متن سخنرانی ۱۱ اپریل ۲۰۱۸ با حضور اعضای محترم کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

حقوق بشر امری ذاتی و مادر زادی است

پیش از آنکه انسانها متاًثر از نقش جامعه، مذهب، اقتصاد و دولت در حقوق طبیعی خود محدود شوند، با حقوق ذاتیشان تولد شده و صاحب حقوق است. زیرا که: انسان در بدو تولد آزاد به دنیا می آید


ابتدا وی نفس می کشد،
پس حق حیات و امنیت زندگی دارد
وی میتواند به بیند، 
پس حق دیدن واقعیت های زندگی را دارد
وی میتواند بشنود، 
پس حق شنیدن واقعیت های زندگی را دارد
وی میتواند، صحبت کند ، 
پس حق آزادی بیان دارد
وی میتواند، رشد کند، 
پس حق آزادی حرکت و رشد دارد
وی میتواند، بیاندیشد، 
پس حق آزادی عقیده دارد
وی میتواند، .....
پس حق ...           دارد

قدمت حقوق بشر برابر با عمر انسان است

۳۰ ماده اعلامیه جهانی حقوق بشر وجود دارد ؟ و از اساسی ترین حقوق انسانی شما هستند و متعلق به شماست. و نیازی نیست برای داشتن این حقوق از کسی اجازه بگیرید. مهم نیست مرد هستید یا زن , اهل کجا هستید و چه باور و اعتقادی دارید , این حقوق مال شماست.

اعتقاد ما بر اینست که باید بدانیم , برای کسب چه حقوقی گام بر می داریم تا در آینده نسبت به قوانینی که باید تضمین کننده آزادی ما باشند ، آگاهی و شناخت لازم را داشته باشیم .
ما از حقوق طبیعی خود محرومیم پس باید انها را بشناسیم تا رشد کنیم و همانگونه که ازاد به دنیا امدیم ازادانه مسیر رویاهامون رو طی کنیم چراکه در کشوری بزرگ شدیم که نظام اموزش ان هم نقض تمامیه ۳۰ ماده حقوق بشر بوده است.
اعلامیه جهانی حقوق بشر

از انجا که شناسایی حیثیت ذاتی کلیه اعضای خانواده بشری و حقوق یکسان و انتقال ناپذیر آنان اساس آزادی، عدالت و صلح را در جهان تشکیل می دهد.

از آن جا که عدم شناسایی و تحقیر حقوق بشر منتهی به اعمال وحشیانه ای گردیده است که روح بشریت را به عصیان واداشته و ظهور دنیایی که در آن افراد بشر در بیان و عقیده، آزاد و از ترس و فقر، فارغ باشند به عنوان بالاترین آمال بشر اعلام شده است.

از آن جا که اساسا حقوق انسانی را باید با اجرای قانون حمایت کرد تا بشر به عنوان آخرین علاج به قیام بر ضد ظلم و فشار مجبور نگردد.

از آن جا که اساسا لازم است توسعه روابط دوستانه بین ملل را مورد تشویق قرار داد.

از آن جا که مردم ملل متحد، ایمان خود را به حقوق اساسی بشر و مقام و ارزش فرد انسانی و تساوی حقوق مرد و زن مجددا در منشور، اعلام کرده اند و تصمیم راسخ گرفته اند که به پیشرفت اجتماعی، کمک کنند و در محیطی آزاد، وضع زندگی بهتر به وجود آورند.

از آن جا که دول عضو، متعهد شده اند که احترام جهانی و رعایت واقعی حقوق بشر و آزادیهای اساسی را با همکاری سازمان ملل متحد تأمین کنند.

از آن جا که حسن تفاهم مشترکی نسبت به این حقوق و آزادیها برای اجرای کامل این تعهد، کمال اهمیت را دارد.

مجمع عمومی این اعلامیه جهانی حقوق بشر را آرمان مشترکی برای تمام مردم و کلیه ملل، اعلام می کند تا جمیع افراد و همه ارکان اجتماع، این اعلامیه را دائما مدنظر داشته باشند و مجاهدت کنند که به وسیله تعلیم و تربیت، احترام این حقوق و آزادیها توسعه یابد و با تدابیر تدریجی ملی و بین المللی، شناسایی و اجرای واقعی و حیاتی آنها چه در میان خود ملل عضو و چه در بین مردم کشورهای که در قلمرو آنها می باشند تأمین گردد.

تاکید بر مفاد این اعلامیه از سوی ما ، تنها به جهت آگاهی افراد ، نسبت به شناخت حقوق انسانی خود در جامعه ایست که حاکمان آن ، با اتکا به نا آگاهی مردم ، قوانین اساسی کشور را خالی از تناقض و بی عیب و نقص معرفی می کنند.

ماده ۱: تمام افراد بشر، آزاد به دنیا می آیند و از لحاظ حیثیت و حقوق با هم برابرند . همه دارای عقل و وجدان هستند و باید نسبت به یکدیگر با روح برادری رفتار کنند.


بررسی ماده ۱ اعلامیه جهانی حقوق بشر و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

ماده یک اعلامیه جهانی حقوق بشر در نظر دارد که :

هر انسانی به محض تولد، با حقوقی مساوی با دیگر انسان ها زاده می شود، او «آزاد و برابر» به دنیا می آید و باید آزاد زندگی کند. حقوق برابر جزء جداناشدنی حقوق انسانی است و هر کسی مسول است که رفتاری انسانی با دیگران داشته باشد.

اما آیا میدانید : با وجود اینکه در اصل ۱۹ و ۲۰ قانون اساسی ایران, به برخورداری از حقوق مساوی و حمایت یکسان زن و مرد در برابر قانون و برخورداری از همه حقوق با رعایت موازین اسلامی اشاره شده است.
اما در عمل این قوانین تساوی مورد نظر در بند یک اعلامیه جهانی را تامین نکرده.
میدانید چرا ؟
چون همانگونه که در اصل ۴ قانون اساسی ایران اشاره شده است , کلیه قوانین و مقررات موجود در حکومت جمهوری اسلامی ایران بر اساس موازین اسلامی تنظیم شدهاند و این اصل به طور غیر مستقیم بر تبعیض علیه زنان صحه میگذارد
در قوانین اسلام , زنان از حقوق برابر با مردان برخوردار نبوده بلکه زنان به عنوان برده و ملک مرد محسوب میشوند.

 در حقیقت احکام و فرامین مذهبی پایه و اساس تبعیض علیه زنان در جامعه کنونی ایران میباشد.

اصل تقلید که در قوانین اسلامی وجود دارد به عدم پذیرش عقلانیت و وجدان برای همه اشاره دارد , بدان معنی که تفهیم اجباری عدم استقلال فکری مردم والزام تقلید از یک مرجع تقلید ایجاد میشود.

پایمال نمودن حقوق پیروان سایر ادیان وعدم برابری حقوق پیروان ادیان با شیعه ۱۲ امامی مانند مسلمانان پیرو اهل سنت، پیروان ادیان مسیحی، یهودی، زرتشتی و دراویش واعمال مجازاتهای سنگین برای سایر گرایشات دینی و مذهبی
پایمال نمودن حقوق اقوام ایرانی و اعمال مجازاتهای سنگین برای گرایش قومی.

ماده ۲ اعلامیه جهانی حقوق بشر به زیبایی بر این نکته تاکید دارد که , هر انسانی در هر جایگاه اجتماعی که باشد سزاوار تمامی حقوق و آزادی های مطروحه در این اعلامیه است. پایه و اساس ماده ۲ بر این اصل استوار است , هیچ گونه رخدادی باعث نمیشود که یک انسان از اصول مطروحه در اعلامیه جهانی حقوق بشر محروم گردد.
در این اعلامیه , انسان فردی است که عضو “خانوادهء بشری” محسوب می گردد، لذا بین انسان غربی و شرقی، سیاه و سفید، بی دین و دیندار و… هیچ تفاوتی وجود نخواهد داشت.
اما آیا در حکومت جمهوری اسلامی ایران این ماده به اجرا درمی آید ؟
خیر . چون در حکومت ایران شاهد نقض مکرر قوانین اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیونهای مرتبط با آن هستیم.
عدم حقوق برابر بین زن و مرد

پایمال نمودن حقوق پیروان سایر ادیان و عدم برابری آنها شیعه ۱۲ امامی

مجازاتهای سنگین برای همجنس گرایان

اعدام , شکنجه …. و بسیاری از مواردی که نقض ۳۰ ماده اعلامیه جهانی حقوق بشر را در پی دارد.

عدم تبعیض علیه زنان  یکی از اصولیست که در بیشترین ماده های اعلامیه حقوق بشر تکرار شده که جامعه اسلامی ان را به جد نادیده میگیرد. 

(کنوانسیون رفع هر گونه تبعیض علیه زنان[۱][۲][۳][۴] یک معاهده بینالمللی است که در ۱۸ دسامبر ۱۹۷۹ مورد پذیرش مجمع عمومی سازمان ملل متحد قرار گرفت و در ۳ سپتامبر ۱۹۸۱ (سی روز پس از تودیع بیستمین سند تصویب یا الحاق) به اجرا درآمد.
از بین اعضای سازمان ملل تاکنون تنها چهار کشور ایران، سومالی، سودان، تونگا به این کنوانسیون ملحق نشدهاند.این کنوانسیون مهمترین معاهده ملل متحد در مورد تبعیض جنسیتی است[۶] و تبعیض جنسیتی را اینگونه تعریف میکند:
«قائل شدن به هرگونه تمایز، استثناء یا محدودیت بر مبنای جنسیتدر زمینههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، مدنی یا هر زمینه دیگر»

این کنوانسیون دارای یک مقدمه و ۳۰ ماده است و کشورهای عضو آن متعهد میشوند که هرگونه تبعیض علیه زنان را که مغایر اصل برابری انسانهاست، از بین ببرند. آنها همچنین متعهد میشوند که برای اطمینان از برقراری مساوات در حقوق سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی برای زنان ، اقدامات فوری به عمل بیاورند.

 مواد ۱۰ تا ۱۴ این کنوانسیون، دول عضو را متعهد مینماید که در زمینههای آموزشی، شغلی، بهداشت، اقتصاد و امور اجتماعی، رفتاری مساوی بین مردان و زنان کشورهای خود داشته باشند.

 این نوشته به بررسی موارد تعارض مواد کنوانسیون فوقالذکر با قوانین جمهور اسلامی ایران اختصاص دارد.
مهمترین موارد تعارض این کنوانسیون با قواعد اسلامی حاکم بر ایران عبارتند از:

۱ ـ ارث:۲ ـ دیه:۳ ـ حق طلاق: ۴ ـ حق مسافرت زنان: ۵ ـ شهادت زنان در دادگاهها و محاکم رسمی، 
۶ ـ زنان نمیتوانند قاضی باشند. ۷ ـ حضانت اطفال: ۸ ـ زنان اقلیت:۹ ـ ازدواج
۱۰ ـ ازدواج موقت ـ ۱۱ ـ زنانی که با خارجیها ازدواج کنند، طبق قواعد اسلامی حاکم بر ایران، تابعیت خود را از دست میدهند.۱۲ ـ افرادی که دین اسلام را ترک کنند (مرتکب ارتداد شوند)، اگر مرد باشند بلافاصله محکوم به اعدام میشوند ولی در مورد زنان، حکم این است که آنان را در زندان نگاه دارند و هر روز در زمان نمازهای یومیه، شلاق بزنند تا وقتی که دست از ارتداد بردارند و به اسلام باز گردند. این "امتیاز" به زنان از بابت اعتقاد بر اینست که زنان سست فکر هستند و برعکس مردان که تصمیم آنان قاطعیت دارد، تصمیم زنان ناشی از ضعف دماغی است.۱۳ ـ لباس:
*مساله مهم امروز جامعه بحث ازدواج است که پر از تبعیض و مشکل است وچون ماهه اینده روز خانواده هست به مناسبت و احتران ان روز بحث ازدواج را در ماه اینده انجام میدهم.
بحث مهم و قابل توجه راجب تبعیض زنان در محیط کار هست که بیشتر دولت ها درصدد بهبود ان هستند ولی میشه گفت تنها تبعیض در دولت های خارجی که حاله ی کم رنگی از ان پیداست اما در ایران….

همچنین قوانین و سیاستهای ایران باعث تبعیض علیه زنان در محیط های کاری و در زمینه مشاغل شده است.
دیدبان حقوق بشر در تهیه گزارش خود با ۴۴ زن و مرد ایرانی، شامل وکلای دادگستری، صاحبان حرفه های کوچک، مدیران، و کارمندان بخش خصوصی و عمومی ساکن داخل و خارج از ایران مصاحبه کرده است.

حقوق بشر در وبسایت رسمی خود و در توصیف تبعیض علیه زنان در ایران به سیاست هایی از جمله محدودیتهای مسافرتی زنان، ممنوعیت برای احراز سمت ها و مشاغل خاص، و عدم وجود حداقل حمایتهای قانونی اشاره می کند.
حقوق بشر با عنوان «این یک کلوب مردانه است: تبعیض علیه زنان در بازار کار در ایران» به جزئیاتی از قوانین تبعیض آمیز علیه زنان و فقدان حمایتهای لازم قانونی از آنان پرداخته است.
سص۲۱یس
نظام قضایی ایران، سد راه دسترسی برابر زنان برای احراز مشاغل است و در حالی که در چهار دهه گذشته زنان ایران نیمی از فارغ التحصیلان دانشگاهها را تشکیل می دهند، بر اساس آمار رسمی در فاصله فرودین ۱۳۹۵ تا فروردین ۱۳۹۶، تنها چهارده و نه دهم درصد بازار کار ایران را زنان تشکیل می دهند.
سارا لی ویتسون، مدیر بخش خاورمیانه دیدبان حقوق بشر، با اشاره میزان بالای تحصیلات عالی میان زنان ایرانی که منعکس کننده توانایی و اشتیاق آنان در ساختن آینده ای بهتر برای کشورشان است، گفت این قوانین تبعیضی هستند که مانع رشد و پیشرفت زنان می شوند و افزود «مقامات باید قدم های لازم را برای برداشتن موانعی که زنان را در محیط کار به حاشیه می راند طی کنند
قانون مدنی ایران یکی از منابع اصلی تبعیض علیه زنان در محیط های کار کشور است. قانون مدنی ایران، تنها شوهر را به عنوان سرپرست خانوار به رسمیت می شناسد که می تواند در اختیارات زن در حوزه اقتصادی دخل و تصرف کند و حتی تحت شرایطی، اجازه کار را نیز از او سلب کند.


 پایین بودن سطح تحصیلات زنان و میزان حقوقی که در مقایسه با مردان دریافت می کنند، عدم وجود برنامه هایی که از حضور زن در صحنه اجتماعی حمایت کند، موانع فرهنگی و مهمتر از همه کمبود اعتماد بنفس همه و همه موانعی هستند که بر سر راه رشد و پیشرفت زنان وجود دارد

یکی از مهم ترین معیارها جهت سنجش درجه توسعه یافتگی یک کشور، میزان اهمیت و اعتباری است که زنان در آن کشور دارا می باشند.
 اکنون نگاه جهان، بیشتر به سوی زنان معطوف شده است زیرا امروز، برای تحقق توسعه اجتماعی ، تسریع فرایند توسعه اقتصادی و محقق شدن عدالت اجتماعی، چنان چه به زن به عنوان نیروی فعال و سازنده نگریسته شود، قطعاً تأثیر بسیاری در روند توسعه و افزایش کمّی و کیفی نیروی انسانی آن جامعه خواهد داشت. نقش زنان در توسعه، مستقیماً با هدف توسعه اجتماعی و اقتصادی بستگی داشته و از این رو در تحول همه جوامع انسانی، عاملی بنیادی محسوب می گردد. این نوشتار در صدد است، ضمن انجام یک تحلیل اقتصادی مختصر در زمینه توسعه، به چگونگی رابطه میان موقعیت زنان با توسعه یافتگی و تأثیر گذاری مشارکت آنان به عنوان نیمی از نیروی فعال جامعه در فعالیت های اقتصادی، برای تحقق توسعه و عدالت اجتماعی بپردازد.

زنان نیمی از نیروی کار جهان را تشکیل می دهند و کلیه رهبران جهانی جهت جذب زنان در نیروی کار و اقتصاد در جستجوی راه حل هستند و کارآفرینی را تشویق می کنند.نتیجه‌ی بررسی تازه‌ای درباره‌ی "برابری جنسیتی" در محیط‌های کاری در اتحادیه اروپا نشان می‌دهد که سه کشور اسکاندیناوی سوئد، نروژ و فنلاند در میان ۱۸ کشور اروپایی مورد بررسی وضعیت بهتری دارند.


در حالت کلی زنان دو سوم از مسئولیت کاری را بر عهده دارند، اما در مقابل تنها یک دهم از حقوقها را دریافت کرده و فقط صاحب یک صدم از املاک خصوصی هستند
بدلیل تمامی این موانع، بویژه در کشورهای کمتر توسعه یافته، زنان در تمامی زمینه ها در رده های بعدی قرار دارند. اما در کشورهای صنعتی و پیشرفته نیز وضعیت همچنان رو به بحبود است. زنان ایالات متحده آمریکا در بسیاری از موارد به وضعیت هم جنسان خود در اروپا غبطه می خورند. زنان اروپایی نیز در مورد حقوق ماهانه مساوی، محدودیت در دستیابی به موقعیت های مدیریتی همسان و امکانات عرضه شده به زنانی که صاحب فرزند شده اند، شاکی هستند.
پس از سال‌ها اختلاف و بحث‌های مداوم سرانجام احزاب حاکم در آلمان توافق کردند که زنان و مردان برای کار یکسان از دستمزد یکسان برخوردار شوند. این مصوبه به‌رغم محدودیت‌هایش مورد حمایت اتحادیه‌های کارگری نیز قرار گرفته است.

زنان آلمانی و فعالیت اجتماعی
زنان جوان آلمانی خود را شهروندانی همطراز مردان در جامعه امروز آلمان می پندارند. این اندیشه و طرز تفکر نقشی مستقل در زندگی به ایشان داده است. در جمهوری سابق دموکراتیک آلمان (آلمان شرقی) 90 درصد زنان، شاغل بودند و الگوی زن خانه دار که از لحاظ مالی به شوهر وابسته باشد را شدیدا رد می کردند. فعالیت زنان در آلمان بیشتر به امور اجتماعی اختصاص دارد
با نگاهی گذرا به آغاز جنبش زنان در آلمان می توان فهمید که آنان با چه صبوری و سرسختی توانستند به حقوق فعلی خود در امور اجتماعی دست پیدا کنند. شورای زنان آلمان حدود یکصد اتحادیه در آلمان را زیر پوشش خود دارد که در شورای اقتصادی، اجتماعی سازمان ملل متحد نقش مشورتی ایفا می کند.×. «لوئیز اوتو ـ پترز» بنیانگذار نهضت زنان و بانی نخستین اتحادیه عمومی زنان در آلمان، انگیزه این جنبش را این گونه بیان کرده بود:×. «شرکت زنان در تعیین منافع کشور، یک حق نیست، بلکه یک وظیفه استوی معتقد بود که راه رسیدن به این هدف، بهبود وضعیت آموزشی زنان و استقلال آنها در امر اشتغال است
 همچنین کارکنان مذکر در ادارات و کارخانه ها حق نداشتند با ایمان و رفتار و یا با اظهارات خود به شأن زن بی احترامی و یا توهین کنند و یا عملی مخالف موازین اجتماعی انجام دهند.

زندگی در آلمان بدین معنی است: زن و مرد با هم برابر هستند
آلمان کشور است که برای آزادی و قوانین خود ارزش قائل است این قوانین به یک اندازه در مورد زنان و مردان اعمال میشود ، - چه در مسائل شغلی ، ازدواج ، مشارکت و خانواده. برای تأکید بر اهمیت حقوق برابر زن و مرد، بخش سوم  قانون اساسی آلمان به طور کامل به این مسئله اختصاص داده شده است. ایالت مراقب است که همه افراد این برابری را در زندگی روزمره رعایت کنند. درست مانند مردان ، تمام زنان نیز حق دارند تحصیل داشته باشند  ، یک حرفه را بیآموزند و به کار بروند. به همین دلیل است که در آلمان، زنان سیاستمدار، کارآفرین ، دکتر، معلم ،  پلیس ، قاضی، و  داریم،. درست همانطور که زنان پرستار ، معلم مهدکودک ، راننده، و فروشنده دارد. هیچ اهمیت ندارد که زن مجرد، دارای شریک زندگی یا متأهل باشد. حتی اینکه کدام طفل مشروع یا نامشروع داشته باشد هیچ کدام اهمیت ندارد: او از همان میزان شأن و احترام برابر با یک مرد برخوردار است. هم قانون خانواده و هم قانون ارثی  نیز حقوق برابر را اعطا میکنند. در آلمان، زنان هستند که تصمیم میگیرند با کی ازدواج کنند و آیا اصلا ً ازدواج کنند یا خیرسرپرستی مشترک در مورد کودکان مشترک اعمال میشود. این بدان معنی است که در مورد مسائل مهم هر دو والدین تصمیم میگیرند. البته، حق زنان برای کار کردن در طول مدت ازدواج به قوت خود باقی است. در آلمان زنان که احساس تهدید میکنند یا مشکلات زناشویی و خانوادگی دارند میتوانند به تعداد از برنامه های کمکرسانی روی بیآورند
در چنین یک وضعیت، زن میتواند به پلیس مراجعه کند یا با سازمانهای غیردولتی، از جمله پناهگاه زنان مشوره نماید. زنان و مردان به طور یکسان حق درخواست طلا ق دارند چنانچه به این نتیجه برسند که بهتر است ازدواج خاتمه یابد. تنها محاکم رسمی حق دارند به صورت قانونی حکم طلا ق را در آلمان جاری کنند. این ارزشها و آزادیهای است که ما در آلمان داریم و همه باید 
آنها را رعایت کنند. برای زندگی آزاد و مصون . برای مساوات زنان و مردان


و اما در خاتمه نوشته ای توسط نیلوفر ایمانیان :

*در وجود هر زن یک اصول کامل حقوق بشر می درخشد
*کاش دنیا اغوش مادر بود،کاش دنیا مهر همسر بود،کاش دنیا قلب عاشق دختر بود.
*در قلب مادر ،دختر و پسر معنا ندارد او همه را بی چشم داشتی یکسان دوست می دارد.همه ازاد و برابر در اغوشش جای دارند.
مادر است کودکی گریان ببیند دلش می لرزد.فارغ از رنگ و نژاد، فارغ از هر مذهب و هر فرهنگ، میکشد در اغوشش طفل را.او زن است مهرش همه جا یکسان .چه دختر یا پسر فرقی ندارد اگر خطا کنند هر دو برابر به تنبیه اسان دچارند.
*در کنار همسر است ازاده ازاد همه رویاهایش را می شکافد ازادی فکر و عقیده، و او بدون قضاوت تورا دوست میدارد.
در کنارش راحت و اسوده فارغ از هر مشکلی میشود به دل صحرا زد یا که با هم چند ماهی را درون کلبه ای استراحت کرد او به تو و عشقت همیشه پایدار است برایش شادی و موفقیتت محترم و قابل ستایش که هر جا مینشیند به تو می بالد.برای هر مشکلی هر ارزویی تورا همدم و حامی میباشد برای صلح تو اماده ی هر نبردی که خون بی گناهت هرگز نریزد.
*در کنار دختر است با شیرین زبانی های کوچک ,در دلت حس قشنگ عشق میکارد انقدر دنیا برایت زیبا گردد که ازاد و رها از هر غمی چون میدانی داری همدمی مونسی و عشقی و امنیت.

هر دختری روزی همسر میشود و روزی مادر.اگر ما هرگونه بی عدالتی یا خشم یا تبعیض یا حس نا برابری نسبت به یک زن داشته باشیم اگر قضاوتشون کنیم اگر در حقش نا عدالتی کنیم اگر نسبت به انها احساس برتری داشته باشیم اگر ضعیف بپنداریمش خود را از امنیت منع کرده اییم چرا که چرخه ی محبتش را و چرخه ی زنیتش را به مشکل کشاندیم و خودمان را محروم از داشتن دنیایی زیبا کرده اییم .
همه ی ما از دردهای یک زن بدنیا امده اییم با محبتش و از خودگذشتگی هایش رشد کردیم و با حس محبت و حمایتش اعتماد به نفس گرفتیم و پا به دنیای ارزوهایمان گذاشتیم.و امروزه تاثیرات عدم توجه کافی به حقوق زنان را در جامعه می بینیم.جدا از جامعه این مشکلات در همه ی ما وجود دارد عدم اعتماد به نفس عدم دفاع از حقوقمان و اسیبپذیری در محیط کار و خانه عدم اطمینان و نگرانی ها و اظطراب های درونی و یا حتی  عدم قدرت نه گفتن و یا دلگیری ها و دلگرفتگی ها که ناشی از عدم قوی بودنمونه یا عدم بخشش ومادری که همه ی مسولیت ها به دوشش باشد میشکند و هر زن که شکست جامعه یک قدم به زوال نزدیک تر میشود چرا کشورهای غربی هر روز توسعه تر و کشور های با منابع بیشتر رو به نابودی.بیایید از خودمان شروع کنیم در برابر مادر همسر دختر  بیشتر مسول باشیم یک قدم خیلی راحت بیاید در کارهای خانه سهیم شویم فرصتی دهیم تا مادر یا همسر ساعاتی برای خودش باشد به زنانگیش برسد  یا کتاب مورد علاقه اش را بخواند بیاید در برابر  در برابر همکاران خانم یا همسایه کمی مسول باشیم به زنان احترام بگذاریم. یادمان باشد لطف و ازخودگذشتگی مادر و همسر وظیفه نیست هم خانه داری و هم خانه تکانی وظیفه ی اعضای خانواده است مادر هم حق دارد کلاس رقص برود یاپس وظیفه ی توست که امکانش را بوجود بیاوری. زنان سرمایه های رسیدن به ارزوها و داشتن دنیای زیبا هستند.یادمان باشد
اگر زنان نباشند مادری نیست
اگر زنان نباشند همسری نیست
اگر زنان نباشند دختری نیست
مادر نباشد عشق اولی نیست خانه ای نیست گذشتن وجود ندارد پس امنیتی نیست 
همسر نباشد ارامشی نیست همسر نباشد تکیه گاهی نیست همسر نباشد هدف نیست هدف نباشد اینده ای نیست اینده نباشد امید نیست 
دختر نباشد خوشی نیست دختر نباشد همدمی نیست همدم نباشد دلت میمیرد
امنیت نباشد،امید نباشد،دلت هم که مرده باشد زندگی برایت  میمیرد و تو میمانی و ارزوی مرگ.





هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر