تحریف تاریخ، تکذیب حقیقت؛ تلاش جمهوری اسلامی برای تخریب مسیحیت

مسئولان و رسانه‌های وابسته به جمهوری اسلامی برای مخدوش کردن چهره مسیحیت در بین شهروندان نه تنها بسیاری واقعیات را وارونه جلوه می‌دهند بلکه از بیان مطالب بی‌اساس هم دریغ نمی‌کنند.
به گزارش «محبت‌نیوز» کمتر از یک ماه پس از آنکه تارنمای مشرق نزدیک به سپاه در گزارشی به بررسی «وضعیت اقلیت‌های مذهبی در دوران رضاشاه» پرداخت و نوشت که اقلیت‌های مذهبی در این دوران از اهمیت بیشتر و فرصت‌های بهتر برای پیشرفت اقتصادی برخوردار بودند که نتیجه عملکرد دولت رضاشاه در جهت برخورد برابر با کلیه شهروندان بود» حالا وب‌سایتی به اسم «رسانه‌ ایران» در گزارشی نوشته وضعیت اقلیت‌های دینی در ایران پس از انقلاب بهتر شده است.

در روایتی که این تارنما مطرح کرده آمده در دوره مشروطه که اولین بار حقوق اقلیت‌ها در مجلس شورای ملی مطرح شد، بهبهانی نمایندگی کلیمیان و طباطبایی وکالت ارامنهایران را به عهده گرفتند. در آن زمان زرتشتیان تنها اقلیت مذهبی بودند که اجازه‌ داشتن نماینده مستقیم داشتند، اما بعد از انقلاب اسلامی ایران علی رغم جمعیت کمتر از ۱درصدی اقلیت‌ها، ۵ کرسی برای نمایندگی آن‌ها در نظر گرفته شد که با رای مستقیم اقلیت‌های هر مذهب انتخاب می‌شوند».

این سایت در ادامه نوشته چنین اقدامی یعنی داشتن نماینده ویژه برای اقلیت‌های دینی اقدامی است که در بعضی کشورهای پیشرفته مثل انگلیس و آمریکا انجام نشده است.

به باور نویسنده مقاله داشتن نمایندگان اقلیت های مذهبی در مجلس یک ساز و کار دموکراتیک است و در کشورهایی مانند انگلیس و آمریکا به مراتب آزار و اذیت اقلیت‌ها و توهین‌ به مسلمانان، پیامبر اسلام و حتی عیسی مسیح بیشتر است.

مانور روی حضور نماینده اقلیت‌ها در مجلس
این اولین بار نیست که یک رسانه وابسته به جمهوری اسلامی حضور نماینده اقلیت‌های دینی در مجلس شورای اسلامی را نماد آزادی می‌داند.

دو ماه قبل نیز محمدجواد ظریف وزیر امورخارجه ایران در شورای روابط بین‌الملل آمریکا در نیویورک در یک جلسه پرسش و پاسخ وقتی از او درباره تبعیض اقلیت‌های دینی سوال شد همین جواب را داد و حضور تعدادی نماینده اقلیت در مجلس را نماد احترام به حقوق اقلیت‌ها در جمهوری اسلامی دانست.

حال آنکه ده‌ها بیانیه و گزارش درباره سرکوب و فشار اقلیت‌های دینی در ایران به خصوص نوکیشان مسیحی و بهاییان از ابتدای انقلاب تاکنون صادر شده، اما جمهوری اسلامی تغییری در رفتار خود نداشته است. شاهد این مدعا تعداد بالای زندانیان عقیدتی و سیاسی و دگراندیشان دینی در زندان‌های ایران است.

برگزاری آزادانه مراسم محرم در کشورهای مسیحی
از طرفی این تارنما مدعی شده در کشورهای مسیحی دنیا به مسلمانان توهین می‌شود و مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند، اما در همین هفته‌های اخیر ده‌ها دسته و هیات اسلامی وابسته به جمهوری اسلامی و سازمان‌های شیعه از انگلیس و آلمان و کشورهای اسکاندیناوی گرفته تا آمریکا و کانادا در خیابان به عزاداری پرداختند و حتی یک گزارش از تعرض یا آسیب به یکی از این مسلمانان مخابره نشد! از این فراتر حتی در آلمانتعدادی کلیسا در اختیار مسلمان قرار گرفت نا مراسم محرم را در آن برگزار کنند.

سوال اینجاست اگر کشورهای غربی دنیا به آزاد و اذیت مسلمانان می‌پردازند، هزاران مسلمان شیعه و سنی عراقی و سوری چرا کیلومترها مسیر سخت و خطرناک را طی می‌کنند تا خود را به کشورهای مسیحی دنیا برسانند؟ و چطور ده‌ها نفر از مردم مسلمان ایران تصمیم به مهاجرت از کشور می‌گیرند؟

چرا میزان گرویدن گروهیِ مسلمانان به مسیحیت تا این اندازه زیاد و است و نقطه مقابل آن گرویدن ادیان دیگر به اسلام است که کمتر شاهد آن هستیم؟

امام جمعه تهران: مسیحیان فرهنگ درستی ندارند

توهین‌های زشت و ادبیات تند ضد مسیحی پس از صدا و سیما، مطبوعات و نشست‌های فرهنگی و دینی به ترببون رسمی نماز جمعه هم رسیده است.
به گزارش «محبت‌نیوز» امام جمعه موقت تهران در اظهاراتی تند و توهین آمیز با بیان اینکه پشت جنایات آل سعود در یمن، آمریکا و صهیونیسم خائن و لجن است، مدعی شده فرج «امام عصر» کارگشای مشکلات امروز جهان از جمله مسیحیت، یهودیت، زرتشتی و اسلام است.

محمد امامی کاشانی، عضو مجلس خبرگان رهبری، در خطبه‌های نماز جمعه تهران مدعی شده «اگر امروز فرهنگ اسلام به این وضع افتاده و یا فرهنگ مسیحیت دچار اینگونه مشکلات شده بخاطر آن است که انتظار فرج وجود ندارد».

امامی کاشانی بی‌آنکه حتی فکر کند که بخش عمده مشکلات امروز دنیای اسلام از باورها و سیاست‌های غلط احکام آن سرچشمه می‌گیرد تقصیر وضعیت امروز خاورمیانهرا به گردن مسیحیان انداخته و با حمله به دونامزد انتخاباتی آمریکا (کلینتون و ترامپ) گفته :«اگر مسیحیت فرهنگ درستی داشت این دو آدم بی‌ربط و مزخرف که انسان حیفش می‌آید به آنها کلمه آدم را بگوید به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری آمریکا تمامی شعارهایشان آدم‌کشی و جنایت نبود».

او در سخنان خود تاکید کرده «این دو بجای آنکه بگویند برای ملت آمریکا چه می کنیم و درباره اخلاق ، مکتب ، آداب مسیحیت و اقتصاد مردم آمریکا چکار می‌خواهیم انجام دهیم؛ علیه ملتهای مظلوم شعار می‌دهند».

به ادعای او اگر ملت آمریکا به هویت و انسانیت خود برگردد یک نفر نیز به اینها رای نمی‌دهد و آنها را از جامعه طرد می کنند.

امامی کاشانی در بخش دیگری از سخنانش عنوان کرده دشمن تلاش می‌کند، دختران و پسران جوان ما به سمت پوچی بروند و در این باره برنامه ریزی کرده است و دختران و پسران ما باید هوشیار باشند.

جمهوری اسلامی از یک طرف با تمام توان در راه مسیحیت ستیزی چنین توهین آمیز و با ادبیات شرم‌آور از تریبون‌های رسمی تلاش می‌کند و از طرف دیگر ده‌ها طلبه و روحانی را با سرمایه‌های کلان راهی کشورهای غربی می‌کند تا مروج گفتمان صلح و دوستی بین اسلام و مسیحیت باشند.

روند مسیحیت ستیزی در ایران بیشتر از گذشته شده است

افزایش تبعیض علیه اقلیت‌های دینی در ایران با وجود وعده‌های حسن روحانی درباره بهبود وضعیت آنان روز به روز بیشتر شده است.
به گزارش«محبت نیوز»آزادی مذهبی از نخستین آزادی‌های است که در اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق‌نامه حقوق مدنی و سیاسی به رسمیت شناخته شده و جمهوری اسلامی آن را امضاء کرده است.

در قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز به وضوح در خصوص آزادی ادیان رسمی اشاره شده، با این حال وضعیت اقلیت‌های مذهبی در ایران از جمله مواردی است که طی سال‌های اخیر همواره مورد انتقاد سازمان ملل، کشورهای غربی و نهادهای حقوق بشری بوده است؛ سازمان ملل متحد و مدافعان‌‌ حقوق‌‌ بشر می‌گویند ایران در این‌ زمینه تعهدات بین‌المللی‌ خود را نادیده‌‌ می‌گیرد.

طبق گزارش بان کی مون دبیرکل، سازمان ملل متحد که روز ۱۳ مهرماه منتشر شد مقام‌های ایران را به نقض حقوق اقلیت‌های دینی متهم هستند.

رادیو فردا در برنامه دریچه به وضعیت حقوق نوکیشان مسیحی و اقلیت‌های بهایی در ایران پرداخته است. طبق این گزارش بازداشت و محکومیت بهاییان و نوکیشان مسیحی، محدودیت‌هایی در زمینه اشتغال و کسب و کار، محرومیت از تحصیل برای بهاییان و ایجاد محدودیت برای نوکیشان مسیحی در انجام تعالیم و مراسم مذهبی از جمله مواردی است که طی سال‌های اخیر از آنها انتقاد شده است.

تعدادی از مدافعان حقوق بشر در گفتگو با رادیو فردا به بررسی وضعیت اقلیت‌های مذهبی در ایران پرداختند که یکی از آنها منصور برجی سخنگوی ماده ۱۸ وابسته به شورای کلیساهای همگام در لندن بود.

در سال‌های گذشته نوکیشان مسیحی زیاد بازداشت و به اتهام‌های امنیتی به زندان محکوم شده‌اند و هم اکنون هم ده‌ها نوکیش مسیحی در زندان‌های ایران به سر می‌برند.

در همین این ارتباط برجی به رادیو فردا گفت: «در سال ۲۰۱۶ دستگیری‌های بیشتری را شاهد بودیم که در شهرهای مختلف نگران کننده بودند، در ۱۰ ماه گذشته ۹۲ مورد دستگیری داشتیم که ۸۳ نفر از آنها هنوز در زندان به سر می‌برند و حتی بعضی هنوز تفهیم اتهام نشدند و عده‌ای هم تفهیم اتهام شدند و احکام زندانی چند ماه تا چند سال برای آنها حکم شده، و از خیلی حقوق که شاید زندانی‌های دیگر از آنها برخوردار باشند محروم هستند از رسیدگی‌های پزشکی تا آزادی مشروح از جمله آن هستند».

بخش دیگر این گزارش مربوط به تعطیلی یا اعمال محدودیت برای کلیساهای خانگی بود که در آن مراسم و تعالیم مسیحی به زبان فارسی انجام می شد که برجی با اشاره به این که ایران هنوز جزو ۱۰ کشور اول دنیاست که در نحوه برخوردش با اقلیت‌های مسیحی در وضعیت هشدار به سر می‌برد عنوان کرد: «اگرچه تا چند سال پیش جمهوری اسلامی مخالفت خود با کلیساهای فارسی زبان را علنی نمی‌کرد اما امروز دیگر چنین حساسیتی وجود ندارد و به طور علنی و رسمی در بازجویی‌ها عنوان می‌کنند که چیزی به اسم مسیحیت فارسی زبان نداریم و در برخورد با کلیساهای رسمی پروتستان هم نشان دادند که نگرانی آنها از موج گرایش ایرانیان به مسیحیت است و نمره آقای روحانی را در برداشته شدن محدودیت از حقوق اقلیت‌ها را صفر می‌دانم چون وضعیت بهتر که نشده هیچ بدتر هم شده است».

در همین زمینه  چندی پیش گزارش بانکی‌مون در خصوص تبعیض ایران علیه اقلیت‌های دینی از سوی مقامات قضایی ایران تکذیب و دخالت در امور جمهوری اسلامی توصیف شد.

آیت الله سبحانی: جوانان در اینترنت به آسانی «مسیحی» می‌شوند

جعفرسبحانی با انتقاد از اینترنت و فضای مجازی گفته جوانان به راحتی در اینترنت مسیحی و بهایی می‌شوند و یا به پیامبر توهین می‌کنند.
به گزارش «محبت‌نیوز» جعفرسبحانی از مراجع تقلید شیعه گفته عکس‌هایی از اینترنت در دست جوانان قم است که اگر نشان بدهم همه تکان می‌خورید. او نگفته چه عکس‌هایی که سبب تکان خوردن می‌شود اما گفته باید اینترنت مستقل در کشور راه‌اندازی شود.

آیت الله سبحانی در دیدار با رییس پدافند غیرعامل ضمن هشدار نسبت به محتوای مخرب و منحرف‌کننده اینترنت، خواستار اینترنت قابل‌ کنترل و مدیریت آن از داخل کشور شد.

او گفت اینترنت را عین صافی و آب زلال برای ما تبلیغ کردند و ما نیز همان روزهای اول پذیرفتیم، اما یکی، دو سال است که فضای مجازی خیلی خطرناک شده است و همه جوانان کشور می‌توانند از طریق اینترنت به‌آسانی تبلیغات مسیحی‌ها، بهایی‌ها، فحاشی علیه پیغمبر و امام و همه نوع وسایل ابتذال را در اختیار داشته باشند».

این مرجع تقلید با بیان اینکه من نمی‌خواهم تحلیل‌های آنها را مطرح کنم، گفت: «محتوای مبتذل اینترنت جوانان را به فساد می‌کشاند. دشمن می‌خواست از طریق نظامی ایران را بپوساند که در این کار موفق نشد و اکنون از طریق فرهنگی و از درون می‌خواهد عمل کند و یکی از ابزارهای آن نیز همین اینترنت است».

جعفر سبحانی سابقه طولانی در مسیحیت ستیزی دارد. از اصلی‎ترین نگرانی‌های این مرجع تقلید کلیساهای خانگی و افزایش تعداد مسیحیان است و در همین باره نیز گفته بود «دشمنان نظام جمهوری اسلامی تلاش دارند تا با دادن پول و امکانات مردم از تشیع برگردند و در منطقه کلیساهای خانگی تشکیل دهند».

وی در یکی از سخنرانی‌های خود نیز گفته بود «اگر مسیحیان آمادگی داشته باشند ما امروز هم حاضر به مباهله با آنان هستیم».

او دی ماه سال ۱۳۹۱ ترویج مسیحیت را نیز مصداق جنگ نرم دشمنان علیه عقاید اسلامی و شیعی دانست و گفت «این امر که منشأ آن نیز کشورهای سلطه‌گر و استعمارگر هستند از بزرگ‌ترین خطراتی است که هم‌اکنون ما را تهدید می‌کند».

سبحانی در همین گفتگو که خبرگزاری فارس نزدیک به سپاه آن را منتشر کرده بود هشدار داد «یکی دیگر از خطرات موجود در جامعه امروز گسترش کلیساهای خانگی است که جوانان منحرف و دور از دین را جذب کرده و سعی در القای عقاید خود به آن‌ها دارند».

اولین ملاقات مادر گلرخ ایرایی با فرزندش

به دخترم گفته اند تو دیگر به دارو نیازی نداری، عمری برایت باقی نمانده، همانجامی‌مانی تا بمیری
گلرخ ایرایی فعال حقوق بشر روز سوم آبان۹۵ با حمله نیروهای امنیتی به منزلش بازداشت شد. وی توسط «ماموران سپاه ثارالله» بدون ارایه حکم بازداشت، بصورت خشونت آمیزی جهت اجرای حکم ۶ سال حبس دستگیر و با «چشم‌بند و دست‌بند» به زندان اوین منتقل شد.
مادر گلرخ ایرایی پس از اولین ملاقات با فرزندش می گوید: سوم آبان تیم ثارالله اطلاعات سپاه برای دستگیری‌اش به منزلش حمله کردند و با لگد و مشت برای ایجاد رعب و وحشت به درب منزل ضربه می‌زدند. بعد از یک ساعت با میله آهنی درب را شکستند و وارد منزل شدند. گلرخ
از آنها پرسیده، شما چه کسی هستید و از کجا می‌آیید؟ کارت شناسایی یا حکم نشان دهید اما توجه نکردند و به او دستبند و چشم‌بند زدند و گفتند به زندان اوین انتقالت می‌دهیم. گلرخ به مأمورین که لباس شخصی بودند، گفته است حداقل بگذارید داروهایم را بردارم. آنها گفتند که دارو به چه دردت می‌خورد تو دیگر به دارو نیازی نداری، عمری برایت باقی نمانده، همانجامی‌مانی تا بمیری. او را جلوی همسایه‌ها با چشمبند و دستبند به پایین بردند و سوار ماشین کردند.”
گلرخ ایرایی در ادامه شرح دستگیری به مادر خود گفته است: “وارد که شدیم گفتند چشمبندت را بردار دیدم در اوین هستیم، مرا به اجرای احکام دادسرای اوین بردند، آنجا گفتم که چه بدرفتاری با من شد و گفتم من وسایلم و داروهای آسمم را با خود نیاورده‌ام. بعد از کلی کلنجار قبول کردند همراه با سه نفر مأمور اجرای احکام به خانه برگردم و وسایل و داروهایم را بردارم و دوباره به اوین برگشتیم.”
مادر گلرخ در مورد وضعیت کنونی گلرخ در زندان تاکید کرد: “گلرخ خیلی نگران اعتصاب غذای آرش است. چراکه آرش دارو مصرف می‌کند و کتفش در زمان بازداشت پیشین در بند سپاه آسیب دیده است. هرچه به دادیار زندان اوین آقای حاجیلو اصرار کرده که آرش را ببیند و از اعتصاب غذا منعش کند، آقای حاجیلو گفته تا زمانی که آرش در اعتصاب است شما ممنوع‌الملاقات هستید.”
مادر گلرخ ادامه داد: “من حال خوبی ندارم و دو روز پیش جراحی کرده ام و درنوبت جراحی کمرم هستم نمیدانم که میتوانم باز به ملاقات برم یا نه”.
شایان ذکر است که آرش صادقی، زندانی سیاسی بند هشت اوین، هم اکنون در وضعیت وخیم جسمانی در هشتمین روز از اعتصاب غذا به سر می برد.
این فعال سیاسی و دانشجوی اخراجی دانشگاه علامه طباطبایی به همراه همسرش، گلرخ ابراهیمی ایرایی، در تاریخ ۱۵ شهریور ۱۳۹۳ توسط قرارگاه ثارالله اطلاعات سپاه بازداشت و یکم دی‌ماه سال ۹۴ در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به اتهام «اجتماع و تبانی علیه نظام»، «توهین به بنیان‌گذار جمهوری اسلامی»، «تبلیغ علیه نظام» و «تشکیل گروه غیرقانونی» و همسرش به اتهام «توهین به مقدسات» و «تبلیغ علیه نظام» به ترتیب به پانزده سال حبس و شش سال حبس محکوم شدند که این حکم برای آرش صادقی طی دادگاه تجدیدنظر مورد تائید قرار می‌گیرد که با حساب چهار سال تعلیقی در پرونده قبلی حکم به ۱۹ سال حبس افزایش یافت.
پیش‌تر نیز در جریان مراجعه مأموران امنیتی به خانه مادر آرش صادقی برای بازداشت پسرش در سال ۱۳۸۹، مأمورین با واردکردن ضربه‌ای به سر مادر وی باعث خونریزی مغزی شده که مادر این فعال دانشجویی پس از چند روز بستری بودن در بیمارستان درگذشت. لازم به توضیح است، پزشک بیمارستان علت مرگ را ایست قلبی تشخص می‌دهد اما باگذشت چهار ماه پس از مرگ، پزشک قانونی علت مرگ را «اصابت سر به شی‌ء سخت» اعلام کرده است که باعث خونریزی داخلی و بعد ایست قلبی شده است.

ایران، ادامه‌ی جفا بر کلیسا، ساموئل بختیاری

برخوردهای امنیتی با نوکیشان مسیحی موضوع تازه‌ای نیست؛ این نحوه‌ی برخورد کم و بیش با فراز و نشیب‌هایی همراه بوده است.
بیش‌تر نوکیشان مسیحی پس از بازداشت با اتهام مشابهی مورد بازجویی قرار می‌گیرند: “اقدام علیه امنیت ملی با تجمع در کلیساهای خانگی و فعالیت‌های تبشیری”؛ اتهامی نه چندان روشن که می‌تواند پادافره‌ای میان ٣ سال حبس یا مرگ را به همراه داشته باشد. از دیگر اتهامات وارده بر نوکیشان مسیحی واژه‌ی ناآشنای “مسیحیان صهیونیست” است. هم‌آمیزی واژگان مسیحی و صهیونیست، لرزه بر اندام هر زندانی دربند زندان‌های ایران می‌اندازد؛ افزون بر این‌که زندانی نگون بخت با اتهامات امنیتی نیز مواجه باشد. با وجود این اتهامات بی‌پایه، تاکنون شواهدی مبنی بر همکاری یا ارتباط مجموعه کلیساهای خانگی و شاخه‌های گوناگون مسیحی با کشورهای به اصطلاح “دشمن” به دست نیامده است. رابطه‌ی کلیساهای ایران با کلیساهای خارج از کشور امری روشن است و کسی در پی انکار این رابطه میان کلیساهای جهان نیست. حضور بیش‌تر موسسات و اندیشکده‌های مسیحی در کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی، دستاویزی برای اتهام‌زنی به این اقلیت دینی شده است. فرض وجودی سازمان‌های مسیحی در کشورهای غربی یا قرار گرفتن بسیاری از اماکن مقدس مسیحی در کشور اسرائیل، نمی‌تواند دلیلی محکمه پسند برای معرفی نوکیشان به پیشگاه یک دادگاه دادگر باشد؛ چه بسا سال‌ها پیش از بنیانگذاری کشور اسرائیل، ایالات متحده‌ی آمریکا و جمهوری اسلامی، این مکان‌های مقدس در محدوده‌ی جغرافیایی پیش‌تر گفته شده قرار داشتند. روابط بین کلیسایی نیز سابقه‌ای چند صد ساله دارد. دکتر احمد شهید، گزارشگر پیشین سازمان ملل متحد در موضوع حقوق بشر ایران، در یکی از گزارش‌های سالانه‌ی خویش از دستگیری بیش از ٣٠٠ نوکیش مسیحی در ایران خبر داده بود.

در سال‌های اخیر برخوردهای امنیتی با این گروه مذهبی بی‌آزار افزایش چشمگیری داشته است. در ادبیات گفتاری امروز ایرانیان، نوکیشان مسیح کسانی هستند که دست از دین آبا و اجدادی خویش کشیده و به کسوت مسیحیت درآمده‌اند. سابقه‌ی حضور نوکیشان مسیحی در ایران به سال‌های ابتدایی کیش مسیحیت باز می‌گردد. در تعالیم انجیل، کتاب مقدس مسیحیان، از حضور ٣ مؤبد ایرانی در هنگام تولد عیسی مسیح سخن به میان آمده است. صدها سال پیش از ظهور دین اسلام، کلیسای نسطوریان ایران شورای رهبری خویش را در شهر تیسفون، پایتخت شاهنشاهی ساسانیان بنا نهاده و استقلال خویش را از کلیسای روم اعلام کرده بود. بنا بر شواهد و مستندات تاریخی در زمان زمامداری شاهان ساسانی، شهرهای مسیحی نشین در پهنه‌ جغرافیایی آن‌روز ایران، وجود داشتند و مسیحیان کم و بیش در امنیت نسبی روزگار می‌گذراندند. پس از شکست شاهنشاهی ساسانی در هجوم اعراب مسلمان، مسیحیت نیز مانند دین کهن زرتشت در برابر آیین نو، از رونق افتاده و گوشه نشین شدند. بقایای فکری و اعتقادی مسیحیان ایرانی را در حال حاضر می‌توان در کلیسای آشوری امروز جستجو کرد. پس از قرن‌ها کشمکش میان اسلام و مسیحیت که نمونه‌ی بارز آن جنگ صلیبی بود، نهضت روشنگری دینی و رنسانس اروپا روح تازه‌ای به مسیحیت نوین دمید؛ روحی که ثمره‌ی آن اعزام مسیونرهای مذهبی به سرتاسر نقاط جهان بود، کشور ایران نیز از این امر برکنار نماند. مسیحیت به عنوان پرشمارترین و فراگیرترین آیین مذهبی جهان پس از گذشت بیش از ٢٠٠٠ سال از پایه گذاری، هنوز نیز از محبوبیت قابل توجهی برخوردار است.

مسئله‌ی تبلیغ و اعزام مبلغ، در واقع عمری همپایه‌ی مذاهب جهان دارد. پیروان هر یک از ادیان و مذاهب، دین خود را دین حقیقی و برحق دانسته و ادیان دیگر را باطل و یا منسوخ پنداشته‌اند. یکی از وسایل مهم تغییر عقاید و اندیشه‌ها در طول تاریخ، تبلیغ بوده است که هر یک از ادیان و مذاهب نیز از این وسیله جهت گسترش حوزه‌ی نفوذ و افزایش تعداد پیروان خویش استفاده کرده‌اند و این امر در ادیان و مذاهبی که داعیه جهان شمولی داشته‌اند –به ویژه اسلام و مسیحیت-، سابقه و نمود بیش‌تری داشته است. اما فعال‌ترین جنبش تبلیغی در میان ادیان و مذاهب دنیا مربوط به مسیحیت است. به جرات می‌توان گفت در میان هیچ یک از ادیان و مذاهب، فعالیت‌های تبلیغی و اعزام مبلغ به گستردگی دین مسیحیت نبوده است. این جریان به ویژه با توجه به الهیات مسیحی که تنها راه رستگاری انسان را از طریق ایمان به مسیح می‌داند، اهمیت بیش‌تری یافت. لذا در این دین، فعالیت‌های تبلیغی به شکلی بسیار منسجم و با برنامه‌ریزی‌های دقیق همراه بود. گروه های میسیونری دارای چنان تشکیلات گسترده‌ای شد که دانشگاه‌های معتبر اروپا و آمریکا دارای کالج‌های تعلیم و تربیت مبلغ مذهبی بودند. در راستای گسترش مسیحیت، مبلغینی نیز برای تبلیغ مسیحیت به ایران فرستاده شدند. با توجه به بافت مذهبی جامعه‌ی ایران و رواداری مذهبی بیش‌تر ایرانیان نسبت به سایر کشورهای خاورمیانه، رابطه‌ی میان مردم و میسیونرهای مسیحی در بیش‌تر اوقات نیک بود. کارنامه‌ی حضور میسیونرهای مذهبی مسیحی در ایران برخلاف کشورهای آمریکای جنوبی، کارنامه‌ی مثبتی است. برای نمونه، مدرسه‌ی کامیونیتی تهران (Community School, Tehran)، که تا پیش از انقلاب فعال بود، در ذهن و خاطره‌ی مردم این شهر نشانه‌ی خوبی از حضور میسیونرهای مسیحی برجای گذاشته بود. مدرسه‌ی کامیونیتی، به عنوان یک مدرسه‌ی شبانه‌روزی در تهران برای میسیونرهای پروتستان آمریکایی ساکن ایران در سال‌های ۱۸۳۰ میلادی پایه‌گذاری شد. در اواخر دهه‌ی ۴۰ میلادی، مدرسه از خیابان قوام السلطنه به کوچه‌ی مریضخانه در نزدیکی خیابان ژاله تهران انتقال یافت و تا زمان بسته شدن در سال ۱۳۵۸، در آن‌جا قرار داشت.

با توجه به سابقه‌ی حضور و نحوه‌ی کار میسیونرهای مذهبی، آشکارا می‌توان گفت فعالیت‌های تبشیری در ایران، ارتباطی به حضور نظام جمهوری اسلامی در ایران ندارد. چنانچه زندانی مسیحی ابراهیم فیروزی نیز در رنج نامه‌ی خویش به دادستان تهران بر این مدعا تاکید دارد. بسیاری از نوکیشان مسیحی ایرانی، از قشر متوسط و آسیب پذیر جامعه هستند (با توجه به شرایط اقتصادی امروز ایران به جرات می توان طبقه متوسط را آسیب پذیر خواند)؛ افرادی که برخی از آنان آسیب دیدگان اجتماعی هستند که با توجه به نحوه‌ی رفتار با این افراد برپایه جهان بینی مسیحی، جذب این آیین شده‌اند. به طور کلی می‌توان گفت کلیساهای خانگی و فعالان مسیحی درون کشور برنامه‌ی خاصی جهت جذب نخبگان و تاثیرگذاری بر روند سیاست داخلی ایران ندارند. با توجه به نبود شواهد و اسنادی دال بر همکاری مجرمانه‌ی نوکیشان مسیحی برخلاف دستگاه سیاسی موجود، شایسته است که نیروهای امنیتی و دستگاه قضایی با اندیشمندی بیش‌تری با این موضوع برخورد نمایند.

ادامه تولید برنامه‌های دینی با محتوای مسیحیت ستیزی در صدا و سیما

در ادامه ساخت برنامه‌های ضد مسیحی از صدا و سیمای جمهوری اسلامی کارشناس مذهبی برنامه طی اظهاراتی تازه تعالیم و الهیات مسیحی را در مورد عیسی مسیح از اساس باطل و اشتباه دانست.
به گزارش«محبت‌نیوز» تبلیغات جمهوری اسلامی مبنی بر معرفی اسلام به عنوان دین صلح با عملکرد این حکومت در خصوص اقلیتهای دینی بویژه مسیحیان تناقض عمیقی دارد.

در ادامه تولید و ساخت برنامه‌های اسلامی با محتوای ضدمسیحی میزگردی در رادیو گفتگو برگزار شده، در این برنامه‌ که دو فارغ‌التحصیل حوزه علمیه قم کارشناس آن بودند در بخشی از برنامه اعلام شده؛ “تمام ادیان بدون ولایت پوچ و بی‌محتوا هستند و در بخش دیگری از آن کارشناس دینی با زیر سوال بردن الهیات مسیحی تاکید بر آن داشت که باور بر اینکه عیسی مسیح پسر خداست از اساس باطل و اشتباه است.”

محمد حسین فرج‌نژاد، پژوهشگر ادیان نوظهور درباره ولایت صحبت کرده و مدعی شده ولایتی که در عرفان اسلامی با آن رو به رو می‌شویم، اساس تمام ادیان و دین ابراهیمی و تمام شرایع الهی در تمام بشریت است. فارغ از اینکه توجه کند که از نظر تاریخی و زمان‌بندی مطلبی که می‌گوید از اساس اشتباه است.

این پژوهشگر به اصطلاح دینی مدعی شده «تمامی شرایع الهی بدون ولایت در اصل بی مغز و تهی می‌شوند». به گفته او «ولایت همواره در مقابل عبد مطرح می شود، با توجه به این که عبد با توسل جستن به ریسمان ولایت الهی محقق می‌شود».

او معتقد است برخی از فرقه‌های انحرافی مسیحی و یهودی و اسلامی با حرف‌های مختلف محوریت شرعیت را کم رنگ و مرده نموده و به نوعی انسان گرایی و سکولاریسم را برجسته و مهم می شمارند.

در ادامه این برنامه رادیویی یک طرفه مهمان دیگر این میزگرد سعید ارجمندفر بود که در صحبت‌های خود علیه مسیحیت شمشیر از رو بسته بود. او با اشاره به تفاوت‌های به گفته وی عرفان مسیحی و عرفان حماسی عاشورا، گفت «اصلی ترین تفاوت بین عرفان مسیحی و عرفان حماسی عاشورا را می‌توان با بررسی و ماهیت تاریخ عرفان مسیحی به دست آورد».

او از این هم فراتر رفت و امام سوم شیعیان را با عیسی مسیح مقایسه کرد و گفت «در نگاه خاص مسیحیان، جوشش و خروش مسیح یکی از دلایل تشکیل عرفان مسیحی شده است. قیام امام حسین و قیام مسیح متفاوت بود و بدون شک آن چیزی که مسیحیان از وی به تصویر می‌کشند، آن چیزی نیست که ما به آن باور و اعتقاد داشته باشیم».

وی افزود، ما عیسی مسیح را مانند سایر پیامبران الهی، انسانی انقلابی، پر شور و حرارت و معصوم از گناه و برخوردار از سلحشوری در مقابل ظلم و عدالت خواه و شرعیت مدار می‌دانیم، اما آنطور که مسیحیان او را پسر خدا می‌دانند تفکری باطل و اشتباه است.

گفتنی است از اواسط بهار صدا و سیمای جمهوری اسلامی برنامه‌های زیادی را با محتوای مسیحی ستیزی در دست تولید داشته است. تریبون‌هایی که همه آنها کارشناسان حوزوی و اسلامی نشسته‌اند و بدون آنکه نظر محققین و پژوهشگران مسیحی را جویا شوند ، کارشناسان خود می‌برند، می‌دوزند و در نهایت نتیجه‌ای را که به آنها ابلاغ شده اعلام می‌کنند.

نه تنها موضوعات دینی بلکه نقد و واکاوی هر موضوعی بدون آنکه کارشناس آن حوزه در میزگرد حضور داشته باشد، در هیچ کجای دنیا مرسوم نیست مگر کشورهای استبداد زده که تنها معتقدند صدای خودشان باید به گوش مردم برسد. از ساخت این برنامه‌های ضد مسیحی ماه‌هاست می‌گذرد اما صدا و سیمای جمهوری اسلامی هنوز توانایی دعوت از یک کارشناس بی‌طرف در امور ادیان و یا یکی از نمایندگان مسیحی مجلس شورای اسلامی  را ندارد.

در نتیجه برنامه‌هایی که با هزینه‌های سنگین تولید می‌شود آنقدر محتوای یکطرفه دارد که میزان شنونده و بیننده به کمترین حد ممکن می‌رسد.

تایید فعالیت شورای خلیفه‌گری علمای کاتولیک در وزارت اطلاعات

وزارت اطلاعات و وزارت کشور مجوز فعالیت شورای خلیفه‌گری علمای کاتولیک را صادر کرد.
به گزارش «محبت‌نیوز» درحالیکه فعالیت‌های مسیحیان ایران حتی در چارچوب دینی و تعلیمی اقدام علیه امنیت ملی و جاسوسی خوانده می‌شود کمیسیون ماده ۱۰ احزاب زیر نظر وزارت کشور به تازگی مجوز چند تشکل و حزب را صادر کرده که در بین آنها نام «شورای خلیفه‌گری علمای کاتولیک» هم دیده می‌شود.

طبق ضوابط وزارت کشور فعالیت یک تشکل یا حزب سیاسی زمانی تایید می‌شود که ابتدا اساسنامه و پروانه آن تشکل به همراه درخواست فعالیت به وزارت کشور ارسال شود و کمیسیون ماده ۱۰ احزاب آن را از وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه استعلام بگیرد که پس از تایید مجوز فعالیت آنها با مشخص شدن مدیر تشکیلات و اعضای هیات مدیره و اعضای شورای مرکزی همگی مورد تایید نهادهای امنیتی باشند.

گفتنی است انتخاب و انتصاب اقلیت‌های دینی در پست‌های دولتی یا صدور مجوز فعالیت‌های جمعی آنها بیش از سایرین از فیلترهای امنیتی عبور می‌کند. در تازه‌ترین نمونه آن مصوبه مجلس برای انتخاب مدیران مدارس اقلیت‌های دینی بود که بازهم نیاز به استعلام از چندین نهاد امنیتی داشت.

در این بین خلیفه‌گری ارامنه تهران و شورای خلیفه‌گری علمای کاتولیک و همینطور نمایندگان مسیحی و آشوری مجلس همیشه همسو با حکومت حرکت کردند و به لحاظ تشکیلاتی مورد وثوق حاکمیت بودند.

شیخ حسن آقامیری؛ هیئت‌ها کلیسا شده‌اند!

یک واعظ جنجالی در ایران معتقد است بچه هیاتی‌های شیعه شبیه اعضای کلیساها شده اند.

به گزارش«محبت‌نیوز» سیدحسن آقامیری، که کاربران در فضای مجازی ایران او را به نام “روحانی جنجالی” می‌شناسند و علی‌ظاهر نظراتش با روایت حکومت از دین نیز متفاوت است، سخنرانی جدیدی در وصف هیات های عزاداری ایراد نموده است.
او در تازه‌ترین صحبت‌هایش از روحانیون ایران انتقاد کرده که حرف‌هایی می‌زنند که مردم نمی‎فهمند. به گفته او «روحانی‌ها باید لباس مردم را به تن کنند و بین مردم باشند تا از مسائل جامعه آگاهی یابند و درد مردم را بدانند؛ وقتی فقط بالای منبر بنشینیم و صحبت کنیم حرف‌های ما را درک نخواهند کرد؛ چون سخنان ما از جنس سخن مردم نیست؛ چون خیلی‌هایمان مانند مردم زندگی نمی‌کنیم».

او انتقاداتی هم به مراسم اعتکاف کرده و گفته: «اسلام دین کیفیت است نه کمیت، آمار می‌دهند که امسال پنج میلیون نفر در مراسم راهیان نور شرکت کرده‌اند؛ اما باید پرسید اگر آمار بالا نشان‌دهنده‌ موفقیت‌آمیز بودن است؛ چرا امروز اوضاع راهیان نور این‌گونه است؟

ما فقط آمار می‌دهیم؛ ولی آمار دادن به کجا خواهد انجامید. من امسال به مراسم اعتکاف رفتم دیدم که همه سرشان توی موبایل است و توی تلگرام چرخ می‌زنند».

در ادامه صحبت‌هایش نیز این جمله را گفت که «هیئت‌ها کلیسا شده‌اند»! توضیح دقیقی در این‌باره نداد اما گفت: «بسیاری از هیئتی‌ها فقط در هیئت خودشان و جایی که دوستان‌شان حضور داشته باشند شرکت می‌کنند. یکی از چیزهایی که در هیئت رفتن لذت بسیاری دارد، دیدن دوستان است؛ اگر همین فرد به هیئتی که آشنایی با اعضای آن ندارد، دعوت شود نمی‌رود؛ چون بعد از هیئت به قهوه‌خانه می‌روند قرار شب‌نشینی دارند یا کافی‌شاپ می‌روند یا فلافل می‌خورند و در کل هیئت رفتن تفریح خوبی برای آنهاست».

به نظر می‌رسد اشاره او به نوع لباس حاضرین و نوع آرایش در هیات‌ها باشد که به تعبیر حکومت مدون و غربی است. اما پوششی که جوانان امروز یا به قول معروف «بچه هیاتی‌ها» با آن در روزهای عزاداری رفت و آمد می‌کند در تمام دنیا بی‌بدیل است و سابقه نداشته کسی با تراشیدن «یامسیح» و «یا‌ روح القدس» بر روی سر وارد کلیسا شود و یا در جلسه دعا و پرستش قمه زنی کند!

منصور برجی؛ از ابتدای سال جاری، ۹۲ نوکیش مسیحی بازداشت شده‌اند

یک مقام مسئول در شورای کلیساهای ایرانی همگام در لندن می‌گوید از ابتدای سال جاری تاکنون ۹۲ نوکیش مسیحی در ایران دستگیر شده‌اند.
به گزارش«محبت‌نیوز» “منصور برجی” سخنگوی کمیته ماده ۱۸ وابسته به شورای کلیساهای ایرانی همگام در لندن در طی مصاحبه ای با “رادیو فردا” گفت: خانواده مسیحیان بازداشت شده در فیروزکوه نگران آن هستند که بازداشتی‌ها به عنوان اهرم فشاری علیه کشیش با سابقه «ویکتور بت تمرز» استفاده شوند.

لازم به ذکر است که ویکتور کشیش سپید موی آشوری که پس از گذراندن ۶۵ روز حبس با قرار وثیقه بطور موقت آزاد شده بود، پیشتر به اتهام “فعالیت بشارتی مسیحی و اداره غیرقانونی کلیسای خانگی” و “ توزیع انجیل” دستگیر شده بود.وی همچنان در انتظار احضاریه و برگزاری دادگاه می باشد.

یک هفته پس از آزادی سه تن از نوکیشان مسیحی به نام‌های «امین افشار نادری»، «محمد دهنوی» و «رامئیل بت تمرز» پسر کشیش ویکتورِ؛ «منصور برجی» سخنگوی کمیته ماده ۱۸ وابسته به شورای کلیساهای ایرانی همگام در لندن در مصاحبه با رادیو اروپای آزاد گفته: «با وجود اینکه آنها حدود ۴۵ روز در بازداشت به سر بردند و در طول بازجویی‌ها متحمل فشارهای روحی و روانی زیادی شدند، اما تفهیم اتهام نشدند». به گفته او از پنج نفر بازداشتی دو نفر دیگر همچننان در بلاتکلیفی به سر می‌برند.

کشیش برجی افزود «اکثر سوال‌ها در بازجویی آنان ( بازداشت شدگان فیروزکوه) در رابطه با فعالیت‌های مذهبی و کلیساهای خانگی بوده، اما هیچ مدرک و سندی پیدا نکرده و نگرانی خانواده این افراد این است که مبادا از آنها به عنوان اهرم فشاری علیه کشیش بت‌مرز استفاده کنند».

به گفته او از ابتدای سال جاری ۹۲ تن از  نوکیشان مسیحی دستگیر شدند و در حال حاضر اسامی ۸۵ نفر وجود دارد که در بازداشت و یا در انتظار دادگاه به سر می برند، اما این تعداد ممکن است بیشتر باشد چون خانواده بعضی زندانیان از اطلاع رسانی در خصوص آنها بیم دارند.

گفتنی است که طی چند سال اخیر بارها شاهد چنین برخوردهایی با اقلیت های مذهبی و نیز نوکیشان مسیحی که برحسب علاقه خود تغییر دین داده اند، بوده ایم. نگاه دینی در بحث حاکمیتی ایران از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است جفابه گونه‌ای که مذاهبی غیر از اسلام شیعی در نظام جمهوری اسلامی جایگاهی ندارد و اقلیت‌های مذهبی در ایران از جایگاه اجتماعی و سیاسی برخوردار نیستند.

حاکمان فعلی ایران بر خلاف شعارهای داده شده این اصل مهم را فراموش کرده‌اند که هر ایرانی سهامدار مساوی شرکت ملی ایران است و تمامی افراد با هر مسلک و دینی در این شرکت اجازه زندگی و آزادی اعمال دینی خود را دارد.

تداوم بازداشت دو شهروند مسیحی

دو تن شهروندان مسیحی دستگیرشده در فیروزکوه، همچنان در بازداشت نیروهای امنیتی به سر می‌برند.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، دو نوکیش مسیحی به نام‌های «امیرسامان دشتی» و «هادی عسگری» همچنان بلاتکلیف و بدون تفهیم اتهام در بازداشت بسر می‌برند و از وضعیت آنان کماکان اطلاع دقیقی در دست نیست. این درحالی است که سه تن از بازداشت‌شدگان مسیحی به نام‌های «امین افشار نادری»، «محمد دهنوی» و «رامئیل بت تمرز» پس از گذراندن ۴۵ روز بازداشت و بلاتکلیفی، روز دوشنبه مورخ ۱۹ مهرماه ۱۳۹۵ با قرار وثیقه به‌طور موقت آزاد شدند.

محبت نیوز دراین‌باره گزارش کرد؛ این سه شهروند مسیحی هرکدام با سپردن وثیقه ۱۰۰ میلیون تومان به‌طور موقت از زندان آزاد شدند.

همچنین این افراد در طول بازداشت در زندان اوین به‌دفعات زیر فشارهای روحی و روانی مورد بازجویی‌های شدید قرار گرفتند.

شایان‌ذکر است این پنج شهروند تهرانی مسیحی در روز (جمعه پنجم شهریورماه ۱۳۹۵) برابر با ۲۶ آگوست ۲۰۱۶ برای سفری کوتاه به همراه خانواده خود به باغی در فیروزکوه رفته بودند که پس از شناسایی توسط مأموران امنیتی و لباس شخصی بازداشت شدند.

پس‌ازاین حادثه خانواده و بستگان تا هفته‌ها از وضعیت سلامت و محل نگهداری عزیزانشان اطلاعی نداشته‌اند و اسامی بازداشت‌شدگان مسیحی در فهرست هیچ‌کدام از زندان‌های تهران ثبت‌نشده بود و نهادهای امنیتی نیز پاسخگو نبودند.

شيرين عبادى:اگر مسئولان مخالف اعدامند،چرا نرگس محمدى براى مخالفت با اعدام به ١٠ سال زندان محكوم شد



120319235831u7en
شیرین عبادی، حقوقدان در روز جهانی مبارزه با مجازات اعدام (۱۰ اکتبر مصادف با ۱۹ مهرماه) و در اعتراض به سخنان ضد و نقیض مقامات قضایی ایران درباره توقف حکم اعدام برای جرایم مرتبط با مواد مخدر به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت: «متاسفانه سالهاست مقامات ایرانی در واکنش به اعتراضات سازمان ملل و سازمان های حقوق بشری حرف‌هایی را تکرار می کنند بدون اینکه جواب قابل قبولی برای سازمان ملل و سازمان های حقوق بشری دیگر داشته باشند. یعنی هر وقت کشورهای دیگر ایران را متهم می کنند که بیشترین تعداد آمار اعدام را پس از چین ایران دارد و سرانه اعدام سالانه اش بسیار بالا است. دولت ایران متوسل می شود به این جمله تکرای که بله، ما داریم تلاش می کنیم که این مجازات را از بین ببریم اما تا الان هیچ اقدام عملی در این باره صورت نگرفته است.»

شهرداری تهران به دنبال تصاحب مجموعه تاریخی گورستان‌های مسیحی ایران

در شرایطی که شهرداری تهران به دنبال تصاحب مجموعه تاریخی گورستان‌های دولاب تهران است، مسئولان کلیسای ارتدکس خواستار کمک این سازمان برای بهبود وضعیت این آثار تاریخی هستند.
به گزارش«محبت‌نیوز» هفته گذشته رئیس کمیته میراث فرهنگی شورای شهر تهران از کلیسای ارتدکس واقع در خیابان مفتح حوالی سفارت سابق آمریکا بازدید کرد. احمد حکیمی‌پور عضو اصلاح‌طلب شورای شهر در بازدید از این کلیسا، آنرا به دلیل قدمت طولانی‌اش جزو شناسنامه تهران دانست و با تشکر از مسئولان آن برای نگهداری مناسب کلیسا تشکر کرد و گفت که این قبیل بناها جزو سرمایه‌های ملی است و باید برای حفظ آن چاره‌اندیشی کرد.

در این دیدار عمانوئل شیرانی یکی از مسئولان کلیسای ارتدکس از شهرداری تهران خواست نسبت به بهبود وضعیت کلیساها و اماکن تاریخی و مقدس مسحیان از جمله قبرستان دولاب که تا یک دهه پیش محل دفن اموات مسیحیان بود اقدامی‌ کند. اشاره او به تخریب این مجموعه قبرستان‌های باستانی به ویژه مقبره شاهزاده گرجی بود که مدت‌هاست به علت عدم رسیدگی تخریب شده است.

اما درخواست این مقام کلیسا برای اولین بار نیست که مطرح می‌شود. پیش از او نیز دیگر مسئولان کلیساهای ارتدکس و کاتولیک از شهرداری تهران برای رسیدگی به وضعیت این قبرستان‌ها درخواست کردند. مجموعه دولاب در جنوب‌شرقی تهران قرار دارد. این قبرستان شامل پنج بخش است: آرامگاه ارامنه کاتولیک، ارامنه گریگوریان، ارتدوکس‌ها، آشوری‌ها و مسیحیان کاتولیک که اطراف آن منازل مسکونی و سازمانی سپاه قرار دارد و از گذشته دور شهرداری روی زمین‌های آن دست گذاشته است.

برگزاری همایش‌ها و نشست‌های پرهزینه علیه مسیحیان بشارتی

نهادهای مذهبی جمهوری اسلامی با هزینه‌های هنگفت و دعوت از مهمانان داخلی و خارجی فصل تازه نشست‌ها و همایش‌های ضد مسیحی را آغاز کرده‌اند.
به گزارش «محبت‌نیوز» پس از آنکه از اوایل تیرماه امسال رادیو «گفت‌وگو» وابسته به صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران سلسله برنامه‌های رادیویی خود علیه مسیحیت تبشیری را در برنامه‌ای با عنوان «شعبده شوم» کلیدزد، حالا برگزاری نشست‌هایی را آغاز کرده که در آن کارشناسان برنامه با استدلال‌های خود که عموم آنها باورها و تفسیرهای شخصی است، علیه مسیحیت و مسیحیان بشارتی موضع‌گیری و تبلیغ می‌کنند.

رئیس مرکز رسیدگی به امور مساجد در نخستین همایش تجلیل از ائمه جماعات در بخش آموزش، تاکید کرده در شرایطی که دشمنان( مسیحی‌ها و تبشیری‌ها) علیه ما فعالیت می‌کنند چاره‌ای جز ایجاد یک نهضت علمی شفاف نداریم.

به اعتقاد “محمدجواد حاج‌علی‌اکبری” برای راه‌اندازی این نهضت نیاز است که دانشکده خدامی مسجد و مسجدداری ایجاد شود و به صورت یک تخصص درآید. او افزود«امام جماعتی موفق است که در روانشناسی کودک، روانشناسی نوجوان، روانشناسی زنان، روانشناسی مردان تخصص داشته باشد».

البته پیشنهاد تاسیس دانشکده مسجدداری موضوع تازه‌ای نیست و پیش از او نیز پیشنهاداتی در مورد تاسیس رشته‌های چون خدامی مسجد و نوحه‌خوانی هم ارائه شده بود.

 در شرایطی که کلیسا در طول تاریخ آنچه امروز این شیخ جوان کم تجربه در مورد آموزش به آن اشاره می‌کند را پیاده کرده است و امروز ده‌ها مدرسه، دانشگاه و مرکز الهیاتی و آموزشی و حتی بیمارستانهای مختلف در خدمت کلیسا تحت برنامه‌های منظم و آموزش‌های مفید و به روز فعالیت دارند و خود را با تحولات روز و نیازهای اجتماعی پویا نگه می‌دارند.

کمتر از دو هفته پس از این همایش، در تهران نشست مشترک اندیشمندان دینی ایران و کرواسی برگزار شد. یکی از سخنران این نشست عبدالرحیم گواهی، رییس مؤسسه پژوهش ادیان جهان بود. او به شیوخ مسلمانان و اسقف‎های حاضر در مراسم توصیه کرد در گفت‌وگوهای دینی از علایق مشترک شروع کنیم تا قرن‌ها شیوه‌های تبشیری علیه هم فراموش شود».

پس از آن نیز مدعی شد «به یاد بیاوریم که ما مسلمانان و مسیحیان برادریم؛ همان طور که شیعه‌ها با سنی‌ها و کاتولیک‌ها با پروتستان‌ها و ارتدوکس‌ها، با هم برادرند».

جمهوری اسلامی با افزایش گرویدن مسلمانان به مسیحیت علاوه بر تهدید و زندان نوکیشان به تدریج تبلیغات گسترده‌ و تلاش بی ثمری را علیه مسیحیان بشارتی آغاز کرده است تا آنجا که در برنامه‌های خود مسیحیت را در کنار عرفان‌های نوظهور و شیطان پرستی قرارداده تا شاید با این راهکارها بتواند جلو موج گرایش به مسیحیت در بین ایرانیان به خصوص نسل جوان را بگیرد.

یک ادعای ساده؛ ایران بهشت اقلیت‌های دینی است؟!

در ایران کتابی منتشر شده که در آن نویسنده آن وضعیت اقلیت‌های دینی در ایران را به نحوی توصیف کرده که گویا بهشت اقلیت‌هاست.
به گزارش«محبت نیوز»همزمان با برگزاری دهمین اجلاس کمیسیون مشترک روسیه و ایران در خصوص گفتگوی « ارتدکس – اسلام» که در شهر مسکو برگزار می‌شود بخش فارسی رادیو «اسپوتنیک» گزارشی درباره هیأت نمایندگی ایران و فعالیت‌های آنان در مسکو منتشر کرده است.

این خبرگزاری به معرفی یک دائره المعارف مصور به زبان روسی می‌پردازد به نام «ایران، مهد همزیستی مسالمت آمیز ادیان» که بخش‌هایی از آن حاوی عکس‌های از زندگی روزانه مسیحیان (ارتدکس، پروتستان، کاتولیک، آشوری‌ها و ارامنه)، زرتشتی‌ها و یهودیان و پیروان دیگر ادیان ساکن ایران است.

زهرا رشید بیگی، رئیس اداره روابط اسلام و مسیحیت ارتدکس و پروتستان در مرکز بین‌المللی گفتگوی ادیان سازمان فرهنگی و ارتباطات اسلامی در ایران و نویسنده این کتاب در مصاحبه با اسپوتنیک گفته «این پروژه که من سالیان زیادی رو آن کار کردم شامل حیات اجتماعی اقلیت‌های دینی در ایران می‌شود، که از تاریخچه حضور آنها در ایران شروع می‌شود و به زیارتگاه‌ها، آداب و رسوم و اعیاد جشن‌های آنها و همینطور درباره فعالیت‌های اجتماعی، انجمن‌ها و مدارس و مهدکودک‌ها و بیمارستان‌های اختصاصی آنها و حتی حضور سیاسی آنها و همکاری با مسلمان شرح داده شده است».

او در ادامه گفته: «برای نوشتن این کتاب با افراد مختلف مصاحبه کرده و به شهرهای مختلف رفته و برای تحقیقات با بزرگان و رهبران دینی آنها مصاحبه کرده و منابع دست اول را مورد مطالعه قرار گرفته».

او در پایان مدعی شده کتابش مورد تایید رهبران اقلیت‌های دینی ایران نیز قرار گرفته و چند جلد از ترجمه انگلیسی آن توسط حسن روحانی به نیویورک برده شده و به رهبران چند کشور دنیا هدیه داده شده است.

آنچه از اظهارات این نویسنده کتاب پیداست ایران بهشت گم شده اقلیت‌های دینی است البته در شرایطی که فراموش شود نزدیک ۱۲۰ نفر از شهروندان مسیحی به اتهام تشکیل کلیساهای خانگی و با اتهامات سنگینی چون جاسوسی و تبلیغ علیه نظام زندانی هستند و یا به علت فشار و سرکوب مجبور به مهاجرت شده‌اند.

تعداد زیادی از جوانان بهایی اجازه رفتن به دانشگاه‌ها را ندارند و کسب و کار بسیاری از آنها با چراغ سبز حکومت توسط تندروها به آتش کشیده شده است.

زرتشتیان تحت تدابیر امنیتی و با محدودیت مراسم خود را برگزار می‌کنند و کم نیستند آنهایی که پراکنده در همایش‌های اسلامی به آنان توهین می‌کنند و یا آثار باستانی‎شان و اماکن مقدس‌شان را تخریب می‌کنند.

این کتاب گرچه ویترین زیبایی از زندگی آرام و دلپذیر اقلیت‌های دینی در ایران است، اما همه حقیقت نیست. اقلیت سنی در ایران امروز با بحران عمیق‌تری روبه رو هستند. محرومیت، بیکاری و تبعیض از یک سو اعدام گسترده هموطنان اهل تسنن از سوی دیگر در شرایطی که حکومت اجازه شنیده شدن هیچ صدایی را نمی‌دهد قابل انکار نیست.

همچنان که دو هفته پیش محمدجواد ظریف حضور پنج نماینده از اقلیت‌مسیحی در مجلس ایران را نماد دموکراسی و آزادی ادیان در ایران دانست !

بی خبری مطلق از وضعیت فریبرز آرزم، نوکیش مسیحی

خانواده فریبرز آرزم، نوکیش مسیحی اهل ساوه که در اوایل اسفند ماه سال ۱۳۹۴ توسط نیروهای امنیتی بازداشت‌شده بود، همچنان از وی بی‌اطلاع هستند.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، فریبرز آرزم، نوکیش مسیحی ساکن شهر ساوه، در اسفند ماه سال ۱۳۹۴ از سوی مأموران امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد. خانواده این نوکیش مسیحی با گذشت شش ماه از دستگیری وی هیچگونه اطلاعی از وضعیت فعلی او ندارند.

گفتنی است که نیروهای امنیتی ضمن بازداشت فریبرز آرزم، وسایل شخصی وی را نیز ثبت و ضبط کرده‌اند.

لازم به ذکر است که فریبرز آرزم در ۲۵ مهرماه سال ۱۳۹۰ در شهر رباط کریم از سوی نیروهای امنیتی بازداشت و به اتهام «ترویج مسیحیت» به یک سال و نیم حبس تعریزی و یک سال و نیم حبس تعلیقی محکوم شد.

این شهروند اهل ساوه با استفاده از حق آزادی مشروط پس از گذشت شش ماه از زندان آزاد گردید.

به دلیل محکومیت قبلی فریبرز آزرم، این احتمال وجود دارد که وی مجبور به گذراندن بقیه دوران محکومیت در بی‌خبری خانواده خود شده باشد.

حقوق بشر امری ذاتی و مادر زادی است


پیش از آنکه انسانها متاًثر از نقش جامعه، مذهب، اقتصاد و دولت در حقوق طبیعی خود محدود شوند، حقوق بشر از بدو تولد با بشر زاده شده است.

ضیا نبوی:پس از ۷ سال حبس دیگر از آن همه عصبانیت و آشفتگی در من اثری نیست



سیدضیا نبوی، دانشجوی مهندسی شیمی وعضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه نوشیروانی بابل، متهم است به “محاربه از طریق ارتباط موثر با منافقین”.
ضیا نبوی در سال ۸۶ به دلیل برگزاری اعتصاب غذا به همراه ۱۵ دانشجوی دیگر این دانشگاه، در یورش شبانه نیروهای امنیتی به دانشگاه بازداشت شده و دو ترم نیز از تحصیل تعلیق شد او در کنکور کارشناسی ارشد سال ۸۷  هم علی‌رغم کسب صلاحیت علمی، از تحصیل محروم شد. پس از آن بود که با تشکیل« شورای دفاع از حق تحصیل » برای دفاع از حق دانشجویان محروم از تحصیل، به عضویت این شورا در آمد  و به ازای این خدمت بشر دوستانه دانشجوی ستاره دار شد.
وی بار دیگر در 25 خرداد 88 با چند نفر از دوستانش  مجددا بازداشت وی در مهر ۸۹ به زندان کارون برده شد و هم اکنون در زندان سمنان دوران حبس خود را می‌گذراند.
۱۰ سال حبس توام با تبعید حکمی است که ضیا نبوی به ناحق تحمل می کند، حکمی که در زندان سمنان به 7 سالگی رسیده است.
 از آنجا که در پروندۀ او کوچکترین مدرک، نشانه و شاهدی منطقی دال بر اثبات اتهامش وجود ندارد و تمامی دوستان، خانواده و کسانی که  او را می شناسند برکذب بودن این ارتباط او با مجاهدین هم عقیده اند، وی  او اشتراک نظر دارند، وی طی نامه‌ای به آملی لاریجانی رییس قوه قضاییه مینویسد: اگر چه با  درخواست عفو بخشش پیش از اینها آزاد شوم اما ترجیح می‌دهم با اعاده حیثت،  سنگینی و غیرواقعی بودن اتهام خود را اثبات کنم چرا که هنوز هم امید به برقراری عدالت در دستگاه قضا دارم.
در بخش دیگری از نامه سید ضیا نبوی آمده است: تحمل بی‌عدالتی یعنی بی‌اعتمادی به دستگاه قضا اما من پس از ۷ سال حبس دیگر از آن همه عصبانیت و آشفتگی در من اثری نیست که اینهم نانۀ خوبی برایدستگاه قضا نیست، این یعنی کمرنگ شدن اعتماد و اتکای شهروندان به کل سیستم وقوه قضائیه .
متن کامل نامه این فعال دانشجویی دربند را به گزارش کلمه با هم می‌خوانیم:
ریاست محترم قوه قضاییه
آیت‌الله آملی لاریجانی
سلام
..سال‌ها رفت و بدان سیرت و سان است که بود
این مکتوب که می‌بینید، سومین نامه سرگشاده‌ای‌ست که برای شما می‌نویسم…
هفت سال پیش آنگاه که حکم اولیه خویش را دریافتم و چندی بعد به هنگام اطلاع از محکومیت قطعی نامه‌هایی به حضرتعالی نگاشتم که مضمون مشترک هر دوی آنها اعتراض به حکم صادره و اعلام برائت نسبت به اتهامی (ارتباط با مجاهدین خلق) بود که نسبتم داده بودند و اصلا مایه خرسندی نیست که اظهار نمایم نوشته پیش رو نیز کماکان محتوایی از همین دست دارد. گرچه از آن ایام تاکنون زمان زیادی بر ما گذشته و این بازه‌ی هفت ساله که خود عمری است حوادث و ماجراهای زیادی به خود دیده است، لیکن آن مسأله‌ای که همچنانم می‌آزارد و آن دشواری اساسی که به سخن گفتن با شمایم می‌انگیزاند، همانی معانی مکرر پیشین است: «اینکه بی‌گناهم و عدالت را چشم انتظارم». معنایی که به اندازه‌ی دو هزار و هفتصد روز حبس و بی‌خانمانی در چهار زندان و پانزده بند مختلف برایم سنگینی می‌کند! وزنی که تحملش بدان سبکی که در اعداد و واژه ها و گزاره‌ها می‌نماید، ممکن نیست و نبایستی پنداشت که چون روزگار می‌گذرد، آسان نیز می‌گذرد! «تو مرا بین که در این کار به جان می کوشم»
بگذریم. یکطرفه به قاضی نرویم و پر سوز و گدازش نکنیم. من نیک می‌دانم که در برابر آنچه عدالتش می‌خوانم مسئولیتی نیز متوجه من است و شانه خالی کردن از آن جایز نیست، اما منصفانه اگر بنگریم بدان عهدی که بر گردنم بود به کفایت پرداخته‌ام و دفاعی در حد بضاعت و توان از خویشتن به عمل آورده‌ام. اینکه در طی این سال‌ها در هر فرصتی، چه به اختیار و چه از سر اضطرار بیگناهی خویش را فریاد کرده‌ام و حتی یکبار در نوشتاری عمومی و مبسوط، نظر روشن و صریح خود را در مورد مجاهدین خلق و کج‌فهمی سیاسی و کارنامه‌ی خشونت‌بارشان به تحریر درآورده‌ام.
طی این مدت بسیاری از دوستان و آنها که می‌شناختندم در نامه‌هایی شخصی یا جمعی به مقامات قضایی از بی‌اساس بودن اتهاماتم سخن رانده‌اند و حتی وزارت اطلاعات نیز در دو نامه‌ی شفاف و بی‌ابهام به دادستان تهران در سال‌های ۹۱ و ۹۵ به عدم ارتباطم با گروه مزبور گواهی داده است. احتمالا خودتان نیز تصدیق می‌فرمایید که اگر تنها مقصودم خلاصی از بند بود، با پذیرفتن این اتهام و نوشتن درخواست عفو و بخشودگی، سال‌ها پیش به مرادم رسیده بودم و چه دردناک است که آدمی احساس کند از گردن نهادن دروغین به اتهامی که از آن مبری است، آسان‌تر به رهایی می‌رسد تا آنکه به حق بر بی‌گناهی‌اش پای بفشارد. پای فشردنی که البته ساده‌اندیشانه است اگر به تمامی آگاهانه‌اش بپنداریم و نقش ناخودآگاه افسونگر را در آن نادیده انگاریم ولیکن با همه این احوال اگر انگیزش آگاهانه‌ای در این میان بیش از همه استوارم نگاه داشته، امیدی است که همچنان به عدالت دارم. اینکه می‌پندارم که هنوز راه حل شرافتمندانه، خردمندانه و موجهی برای این مسأله وجود دارد و اگر تمامی تلاش خود را در نهایت دقت، ظرافت و عقلانیت به کار گیرم، عدالت دور از دست نیست و نیازی به انکار خویش نمی‌باشد.
حقیقت این است که طی سال‌های زندان به جز یک بار (ساعتی پس از اجرای حکم تبعید) هرگز زمانی نیامده که از امکان شنیده شدن و اثر بخشیدن سخنانم در مقامات قضایی و امنیتی به تمامی مایوس شده باشم و از انتخاب مسیر گفتگو و صداقت پشیمانی به وجودم راه یافته باشد. چنان حدی از خوش‌بینی که گاه از خود می‌پرسم آیا مابه‌ازایی برای آن در عالم خارج هست و یا اینکه تنها نیازها و اشتیاق‌های من است که آن‌را می‌آفریند! راستی آیا نه این است که برخی از ما همواره به امکان عدالت امیدواریم چرا که بدون آن قدرت و توانی برای ادامه دادن در خویشتن نمی‌بینیم؟! نمی‌دانم و این از بسیار چیزهایی است که در این زندان نمی‌دانم! از جمله اینکه نمی‌دانم و نمی‌توانم مقصود آنان را که به زندانم افکنده‌اند دریابم. در این بین شاید تنها چیزی که به آن اطمینان و ایمان دارم این است که در طول فعالیت‌های خود در شورای دفاع از حق تحصیل و دفاع از حقوق خود و دیگر محرومین از تحصیل، هرگز از مسیر قانون خارج نگشته‌ام و آنچه که مرتکب شده‌ام اگر در زمره‌ی اعمال صالحم نباشد، جزو سرافکندگی‌ها و پشیمانی‌هایم هرگز به حساب نمی‌آید.
جناب قاضی‌القضاه؛
اکنون که به احوالات خویش می‌نگرم و آن را با حس و حال هفت سال پیش قیاس می‌گیرم می‌بینم که به طرز عجیبی آرام‌تر از آن روزگارم و دیگر از آن همه عصبانیت و آشفتگی در من اثری نیست. اینکه دیگر آن حس سنگین و عمیق ستمدیدگی مرا بر نمی‌انگیزد و اصراری در این نمی‌بینم که همه حرف‌ها و ناگفته‌ها و دفاعیات خویش را یک نفس برایتان بنگارم. معنای یک چنین تغییر حالی در ساحت زندگی شخصی‌ام هر آنچه باشد، بعید می‌دانم که بتوان این دگرگونی را نشانه خوبی برای دستگاه قضا و عدالت به شمار آورد. اینکه شهروندان از تحمل بی‌عدالتی احساس خشم و عصبانیت نکنند به گمانم دردنشانی است که از کمرنگ شدن اعتماد و اتکایشان به دستگاه قضا خبر می‌دهد. البته من مطلعم که شما به عنوان یکی از مسئولین و ارکان حاکمیت نمی‌توانید فقط به عدالت نظر داشته باشید و موظفید که مصالح کشور و امنیت ملی را نیز لحاظ کنید و باز هم می‌دانم از اینکه چنین پرونده‌هایی تبدیل به موارد حقوق بشری و ابزاری برای اعمال فشار به حاکمیت و کشور شود، دل‌نگرانید. نگرانی و تشویشی که اگر چه شاید باورش سخت باشد اما نقطه اشتراک برخی منتقدین سیاسی و حتی زندانیان نیز هست. حداقل اینکه در مورد شخص خویش می‌توانم به صراحت بگویم که به‌هیچ عنوان حاضر نیستم بی‌عدالتی فاحش روا شده بر من، بهانه‌ای از بهانه‌های آنانی باشد که قصد اعمال فشار یا تحریم به کشورم را دارند و با همه بی‌خبری و انزوائی که به آن دچارم خوب می‌دانم، تلاش برای امرار معاش و تمشیت زندگی روزمره شهروندان اینقدر سخت هست که دشوارتر کردن آن و افزودن رنجی به رنج‌های آنان هیچ افتخاری به حساب نمی‌آید. مشکل اما اینجاست که این فقط یک سویه‌ی ماجراست. سوی دیگر داستان قسمتی از وجود من است که حقش از آزادانه زیستن را طلب می‌کند. خویشتنی که از سال‌ها و ماه‌ها و روزها و ساعت‌ها و ثانیه‌های تماشای دیوارهای زندان خسته است و مشتاقانه لحظاتی را انتظار می‌کشد که بر سنگفرش خیابان و سنگلاخ کوهستان گام بردارد بی‌آنکه بیم و هراس بازگشت به زندان عیشش را منقّص کرده باشد. این همان خویشتنی است که به گمانم بیش از هر کسی در حقش ستم روا داشته‌ام و ناجوانمردانه به صبر و سکوتش فراخوانده‌ام‌. سکوتی که می‌خنداندم آنگاه که می‌بینم برخی به ترس و برخی به پذیرفتن محکومیتم تعبیرش می‌کنند!
بگذریم. بی‌مقدمه و در پایان همین قدر بگویم که بزرگترین دشواری یک زندانی شاید کنار آمدن و مجموع آوردن همه من‌هایی در ساحت خویشتن است که در تنگنای زندان، بیش از هر زمان و مکانی سر ستیز و ناسازگاری دارند و آهنگ‌های ناهمگون می‌نوازند. من‌هایی که گاه پرداختن به یکی‌شان دل دیگری را می‌شکند و تسلیم شدن به دیگری‌، آن یک را ناکام می‌گذارد‌. فی‌المثل همین چندی پیش می‌پنداشتم حق با آن کسی درون من است که چنین نامه‌نگاشتنی را بی‌حاصل و مایه‌ی ریشخند و تمسخر می‌دانست اما در نهایت به وسوسه‌ی خویشتنی اغوا شدم که مصرانه می‌گفت‌: این نوشته با همان حسن نیتی خوانده می‌شود که به تحریر در آمده است‌.
گر بگویندت که مجموعم پریشان گفته‌اند …