کتاب ایّوب، داستان زندگی مردی است که بدبختیها و سختیهای زیادی را تحمّل نمود. او تمام فرزندان و دارایی خود را از دست داد و خودش نیز به بیماری کریهی مبتلا شد.
سپس در نوعی مباحثه و تفسیر، عکسالعمل ایّوب و دوستانش به طرز بسیار زیبا و شاعرانهای بیان گردیده است و سرانجام خدا، که مرکز اصلی مباحثات و گفتار آنها بود، به ایّوب ظاهر میشود.
دوستان ایّوب مسئلهٔ گرفتاری او را، از نقطه نظر مسائل سنتی- مذهبی مورد گفتوگو و تفسیر قرار میدهند. آنها معتقدند که چون خدا، خوبی را با خوبی پاداش میدهد و گناه را با تنبیه مجازات میکند، پس رنج و درد ایّوب نشانهٔ این است که او مرد گناهکاری است. امّا برای ایّوب این مسئله خیلی ساده است. او خود را سزاوار چنین مجازات بیرحمانهای نمیداند. چون او مردی فوقالعاده نیک و عادل است، نمیتواند بفهمد که چگونه ممکن است خدا اجازه دهد چنین وقایع تلخ و شریرانهای برای وی اتّفاق بیافتد. بنابراین خیلی گستاخانه، خدا را متّهم میسازد. ایّوب ایمان خود را از دست نمیدهد؛ ولی مایل است در حضور خدا عادل شمرده شود و خود را مردی نیک به حساب میآورد.
خدا به پرسش ایّوب پاسخ نمیدهد، بلکه در مقابل ایمان ایّوب، با روشی شعرگونه حکمت و قدرت الهی خویش را نشان میدهد. ایّوب سپس با فروتنی تمام، خدا را حکیم و بزرگ اعلام نموده و از کلمات خشونت بار و نابجایی که بر زبان آورده است توبه میکند.
خاتمهٔ کتاب، شرح بازگشت ایّوب به وضع اول خود و به مقام و منزلتی بالاتر از مقام نخستینش میباشد. همچنین خدا دوستان ایّوب را که گمان میکردند تمام اصول و علّت درد و رنج ایّوب را درک کردهاند، سرزنش میکند. ایّوب نیز اعلام میکند که خدا در حقیقت حکیم و داناست و بالاتر از هرگونه فلسفه و سنّتهای مذهبی میباشد.
تقسیمبندی کتاب
مقدّمه ۱:۱-۱۳:۲
ایّوب و دوستانش ۱:۳-۴۰:۳۱
الف- شکایت ایّوب ۱:۳-۲۶
ب- گفتوگوی اول ۱:۴-۲۲:۱۴
ج- گفتوگوی دوم ۱:۱۵-۳۴:۲۱
د- گفتوگوی سوم ۱:۲۲-۲۳:۲۷
ه- در ستایش حکمت ۱:۲۸-۲۸
و- گفتار آخر ایّوب ۱:۲۹-۴۰:۳۱
گفتار الیهو ۱:۳۲-۲۴:۳۷
پاسخ خداوند به ایّوب ۱:۳۸-۶:۴۲
خاتمه ۷:۴۲-۱۷
سپس در نوعی مباحثه و تفسیر، عکسالعمل ایّوب و دوستانش به طرز بسیار زیبا و شاعرانهای بیان گردیده است و سرانجام خدا، که مرکز اصلی مباحثات و گفتار آنها بود، به ایّوب ظاهر میشود.
دوستان ایّوب مسئلهٔ گرفتاری او را، از نقطه نظر مسائل سنتی- مذهبی مورد گفتوگو و تفسیر قرار میدهند. آنها معتقدند که چون خدا، خوبی را با خوبی پاداش میدهد و گناه را با تنبیه مجازات میکند، پس رنج و درد ایّوب نشانهٔ این است که او مرد گناهکاری است. امّا برای ایّوب این مسئله خیلی ساده است. او خود را سزاوار چنین مجازات بیرحمانهای نمیداند. چون او مردی فوقالعاده نیک و عادل است، نمیتواند بفهمد که چگونه ممکن است خدا اجازه دهد چنین وقایع تلخ و شریرانهای برای وی اتّفاق بیافتد. بنابراین خیلی گستاخانه، خدا را متّهم میسازد. ایّوب ایمان خود را از دست نمیدهد؛ ولی مایل است در حضور خدا عادل شمرده شود و خود را مردی نیک به حساب میآورد.
خدا به پرسش ایّوب پاسخ نمیدهد، بلکه در مقابل ایمان ایّوب، با روشی شعرگونه حکمت و قدرت الهی خویش را نشان میدهد. ایّوب سپس با فروتنی تمام، خدا را حکیم و بزرگ اعلام نموده و از کلمات خشونت بار و نابجایی که بر زبان آورده است توبه میکند.
خاتمهٔ کتاب، شرح بازگشت ایّوب به وضع اول خود و به مقام و منزلتی بالاتر از مقام نخستینش میباشد. همچنین خدا دوستان ایّوب را که گمان میکردند تمام اصول و علّت درد و رنج ایّوب را درک کردهاند، سرزنش میکند. ایّوب نیز اعلام میکند که خدا در حقیقت حکیم و داناست و بالاتر از هرگونه فلسفه و سنّتهای مذهبی میباشد.
تقسیمبندی کتاب
مقدّمه ۱:۱-۱۳:۲
ایّوب و دوستانش ۱:۳-۴۰:۳۱
الف- شکایت ایّوب ۱:۳-۲۶
ب- گفتوگوی اول ۱:۴-۲۲:۱۴
ج- گفتوگوی دوم ۱:۱۵-۳۴:۲۱
د- گفتوگوی سوم ۱:۲۲-۲۳:۲۷
ه- در ستایش حکمت ۱:۲۸-۲۸
و- گفتار آخر ایّوب ۱:۲۹-۴۰:۳۱
گفتار الیهو ۱:۳۲-۲۴:۳۷
پاسخ خداوند به ایّوب ۱:۳۸-۶:۴۲
خاتمه ۷:۴۲-۱۷
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر