ناطق و تعریف دیگری که با تعریف اول عمیقا گره خورده این است که انسان موجودی اجتماعی است.

البته این نکته را بگویم که مدنی بودن وجه اختصاصی انسان نیست بلکه برآمده از جاندار بودن اوست و به همین دلیل شاید مدنی بودن فصل ممیز انسان نباشد. پس مدنی بالطبع بودن انسان، تحت راهبری مولفه‌ای است به نام «نطق» و نطق نیز هم به معنای اندیشه و هم به معنای سخن گفتن است. انسان مدنی است و تا وقتی در جمع نباشد در طبیعت انسانی او اختلالی وجود دارد، پولیس نیز نیازمند نظام و نظم است که به وسیله حقوق برآورده می‌شود و حقوق خود را در قانون نشان می‌دهد. طبق باور عهد باستان، انسان مدنی است و فرد و جامعه به نحوی با یکدیگر جوش خورده‌اند که سعادت فرد عین سعادت جامعه و برعکس است. تمام تلاش فلسفه بر این بود که بگوید حقوق تابع انسان یا جوامع یا فرهنگ‌های مختلف نیست بلکه مفاهیمی وجود دارد که قابل ثابت و قابل توجیه هستند و معیارهایی وجود دارد که برای همگان از آن جهت که انسان هستند، یکسان است. حقوق در اندیشه باستان برای برپا نگه داشتن پولیس است و بدون قانون و حقوق، پولیس وجود نخواهد داشت و بدون پولیس نیز انسان سعادتمند نخواهد شد. در عهد باستان، اخلاق و حقوق در امتداد یکدیگر قرار دارند و هر دو نیز بر پایه مفهوم عدالت گسترده شده‌اند.

هابز و ضرورت قراداد انسانی

هابز تجربه‌گرا بوده و معتقد است به مدد عقل نمی‌توان کنه و طبیعت اشیا را یافت بلکه باید از آنچه به مدد تجربه حاصل می‌شود تلاش کرد که دریافتی از موجودات و اشیا از جمله انسان داشت. اگر به این انسان که سعی کردیم از طریق تجربی اوصافی از او را به دست آوریم نگاه کنیم و طبیعت را به عنوان همان چیزهایی که می‌توان از طریق تجربه و تعمیم به آنها دست یافت ببینیم، دو مولفه وجود دارد که فعل انسانی را موجب می‌شود. یکی تلاش یک موجود است برای حفظ خود که از این جهت شبیه سایر جانداران است و دیگری به ظهور رساندن آنچه را به عنوان توانمندی و قوت در خود می‌بیند بدون اینکه مانعی سر راه او وجود داشته باشد. وضعیت طبیعی برای هر تک انسان به این شکل است، به همین دلیل اگر انسانی به انسان دیگر برخورد کند مواجهه طبیعی اولیه آنها تصادم و برخورد خواهد بود. هابز وضعیت طبیعی انسان را اینگونه توصیف می‌کند که «انسان، گرگ انسان است» زیرا انسان در راه به ظهور رساندن توانمندی‌های خود هر موجود به ویژه انسانی دیگر را مزاحم تلقی می‌کند. او وضعیت طبیعی را وضعیت جنگ همگان علیه همگان می‌داند.

اگر انسان‌ها بخواهند در این وضعیت طبیعی باقی بمانند نتیجه آن جنگ و از بین رفتن نسل بشر است. اما این موجود برخلاف بقیه موجودات «عقل» دارد و عقل یک مرتبه پیشرفته غریزه است. بنابراین انسان‌ها با یکدیگر وارد توافق، تفاهم و قرارداد می‌شوند و از بخشی از حق خود می‌گذرند که حاصل آن ایجاد حکومت، دولت و امثال آن است که کار آن جلوگیری از همین تصادم است. وظیفه حکومت تضمین بقا و بهزیستی مقدور برای مردم است و حکومت نیز نیازمند تعیین حق و حقوق است. اصل در این موجود، آزادی بی‌حد و حصر است اما چون این آزادی منجر به تصادم و تخریب و تباهی انسان‌ها می‌شود همان غریزه‌ای که انسان را به سمت آزادی می‌راند، او را در شکل عقل، به سمت نوعی تفاهم و توافق، ضامنی برای اجرای قرارداد و نحوه این ضمانت از طریق قوانین و حقوق و امثال آن می‌کشاند. بنابراین بحث بر سر درست و نادرست و عادلانه و غیرعادلانه بودن نیست، بحث بر سر یک اضطرار، غریزه و مکانیسم است و وقتی قراردادی باشد هم وضع آن تابع انسان است و هم لغو آن.

اخلاق و حقوق در اندیشه کانت

آنچه هم در عرصه اخلاق و هم در عرصه حقوق در دنیای کنونی ما و در لایه‌های زیرین آن، از جمله در طرح بحث حقوق، حقوق بشر، حقوق اساسی و حقوق شهروندی نقش تعیین‌کننده دارد اندیشه‌های کانت است که باید جدی گرفته شود. از خود او نقل شده که ممکن است کسانی با من موافق یا مخالف باشند اما نمی‌توانند از کنار من عبور کنند. می‌توان از کانت فراروی کرد. شاید اصلا چاره‌ای جز این نباشد اما نمی‌توان او را نادیده گرفت زیرا کانت یک نقطه عطف در تاریخ اندیشه مغرب زمین است. کانت هم اخلاق و هم حقوق خود را بر مبنای مفهوم آزادی بنا کرد. آزادی در شکل خود قانونگذار بودن. انسان تنها در صورتی انسان است که در عرصه عمل، آزادانه فعل و اراده خود را چه در عرصه اخلاق و چه در عرصه حقوق تعین ببخشد. کانت و معاصرین او، با امید به انقلاب فرانسه چشم دوخته بودند و فکر می‌کردند که بعد از این، در آنجابه‌جای هرآنچه فقط متعلقات باور و آمیخته با آداب و سنن گذشته است، روشنگری و اسطوره عقل عمل می‌کند. بنابراین انقلاب فرانسه با استقبال رو به رو شد اما با حوادثی که بعد از انقلاب فرانسه اتفاق افتاد از بی‌قانونی، وحشت زده شد. هگل، شلینگ و هولدرلینگ سه چهره معروف، در زمان انقلاب فرانسه، به حیاط دانشگاه ینا رفته و یک درخت به نشانه انقلاب و آغاز دوران جدید از بشر و عقلانیت کاشتند اما بعد دیدند که چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است. طوری که وقتی که توپ‌های ناپلئون به دیوارهای شهر ینا می‌خورد هگل می‌گفت من احساس می‌کردم رژیم قدیم در حال سقوط کردن است.

بنابراین آزادی به معنای خود قانونگذاری یعنی عقل عملی آدمی است. تنها الزامی که وجود دارد و سبب می‌شود انسان اراده خود را در یک ناحیه تعین بخشد، الزامی است برآمده از عقل عملی خود او. هر الزامی از هر ناحیه دیگری وجود داشته باشد سبب می‌شود اخلاق از اخلاق بودن ساقط شود. انسان زمانی اخلاقی است که بر اساس قانونی عمل کند که خود بنیان آن را گذاشته باشد. اگر انسان از ترس جامعه کاری را انجام دهد ظاهر آن ممکن است اخلاقی باشد اما محتوای آن اخلاقی نیست. اخلاق کانتی اخلاق خود قانونگذاری است. حتی می‌گوید ١٠ فرمان را خدا صادر کرده اما مادامی که خود شما این را برای خود به عنوان قانون قرار ندهید فعل شما فعل است اما ارزش اخلاقی ندارد. بنابراین اخلاق و حقوق برای موجود خردورز مرید یعنی صاحب اراده معنی دارد و بدون این دو شرط، اصلا اخلاق و حقوق معنایی ندارد. در نگاه کانت، انسان فقط یک جبر دارد و آن اینکه مجبور است آزادانه و از روی اختیار زندگی کند. از نظر او، در حقوق ما با ضمانت حکومت رو به رو هستیم و حکومت برای اینکه انسان‌ها بتوانند در شأن و کرامت انسانی خود زندگی کنند، تشکیل می‌شود.

بنابراین، انسان‌ها مادامی آزاد هستند که به حکم این موجود خردورز مرید بودن عمل کنند که شأن انسانی در آن است. حقوق نیز ضامن این آزادی و حکومت، نهاد تضمین‌کننده آن است. الزام برای این است که آزادی سلب نشود. اگر از فردی سلب آزادی می‌کنیم برای این است که او از دیگران سلب آزادی نکند زیرا دیوار آزادی تا جایی است که باعث سلب آزادی دیگران نشود. بعد وارد شکل حکومت می‌شود، تقسیم قوای لاک را می‌پذیرد، التزام نهادهای حکومتی به قونین را مطرح می‌کند و اهمیت رای مردم را در حکومت یادآور می‌شود. بنابراین بدون سامانه حقوقی حکومتی، آزادی ممکن نیست و بدون آزادی نیز زندگی اخلاقی درخور شان و کرامت انسانی مقدور نیست.

مارکس و ابزاری به نام حقوق

مارکس، نسبت به وضعیت موجود جامعه به خصوص جامعه سرمایه داری و تعارضات طبقاتی که در آن وجود دارد نقد دارد و معتقد است که این تعارضات به تدریج در اثر شکل‌گیری تقسیم کار و مالکیت خصوصی بر ابزار تولید پدید آمده است. حقوق از دیدگاه او، وسیله‌ای برای حفظ حاکمیت طبقه حاکم است. استمرار استثمار کسانی است که در حقیقت، تولید که بنیان جامعه است به دست آنها شکل می‌گیرد و حقوق تابع مناسبات و ساختار اقتصادی جامعه است.

مارکس، تقسیم‌بندی به زیربنا و روبنا را دارد که زیربنای اقتصاد، تولید و مناسبات و ابزار تولید است و روبنا، فرهنگ، حقوق، اخلاق، سیاست و همه آنهاست. زیربنا تعیین‌کننده است و وظیفه اصلی حقوق، حفظ و تضمین مناسبات حاکمیت و تولید و از سوی دیگر به نمایش گذاشتن یک چهره عادلانه از نظام و حاکمیت است. مطالبه مارکس یک دگرگونی بنیادین؛ حذف مالکیت خصوصی، حذف طبقات اجتماعی و ایجاد یک جامعه بدون طبقه بدون استثمار است. در نتیجه، به تدریج حقوق زاید می‌شود، همچنان که بایدها و نبایدهای آن و خود حکومت نیز زاید می‌شود. وقتی که صاحبان اصلی کار بتوانند بر ابزار کار نیز مالک شوند، به مرحله‌ای می‌رسند که بدون الزام بیرونی نیز کار خود را می‌کنند. جامعه ایده آلی است که در آن، همه افراد به اندازه‌ای که می‌توانند کار می‌کنند و به اندازه‌ای که شأن انسانی آنها است بهره‌مند می‌شوند و از حکومت، فقط نهادی در حد یک اداره باقی می‌ماند.

تقسیم‌بندی منابع و اعتبار حقوق

درمورد منابع و اعتبار حقوق نکات مهمی وجود دارد که به طور نمونه به مواردی از آن اشاره می‌کنم. درباره منابع حقوق معمولا تقسیم‌بندی را انجام می‌دهند؛ حقوقی که مبتنی بر سنت و عادات است، حقوقی که مبتنی بر قواعد موضوعه است و حقوقی که مبتنی بر احکام صادره از ناحیه یک مرجع به ویژه یک مرجع قضایی است. در حقوق مبتنی بر سنت و عادت، ما با باورهای یک جامعه گره خورده‌ایم و مدت زمان طولانی برای شکل‌گیری سنت و حقوق مبتنی بر آن لازم است و به ممارست نیز نیاز دارد. در حقوق مبتنی بر قواعد موضوعه، یک پایه وجود یک حاکمیت و اقتدار است، وجود عوامل اجتماعی است و مهم، مساله مشروعیت است و اینکه خاستگاه آن کجاست. درباره حقوق مبتنی بر احکام صادره از ناحیه یک مرجع، مباحث مهمی وجود دارد مانند اینکه نسبت صادرکننده حکم حقوقی با قانون چیست که فرصت بحث کردن در این باره، در این جلسه وجود ندارد.

یکی از دایره‌های مهم دیگری که وجود دارد این بحث است که چرا یک حکم تجویزی اساسا اعتبار پیدا می‌کند و خاستگاه این اعتبار کجاست. در اینجا با چند دسته پاسخ رو به رو هستیم؛ پاسخ اول، نظریه‌های مبتنی بر قدرت است که بر اساس آن، قوانین حقوقی به واسطه قدرت، اعتبار می‌یابند. عده‌ای معتقد هستند که صرف قدرت، خاستگاه برای اعتبار قانون است و نیاز به توجیه ندارد اما کسانی می‌گویند کافی نیست و حتما باید مورد پذیرش قرار بگیرد وگرنه، نه از لحاظ نظری قابل توجیه است و نه عملی می‌شود که بر این نظر، نقدهایی وارد شده است درباره اصل پذیرش، معنای پذیرش، آن چیزی که متعلقِ پذیرش است و کسانی که طرف پذیرش واقع می‌شوند.

پاسخ دوم، مباحثی است که حول محور حق طبیعی و حقوقی که به انسان به عنوان حق طبیعی تعلق می‌گیرد، مطرح می‌شود. سوال جدی در این میان، این است که طبیعت چیست و چگونه می‌توان آن را شناخت. مادامی که ما در مباحث معرفت شناختی معتقد بودیم که امکان شناخت طبیعت اشیا و ذات انسانی وجود دارد، ممکن بود به سرعت پاسخ دهیم اما وقتی در اینجا با این سوال مواجه می‌شویم که آیا چنین امکانی وجود دارد یا خیر، موضوع پیچیده شده و اتکا به طبیعت به عنوان خاستگاهی برای حق سخت می‌شود. تلاش‌های زیادی برای توجیه حقوقی در جامعه و بر پایه آن، توجیه تکالیفی و بر اساس تکالیف، توجیه یک نظام حقوقی و داستان پاداش و مکافات با اتکا به طبیعت و فطرت صورت گرفته است، اما فطرت را از کجا شناخته و پیدا کرده‌ایم. مواردی وجود دارد که حق را مبتنی بر عقل و وضع عقل می‌داند. سوال این است که کارکردهای عقل چیست و آیا محدودیت‌هایی برای آن وجود دارد یا خیر. تاریخمند بودن عقل نیز مساله است، پیش از این فکر می‌شد که عقل یک مرجع واحد است که در همه زمان‌ها مطلق بوده اما به تدریج این تصور شکل گرفت که ممکن است در خود عقل با امر ثابتی که همواره بخواهد حکم واحدی را صادر کند مواجه نباشیم.

تاریخچه شکل‌گیری حقوق بشر

چه چیزی افراد را واداشت به اینکه در باب حقوقی بیندیشند که اختصاص به جامعه یا فرهنگ خاصی نداشته باشد. وقایعی در تاریخ مغرب زمین رخ داده که نقش تعیین‌کننده‌ای در این جهت داشت؛ یکی از اتفاقات مهم در پایان قرون وسطی و در فاصله آغاز عصر جدید این بود که در حقوقی که برآمده از باور و اعتقاد خاص دینی خاص آن ایام بود، سوال پیش آمد. به این دلیل که با دو جریان کاتولیزم و پروتستانیزم در جریان اندیشه مسیحی مواجه شدیم که فراتر از یک بحث نظری، کلامی و اعتقادی به یک مواجهه و منازعه اجتماعی و سیاسی تبدیل شد با تبعاتی که در زندگی افراد نقش تعیین‌کننده پیدا کرد. این اتفاق افراد را به این سمت راند که مسائل مربوط به حقوق را بر مبنایی بگذارند که بین همه مشترک باشد و آن، عقل بود. مسیری از آنجا آغاز شد، مرحله به مرحله با فراز و فرودهایی ادامه یافت تا وقتی که به عصر جدید رسید و بعد به دوران مدرن و جنگ جهانی دوم و داستان نبردی که به نظر می‌رسید اقوام زیادی را درگیر کرد. به ویژه در این دوران، این سوال مطرح شد که آیا ما حقوقی داریم که فراتر از جامعه، فرهنگ و باور خاصی باشد. داستان حرکت انسان به سمت حقوق بشر در اینجا شکل می‌گیرد و این کلان‌ترین سطحی بود که این بحث‌ها در آن رشد می‌کرد. این مباحثه از مدت‌ها پیش در دو سطح دیگر نیز شکل گرفته بود؛ در یک سطح به عنوان حقوق اساسی که در قوانین همه کشورها تثبیت شده بود و در سطحی پایین‌تر به عنوان حقوق شهروندی که مربوط به یک جامعه اجتماعی-سیاسی خاص در یک کشور تلقی می‌شد.

چالش‌های موجود در بحث حقوق بشر

از آغاز پیدایش این مباحث تا زمان ما بحث‌های مهمی در جریان است؛ یکی بر سر تثبیت چیزی به عنوان حقوقی که بخواهد به بشر در سطح کلان تعلق بگیرد. دیگراینکه این حقوق ادعای همه شمول بودن دارد، آیا چنین ادعایی موجه است یا خیر، با توجه به اینکه خاستگاه آن یک فرهنگ خاص بوده و غرب محور است. به ویژه از وقتی که به تدریج در برابر مبحثی که خاستگاه غرب محور داشت با تفاوت‌های فرهنگی در میان جوامع رو به رو شدیم، یک میدان چالش به وجود آمد. اینکه آیا می‌توان تفاوت میان فرهنگ‌ها را پذیرفت و بعد ادعای حقوقی کرد که شامل همه انسان‌ها می‌شود و تابع هیچ یک از ویژگی‌های اختصاصی فرهنگ‌ها نیست؟ آیا می‌تواند تکیه کند بر مفهومی از انسان و شأن و کرامت انسانی که در همه فرهنگ‌ها پذیرفته شده باشد؟ آیا این حقوق که در آغاز عمدتا متوجه افراد است، حقوق جمعی را نیز در بر می‌گیرد؟ تفاوت میان حقوق بشر در مقابل چه چیزی قرار می‌گیرد؟ آیا طرح حقوق فقط مربوط به بشر است یا حقوق جانداران دیگر هم به تنهایی و هم در ارتباط با انسان معنی پیدا می‌کند زیرا در اخلاق و حقوق، موضوع انسان بود و رابطه انسان با انسان. بحث مهم دیگر این است که وقتی سخن از حقق بشر می‌کنیم آیا تفاوت جنسیتی در تعیین حق فرد تاثیرگذار است؟ به نظر من در خیلی از این مسائل، هنوز صورت مساله به صورت جدی برای ما باز نشده است و هنوز بحث نظری بنیادینی در این عرصه‌ها دیده نمی‌شود. در سطح کلان، اینکه جوامع و فرهنگ‌های مختلف به چه نحوی حقوق بشر را برای خود توجیه می‌کنند برای ما مهم است یا اینکه مهم، اصل فهم و تثبیت حتی حداقلی این حقوق است؟ آیا این امکان وجود دارد که از بیرون کشورها را ملزم کنیم که این حقوق را در قوانین اساسی خود بگنجانند؟ حتی اگر بخواهیم آزادی را برای جوامع و افراد به ارمغان بیاوریم حق استفاده از زور را نداریم زیرا این خود، آغاز یک تناقض در این اندیشه و عمل به آن است. اما چه راهی وجود دارد برای اینکه این حقوق جزو قوانین اساسی کشورها شود؟ آیا در دایره حقوق شهروندی نیز می‌توانیم چنین قدمی را‌برداریم یا خیر؟

حقوق شهروندی، حقوقی است که افراد به دلیل تابعیت از یک نظام اجتماعی- سیاسی به دست می‌آورند. به عبارت دیگر، حقوقی است که به افراد تعلق می‌گیرد از آن جهت که شهروند هستند، نفس شهروند بودن فارغ از رنگ، نژاد، جنسیت، باور، اعتقاد و غیره. قصد من این است که دوستان را به این برسانم که در کجاها به لحاظ نظری نیاز به تامل داریم. به طور مثال آیا در جامعه خود ما حقوقی که فارغ از این قیود به شهروندان تعلق گیرد وجود دارد یا خیر؟ در سایر جوامع چطور؟ آنچه که از دیدگاه من جا دارد که برای آن دوستان را به میدان مباحثه نظری وارد کنیم این است که فارغ از احساسات و عواطف، بتوانیم به شکل درست و نظری این حقوق را موجه کرده و تعیین کنیم که این حقوق، کدام‌ها هستند. از نظر من وجه فلسفی بحث حقوق شهروندی نیز درست همین جاست. این نقطه عزیمت فکری‌ای است که باید در ذهن کسانی که در دایره حقوق و فلسفه حقوق کار می‌کنند، توجیه پیدا کند. حقوق شهروندی، قرارداد صرف جامعه و تصویب توسط چند نفر نیست، به ویژه در جامعه‌ای که تکیه‌گاه تقنین و خاستگاه قانونگذاری‌ها در چارچوبی است که بر ارزش‌های دینی استوار است. هر پله از این مباحث، نیاز به تلاش فکری، تصحیح، نقد و پیش رفتن در عرصه نظری دارد تا به سطحی برسیم که در آن سخن از حقوق شهروندی می‌شود.

کانت و اخلاق خود قانونگذاری

از نظر کانت، انسان زمانی اخلاقی است که بر اساس قانونی عمل کند که خود بنیان آن را گذاشته باشد. اگر انسان از ترس جامعه کاری را انجام دهد ظاهر آن ممکن است اخلاقی باشد اما محتوای آن اخلاقی نیست. اخلاق کانتی اخلاق خود قانونگذاری است. بنابراین اخلاق و حقوق برای موجود خردورز مرید یعنی صاحب اراده معنی دارد. در نگاه کانت، انسان فقط یک جبر دارد و آن اینکه مجبور است آزادانه و از روی اختیار زندگی کند.

در حقوق ما با ضمانت حکومت روبه‌رو هستیم و حکومت برای اینکه انسان‌ها بتوانند در شان و کرامت انسانی خود زندگی کنند، تشکیل می‌شود. بنابراین، انسان‌ها مادامی آزاد هستند که به حکم این موجود خردورز مرید بودن عمل کنند که شان انسانی در آن است. حقوق نیز ضامن این آزادی و حکومت، نهاد تضمین‌کننده آن است.

ممانعت نیروهای امنیتی از تجمع هواداران محمدعلی طاهری مقابل دانشگاه تهران

تجمع امروز شاگردان ‫‏محمدعلی طاهری‬، بنیان گذار عرفان حلقه‬‬، جنب ‏دانشگاه تهران‬، با ممانعت ‏نیروهای امنیتی‬ مواجه شد.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران‬، بنا بر اطلاع قبلی قرار بود هواداران محمدعلی طاهری روز یکشنبه سوم مردادماه‬، در مقابل دانشگاه تهران دست به تجمع بزنند؛ اما نیروهای امنیتی – انتظامی با حضور در این محل از شکل‌گیری تجمع جلوگیری کردند.

گفتنی است که طی ماه های گذشته تعداد زیادی از هواداران عرفان در پی حضور در تجمعات مسالمت آمیز بازداشت شده اند

محمدعلی طاهری، مؤسس «عرفان حلقه»، ۶۰ ساله و متولد کرمانشاه است. او در سال ۱۳۸۰ موسسه‌ای به نام «عرفان حلقه» با تمرکز فرا درمانی و طب مکمل در تهران تأسیس کرد. آقای طاهری چندین کتاب نوشته که از سوی وزارت ارشاد مجوز گرفته‌اند و همچنین چند دوره کلاس در دانشگاه تهران و دانشگاه علوم پزشکی تهران در خصوص طب مکمل داشته است. دانشگاه طب سنتی ارمنستان در اردیبهشت سال ۱۳۹۰، به محمدعلی طاهری دکترای افتخاری اعطا کرد.

او در سال ۱۳۸۹ برای اولین بار به اتهام اقدام علیه امنیت کشور از سوی نیروهای وزارت اطلاعات دستگیر و برای ۶۷ روز در زندان اوین تحت بازجویی قرار گرفت. او پس‌ازآن با قرار وثیقه آزاد شد اما مجدداً در تاریخ ۱۴ اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۰ بازداشت شد و به اتهام توهین به مقدسات، اتهام فعل حرام و رابطه نامشروع به دلیل «تماس با مچ دست‌زن نامحرم در زمان عمل فرا درمانی» و به اتهام دخالت در امر پزشکی، تحصیل مال نامشروع و توزیع آثار سمعی– بصری و استفاده غیرمجاز عناوین علمی پزشکی جمعاً به ۵ سال حبس، ۷۴ ضربه شلاق و ۹۰۰ میلیون تومان جریمه نقدی محکوم شد.

اما آقای طاهری در تابستان ۱۳۹۳ مجدداً برای اتهام مفسد فی‌الارض که قبلاً در پرونده‌اش بررسی‌شده بود، بازجویی شد. دادگاه او در اسفندماه ۱۳۹۳ برگزار شد و در‌‌‌‌نهایت در خردادماه ۱۳۹۴ به اتهام فساد فی‌الارض از طریق منحرف کردن افراد به اعدام محکوم شد. با اعتراض وکلای آقای طاهری، پرونده او برای بررسی مجدد به دیوان عالی کشور فرستاده شد.

خواهر محمدعلی طاهری، مؤسس «عرفان حلقه» اظهار کرده بود حکم اعدام او از سوی شعبه ۳۳ دیوان عالی کشور لغو شده و پرونده برای رسیدگی مجدد به شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب فرستاده‌شده است

نگرانی از وضعیت نوکیش مسیحی پس از سه هفته اعتصاب غذا در اوین

برخی رسانه‌هایی که اخبار مربوط با وضعیت حقوق بشر و همینطور اقلیت‌های مذهبی در ایران را پوشش می دهند، وضعیت جسمی و روحی یک نوکیش مسیحی که در زندان اوین محبوس است و در اعتصاب غذا بسر می‌برد را نامناسب توصیف کرده‌اند.
به گزارش نشریه “کریستین پست” به نقل از وبسایت محبت نیوز، که اخبار مسیحیان در ایران را پوشش می دهد، دادگاه با مرخصی موقت مریم نقاش زرگران که از بیماری رنج می‌برد، موافقت نکرده است.

وبسایت خبری هرانا نیز روز گذشته نوشت خانم زرگران دچار “افسردگی شدید” شده و فشار خون او بسیار افت کرده است و از درد و بی حسی ممتد پا رنج می برد.

به گزارش هرانا، دادستانی به خانواده خانم زرگران گفته است که نهاد امنیتی اطلاعات مخالف آزادی مشروط اوست.

مخالفت نهادهای امنیتی با اعطای مرخصی برای درمان این نوکیش مسیحی، در حالی است که پزشکی قانونی بیماری قلبی او را تایید کرده است.

وبسایت محبت نیوز هفته گذشته در گزارشی نوشت که خانواده مریم زرگران هنگام ملاقات حضوری با او متوجه می‌شوند به دلیل آن که به او در اعتصاب غذای قبلی در بهداری زندان توهین شده، وی از رفتن به بهداری خودداری می‌کند و حاضر نیست به درمانگاه داخل زندان مراجعه کند.

مریم نقاش زرگران، که برخی رسانه ها نام کوچک او را نسیم عنوان می کنند، نخستین بار در اسفند ماه ١٣٨٩ به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات احضار و مورد بازجویی قرار گرفت.

وی در نهایت اندکی پس از بازداشت سعید عابدینی – کشیش ایرانی-آمریکایی که پس از توافق هسته‌ای تیر ۱۳۹۴ از زندان آزاد شد – بازداشت و روانه زندان شد.

خانم زرگران در شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق اجتماع و تبانی، به چهار سال حبس تعزیری محکوم شده است.

دستگیری ۱۵۰ دختر و پسر در «پارتی شبانه»



فرمانده نیروی انتظامی غرب استان تهران از دستگیری ۱۵۰ دختر و پسر در یک «پارتی شبانه» در یکی از باغ‌های محدوده اسلامشهر خبر داد و آنان را متهم کرد که قصد داشتند در این مهمانی «کلیپی ساخته و برای شبکه‌های ماهواره‌ای ارسال کنند».

به گزارش خبرگزاری ایسنا، محسن خانچرلی روز دوشنبه، ۴ مرداد، گفت که مدتی پیش ۱۵۰ دختر و پسر در «پارتی مختلطی تحت عنوان جشن تولد» در یکی از باغ‌های محدوده اسلامشهر بازداشت شدند و پرونده آنها به قوه قضاییه ارسال شد.

آقای خانچرلی اعلام کرد که این باغ در کنار یک استودیوی «ساخت و ضبط آهنگ‌های غیر مجاز» قرار داشت و «این افراد قصد داشتند در این مهمانی کلیپی ساخته و برای شبکه‌های ماهواره‌ای ارسال کنند».

وی خبر داد که این استودیو نیز «پلمپ و با عوامل آن برخورد شد».

همچنین به گزارش خبرگزاری تسنیم، آقای خانچرلی اعلام کرد که «با توجه به جاذبه باغ‌های غرب استان تهران»، نیروی انتظامی سعی می‌کند «نظارت کاملی» بر باغ‌ها و باغ‌ تالارهای این منطقه داشته باشد.

وی تاکید کرد که در فصل تابستان «نظارت پلیس بر این اماکن بیش از پیش اعمال خواهد شد».

در ماه‌های گذشته اخبار منتشر شده دربارهٔ دستگیری افراد در شهرهای مختلف ایران به اتهام شرکت در «پارتی‌های مختلط» و «مصرف مشروبات الکلی» افزایش یافته است.

مجتبی محمدی، رئیس دادگستری دماوند، روز جمعه، ۱ مرداد، از دستگیری بیش از ۵۰ دختر و پسر در یک «پارتی شبانه» در شهر آبسرد خبر داده و گفته بود که مأموران پس از «رصد فضای مجازی» از برگزاری این جشن خبردار شده بودند.

در همین حال غلامحسین محسنی اژه‌ای،سخنگوی قوه قضاییه، روز یکشنبه اعلام کرده بود که برای برخی از این بازداشت‌شدگان پرونده قضایی تشکیل شده است.

در خرداد ماه اجرای حکم شلاق برای ۳۵ دانشجو به دلیل شرکت در یک «پارتی مختلط شبانه» در قزوین با اعتراض‌ها و انتقادهای زیادی در ایران مواجه شد، اما سخنگوی قوه قضاییه، اجرای این حکم را «قانونی» دانسته و گفته بود که قوه قضائیه «شواهد و قرائنی» دارد که «پارتی‌هایی» که در چند استان کشور برگزار شده، «با هدایت یک جریان خاص» بوده است.

در خرداد ماه همچنین منابع خبری از دستگیری ۶۲ تن در «یک جشن مختلط شبانه» در بندرعباس، دستگیری ۲۳ نفر از شرکت‌کنندگان در یک جشن در کرمان و۷۰ تن از شرکت کنندگان در یک مهمانی در رستورانی در فرحزاد تهران خبر داده بودند. 

یکی از مربیان عرفان حلقه پس از مراجعه به دادسرای اوین بازداشت شد

صبح شنبه دوم مردادماه، «لیلا سبزعلی جماعت»، از مربیان عرفان حلقه، خود را جهت گذراندن دوران محکومیت، به دادسرای اوین معرفی کرد.
به گزارش خبرنگار «سحام»، «لیلا سبزعلی جماعت» که در آبان‌ماه سال ۱۳۹۲ هنگام تدریس عرفان در کلاس درس بازداشت شده بود، در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب، به اتهام توهین به مقدسات و کسب مال نامشروع به یک‌سال حبس و رد مال(به مبلغی نامشخص) محکوم گردید.

این حکم در دادگاه تجدید نظر عینا تایید شد. در حالی که در تیرماه ۱۳۹۴ دیوان‌عالی کشور به دلیل نبودن ادله کافی در پرونده دال بر توهین به مقدسات، پرونده خانم جماعت را به دادگاه ارجاع داده بود، بار دیگر دادگاه تجدیدنظر، رای بدوی را تایید کرد.

وی روز گذشته خود را جهت گذراندن دوران محکومیت، به دادسرای اوین معرفی کرد. در همین حین مبلغ لازم جهت رد مال، میزان سی میلیون ریال به وی اعلام گردید.

«لیلا سبزعلی جماعت» مادر دو فرزند شش و یازده ساله است و در حال حاضر به بند زنان زندان اوین منتقل شده است.

مصدوم اسید پاشی سیستان و بلوچستانی، درگذشت



فرماندار زابل گفت که مرد جوانی که در زابل از سوی افراد ناشناس مورد اسید پاشی قرار گرفته بود، بعد از ۲۴ ساعت از شدت جراحات درگذشت.
هوشنگ ناظری از زاهدان اظهار داشت: “مرد جوانی که راننده تاکسی بود  ساعت ۲۲ شب پنجشنبه در زابل مورد اسیدپاشی از سوی افراد ناشناس قرار گرفت که در اثر شدت جراحات پس از ۲۴ ساعت فوت کرد”.
فرماندار زابل گفت: “شب پنجشنبه اهالی خیابان طالقانی شهرستان زابل با صدای سوختم، سوختم مرد جوانی به خیابان آمده و راننده خودرویی را مشاهده کردند  صورت و بدنش با اسید سوخته است”.
وی افزود: “اهالی محل بلافاصله موضوع را به پلیس و اورژانس اعلام کردند دقایقی بعد تکنسین های اورژانس و ماموران پلیس در محل حاضر شدند مرد جوان که به شدت دچار سوختگی شده بود مدعی شد در حال رفتن به خانه اش بوده که راکبان موتورسیکلت ناشناس به خودرو  نزدیک شده و روی او اسید ریخته و متواری شده است”.
وی افزود: “مصدوم حادثه پس از انتقال به بیمارستان زابل بر اثر شدت جراحات وارده به زاهدان منتقل شد اما بر اثر شدت جراحت جان خود را از دست داد با مرگ این شخص پرونده وارد مرحله جدیدی شد در حال حاضر تیم های ویژه پلیس با شناسایی چند مظنون تحقیقاتشان را برای شناسایی اسیدپاش ها آغاز کرده اند”.
وی با توجه به نادر بودن چنین حادثه ای در شهرستان زابل تصریح کرد: “باتوجه به شواهد وبررسی ها انجام شده این اسید پاشی بر اثر اختلافات خانوادگی اتفاق افتاده است و بازجویی پلیس از افراد مظنون آغاز شده است”.
ناظری با اشاره به تیزهوشی نیروهای امنیتی افزود: “امیدوار است عاملان این جنایت به زودی دستگیر و به سزای عمل خود برسند تا دیگر شاهد بروز چنین جرایمی در شهرستان زابل نباشیم”. 

دفن خودسرانه هموطن بهایی در گورستانی دورافتاده

خبرگزاری هرانا – خانم پوراندخت میثاقی شهروند بهایی ساکن تبریز پس از فوت توسط نیروهای دولتی و به طور خودسرانه در گورستانی دورافتاده در حوالی میاندوآب دفن شد. این تدفین که برخلاف باور مذهبی این شهروند و بدون رضایت خانواده ایشان صورت گرفته تنها با اصرار خانواده و بعد از گذشت یک هفته از دفن موجب ارائه اطلاعات محل دفن به بازماندگان نامبرده شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، خانم پوراندخت میثاقی شهروند بهایی مورخ ۲۲ تیرماه سال جاری در شهر تبریز فوت کرد.

یکی از فرزندان این شهروند بهایی درگذشته در گفتگو با گزارشگر هرانا گفت: “از آنجا که درگذشتگان بهائی اجازه نداشتند در محل شستشوی آرامگاه عمومی تبریز (وادی رحمت) شتشو شوند، مقدمات دفن طبق آئین بهایی در منزل و توسط خانواده و اقوام صورت گرفت.”

وی در ادامه افزود: “سپس به مسئولین در وادی رحمت اطلاع داده شد. آنها گفتند حق ندارید و نداریم در وادی رحمت دفن کنیم. ما خودمان میائیم و تحویل میگیریم! و در مقابل سئوالات متعدد فقط سکوت کردند و در انتهای مکالمه گفتند به شما مربوط نیست کجا میبریم و کجا دفن میکنیم! و در مقابل اعتراض خانواده بسیار توهین آمیز پاسخ داده و گفتند که ما به زور متوسل میشویم. خانواده در نهایت ناچاری جسد را تحویل مسئولین دادند.”

این عضو خانواده میثاقی در مورد قوانین آئین بهایی در مورد دفن فوت شدگان پیرو این آیین توضیح داد: “علت اصرار ما مبنی بر دفن در تبریز، قانون و حکم مذهبی ماست که شخص در گذشته حداکثر باید در فاصله یکساعت از محل مرگ دفن شود و دفن باید در صندوق (تابوت) صورت گیرد.”

وی با بیان «مصادره شدن جسد» در ادامه تاکید کرد: “بعد از حدود یک‌هفته به خانواده اطلاع داده شد که ما جسد را در نقطه ای نزدیک شهر میاندواب دفن کرده ایم. میتوانید از هم عقیده ای های خود محل و آدرس را سئوال کنید. خانواده بسرعت عازم میشوند. محل مورد اشاره زمین بایر دورافتاده سنگلاخی در جاده ای دور افتاده بود. این محل بدون دیوار و هیچگونه امکانات است. در این محل تا دفن مادر سی و هفت فرد دیگر نیز دفن شده اند. زمین این گورستان به قدری سنگلاخ و شور است که امکان کاشت درخت هم وجود ندارد.”

این شهروند بهایی در پایان تصریح کرد: “در ضمن دستور داده شده بود که فقط ده نفر حق دارند به سر مزار مادر بروند.”

الله وردی میثاقی از شهروندان بهایی اعدام شده در سال 1360
الله وردی میثاقی از شهروندان بهایی اعدام شده در سال 1360
لازم به ذکر است، خانم پوراندخت میثاقی، همسر آقای الله وردی میثاقی ممقانی از جان باختگان سال ۱۳۶۰ بود که در شب هفتم مردادماه ۱۳۶۰ به اتفاق هشت شهروند بهایی دیگر بعد از سپری کردن ۱۶ ماه زندان، اعدام شد.

تخریب قبور و محدودیت تدفین برای شهروندان بهایی تازگی ندارد، چندی پیش نیز گورستان بهاییان قروه (گلستان جاوید) از توابع استان کردستان توسط ماموران دولتی تخریب شد.

در گزارش تازه ای دیگر یک شهروند بهائی اهل سنندج چهار روز پس از فوت، در بیستم تیرماه سال گذشته با عدم مجوز دفن در شهر محل اقامت، سنندج و با فشار نیروهای امنیتی و برخلاف احکام شرعی آئین بهائیت در شهرستان قروه در ۹۰ کیلومتری شهر سنندج به خاک سپرده شد.

سال ۹۴ رسانه ها خبر از ابلاغیه مقامات قضایی به بهائیان دادند که بر اساس آن: “در هر استان شهری برای تدفین و خاک‌سپاری فوت شدگان آن‌ها در نظر گرفته شده و تنها می‌توانند در این شهرها قبرستان داشته باشند”.

وضعیت نامناسب روحی و جسمی مریم نقاش زرگران در بیستمین روز اعتصاب غذا



وضعیت روحی و جسمی مریم (نسیم) نقاش زرگران نوکیش مسیحی بیمار در بیستمین روز اعتصاب غذا در زندان اوین نامناسب گزارش می‌شود. خانم زرگران دچار «افسردگی شدید» شده، فشار خونش بسیار پایین است و از درد و بی حسی ممتد پا رنج می برد. این درحالی است که علی‌رغم تایید پزشکی قانونی مبنی بر بیماری قلبی وی، نهادهای امنیتی مانع آزادی مشروط وی هستند.
یک منبع نزدیک به خانواده نقاش‌زرگران با اعلام این خبر در گفتگو با گزارشگر هرانا در مورد وضعیت روحی و جسمی وی گفت: “امروز خانواده مریم با او ملاقات داشتند. فشارخونش ۷ روی ۵ بوده است. دکتر روان‌شناس به وی گفته از افسردگی شدید رنج می‌برد. از طرفی هم پاهایش از زانو به پایین دچار بی حسی شده است.”
این درحالی است که چندی پیش خانواده زرگران در مراجعه به دادستانی متوجه شدند که پزشکی قانونی بیماری قلبی او را تایید کرده است. دادستانی به آن‌ها گفته بود دست ما نیست نهاد امنیتی اطلاعات مخالف آزادی مشروط اوست و ممانعت به‌عمل می‌آورد.
شایان ذکر است مادر این زندانی بیمار در ویدئوی خواهان آزادی بی قید و شرط وی شده است.
مریم نقاش زرگران از روز سه شنبه پانزدهم تیرماه مجددا اعتصاب غذا کرده است. خواسته وی «آزادی بی قید و شرط» عنوان شده است. چهار روز اول اعتصاب غذای وی در حمایت از نرگس محمدی که او نیز در اعتراض به عدم اجازه تماس با فرزندانش در اعتصاب غذا به سر می‌برد، بوده است.
خانم زرگران در تاریخ بیستم تیرماه با انتشار نامه ای در ششمین روز از اعتصاب غذایش با عنوان «وقتش رسیده که سکوت سه ساله ام را بشکنم» از روند بازداشت‌ها و بازجویی‌های غیرقانونی‌اش سخن گفت و بر ادامه بی عدالتی در مورد پرونده‌اش و تداوم اعتصاب غذایش تاکید کرد.
خانم زرگران پیش‌تر پس از یازده روز اعتصاب غذا در تاریخ ۱۷ خردادماه به مرخصی اعزام شده بود. وی با این‌که تمامی خواسته‌هایش تحقق نیافته بود با درخواست خانواده و دوستان اعتصاب غذایش را شکست. پس از مدت کوتاهی علی‌رغم عدم تکمیل دوره درمان با توجه به مخالفت دادستانی جهت تمدید مرخصی و تهدید به ضبط وثیقه، مورخ ۷ خردادماه خود را به زندان اوین معرفی کرد.
نسیم زرگران به دلیل ابتلا به بیماری ASD حدودا ٩ سال قبل تحت جراحی قلب قرار گرفت و نیاز مبرم به مراقبت های ویژه و مستمر پزشکی دارد. علاوه بر این او در یک سال اخیر با بی حسی دست و پا و درد مزمن در مفاصل و ستون فقرات مواجه شده است که پس از ماهها در مراجعه اولیه به پزشک متخصص تشخیص اولیه بیماری های دیسک کمر، آرتروز و پوکی استخوان بوده است و پزشک معتمد زندان دستور بستری ۵ روزه و نیاز فوری به انجام فیزیوتراپی را صادر کرده که با عدم مجوز دادستانی وی همچنان از درد بسیار رنج می برد.عدم صدور مجوز از سوی نهادهای قضائی مربوطه پروسه درمانی وی مغفول مانده است.
مریم (نسیم) نقاش رزگران نوکیش مسیحی اولین بار در اسفندماه ١٣٨٩ به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات احضار و مورد بازجویی قرار گرفت. این بازجویی ها که با تهدید و مزاحمت برای اعضای خانواده وی همراه بود، اغلب در مکان های غیر رسمی و حول پرسش از کلیسای خانگی و جامع ادامه یافت.
وی نهایتا چند روز پس از بازداشت سعید عابدینی، شهروند ایرانی-آمریکایی که برای تاسیس پرورشگاه در شمال ایران به کشور بازگشته بود، از سوی پلیس امنیت به صورت تلفنی احضار و بازداشت شد و در همین روز منزل پدری وی مورد تفتیش و کتاب ها و جزوات دینی و لوازم شخصی وی توقیف شد.
این نوکیش مسیحی پس از بازداشت جهت انگشت نگاری به زندان اوین منتقل و بدون هیچ گونه تفهیم اتهامی به ساختمان وزرا منتقل شد. وی به مدت ۵ شبانه روز بدون بدوی ترین امکانات بهداشتی در این مکان بازداشت و مورد بازجویی قرار گرفت. اغلب موضوع سئوالات در مورد کیفیت برگزاری مراسم در این کلیساها بود.
خانم زرگران نهایتا به زندان اوین منتقل و از سوی شعبه ٢ دادسرای شهید مقدس تفهیم اتهام شد. تنها اتهام وارده به وی تبلیغ علیه نظام بود.
مریم نقاش زرگران پس از ١٩ روز بازداشت موقت در بند نسوان اوین با قید وثیقه ٧٠ میلیونی آزاد شد. وی توسط قاضی مقیسه، ریاست شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق اجتماع و تبانی به ۴ سال حبس تعزیری محکوم شد. این در حالی‌است که چنین اتهامی هرگز به وی تفهیم نشده بود. 

خودکشی دختر ۲۳ ساله از طبقه هفتم منزل مسکونی



به گزارش گروه بهداشت و درمان خبرگزاری فارس، به‌گفته شاهدان عینی دختری23 ساله روز گذشته با سقوط از طبقه 7 منزل مسکونی در منطقه دارآباد، خودکشی کرده است. 

کشف جنازه جوان غرق شده در رودخانه دز



مدیر سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری دزفول از کشف جنازه جوان غرق شده دزفولی در رودخانه دز پس از یک شب خبر داد.
عبدالحسین معظم فر در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار کرد:  شب گذشته یک جوان ۲۲ ساله ساکن کوی مدرس دزفول هنگام شنا در رودخانه دز غرق شد و با وجود حاضر شدن نیروهای غواصی سازمان آتش نشانی در صحنه، به دلیل تاریک شدن هوا، عملیات امداد و نجات به امروز صبح موکول شد.
وی افزود: اکیپ امدادی ساحل علی کله که کار گشت زنی خود را جهت پیدا کردن جنازه مذکور، از ساعت هفت صبح آغاز کرده بودند، پس از سه ساعت تلاش در حوالی بقعه رودبند موفق به کشف جسد این جوان شدند.
مدیر سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری دزفول تصریح کرد: در ساعت ۱۰ و دقیقه قبل از ظهر امروز در حین انتقال اکیپ غواصی به ساحل رودخانه دز بودیم که از پایگاه امدادی ساحل علی کله تماسی مبنی بر کشف جسد دریافت کردیم.
معظم فر ضمن تسلیت به خانواده داغدار این جوان، به شهروندان توصیه کرد که هنگام آب تنی و شنا در نقاط مختلف رودخانه دز به نکات ایمنی توجه کنند.  

روایت غلط حسن روحانی از وضعیت اقلیت‌های دینی در کشور

رئیس جمهور ایران گفته با اتحاد زیر پرچم ایران و ولایت فقیه بر همه مشکلات فائق خواهیم آمد
به گزارش «محبت‌نیوز» کمتر از یک هفته پس از آنکه شهرداری خرمشهر نشستی برگزار کرد و در آن آئین زرتشت را در ردیف وهابیت و سلفی‌گری فرقه ضاله معرفی کرد حسن روحانی، رئیس‌جمهور ایران که به کرمانشاه سفر کرده بود با اشاره به امنیت بالا در غرب ایران مدعی شد که «وحدت بین اقوام و مذاهب و همچنین هماهنگی بین مسئولان اجرایی در استان، شاهد افزایش سرمایه‌ گذاریها در آن خواهیم بود.»

او عنوان کرد «هر چه وحدت، همدلی و یکپارچگی افزایش یافته و به دنبال حاشیه‌ها و مسایل و موضوعات حزبی نباشیم و منافع، اهداف و امنیت ملی برایمان اصل باشد، موفق‌تر خواهیم بود» در نهایت هم گفت «با اتحاد زیر پرچم ایران و ولایت فقیه بر همه مشکلات فائق خواهیم آمد»

آخرین گزارش سازمان ملل متحد درباره حقوق بشر در ایران، تاکید دارد وضعیت حقوق بشر در جمهوری اسلامی در دوران ریاست جمهوری حسن روحانی «بدتر» شده است.

گزارش سازمان ملل بر مبنای تعداد اعدام‌ها، دستگیری فعالین سیاسی و اجتماعی و بازداشت روزنامه‌نگاران و منتقدین و دستگیری گسترده اقلیت‌های دینی به ویژه مسیحیان و بهائیان استوار بود.

جمهوری اسلامی در سال گذشته نیز دست‌کم ۷۵۳ اعدام تایید شده انجام داد که این تعداد بیشترین میزان اعدام از سال ۲۰۰۲ بود.

حسن روحانی در نخستین روزهای پس از ریاست جمهوری معاونت امور اقلیت‌ها و اقوام را به ریاست یونسی وزیر سابق اطلاعات تشکیل داد، اما رفته رفته مشخص شد تغییری در وضعیت اقوام و اقلیت‌های دینی در ایران ایجاد نشده است.

آیت‌الله محقق داماد: دین‌دار کج‌اندیش بسیار خطرناک است

نشست «الهیات محیط زیست با تکیه بر دیدگاه اسلام» با سخنرانی آیت الله سید مصطفی محقق داماد در راستای ادامه برگزاری سلسله نشست های تخصصی توسعه استان سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان گیلان برگزار شد.
به گزارش گیل خبر، در ابتدای جلسه کیوان محمدی رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان گیلان با خوش آمدگویی به حاضرین و عرض خیر مقدم به آیت الله محقق داماد خطاب به حاضرین بیان داشت: آیت الله محقق داماد از افتخارات جهان تشیع و به عقیده من جهان انسانی است و بهتر است که فردی مانند من برای تمجید از ایشان فقط سکوت کند.

وی ادامه داد: پذیرش ایشان برای حضور در این مراسم اجابت خواسته مردم عالم پرور گیلان بود، استانی که همواره مفاخر دینی و علمی پرشماری از میرزا حبیب الله رشتی تا آیت الله بهجت فومنی داشته است.

وی افزود: اجابت ایشان برای حضور در استان اجابت به کلیه فرهیختگان و اساتید استان گیلان است، حضور ایشان را گرامی می داریم و امیدواریم که بهره کافی از محضر ایشان ببریم.

در ادامه جلسه آیت الله سید مصطفی محقق داماد مجتهد، حقوق‌دان، عضو پیوسته فرهنگستان علوم ایران، عضو هیئت امنای سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران و استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به این که چهره هایی با سنین بالا در جلسه حضور دارند گفت: بنده ۵۱ سال است که معلم هستم و از نتایج طولانی بودن عمر معلمی این است که انسان حاصل و فراورده عمر خودش را به چشم می بیند، از این که این فرصت برای من فراهم شد متشکر هستم. وی با اشاره به مجله ساینس و قدمت ۱۴۰ ساله آن گفت: این مجله مهم ترین مجله علمی جهان امروز است که من بسیاری از اعضای تحریریه آن را از نزدیک می شناسم و سردبیر این مجله در مدت اخیر مهمان ما بود، در سال ۱۹۶۷ مقاله ای با عنوان«ریشه های تاریخی مشکلات محیط زیست ما» به قلم وایت استاد دانشگاه های آمریکا در چهار صفحه نوشته شد که در آن مقاله او نتیجه گرفته تمام مشکلات ریشه در دو دین مسیحیت و یهودیت دارد، چرا که این ادیان آموزه ای دارند که خداوند را همه چیز را برای بشر آفریده است و به تعبیر امروزی بشر را ناز پروده کرده است. وی افزود: در آن زمان کشیش های کلیسا به این نوشته اعتراض و او را تکفیر کردند ولی در بین پاسخ ها هیچ پاس علمی و منطقی دیده نمی شد.

این استاد حوزه دانشگاه در ادامه به چاپ کتاب دیگر در این زمینه اشاره کرد و گفت: در سال ۱۹۸۳ نیز کتابی با نام بشر و جهان طبیعت منتشر شد ، نویسنده کتاب که حدس می زنم یهودی باشد در این کتاب نوشته است که نه تنها مسیحیت و یهودیت بلکه اسلام هم زمینه نابودی محیط زیست توسط بشر را فراهم می کند و به چند آیه از قرآن اشاره کرد و عکس ها و تصاویری را همراه با آن در کتاب آورده است تا نتیجه بگیرد که ادیان سه گانه علل الخصوص اسلام همه طبیعت را تسخیر شده برای انسان معرفی می کنند، این زمینه نابودی محیط زیست به دست انسان است. وی افزود: در مورد اسلام اگر بدون هیچگونه تعصبی نگاه کنیم به خوبی به مسائل محیط زیست و حق طبیعت پرداخته شده است، اما باید بدانیم آیه ای در قرآن است که اگر نفهمیم خطرناک ترین است و در واقع تمام فجایعی که امروزه در خاورمیانه در حال وقوع است از نفهمیدن آیات قرآن است.

دیندار کج اندیش بسیار خطرناک است/ آلوده کردن طبیعت آلوده کردن «نمود حق» است

آیت الله محقق داماد در ادامه اظهار داشت: اوایل انقلاب یک عده نادان بی سواد که قرآن را نفهمیدند و در آن اندیشه نکرده اند با تکیه بر آیه ۳۹ نجم «لَیسَ لِلاِنسانِ اِلّا ما سَعى» شروع به تندروی هایی کردند، در واقع باید بگویم ظلمی که تفکر چپ در این کشور چپ کرد کمتر از ظلم مغول نبود.

وی در ادامه گفت: باید در قرآن و احکام دین تدبر و تفکر کنیم آن سوی قرآن را باید بفهمیم، اگر قرار باشد دین را کج بفهمیم دین نداشته باشیم بهتر است، چون دیندار کج اندیش بسیار خطرناک است.

استاد حقوق دانشگاه شهید بهشتی در ادامه خاطرنشان کرد: درست است که هدف نهایی طبیعت انسان است و در حکمت متعالیه(حکمت ملاصدرا) جهان از طریق انسان باید به خدا برسد، اما این بدان معنا نیست که انسان مالک و صاحب اختیار است ، به نظر بنده یکی از اشتباهات در ترجمه قرآن این است که «آیه» را «نشانه» معنا کرده اند، به نظر من بهترین ترجمه فارسی برای این کلمه «نمود» است. چرا که زیبایی گل، زیبایی جنگل، زیبایی دریا «نمود» زیبایی خدا است، آلوده کردن طبیعت آلوده کردن «نمود حق» است.

وی افزود: کریه ترین کاری که انسان می تواند بکند کثیف کردن نمود حق است، نباید انسان دریا و رودخانه را آلوده کند.

آیت الله محقق داماد با اشاره به دیدار روز گذشته خود با آیت الله قربانی گفت: وقتی دیدار به پایان رسید از یکی از دوستان همراه پرسیدم آیا در کلاس های درس آیت الله قربانی شرکت می کنید گفت بله، موضوع درس را پرسیدم گفت: «وضو» که به عقیده من یک موضوع بسیار مهم است ولی علما و فقها به اندازه کافی درباره آن گفته اند، در کتابخانه بنده بیش از صد جلد کتاب در باب مساله وضو وجود دارد، اما آنچه امروز جایش خالی است مسائل شرعی محیط زیست است، اگر کسی کیسه زباله را باز بگذارد و مگسی از آن برخیزد و بر زخم فرد دیگری بنشیند و از این مساله بیماری بوجود آید این فرد در قبال بیماری مسئول است، فرد مومنی که نماز را اول وقت می خواند باید بداند که دستمال آلوده خود را کجا رها کرده و یا اتومبیل خود را کجا پارک کرده است تا به محیط زیست و جهان پیرامون خود آسیب نرساند.

وقتی روی مسائل شرعی محیط زیست تبلیغ صورت نگیرد اوضاع مثل شهر نجف خواهد شد

این استاد دانشگاه در ادامه بیان داشت: قاعده لاضرر و لاضرار فقط مربوط به بحث فقهی مشخص نیست، بلکه برای همه زمینه ها و امور کاربرد دارد، در جهان اسلام سه حوزه بزرگ وجود دارد، حوزه نجف، قم و مشهد، وقتی روی مسائل شرعی محیط زیست تبلیغ صورت نگیرد اوضاع مثل شهر نجف خواهد شد، کوچه های نجف بروید نگاه کنید، آیا تمیز است؟ کسی درباره این آلودگی ها شبهه شرعی ندارد، ادرار در کوچه های شهر یک رسم در بین مردم است که خیابان برای مردم مانند دستشویی است.

وی افزود: امر به معروف در دنیای امروز حفظ محیط زیست و حفظ فرهنگ عمومی محیط زیست است، اگر مسئولین آموزش و پرورش در جلسه هستند دستشان را می بوسم که گروه های علمی تشکیل بدهند و آموزش بدهند، من به خوبی اطلاع دارم که برترین آموزگاران کشور گیلانی ها هستند، پس با کار علمی و آموزشی حظ محیط زیست را به کودکان یاد بدهید.

محقق داماد تصریح کرد: به عنوان آموزگار هفتاد و یکساله می گویم مشکل اصلی کشور اخلاق است، در مدتی که در شهر شما هستم، در هر کوچه و کنار رودخانه بوی زباله و فاضلاب بسیار نامناسب است، اینجا شهر شما است و من مهمانم، از شما می خواهم همه کارها را بر عهده دولت نگذارید، چرا حفظ منافع ملی را آموزش داده اند،ما باید وطن ما را اولویت قرار بدهیم و برای ایران، عرب و اجنبی و چین و روسیه و اروپا دلسوزی نمی کنند، ما باید برای حفظ منابع کشورمان بکوشیم این صدای فردوسی را که گفت «چو ایران مباشد تن من مباد» باید در گوشمان طنین انداز باشد.

استاد حقوق دانشگاه شهید بهشتی اظهار داشت: ما صاحب یکی از بزرگترین و کهن ترین تمدن های بشریت هستیم، اما نباید تنها به گذشته اکتفا کنیم، در کشور ما آمار محیط زیست افتضاح است، چرا جنگل زدایی رخ می دهد و محیط زیست و منابع طبیعی به دست خودمان از بین می روند.

آیت الله محقق داماد در پایان صحبت های خود با اشاره به قسم به طبیعت در قرآن گفت: به عنوان یک طلبه الهیات بسیار تحقیق کردم، هیچ سابقه ای از قسم به طبیعت در شعر و ادبیات عرب تا پیش از نزول قرآن نمی بینید، این اعجاز و نوآوری قرآن است که بسیار زیبا است.

وی در ادامه خواستار آن شد که هنرمندان و شعرا به دنبال تولید آثار با محوریت حفظ محیط زیست و نشر فرهنگ عمومی حفظ محیط زیست بروند و در تاکید کرد: در دیدار افطاری سالانه ای که به صورت خصوصی خدمت رهبری می رسیم در اولین سال بعد از چاپ کتاب «الهیات محیط زیست» بنده این کتاب را خدمت ایشان عرضه کردم که رهبری بعد از دیدن این کتاب به بنده فرمودند «چقدر جای این کتاب خالی بود» که این نشان از اهمیت دیدگاه محیط زیست در دیدگاه رهبری دارند.

بازخوانی روابط ایران و واتیکان،چرا خامنه‌ای از پاپ و واتیکان گریزان است؟

برخورد واتیکان با احمدی‌نژاد از جمله‌ چالش هایی بود که رهبر جمهوری اسلامی را بیشتر در لاک دوری از کاتولیک‌ها فرو برد.
«محبت‌نیوز»- علی خامنه‌ای رهبر جمهور اسلامی از معدود رهبران سیاسی و مذهبی دنیاست که در تمام دوران حکومتش پای خود را از مرزهای جمهوری اسلامی بیرون نگذاشته است. گرچه او پیش از آنکه در سال ۱۳۶۸ خورشیدی زمام امور را در دست گیرد به عنوان رئیس‌جمهور ایران سفرهای زیادی را به خارج از کشور حتی آمریکا داشت و در مجمع عمومی سازمان ملل نیز سخنرانی کرد، اما پس از مرگ بنیانگذار انقلاب اسلامی هیچ‌گاه به هیچ منظوری از ایران خارج نشد !

علی‌خامنه‌ای که خود را در کسوت «ولی امر مسلمین دنیا» می‌داند و هوادارانش او را همچون روح‌الله خمینی «امام» می‌خوانند تلاش بسیاری کرد تا شخصیت کاریزمایی را که خمینی در انقلاب ۵۷ برای خود داشت، دست و پا کند و دامنه آن را نه تنها تا مرزهای شیعه بلکه سرتاسر جهان اسلام توسعه دهد.

اما نخستین مشکل او این بود که در داخل ایران با چند بحران عمیق روبه رو بود. نخست آنکه به لحاظ فقهی و علوم دینی هرگز نمی‌توانست حتی در بین مراجع تقلید داخلی و مجتهدین بزرگ وطنی حرفی برای گفتن داشته باشد و از طرفی دیگر بسیاری از مراجع تقلید و روحانیون ارشد و پرقدرت نظام که دستی در آتش انقلاب داشتند وزنه‌ای بودند و چندان او را در دستگاه خود بازی نمی‌دادند.

سید محمدکاظم شریعتمداری، حسینعلی منتظری، سید محمود طالقانی که هرکدام برای انقلاب اسلامی ایران آفتابی محسوب می‎شدند هرگر خامنه‌ای را در حد و اندازه‌ای ندانستند که حتی گوشه چشمی به او اندازند.

او که از ستون‌ها و پایگاه‌های اصلی روحانیون آن زمان خیری ندیده بود جایگاه مناسبی در بین روشنفکران دینی و سیاسی آن زمان هم نداشت. در روزگاری که کتاب‌های متعدد علی شریعتی و مرتضی مطهری و سیدمحمدبهشتی چراغ راه انقلابیون بود او جزوه و کتاب و مقاله‌ای هم برای گفتن نداشت!

از احوال روزگار، چنین فردی در بزنگاه تاریخ به پشتیبانی علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی رهبر ایران می‌شود. رهبری که پشت انتخاب او همیشه یک علامت سوال بزرگ بود و حالا جامه گشادی را پوشیده که شاید چندان برقامتش خوش ننشیند «ولی امر مسلمین جهان»، «نایب امام دوزادهم»، «ولی فقیه» و «امام و حضرت آیت‌الله» آنهم بیخ گوش «خادمین الحرمین الشریفین» پادشاه عربستان که خود را امیرالمونین می‌داند.

«دو پادشاه، در یک اقلیم» با این اوصاف که اگر خاندان سعودی پشتشان به بیت‌الله الحرام و جمعیت اعراب و اهل تسنن گرم شد، اما علی‌خامنه‌ای نه تنها در داخل قم و مشهد با ضعف روبه رو بود، بلکه در نجف و کربلا هم سایه‌های بزرگانی چون سیستانی مرجع تقلید قدرتمند عراق را بر سر خود می‌دید.

روابط مسلمانان و مسیحیان در طول تاریخ همیشه مهم و حساس بوده است. به ویژه در سال‌های اخیر که با گسترش افراط‌گرایی‌های اسلامی و حوادث تروریستی در اروپا علیه جوامع مسیحی واتیکان تلاش زیادی کرد تا حداقل روابط با مسلمانان را بهبود بخشد.

در بین رهبران مسلمان ملک‎عبدالله پادشاه عربستان در سال ۲۰۰۷ به واتیکان سفر کرد و با پاپ بندیکت شانزدهم دیدار کرد. دیدارهای شیخ‌الازهر با پاپ فرانسیس و گفتگوهای مداوم بین نمایندگان واتیکان و ولایات اسلامی نیز در همین مسیر همچنان ادامه دارد.

اما چرا علی خامنه‌ای تن به مراوده با واتیکان نمی‌دهد؟ سابقه روابط او با واتیکان چه بوده؟
با وجود اینکه رهبر جمهوری اسلامی در کلام خود میل زیادی به غرب ستیزی و دشمن‌تراشی دارد و سابقه حمله به رهبران کاتولیک را داشته، اما هیچ‎‌گاه واتیکان علیه او نبوده است.

فروردین سال ۸۶ پس از آنکه سپاه پاسداران ۱۵ ملوان نظامی بریتانیا را در آبهای خلیج فارس دستگیر کرد پاپ بندیکت شانزدهم در نامه‌ای به تاکید بر حل و فصل بشردوستانه ماجرا از خامنه‌ای درخواست کرده بود که ملوانانی را که در ایران بازداشت بودند آزاد کند.

آذر سال ۱۳۹۳ اسقف «سورندو» نماینده ویژه پاپ طی نامه‌ای از طریق شیخ محمدطاهر ربانی نماینده رهبر ایران در واتیکان استفتاء او را در مورد فقه اسلامی پیرامون مساله فحشا یا برده‌داری نوین و تجارت قاچاق انسان جویا شد.

دی ماه همین سال پاپ فرانسیس در جریان سفر به سریلانکا در هنگام عبور از آسمان ایران با ارسال تلگرامی برای خامنه‌ای ضمن ابراز درودهای صمیمانه از خدا خواست تا بر ملت و کشور ایران برکات صلح و رفاه نازل نماید. این خبر حتی در روزنامه «اُسرواتوره رومانو» (روزنامه رسمی واتیکان) هم انعکاس پیدا کرد.

چالش رسمی رهبر جمهوری اسلامی با واتیکان
با این وجود شهریور سال ۱۳۸۵ پاپ بندیکت شانزدهم در دانشگاه رگنسبورگ آلمان درباره اسلام و پیامبران مسلمان اظهاراتی کرد که به شدت با خشم مسلمانان روبه رو شد. به دنبال آن خامنه‌ای در نطقی تند و تیز با ابراز تاسف از اظهارات پاپ بندیکت شانزدهم، عکس‌العمل‌های جهان اسلام علیه این سخنان را به حق نامید و دست استکبار و آمریکا را پشت این اظهارات دانست که سبب کینه‌ورزی بین مسلمانان و مسیحیان می‌شود.»

او اشاره‌ای هم به ماجرای کاریکاتورهای پیامبر اسلام کرد و گفت وقتی یک مقام ارشد کاتولیک اینگونه اظهار نظر می‌کند نباید از دیگران توقع داشت. چند روز بعد پاپ اعلام کرد از سخنان او سوء برداشت شده و از اینکه مسلمانان از او ناراحت شدند ابراز تاسف کرد.

دوران هشت ساله ریاست جمهوری محموداحمدی‌نژاد و اصولگرایان که حمایت شدید علی ‌خامنه‌ای را پشت خود داشتند همواره تنش در روابط دیپلماتیک برای ایران دردسرساز بود. آزمایشات موشکی و تلاش ایران برای غنی‌سازی اورانیوم همراه بود با اظهارات تند و تیز علیه غرب و نظام‌های دیگر.

سال ۱۳۸۶ سیدمحمدخاتمی، رئیس جمهور سابق ایران و پدر معنوی اصلاح‎طلبان به عنوان رئیس مرکز گفت‌وگوى فرهنگ‌ها و تمدن ها به دعوت رئیس دانشگاه پاپى «گریگوریان» در راس یک هیات مذهبى و فرهنگى به منظور شرکت در همایش «صلح از نظر اسلام و مسیحیت» به ایتالیا رفت و در همین سفر با پاپ بندیکت شانزدهم کاردینال «تارچیزیو برتونه» نخست وزیر واتیکان دیدار و گفت‌وگو کرد. خاتمی طی هشت سال یک بار به واتیکان سفر کرده بود.

او در زمان ریاست جمهوری خود با پاپ ژان پل دوم هم دیدار خصوصی داشت.

یک سال بعد در خرداد سال ۸۷ محمود‌احمدی‌نژاد در سفر به ایتالیا درخواست ملاقات با پاپ را کرد که با آن موافقت نشد و به طور رسمی هم اعلام شد. گرچه مدتی بعد روزنامه گاردین گزارشی منتشر کرد و احتمال داد پاپ «فوق محرمانه» احمدی‌نژاد را پذیرفته، با این حال گفته شد مواضع رئیس‌جمهور وقت ایران به نحوی است که دیدارش با پاپ حاشیه ساز خواهد بود و واتیکان مجبور به «پوشش مقدس» برای جلوگیری از تنش‌های دیپلماتیک بود.

تیرگی روابط خارجی ایران با غربی‌ها به شدت برای رقبای اهل سنت خوش بود و آبان سال ۱۳۸۶ ملک‌عبدالله با پاپ دیدار کرد.

برخورد واتیکان با احمدی‌نژاد شاید دومین چالشی بود که علی‌خامنه‌ای را بیشتر در لاک دوری از کاتولیک‌ها فرو برد.

با روی کار آمدن حسن روحانی نه روابط حکومت بلکه روابط دولت میانه‌روی او که نزدیک به اصلاح‎طلبان بود با واتیکان بهتر شد. دو دیدار شهین‌دخت مولاوردی با پاپ، دیدار حسن روحانی با او که همراه با تشریفات دوستانه و هدایای دوطرفه شد و واکنش‌های مثبت ظریف و وزارت خارجه ایران قدم مثبتی در جهت بهبود روابط ایران و واتیکان بود.

اما اوج چراغ سبز اصلاح‌طلبان به پاپ اظهارات اخیر سیدحسن خمینی نوه بنیانگذار جمهوری اسلامی بود. او که از مراتب علمی و فقهی بالایی برخودار است و محبوبیت زیادی بین اصلاح‌طلبان دارد، در اظهاراتی آنچه را که شاید علی‌خامنه‌ای باید می‌گفت را بر زبان آورد.

مواضع نوه بنیانگذار جمهوری اسلامی
حسن خمینی در گفت‌و‌گو با یکی از شبکه‌های تلویزیونی پاکستان در پاسخ به یکی از این پرسش‌ها مطرح گردیده گفت: «پاپ سعی کرد که بین همه گروه‌های مسیحی اتحاد برقرار کند. اما در مسلمانان چنین چیزی دیده نمی شود. آیا ما مسلمانان نباید از پاپ درس بگیریم؟»

وی افزود: «من نمی‌خواهم وارد تاریخ مسیحیت شوم. تاریخ مسیحیت نیز الزامن تاریخ خوبی نیست. جنگ‌های تلخی بین آنها اتفاق افتاده است. امروز هم اگر نزاعی از این نوع بین مسیحیان نیست به خاطر این است که مسیحیت دخالتی در مسائل زندگی عادی مردم ندارد.»
او حتی فراتر از آنهم رفت و گفت «به نظر من پاپ به هر مناسبتی که بخواهند به ایران سفر کنند سفر بسیار خوبی است و فکر می کنم که دولت و مردم ایران آمادگی میزبانی دارند.»
تحریریه محبت نیوز