مجید عمیق با بیان اینکه رفیقبازی آفت ادبیات کودک و نوجوان شده است گفت: در ادبیات کودک و نوجوان همه پشت سر یک آدم سینه میزنند و فکر میکنند آن فرد وحی منزل است و به فکرهای نو توجه نمیکنند. در واقع آن فرد مثل کارتل و تراست نفتی است.
او سپس بیان کرد: آنچه جایش سالیان سال است در ادبیات کودک و نوجوان ما خالی است، تزریق فکر جدید است. از طرف دیگر مشکل مهندسی تولید داریم و بیش از ۸۰ درصد ناشران به این موضوع توجه ندارد. مهندسی تولید این نیست که کتابها در قالب مجموعه باشد، مسئله این است که ناشر بداند روند چرخه تولیدش چه بوده و در چه گروههای سنی کم کار کرده و در چه گروه سنی اشباع شده و یا چه موضوعاتی کار نشده است.
عمیق با بیان اینکه تغییر در ادبیات را بهروز شدن در این حوزه میداند گفت: در تجدیدچاپ کتابها بهویژه کتابهای علمی به بسیاری از نکات توجه نداریم. به طور مثال ناشران بسیاری طی سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۸ کتاب درباره نجوم منتشر کردهاند اما متفاوت از یگدیگر. همه میدانیم زمین به دور خورشید میچرخد اما اینکه چگونه این موضوع نوشته و با چه زاویهای مطرح شود و تصویرگری آن چگونه باشد مهم است که این نوع نگاهها در نشر ما فقیر است. اگر در حوزه نجوم کتابی چهار سال پیش خوب فروش رفته است ناشر ما آن را تجدیدچاپ میکند بدون اینکه آن کتاب را بهروز کند و اگر تغییراتی صورت گرفته است آنها را اضافه کند.
او تأکید کرد: در نشر کودک و نوجوان فقر مهندسی تولید داریم. مشکل دوم بهروز نکردن کتابهای علوم و فناوری حتی در تجدیدچاپها است و مشکل سوم کنار نگذاشتن برخی از کتابها در حوزه علم و فناوری است؛ فروش بیشتر کتاب بهویژه در حوزه علم و فناوری دلیل نمیشود که ما کتاب را تجدیدچاپ کنیم. مسئله بعدی تزریق فکر جدید به جامعه است معتقدم میتوانیم کتابهایی را که در دنیا منتشر میشود ایرانیزه کنیم؛ یعنی با الهام از نوع نگاه آنها، سوژهها را با نگاه جدید بازگو کنیم.
این مترجم سپس بیان کرد: نویسندههای ما باید به این موضوع توجه کنند که از چه زاویهای کتاب را بنویسند که خوشایند بچههای امروز باشد. نویسندههای ما اینها را رعایت نمیکنند و توجه ندارند که در تولید کتاب نگاه نو میخواهیم. انگار مانند آونگ ساعت قرار نیست تکان بخوریم و بهروز شویم. چرا کفگیر شعر کودک به ته دیگ خورده است؟ برای اینکه شاعران هرچه در چنته داشتهاند، گفتهاند. شاعران ما با شعر جهان در حوزه کودک آشنا نیستند، اگر آشنا باشند و ببینند آنها چه نوع تشبیهات و استعارههایی به کار میبرند و با چه زاویهای شعرهای خود را میگویند، میتوانند سوژههای خودمان را ایرانیزه و بومیسازی کنند، اما انگار نه انگار، شاعر ما با دنیای خاج آشنا نیست و نمیداند در آنجا چه خبر است.
او در ادامه افزود: این مشکل را در حوزه معما و سرگرمی نیز داریم. آیا ما دقت میکنیم در جهان سرگرمی، معما و چیستان کودک و نوجوان با چه نوع مسائلی سروکار دارد؟ نه. در ژورنالیسم کودک و نوجوان نیز این بلا سرمان آمده است، اگر ۱۰ مجله کودک و نوجوان را کنار هم بگذارید عین هم هستند. اگر یکی را بخوانید گویی همه را خواندهاید. کار مسخره دیگر در مجلات کودک ما این است که داستان و مطالب علمی و شعر در ابتدا میآید و جدول و سرگرمی در انتها. انگار برای مجلات نسخه پیچیده شده است. در دنیا برای مجلات کودک صفحه تنفس میگذارند یعنی بچه ۱۲ ساله داستان خواند، یک معما حل میکند تا خستگی از تنش بیرون برود اما ما همان صفحات نخست را تا خرخره از داستان، شعر و مباحث علمی پر میکنیم و آخر کاردستی میگذاریم.
مجید عمیق اظهار کرد: اگر آدمی از میزش بزرگتر باشد هم خیرش به دیگران میرسد و هم شکوفایی دیگران را دوست دارد زیرا نانش آجر نمیشود؛ اما چون مسئولان فرهنگی ما عمدتا از میزشان کوچکترند و میزشان را بغل کردهاند، قلم پای خیلیها را که از خودشان بیشتر میدانند، میشکنند، چند نوچه هم دور خود جمع میکنند که بله قربانگو باشند. زمانی که رندومی و رفاقتی مسئولیتی به کسی داده میشود که از میزش کوچکتر است دورش را مینگذاری میکند که دیگران نزدیک نشوند.
این مترجم درباره ارزیابیاش از جایزههای ادبی نیز اظهار کرد: این موضوع دورهای است و نمیتوان اظهارنظر کلی کرد. مثلا در دورهای فقر موضوع و کتاب خوب داریم و کتابی که نمرهاش ۱۲ است به خاطر فقر کتاب خوب ۱۹ میشود، اما در دورهای ۱۰ کتاب خوب منتشر میشود و رقابت سنگین است و کتاب منتخب از خوبهای خوب است. حتی باید دید نهادهایی که جشنواره برگزار میکنند آیا به کتابهای خوب دسترسی دارند؟ در جشنوارهها این اتفاق میافتد که چند کتاب خوب از قلم بیفتند که چه بسا از بهترینها بودهاند.
او نامزدی فرهاد حسنزاده در جایزه هانس کریستین اندرسن را بهترین خبر سال ۹۶ و کاهش تیراژ کتاب، گرانی کاغذ و همچنین درگذشت چهرههای ادبی را از بدترینخبرهای این سال در حوزه ادبیات و کتاب عنوان کرد.
عمیق کتابی را برای مطالعه پیشنهاد نکرد و گفت: من کتابی را دیکته نمیکنم و معتقدم بچهها را باید به فروشگاه کتاب کودک برد تا خودشان انتخاب کنند زیرا هر کس به موضوعی علاقهمند است و با توجه به سلیقه خود سراغ کتاب میرود. اگر اسم کتابی را ببرم تبلیغ میشود و این موضوع را شایسته نمیدانم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر