خرافه و خرافه گرایی عاملی برای سوق جامعه به سوی ضدارزشها

نمود بارز خرافه و خرافه گرایی در جامعه سوق جامعه به سوی ضدارزشها و رشد خرافات در جامعه و دوری از سبک زندگ دینی و فرهنگ ضدارزشی است که به نوبه خود آسیبهای زیادی را به جامعه دینی وارد می کند.



به گزارش پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس به نقل از تیار؛ خُرافه ها، برای دین آسیب اند، آسیب بسیار ویران گر و خرد کننده، موریانه هایی که به هرچه، هرچند سر به آسمان سوده، توانا و پهن پیکر، رخنه کنند، به زمین اش می افکنند و تار و پودش را از هم می درند.

خرافه ها، دین را از کارایی، برّایی، نجات بخشی، روح نوازی، معنویت گستری، شادابی آفرینی و جامعه سازی ترازمند و قانون مند، می اندازند و انسان باورمند به دین را به انزوا می کشانند و از چرخه اجتماع و گردونه زندگی اجتماعی و نقش آفرینی در ساحَتهای گوناگون باز می دارند.

اینها و ده ها آسیب بنیان برانداز دیگر که بخشی از آنها برای به افول کشاندن جامعه، ایجاد گسلهای بسیار و از هم فروپاشی تمدنی، هر چند استوار و کهن، کافی است، وظیفه علمای دین را بَس سنگین می کنند. چنان آوردگاه را نفس گیر، پرهیمنه و دهشت انگیز می کنند که با آنی پلک روی پلک گذاردن میدان داران و عرصه بانان جبهه حق و باطل ستیزان، همه چیز به سود دشمن جرّار رقم خواهد خورد.

بسیاری از انسان ها بدون آگاهی و ناخودآگاه در بسیاری از عقاید و موهومات خرافه پرستی دخیل هستند طی دهه های اخیر اعتقاد به خانه ارواح، سحر و جادو و جن و پری به شدت افزایش یافته است آمارها نشان می دهد که بخش قابل توجهی از مردم افرادی خرافاتی هستند اما خرافه چیست و چرا مردم به آن جذب می شوند؟

قران کریم از خرافات با عنوان اساطیر یاد کرده است اساطیر به معنای اباطیل و سخنان بیهوده ای است که هیچ پایه و اساسی ندارند و مراد از اساطیر نوشته های باطل، حکایت های دروغ و افسانه های بی اساس است معمولا در خرافه، رویدادها و حوادثی که با هم ارتباط منطقی ندارند به یکدیگر ربط داده می شوند و یا علت و معلول یکدیگر داشته می شوند خرافات به خصوص در زمان انحطاط جامعه و حکومت رشد می کند تا هم بار مشکلات به نیروهای ماورایی نسبت داده شود و هم آنکه مردم به جای تلاش دست به دامان نیروهای ماورایی می شوند.

منشأ خرافات

واقعیت آن است که مردم به سختی دست از افکار خرافی بر میدارند و سرسختانه به آنها چسبیده اند به همین جهت احتمال می رود خرافات ریشه در درون شخصیت افراد داشته باشد اگر آدمیان قواعد مشخصی برای اداره امور زندگی خود دراختیار داشتند یا بخت با آنان همیشه یاربوده که به خرافات روی نمی آوردند.

در رابطه با علل ایجاد خرافات می توان گفت از نظر قرآن خداوند در آیه 168 سوره بقره به همه مردم اعم از مسلمان و غیر مسلمان فرموده و می گوید: ... و از گام های شیطان پیروی نکنید که او دشمن آشکار شماست.

از نظر روانشناسان خرافات در مواقع حساس و لحظه های عدم اطمینان و اعتماد به آینده به وجود می آید مثلا در ارتباط با مسائلی چون مرگ، تولد، مرض و .. تا از این طریق از اضطراب و تشویش رها شده تسکین خاطری یابند.

اقسام خرافات

گروهی اعتقاد دارند که در تاریخ فرهنگ بشری خرافه پرستی تا کنون جلوه های متنوع و فراوانی داشته و از حد شمار خارج است شاید بتوان آنها را از لحاظ اقبال فردی و جمعی اشخاص یا از لحاظ زبان هایی که به طور انفرادی یا اجتماعی برای بشر داشته اند به انواع ذیل تقسیم کرد:

خرافاتی که جنبه فردی و عوام پسندانه دارند اینگونه خرافات عقاید واهی را در برمی گیرد که افراد یا اقلیت های خاص در یک جامعه به آن معتقد هستند و طبعا زیان آنها ضمن اینکه مستقیما به خود آن اشخاص خرافه پرست می رسد به طور غیرمستقیم دامن آنها را نیز می گیرد.

خرافاتی که جنبه اجتماعی دارند مقصود از این نوع خرافات افکار موهوم و علایق و احساسات غیرمنطقی است که اکثریت جامعه به آنها معتقد و پایبند می شوند و گاه آنگونه از آنها هواداری می کنند که برای حفظ و بقایشان حاضرند جان و مال خود را فدا سازند.

باور داشتن به هر سخن غیرمنطقی در بهترین حالت یک اشتباه است اما در بدترین حالت به اعمال و انتخاب هایی منجر می شود که نتایج بدی را برای فرد به بار می آورد و در نهایت ویرانی درونی فرد را در پی خواهد داشت تقریبا غیرقایل باور است که افراد بتوانند به کارهایی که انجام می دهند اعتقاد حقیقی و درونی داشته باشند.

چه چیزی سبب می شود تا افراد خرافه را بر حقیقت ترجیح دهند؟ این چه انگیزه ای است که افراد در همه جای دنیا ترجیح می دهند سخنانی را باور کنند که واقعا غیرقابل باور هستند؟

نمود بارز خرافه و خرافه گرایی در جامعه سوق جامعه به سوی ضدارزشها و رشد خرافات در جامعه و دوری از سبک زندگ دینی و فرهنگ ضدارزشی است که به نوبه خود آسیبهای زیادی را به جامعه دینی وارد می کند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر