هنگامه شهیدی با قید وثیقه آزاد شد
خبرگزاری هرانا – هنگامه شهیدی فعال سیاسی و روزنامه نگار پس از حدود ۶ ماه بازداشت موقت عصر امروز با تودیع وثیقه از زندان اوین آزاد شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، هنگامه شهیدی، روزنامه نگار زندانی عصر امروز از زندان اوین آزاد شد.
صفحات منتسب به خانم شهیدی در فضای مجازی با اعلام این خبر نوستند “خانم شهیدی پس از بازداشت در ماه اول در اختیار وزارت اطلاعات و در بند ۲۰۹ زندان اوین نگهداری می شد و پس از به حفاظت اطلاعات قوه قضاییه تحویل داده شد.”
در زمان بازداشت خانم شهیدی گزارشات متعددی از اعتصاب غذای اعتراضی او منتشر شد.
این روزنامه نگار و فعال سیاسی مورخ ۱۹ اسفندماه سال گذشته در مشهد توسط نیروهای وزارت اطلاعات بازداشت شد. با این حال از دلایل و جزییات بازداشت وی کماکان اطلاعی در دست نیست.
مصطفی ترک همدانی، وکیل خانم شهیدی مدتی بعد اظهار کرد مرجع دستگیری خانم شهیدی شعبه دوم بازپرسی دادسرای فرهنگ و رسانه تهران و وزارت اطلاعات شاکی وی است.
از این روزنامه نگار نامه ای منتشر شده که تاریخ نگارش آن به روزهای منتهی به بازداشت وی باز می گردد. او در این نامه بازداشت روزنامه نگاران را حاصل همکاری مشترک وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه می خواند و از حسن روحانی، رئیس جمهوری می خواهد تا نسبت به دفاع از حقوق شهروندی و قانون سالاری گام بردارد.
گزارشگران بدون مرز روز پانزدهم فروردین در بیانیه ای با تاکید بر خطر جانی برای هنگامه شهیدی روزنامه نگار زندانی «در اعتصاب غذا»، از رفتار غیر مسئولانه مقامات حکومت ایران را محکوم کرد.
زینب کریمیان آزاد شد
خبرگزاری هرانا – همزمان با هنگامه شهیدی عصر امروز زینب کریمیان یکی از روزنامهنگاران زندانی که از اواخر سال گذشته در بازداشت بود، آزاد شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایلنا، زینب کریمیان که بهمن ماه سال گذشته بازداشت شده بود، عصر امروز با قرار تامینی از زندان آزاد شد.
وبسایت انصافنیوز روز دوشنبه، چهارم بهمنماه، از بازداشت زینب کریمیان خبر داده بود و نوشت که او از عوامل تولید برنامه تلویزیونی «حالا خورشید» است که از شبکه سوم تلویزیون ایران با اجرای «رضا رشیدپور» پخش می شود.
به گفته این وب سایت،خانم کریمیان در دوران ممنوع التصویری رشیدپور نیز با وی در برنامه اینترنتی «دید در شب» همکاری می کرد.
بر اساس این گزارش، زینب کریمیان از خبرنگاران «حامی دولت» محسوب می شود. براساس برخی گزارشها خانم کریمیان،پیش از این خبرنگار خبرگزاری های مهر و ایرنا بوده است.
اعلامیه حذف تمامیاشکال تعصب و تبعیض برمبنای دین یا عقیده
مجمع عمومی،با توجه به این که یکی از اصول اساسی منشور ملل متحد مربوط به شرافت و مساوات ذاتی در همه انسانها است، و این که همـه کشورهای عضو متعهد شده اند اقدام مشترک و جداگانه با همکاری سازمان ملل بـه منظـور حمایـت و تشـویق احتـرام همگـانی بـرایحقوق بشر و آزادیهای بنیادی برای همه و رعایت این حقوق و آزادیها بدون تمایز از نظر نژاد، جنسیت، زبان یا دین به عمل آورند،
با در نظر گرفتن این که اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاقهای بین ا لمللی حقوق بشر، اصول عدم تبعیض و برابـری در برابـر قـانون وحق آزادی اندیشه، وجدان، دین و عقیده را اعلام میدارند،
با توجه به این که بی اعتنایی و نقض حقوق بشر و آزادیهای بنیادی، به ویـژه حـق آزادی اندیشـه، وجـدان، مـذهب یـا هـر اعتقـادی،مستقیم یا غیرمستقیم جنگها و رنجهای عظیمی برای انسان، به ویژه در جایی که از آنها بـه عنـوان وسـیله مداخلـه در امـور داخلـیکشورهای دیگر استفاده میشود و منجر به ایجاد نفرت بین اقوام و ملتها میشوند، به بار آورده اند،با در نظر گرفتن این که دین یا عقیده، برای هر کسی که به داشتن هر یک اعتراف می کند، یکی از عناصر بنیادی در تصور او از زنـدگیاست و به آزادی دین یا عقیده باید به طورکامل احترام گذاشته و تضمین شود،
با توجه به این که ارتقای درک ، تسامح و احترام به مسائل مربوط به آزادی دین و عقیده ضـروری اسـت و تضـمین ایـن کـه اسـتفاده از
دین یاعقیده برای مقاصد متضاد با منشور ملل متحد ، سایر اسناد و مصوبه های سازمان ملل متحـد و مقاصـد و اصـول اعلامیـه حاضـر
غیرقابل قبول است،
با اطمینان به این که آزادی دین و عقیده باید به دستیابی به هدفهای صلح جهانی، عدالت اجتماعی ودوستی بین اقـوام و بـه حـذف
ایدئولوژیها یا شیوه های استعمارگری و تبعیض نژادی مساعدت کند،
با توجه رضایتمندانه به تصویب چند کنوانسیون و به اجرا در آمدن بعضی از آنها، زیرنظر سازمان ملل متحـد و کـارگزاریهـای تخصصـی،
برای حذف اشکال گوناگون تبعیض،
با نگرانی از نشانه های تعصب و وجود تبعیض در مسائل مربوط به دین یا عقیده که همچنان در بعضی نواحی جهان آشکار است،
با تصمیم به انجام کلیه تدابیر لازم برای حذف سریع چنین تعصباتی در تمامی اشکال و نشانه های آن و پیشگیری و مبارزه با تبعیض در
زمینه دین یا عقیده،
این اعلامیه حذف تمامی اشکال تعصب و تبعیض مبتنی بر دین و عقیده را اعلام میدارد .
ماده ١
ـ١ هر کس باید حق آزادی اندیشه، وجدان و دین داشته باشد. این حق باید شامل آزادی برخورداری از دین یا هر عقیدهای بـه انتخـاب
شخص، و آزادی، اعم از فردی یا اجتماعی با دیگران و به طور عمومی یا خصوصی، برای ابراز دین یا عقیده خود بـه صـورت عبـادت، بـه
جا آوردن اجرای مراسم و تعلیم دین باشد .
ـ٢ هیچکس نباید در معرض اجباری قرار گیرد که به آزادی او برای داشتن دین یا عقیده انتخابی وی لطمه بزند .
٣ـ آزادی ابراز دین یا عقیده انسان ممکن است فقط در معرض محدودیتهایی قـرار گیـرد کـه در قـانون معـین شـده و بـرای حمایـت از
ایمنی، نظم، سلامت یا اصول اخلاقی یا حقوق و آزادیهای بنیادی دیگران ضروری است .
ماده ٢
١ـ هیچکس نباید در معرض تبعیض هیچ کشور، موسسه، گروه اشخاص، یا شخصی در زمینه های دینی یا عقیده دیگر قرار گیرد .
ـ٢ برای مقاصد اعلامیه حاضر، عبارت «تعصب و تبعیض برمبنای دین یا عقیده» به معنی هر تمایز، محروم سازی، محدودیت، یا رجحان
برمبنای دین یا عقیده است آه مقصود یا تاثیر آن خنثی کردن یـا تضـعیف شناسـایی، برخـورداری یـا اعمـال حقـوق بشـر و آزادیهـای
بنیادی برمبنایی برابر باشد .
ماده ٣
تبعیض بین انسانها برمبنای دین یا عقیده بی حرمتی به حیثیت انسانی و انکار اصول منشور ملل متحد است، و باید به عنوان نقـض
حقوق بشر و آزادیهای بنیادی که در اعلامیه جهانی حقوق بشر و به تفصیل در میثاقهای بین المللی مربوط بـه حقـوق بشـر اعـلام
شده، و به عنوان مانعی در برابر روابط دوستانه و مسالمت آمیز بین ملتها محکوم شود .
ماده ۴
١ـ همه کشورها باید برای پیشگیری و حذف تبعیض برمبنای دین و عقیده، در جهت شناسایی، اعمال و برخـورداری از حقـوق بشـر و
آزادیهای بنیادی در تمامی حوزههای زندگی مدنی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اقدامات موثر انجام دهند .
٢ـ همه کشورها باید هر جا ضروری باشد هر کوششی برای وضع یا لغو قوانین به منظور پیشـگیری از هـر تبعیضـی در ایـن زمینـه بـه
عمل آورند و برای مبارزه با تعصب و عدم تسامح در زمینه های دین یا سایر اعتقادات در این مساله، تمـامی اقـدامات مناسـب را انجـام
دهند .
ماده ۵
ـ١ والدین یا برحسب مورد، اولیای قانونی کودک حق دارند زندگی در خانواده را مطابق با دین یـا عقیـده خـود سـازمان دهنـد و آن نـوع
آموزش اخلاقی را در نظر داشته باشند(واعمال کنند) که معتقدند کودک باید براساس آن پرورش یابد .
ـ٢ هر کودکی باید از حق دسترسی داشتن به آموزش در مساله دین یا عقیده مطابق کمال والدین یا، برحسـب مـورد، اولیـای قـانونی
خود برخوردار باشد و نباید وادار شود تحت آموزشی درباره دین یا عقیده برخلاف کمـال والـدین قـانونی خـود قـرار گیـرد، و در ایـن مـورد
تامین بهترین منافع کودک باید مدنظر باشد .
ـ٣ از کودک باید در برابر هر شکل تبعیض ناشی از دین یا عقیده حمایـت شـود. او بایـد بـا روحیـه همـدلی و تفـاهم، مـدارا و تسـامح،
دوستی بین مردم، صلح و برادری همگانی، احترام به آزادی دین یا عقیده دیگران، و با آگاهی کامل نسبت به این که نیـرو و اسـتعداد
او باید وقف خدمت به همنوعانش باشد، پرورش یابد .
ـ۴ در موردکودکانی که تحت مراقبت والدین یا اولیای قانونی خود قرار ندارند، باید توجه لازم بـه خواسـته هـای ابـراز شـده آنـان یـا هـر
مدرک دیگر از خواسته های آنان در مساله دین یا عقیده مبذول شود و در این مورد تامین بهترین منافع کودک مدنظر باشد .
۵ ـ عمل به مراسم دین یا عقیده ای که کودک با آن پرورش داده میشود، با در نظر گرفتن ماده یـک، پـارگراف ٣ ،اعلامیـه حاضـر نبایـد
برای سلامت جسمی یا روانی یا رشد کامل او مضر باشد .
ماده ۶
براساس ماده یک اعلامیه حاضر، و به پیروی از مفاد مـاده یـک، پـاراگراف ٣ ،حـق برخـورداری از آزادی اندیشـه، وجـدان، یـا عقیـده بایـد
متضمن، از جمله، آزادیهای زیر باشد:
الف) عبادت یا اجتماع در ارتباط با دین یا عقیده، و ایجاد و نگهداری اماکنی برای این مقاصد؛
ب) ایجاد و نگهداری موسسات خیریه یا انساندوستانه مناسب؛
ج) ساختن، اکتساب و استفاده به میزان کافی از مواد و مطالب لازم برای انجام مراسم یا تشریفات دین یا عقیده؛
د) نوشتن، انتشار و پخش نشریات مربوطه در این زمینه ها؛
ه) تعلیم دادن مذهب یا عقیده در اماکن مناسب برای این مقاصد؛
و) خواستن و دریافت مساعدتهای مالی داوطلبانه و کمکهای دیگر از افراد و موسسات؛
ز) تربیت کردن، انتصاب، انتخاب یا معرفی از طریق جانشـینی رهبـران مناسـب مـورد نیـاز براسـاس ضـروریات و معیارهـای هـر دیـن یـا
عقیده؛
ح) رعایت ایام استراحت و بزرگداشت تعطیلات و مراسم براساس احکام دین یا عقیده انسان؛
ت) برقراری و حفظ ارتباطات با افراد و جوامع در مسائل دینی و ایمانی در سطوح ملی و بین ا لمللی .
ماده ٧
حقوق و آزادیهایی که در اعلامیه حاضر اعلام شده باید چنان با قوانین ملی سازگار باشد که هر کس بتواند در عمل از چنین حقـوق
و آزادیهایی برخوردار شود .
ماده ٨
هیچ موضوعی در اعلامیه حاضر نباید به گونه ای تفسیر شود که حقوق تعریـف شـده در اعلامیـه جهـانی حقـوق بشـر و میثـاق هـای
بین ا لمللی حقوق بشر را محدود یا از اهمیت آنها کم کند
با در نظر گرفتن این که اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاقهای بین ا لمللی حقوق بشر، اصول عدم تبعیض و برابـری در برابـر قـانون وحق آزادی اندیشه، وجدان، دین و عقیده را اعلام میدارند،
با توجه به این که بی اعتنایی و نقض حقوق بشر و آزادیهای بنیادی، به ویـژه حـق آزادی اندیشـه، وجـدان، مـذهب یـا هـر اعتقـادی،مستقیم یا غیرمستقیم جنگها و رنجهای عظیمی برای انسان، به ویژه در جایی که از آنها بـه عنـوان وسـیله مداخلـه در امـور داخلـیکشورهای دیگر استفاده میشود و منجر به ایجاد نفرت بین اقوام و ملتها میشوند، به بار آورده اند،با در نظر گرفتن این که دین یا عقیده، برای هر کسی که به داشتن هر یک اعتراف می کند، یکی از عناصر بنیادی در تصور او از زنـدگیاست و به آزادی دین یا عقیده باید به طورکامل احترام گذاشته و تضمین شود،
با توجه به این که ارتقای درک ، تسامح و احترام به مسائل مربوط به آزادی دین و عقیده ضـروری اسـت و تضـمین ایـن کـه اسـتفاده از
دین یاعقیده برای مقاصد متضاد با منشور ملل متحد ، سایر اسناد و مصوبه های سازمان ملل متحـد و مقاصـد و اصـول اعلامیـه حاضـر
غیرقابل قبول است،
با اطمینان به این که آزادی دین و عقیده باید به دستیابی به هدفهای صلح جهانی، عدالت اجتماعی ودوستی بین اقـوام و بـه حـذف
ایدئولوژیها یا شیوه های استعمارگری و تبعیض نژادی مساعدت کند،
با توجه رضایتمندانه به تصویب چند کنوانسیون و به اجرا در آمدن بعضی از آنها، زیرنظر سازمان ملل متحـد و کـارگزاریهـای تخصصـی،
برای حذف اشکال گوناگون تبعیض،
با نگرانی از نشانه های تعصب و وجود تبعیض در مسائل مربوط به دین یا عقیده که همچنان در بعضی نواحی جهان آشکار است،
با تصمیم به انجام کلیه تدابیر لازم برای حذف سریع چنین تعصباتی در تمامی اشکال و نشانه های آن و پیشگیری و مبارزه با تبعیض در
زمینه دین یا عقیده،
این اعلامیه حذف تمامی اشکال تعصب و تبعیض مبتنی بر دین و عقیده را اعلام میدارد .
ماده ١
ـ١ هر کس باید حق آزادی اندیشه، وجدان و دین داشته باشد. این حق باید شامل آزادی برخورداری از دین یا هر عقیدهای بـه انتخـاب
شخص، و آزادی، اعم از فردی یا اجتماعی با دیگران و به طور عمومی یا خصوصی، برای ابراز دین یا عقیده خود بـه صـورت عبـادت، بـه
جا آوردن اجرای مراسم و تعلیم دین باشد .
ـ٢ هیچکس نباید در معرض اجباری قرار گیرد که به آزادی او برای داشتن دین یا عقیده انتخابی وی لطمه بزند .
٣ـ آزادی ابراز دین یا عقیده انسان ممکن است فقط در معرض محدودیتهایی قـرار گیـرد کـه در قـانون معـین شـده و بـرای حمایـت از
ایمنی، نظم، سلامت یا اصول اخلاقی یا حقوق و آزادیهای بنیادی دیگران ضروری است .
ماده ٢
١ـ هیچکس نباید در معرض تبعیض هیچ کشور، موسسه، گروه اشخاص، یا شخصی در زمینه های دینی یا عقیده دیگر قرار گیرد .
ـ٢ برای مقاصد اعلامیه حاضر، عبارت «تعصب و تبعیض برمبنای دین یا عقیده» به معنی هر تمایز، محروم سازی، محدودیت، یا رجحان
برمبنای دین یا عقیده است آه مقصود یا تاثیر آن خنثی کردن یـا تضـعیف شناسـایی، برخـورداری یـا اعمـال حقـوق بشـر و آزادیهـای
بنیادی برمبنایی برابر باشد .
ماده ٣
تبعیض بین انسانها برمبنای دین یا عقیده بی حرمتی به حیثیت انسانی و انکار اصول منشور ملل متحد است، و باید به عنوان نقـض
حقوق بشر و آزادیهای بنیادی که در اعلامیه جهانی حقوق بشر و به تفصیل در میثاقهای بین المللی مربوط بـه حقـوق بشـر اعـلام
شده، و به عنوان مانعی در برابر روابط دوستانه و مسالمت آمیز بین ملتها محکوم شود .
ماده ۴
١ـ همه کشورها باید برای پیشگیری و حذف تبعیض برمبنای دین و عقیده، در جهت شناسایی، اعمال و برخـورداری از حقـوق بشـر و
آزادیهای بنیادی در تمامی حوزههای زندگی مدنی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اقدامات موثر انجام دهند .
٢ـ همه کشورها باید هر جا ضروری باشد هر کوششی برای وضع یا لغو قوانین به منظور پیشـگیری از هـر تبعیضـی در ایـن زمینـه بـه
عمل آورند و برای مبارزه با تعصب و عدم تسامح در زمینه های دین یا سایر اعتقادات در این مساله، تمـامی اقـدامات مناسـب را انجـام
دهند .
ماده ۵
ـ١ والدین یا برحسب مورد، اولیای قانونی کودک حق دارند زندگی در خانواده را مطابق با دین یـا عقیـده خـود سـازمان دهنـد و آن نـوع
آموزش اخلاقی را در نظر داشته باشند(واعمال کنند) که معتقدند کودک باید براساس آن پرورش یابد .
ـ٢ هر کودکی باید از حق دسترسی داشتن به آموزش در مساله دین یا عقیده مطابق کمال والدین یا، برحسـب مـورد، اولیـای قـانونی
خود برخوردار باشد و نباید وادار شود تحت آموزشی درباره دین یا عقیده برخلاف کمـال والـدین قـانونی خـود قـرار گیـرد، و در ایـن مـورد
تامین بهترین منافع کودک باید مدنظر باشد .
ـ٣ از کودک باید در برابر هر شکل تبعیض ناشی از دین یا عقیده حمایـت شـود. او بایـد بـا روحیـه همـدلی و تفـاهم، مـدارا و تسـامح،
دوستی بین مردم، صلح و برادری همگانی، احترام به آزادی دین یا عقیده دیگران، و با آگاهی کامل نسبت به این که نیـرو و اسـتعداد
او باید وقف خدمت به همنوعانش باشد، پرورش یابد .
ـ۴ در موردکودکانی که تحت مراقبت والدین یا اولیای قانونی خود قرار ندارند، باید توجه لازم بـه خواسـته هـای ابـراز شـده آنـان یـا هـر
مدرک دیگر از خواسته های آنان در مساله دین یا عقیده مبذول شود و در این مورد تامین بهترین منافع کودک مدنظر باشد .
۵ ـ عمل به مراسم دین یا عقیده ای که کودک با آن پرورش داده میشود، با در نظر گرفتن ماده یـک، پـارگراف ٣ ،اعلامیـه حاضـر نبایـد
برای سلامت جسمی یا روانی یا رشد کامل او مضر باشد .
ماده ۶
براساس ماده یک اعلامیه حاضر، و به پیروی از مفاد مـاده یـک، پـاراگراف ٣ ،حـق برخـورداری از آزادی اندیشـه، وجـدان، یـا عقیـده بایـد
متضمن، از جمله، آزادیهای زیر باشد:
الف) عبادت یا اجتماع در ارتباط با دین یا عقیده، و ایجاد و نگهداری اماکنی برای این مقاصد؛
ب) ایجاد و نگهداری موسسات خیریه یا انساندوستانه مناسب؛
ج) ساختن، اکتساب و استفاده به میزان کافی از مواد و مطالب لازم برای انجام مراسم یا تشریفات دین یا عقیده؛
د) نوشتن، انتشار و پخش نشریات مربوطه در این زمینه ها؛
ه) تعلیم دادن مذهب یا عقیده در اماکن مناسب برای این مقاصد؛
و) خواستن و دریافت مساعدتهای مالی داوطلبانه و کمکهای دیگر از افراد و موسسات؛
ز) تربیت کردن، انتصاب، انتخاب یا معرفی از طریق جانشـینی رهبـران مناسـب مـورد نیـاز براسـاس ضـروریات و معیارهـای هـر دیـن یـا
عقیده؛
ح) رعایت ایام استراحت و بزرگداشت تعطیلات و مراسم براساس احکام دین یا عقیده انسان؛
ت) برقراری و حفظ ارتباطات با افراد و جوامع در مسائل دینی و ایمانی در سطوح ملی و بین ا لمللی .
ماده ٧
حقوق و آزادیهایی که در اعلامیه حاضر اعلام شده باید چنان با قوانین ملی سازگار باشد که هر کس بتواند در عمل از چنین حقـوق
و آزادیهایی برخوردار شود .
ماده ٨
هیچ موضوعی در اعلامیه حاضر نباید به گونه ای تفسیر شود که حقوق تعریـف شـده در اعلامیـه جهـانی حقـوق بشـر و میثـاق هـای
بین ا لمللی حقوق بشر را محدود یا از اهمیت آنها کم کند
اسیدپاشی زن بر روی شوهرش
خبرگزاری هرانا – زن جوان مدعی است “توهین های مرد” تنها علتی بود تا نقشه اسیدپاشی شبانه را اجرا کند. این زن مدعی است چون همسرش او را طلاق نمی داد برای رهایی از دست همسرش چنین سناریویی را طراحی کرد.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از آنا، عقربه های ساعت ۴ صبح ١٩ مرداد را نشان می داد که مرد جوان با حس سوزش شدید روی صورتش از خواب پرید. او در یک لحظه همسرش را دید که با ظرفی در دست بالای سرش ایستاده است. سوزش صورتش به حدی بود که مرد جوان در همان لحظه های اول دریافت که قربانی اسیدپاشی از سوی همسرش شده است.
شقایق که بعد از اسیدپاشی با صدای فریادهای سوختم سوختم همسرش متوجه وخامت ماجرا شده بود بلافاصله با اورژانس تماس گرفت و بدین ترتیب مرد جوان راهی بیمارستان شد. شدت سوختگی در حدی بود که بلافاصله مرد جوان تحت عمل جراحی قرار گرفت و همسرش بازداشت شد.
شقایق زمانی که در مقابل بازپرس محسن مدیرروستا قرار گرفت به اسیدپاشی اعتراف کرد و گفت: “همسر مدام مرا کتک می زد و به من توهین می کرد هر بار هم که از او خواستم جدا شوم او مخالفت کرد. برای اینکه از دست توهین ها و کتک های همسر معتادم خلاص شوم تصمیم گرفتم روی او مایع ضدعفونی کننده بریزم تا کمی بترسد و طلاقم را بدهد”.
آموزه های حضرت عیسی مسیح (ع) بر اساس انجیل
چون عیسی آن جماعتها را دید، به کوهی برآمد و بنشست. آنگاه شاگردانش نزد او آمدند۲و او به تعلیم دادنشان آغاز کرد و گفت:
۳«خوشابهحال فقیرانِ در روح، زیرا پادشاهی آسمان از آن ایشان است.
۴خوشابهحال ماتمیان، زیرا آنان تسلی خواهند یافت.
۵خوشابهحال نرمخویان، زیرا آنان زمین را بهمیراث خواهند برد.
۶خوشابهحال گرسنگان و تشنگان عدالت، زیرا آنان سیر خواهند شد.
۷خوشابهحال رحیمان، زیرا بر آنان رحم خواهد شد.
۸خوشابهحال پاکدلان، زیرا آنان خدا را خواهند دید.
۹خوشابهحال صلحجویان، زیرا آنان فرزندان خدا خوانده خواهند شد.
۱۰خوشابهحال آنان که در راه پارسایی آزار میبینند،زیرا پادشاهی آسمان از آنِ ایشان است.
۱۱«خوشابهحال شما، آنگاه که مردم بهخاطر من، شما را دشنام دهند و آزار رسانند و هر سخن بدی بهدروغ علیهتان بگویند.
۱۲خوش باشید و شادی کنید زیرا پاداشتان در آسمان عظیم است. چراکه همینگونه پیامبرانی را که پیش از شما بودند، آزار رسانیدند.
خشم
۲۱«شنیدهاید که به پیشینیان گفته شده، ”قتل مکن، و هرکه قتل کند، سزاوار محاکمه خواهد بود.
“۲۲امّا من به شما میگویم، هرکه بر برادر خود خشم گیرد، سزاوار محاکمه است؛ و هرکه به برادر خود ”راقا گوید، سزاوار محاکمه در حضور شوراست؛ و هرکه به برادر خود احمق گوید، سزاوار آتش جهنم بُوَد.
۲۳پس اگر هنگام تقدیم هدیهات بر مذبح، بهیاد آوردی که برادرت از تو شکایتی دارد،۲۴هدیهات را بر مذبح واگذار و نخست برو و با برادر خود آشتی کن و سپس بیا و هدیهات را تقدیم نما.
شهوت
۲۷«شنیدهاید که گفته شده، ”زنا مکن.“
۲۸امّا من به شما میگویم، هرکه با شهوت به زنی بنگرد، هماندم در دل خود با او زنا کرده است.
۲۹پس اگر چشم راستت تو را میلغزاند، آن را بهدرآر و دور افکن، زیرا تو را بهتر آن است که عضوی از اعضایت نابود گردد تا آن که تمام بدنت به دوزخ افکنده شود.۳۰و اگر دست راستت تو را میلغزاند، آن را قطع کن و دورافکن، زیرا تو را بهتر آن است که عضوی از اعضایت نابود گردد تا آن که تمام بدنت به دوزخ افکنده شود.
طلاق
۳۱«همچنین گفته شده که ”هرکه زن خود را طلاق دهد، باید به او طلاقنامهای بدهد.“۳۲امّا من به شما میگویم، هرکه زن خود را جز بهعلت خیانت در زناشویی طلاق دهد، باعث زناکار شدن او میگردد؛ و هرکه زن طلاق داده شده را به زنی بگیرد، زنا میکند.
سوگند
۳۳«و باز شنیدهاید که به پیشینیان گفته شده، ”سوگند خود را مشکن، بلکه به سوگندهای خود به خدا وفا کن.“۳۴امّا من به شما میگویم، هرگز سوگند مخورید، نه به آسمان، زیرا که تخت پادشاهی خداست،۳۵و نه به زمین، چون کرسی زیر پای اوست، و نه به اورشلیم، زیرا که شهر آن پادشاه بزرگ است.۳۶و به سر خود نیز سوگند مخور، زیرا حتی مویی را سفید یا سیاه نمیتوانی کرد.۳۷پس ”بلهِ“ شما همان ”بله“ باشد و ”نهِ“ شما ”نه“، زیرا افزون بر این، شیطانی است.
انتقام
۳۸«نیز شنیدهاید که گفته شده، ”چشم به عوض چشم و دندان به عوض دندان.“۳۹امّا من به شما میگویم، در برابر شخص شرور نایستید. اگر کسی به گونۀ راست تو سیلی زند، گونۀ دیگر را نیز بهسوی او بگردان.۴۰و هرگاه کسی بخواهد تو را به محکمه کشیده، قبایت را از تو بگیرد، عبایت را نیز به او واگذار.۴۱اگر کسی مجبورت کند یک مایل با او بروی، دو مایل همراهش برو.۴۲اگر کسی از تو چیزی بخواهد، به او بده و از کسی که از تو قرض خواهد، روی مگردان.
محبت به دشمنان
۴۳«شنیدهاید که گفته شده، ”همسایهات را محبت نما و با دشمنت دشمنی کن.“۴۴امّا من به شما میگویم دشمنان خود را محبت نمایید و برای آنان که به شما آزار میرسانند، دعای خیر کنید،۴۵تا پدر خود را که در آسمان است، فرزندان باشید. زیرا او آفتاب خود را بر بدان و نیکان میتاباند و باران خود را بر پارسایان و بدکاران میباراند.۴۶اگر تنها آنان را محبت کنید که شما را محبت میکنند، چه پاداشی خواهید داشت؟ آیا حتی خراجگیران چنین نمیکنند؟۴۷و اگر تنها برادران خود را سلام گویید، چه برتری بر دیگران دارید؟ مگر حتی بتپرستان چنین نمیکنند؟۴۸پس شما کامل باشید چنانکه پدر آسمانی شما کامل است.
۶
صدقه دادن
۱«آگاه باشید که پارسایی خود را در برابر دیدگان مردم بهجا میاورید، به این قصد که شما را ببینند، وگرنه نزد پدر خود که در آسمان است، پاداشی نخواهید داشت. ۲«پس هنگامی که صدقه میدهی، جارمزن، چنان که ریاکاران در کنیسهها و کوچهها میکنند تا مردم آنها را بستایند. آمین، به شما میگویم، اینان پاداش خود را بهتمامی یافتهاند.۳پس تو چون صدقه میدهی، چنان کن که دست چپت از آنچه دست راستت میکند، آگاه نشود،۴تا صدقۀ تو در نهان باشد؛ آنگاه پدرِ نهانبینِ تو، به تو پاداش خواهد داد.
دعا
۵«هنگامی که دعا میکنی، همچون ریاکاران مباش که دوست میدارند در کنیسهها و سَرِ کوچهها ایستاده، دعا کنند تا مردم آنها را ببینند. آمین، به شما میگویم، اینان پاداش خود را بهتمامی یافتهاند.۶امّا تو، هنگامی که دعا میکنی به اتاق خود برو، در را ببند و نزد پدر خود که در نهان است، دعا کن. آنگاه پدرِ نهانبینِ تو، به تو پاداش خواهد داد. ۷«همچنین، هنگام دعا، عباراتی توخالی تکرار مکنید، آنگونه که بتپرستان میکنند، زیرا میپندارند بهسبب زیادهگفتن، دعایشان مستجاب میشود.۸پس مانند ایشان مباشید، زیرا پدر شما پیش از آنکه از او درخواست کنید، نیازهای شما را میداند
۳«خوشابهحال فقیرانِ در روح، زیرا پادشاهی آسمان از آن ایشان است.
۴خوشابهحال ماتمیان، زیرا آنان تسلی خواهند یافت.
۵خوشابهحال نرمخویان، زیرا آنان زمین را بهمیراث خواهند برد.
۶خوشابهحال گرسنگان و تشنگان عدالت، زیرا آنان سیر خواهند شد.
۷خوشابهحال رحیمان، زیرا بر آنان رحم خواهد شد.
۸خوشابهحال پاکدلان، زیرا آنان خدا را خواهند دید.
۹خوشابهحال صلحجویان، زیرا آنان فرزندان خدا خوانده خواهند شد.
۱۰خوشابهحال آنان که در راه پارسایی آزار میبینند،زیرا پادشاهی آسمان از آنِ ایشان است.
۱۱«خوشابهحال شما، آنگاه که مردم بهخاطر من، شما را دشنام دهند و آزار رسانند و هر سخن بدی بهدروغ علیهتان بگویند.
۱۲خوش باشید و شادی کنید زیرا پاداشتان در آسمان عظیم است. چراکه همینگونه پیامبرانی را که پیش از شما بودند، آزار رسانیدند.
خشم
۲۱«شنیدهاید که به پیشینیان گفته شده، ”قتل مکن، و هرکه قتل کند، سزاوار محاکمه خواهد بود.
“۲۲امّا من به شما میگویم، هرکه بر برادر خود خشم گیرد، سزاوار محاکمه است؛ و هرکه به برادر خود ”راقا گوید، سزاوار محاکمه در حضور شوراست؛ و هرکه به برادر خود احمق گوید، سزاوار آتش جهنم بُوَد.
۲۳پس اگر هنگام تقدیم هدیهات بر مذبح، بهیاد آوردی که برادرت از تو شکایتی دارد،۲۴هدیهات را بر مذبح واگذار و نخست برو و با برادر خود آشتی کن و سپس بیا و هدیهات را تقدیم نما.
شهوت
۲۷«شنیدهاید که گفته شده، ”زنا مکن.“
۲۸امّا من به شما میگویم، هرکه با شهوت به زنی بنگرد، هماندم در دل خود با او زنا کرده است.
۲۹پس اگر چشم راستت تو را میلغزاند، آن را بهدرآر و دور افکن، زیرا تو را بهتر آن است که عضوی از اعضایت نابود گردد تا آن که تمام بدنت به دوزخ افکنده شود.۳۰و اگر دست راستت تو را میلغزاند، آن را قطع کن و دورافکن، زیرا تو را بهتر آن است که عضوی از اعضایت نابود گردد تا آن که تمام بدنت به دوزخ افکنده شود.
طلاق
۳۱«همچنین گفته شده که ”هرکه زن خود را طلاق دهد، باید به او طلاقنامهای بدهد.“۳۲امّا من به شما میگویم، هرکه زن خود را جز بهعلت خیانت در زناشویی طلاق دهد، باعث زناکار شدن او میگردد؛ و هرکه زن طلاق داده شده را به زنی بگیرد، زنا میکند.
سوگند
۳۳«و باز شنیدهاید که به پیشینیان گفته شده، ”سوگند خود را مشکن، بلکه به سوگندهای خود به خدا وفا کن.“۳۴امّا من به شما میگویم، هرگز سوگند مخورید، نه به آسمان، زیرا که تخت پادشاهی خداست،۳۵و نه به زمین، چون کرسی زیر پای اوست، و نه به اورشلیم، زیرا که شهر آن پادشاه بزرگ است.۳۶و به سر خود نیز سوگند مخور، زیرا حتی مویی را سفید یا سیاه نمیتوانی کرد.۳۷پس ”بلهِ“ شما همان ”بله“ باشد و ”نهِ“ شما ”نه“، زیرا افزون بر این، شیطانی است.
انتقام
۳۸«نیز شنیدهاید که گفته شده، ”چشم به عوض چشم و دندان به عوض دندان.“۳۹امّا من به شما میگویم، در برابر شخص شرور نایستید. اگر کسی به گونۀ راست تو سیلی زند، گونۀ دیگر را نیز بهسوی او بگردان.۴۰و هرگاه کسی بخواهد تو را به محکمه کشیده، قبایت را از تو بگیرد، عبایت را نیز به او واگذار.۴۱اگر کسی مجبورت کند یک مایل با او بروی، دو مایل همراهش برو.۴۲اگر کسی از تو چیزی بخواهد، به او بده و از کسی که از تو قرض خواهد، روی مگردان.
محبت به دشمنان
۴۳«شنیدهاید که گفته شده، ”همسایهات را محبت نما و با دشمنت دشمنی کن.“۴۴امّا من به شما میگویم دشمنان خود را محبت نمایید و برای آنان که به شما آزار میرسانند، دعای خیر کنید،۴۵تا پدر خود را که در آسمان است، فرزندان باشید. زیرا او آفتاب خود را بر بدان و نیکان میتاباند و باران خود را بر پارسایان و بدکاران میباراند.۴۶اگر تنها آنان را محبت کنید که شما را محبت میکنند، چه پاداشی خواهید داشت؟ آیا حتی خراجگیران چنین نمیکنند؟۴۷و اگر تنها برادران خود را سلام گویید، چه برتری بر دیگران دارید؟ مگر حتی بتپرستان چنین نمیکنند؟۴۸پس شما کامل باشید چنانکه پدر آسمانی شما کامل است.
۶
صدقه دادن
۱«آگاه باشید که پارسایی خود را در برابر دیدگان مردم بهجا میاورید، به این قصد که شما را ببینند، وگرنه نزد پدر خود که در آسمان است، پاداشی نخواهید داشت. ۲«پس هنگامی که صدقه میدهی، جارمزن، چنان که ریاکاران در کنیسهها و کوچهها میکنند تا مردم آنها را بستایند. آمین، به شما میگویم، اینان پاداش خود را بهتمامی یافتهاند.۳پس تو چون صدقه میدهی، چنان کن که دست چپت از آنچه دست راستت میکند، آگاه نشود،۴تا صدقۀ تو در نهان باشد؛ آنگاه پدرِ نهانبینِ تو، به تو پاداش خواهد داد.
دعا
۵«هنگامی که دعا میکنی، همچون ریاکاران مباش که دوست میدارند در کنیسهها و سَرِ کوچهها ایستاده، دعا کنند تا مردم آنها را ببینند. آمین، به شما میگویم، اینان پاداش خود را بهتمامی یافتهاند.۶امّا تو، هنگامی که دعا میکنی به اتاق خود برو، در را ببند و نزد پدر خود که در نهان است، دعا کن. آنگاه پدرِ نهانبینِ تو، به تو پاداش خواهد داد. ۷«همچنین، هنگام دعا، عباراتی توخالی تکرار مکنید، آنگونه که بتپرستان میکنند، زیرا میپندارند بهسبب زیادهگفتن، دعایشان مستجاب میشود.۸پس مانند ایشان مباشید، زیرا پدر شما پیش از آنکه از او درخواست کنید، نیازهای شما را میداند
مسیحیت در ایران: جرم سیاسی ـ امنیتی
از آغاز انقلاب ۱۳۵۷ تاکنون دگر اندیشان دینی، از بهایی و یهودی و مسیحیان و نوکیشان و زرتشتیان تا اهل تسنن و دیگر فرقه های اسلامی چون اهل حق و درویشان گنابادی و غیره با فشار و تعرض و آزار حکومت اسلامی روبرو بوده اند. عده زیادی از آنان بهویژه یهودیان و مسیحیان و بهاییان دست به جلای وطن زدند و راه مهاجرت درپیش گرفتند.
با گرویدن مسلمانان ایرانی به مسیحیت چند رهبر کلیسا مانند کشیش هوسپیان (مرداد ۷۲ در کرج به قتل رسید) و کشیش دیباج و کشیش میکائیلیان (مرداد ۷۳ پس از ربوده شدن به قتل رسیدند و جنازه قطعه قطعه شده آنها که در یک فریزر نگهداری میشد بعدها کشف شد. با ترتیب دادن یک نمایش امنیتی سه دختر به عنوان عضو سازمان مجاهدین خلق مسئول این قتلها اعلام شدند) در ایران کشته شدند و صدها مسیحی تحت بازجویی قرار گرفتند و زندانی شدند. چاپ کتاب مقدس مسیحیان به زبان فارسی ممنوع شد، و بسیاری از نسخه های کتاب مقدس در کنار موادمخدر و بطریهای مشروب الکلی به آتش کشیده شد. خدمات کلیساها تعطیل و به خانه ها کشیده شد. اخیرا نیز خدمات دو کلیسا در تهران به زبان فارسی و در روزهای جمعه ممنوع شده است. مسلمانان ایرانی که به مسیحیت می گروند در خطر مرگ با اتهام ارتداد نیز روبرو هستند.
یوسف ندرخانی، کشیش مسیحی هر لحظه در خطر مرگ
به گزارش خبرگزاری اسوشیتد پرس، مجلس نمایندگان آمریکا روز جمعه ، ۱۲ اسفند با صدور قطعنامه ای «تداوم اعدامهای» اقلیتهای مذهبی و حکم اعدام کشیشی را که با اتهام ارتداد در انتظار اعدام با دار به سر می برد، محکوم کرد.
کشیش یوسف ندرخانی از سال ۱۳۸۸ دربازداشت است و درخواست مسئولان برای نفی اعتقادش به مسیحیت را رد کرده است. طبق قانون مجازات اسلامی درصورت ابراز پشیمانی محکوم از تغییر دین اسلام، حکم اعدام لغو میشود. در تاریخ سوم تا ششم مهرماه سال ۱۳۹۰ دادگاه رشت سه بار از آقای ندرخانی خواست توبه کند تا حکم ارتداد او لغو شود. اما کشیش ندرخانی که از ۱۹ سالگی آیین کلیسای تبشیری مسیحیت را برگزیده، از عقیده اش بازنگشت و به اتهام ارتداد به اعدام محکوم شد. حکم اعدام او در اسفند ۱۳۹۰، به دایره اجرای احکام زندان لاکان رشت ابلاغ شده و نزدیکان او همراه با جامعه مسیحیان و مدافعان حقوق بشر و جامعه بین المللی نگرانند که حکم هر لحظه به اجرا درآید.
قطعنامه مجلس نمایندگان آمریکا که به ابتکار جوزف پیتس نماینده کنگره مطرح شد از ایران خواسته است ندرخانی و همه کسانی را که به خاطر مذهب زندانی اند آزاد کند. این نماینده کنگره تاکید کرد که ایران از امضا کنندگان قطعنامه حقوق بشر است که در آن برآزادی مذهب و آزادی تغییر دین تاکید شده است. اصل ۲۳ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز تصریح کرده است که: «تفتیش عقاید ممنوع است و هیچکس را نمیتوان به صرف داشتن عقیدهای مورد تعرض و مؤاخذه قرار داد».
به گزارش خبرگزاری فرانسه، این قطعنامه سمبولیک با ۴۱۸ رای مثبت و بدون مخالف به تصویب رسیده است.
سیاستمداران و فعالان مدنی آلمان نیز در قبال خبرارسال حکم کشیش ۳۵ ساله ایرانی به اجرای احکام زندان رشت ابراز نگرانی کردند. مارکوس لونینگ، نماینده ویژه دولت آلمان در امور حقوق بشر، روزپنجشنبه ۴ اسفند صدور حکم اعدام برای این کشیش ایرانی را محکوم کرد و خواستار آزادی اوشد. هرمان گروهه، دبیر کل حزب دمکرات مسیحی آلمان صدور حکم اعدام برای تغییر دین را بر خلاف همه قوانین حقوق بشری دانست. نمایندگان مجلس آلمان نیز با تهیه توماری از دولت ایران خواستار آزادی کشیش ندرخانی شدند.
اتحادیه اروپا و وزارت خارجه آمریکا نیز پیش تر در کنار سازمانهای مدافع حقوق شر خواستار توقف حکم اعدام و آزادی کشیش ندرخانی شده اند.
محمدعلی دادخواه وکیل آقای ندرخانی گفته بود که دادسرای گیلان صدور حکم نهایی برای این کشیش کلیسای خانگی را به دلیل جنبه تخصصی و مذهبی آن به نظر آیتالله خامنهای موکول کرده است.
نهادهای مدافع حقوق بشر ایرانی، می گویند به رغم تلاش هایشان برای کسب خبری از سرنوشت یوسف ندرخانی، چهارماه است که خبری از ندرخانی در دست نیست.
مرکز آمریکایی «قانون و عدالت» که با ایجاد صفحه «توییتر برای یوسف»، کمپینی بین المللی برای آزادی ندرخانی به راه انداخته است بیم از آن دارد که ندرخانی اعدام شده باشد.
بالاگرفتن موج بازداشتها
به نظر می رسد حتی انتخابات مجلس نهم هم نتوانست ولو به صورت موقت، موج حمله مقامهای امنیتی را به پیروان ادیان و عقایدی سوای مذهب تشیع دوازده امامی اسلامی ، بهویژه به مسیحیان نوکیش و بهائیان و درویشان گنابادی، اگرنه متوقف که دست کم خفیف کند. و دامنه و روند این جریان مسیحیت ستیز پس از شهرهای تهران، اهواز ، شیراز ، واصفهان و همدان به شهرستان کرمانشاه رسیده است.
در دوم اسفند ماه، سه روز پیش از آغاز هفته انتخابات، ماموران امنیتی با هجوم به کلیسایی خانگی در کرمانشاه ۱۱ نوکیش مسیحی را بازداشت کردند که از محل نگهداری سه تن از آنان خبری در دست نیست.
در اصفهان همزمان با بازداشت حکمت سلیمی کشیش کلیسای اصفهان ، ماموران اطلاعات اصفهان صبح روز چهارشنبه سوم اسفندماه ۱۳۹۰ خانم گیتی حکیم پور۷۸ ساله را که از اعضا و خادمان کلیسای لوقای اصفهان بود بازداشت کردند.
مسعود دلیجانی که از فرهنگیان کرمانشاه و معلم مدرسه است در پی ابلاغ حکم دادگاه کرمانشاه، برای تحمل ۳ سال حبس خود راهی زندان دیزل آباد کرمانشاه شد؛ زندانی که وضعیت آن بسیار اسفناک توصیف شده است. علاوه بر روند مبهم قضایی دادگاه، این نوکیش مسیحی نه تنها از حق وکیل مدافع منتخب محروم بوده، بلکه امکان دفاع از خود را هم نداشته است. مسعود دلیجانی ۲۶ اسفندماه ۱۳۸۹ به همراه همسر و ۹ تن دیگر از نوکیشان مسیحی در یک کلیسای خانگی توسط ماموران لباس شخصی اطلاعات کرمانشاه بازداشت شد. او پس از تحمل دوران بازداشت خود در شرایطی که به نوشته سایت محبت نیوز سخت و طاقت فرسا توصیف شده در ۱۸ تیرماه ۱۳۹۰ پس از گذراندن ۱۱۴ روز که بیشتر در سلول انفرادی بازداشتگاه وزارت اطلاعات کرمانشاه بود، با سپردن وثیقه به طور موقت آزاد شد.ه بود.
ـ سخنان رهبر یا فرمان آتش
به نوشته سایت محبت نیوز در سالهای دولت اصلاحات فشار بر مسیحیان کاهش یافته بود، اما از زمان روی کار آمدن دولت محمود احمدینژاد این فشارها افزایش یافت. اما افزایش فشار بر مسیحیان و بهائیان و درویشان و دیگر دگر باوران پس از آن به اوج رسید که آیت الله خامنه ای در روز ۲۷ مهر ۱۳۸۹ در اولین روزسفر نه روزه اش به قم ضمن اعلام آن که «فتنه سال ۸۸ کشور را در برابر میکروبهای سیاسی و اجتماعی واکسینه کرد»، گفت «دشمنان اسلام» قصد دارند که دین را در جامعه ایران تضعیف کنند و برای این کار، از جمله به «اشاعه بی بند و باری و اباحی گری، ترویج عرفان های کاذب، ترویج بهائیت و گسترش کلیساهای خانگی» می پردازند.
در پی آن مقامهای سیاسی و مذهبی دیگر نیز با سخنانی به این موج دامن زدند تا مقامهای امنیتی و قضایی بتوانند به صورتی سازمان یافته به دگر باوران و اقلیتهای مذهبی هجوم آورند.
پشتیبانی مقام های مذهبی دیگر:
محمد تقی مصباح یزدی- چندی بعد در اردیبهشت ماه ۱۳۹۰ محمدتقی مصباح یزدی، از بانیان عقاید مهدویت باوری، که نامش به عنوان مرجع صدور فتوای قتلها در جریان قتلهای زنجیرهای شهرت دارد از «ترویج مسیحیت» در برخی استانها انتقاد کرد و گفت: «در راستای مبارزه با مسیحیتی که در بعضی استانها رواج پیدا میکند کارهایی انجام گرفته و هزینههایی هم صرف شده است اما بازدهی ندارد به این دلیل که برنامه و نظارتی نیست.»
وحید خراسانی ـ پیشتر از او نیز آیت الله وحید خراسانی، از مراجع تراز اول شیعه و از منتقدان حاکمیت فعلی، با هشدار دادن در مورد افزایش گرایش جوانان به مسیحیت آن را ناشی از سوء مدیریت حکومت دانسته بود. او گفت: «مردم دارند مسیحی می شوند اینها دنبال ریاست خودشان هستند…یکی نیست به این دستگاه بگوید این همه تبلیغات مسیحیت ضال و مضل حتی در قم به چه معناست؟….اینها را دارند به خورد این امت می دهند و درقبال اسلام، این دستگاه با این بساط اگر یک جایی یک کلمه بویی برای تزلزل مقام من باشد همه آنجا حاضر می شوند، اما دین و ایمان از مغز این جوان ها برده می شود همه در خفقان و خوابیده اند». او افزود: «دنبال مقام و مالند دم از اسلام می زنند، بساط تبلیغ مسیحیت باید از این مملکت برچیده شود والا آبرو برای … نخواهم گذاشت.»
پاسخ اکبر گنجی ـ اکبر گنجی، روزنامه نگار ناراضی درباره سخنان آیت الله وحید خراسانی در سایت «روز» نوشت: «این حکم ناقض حقوق بشر، از ضعف ایمان به دین خود حکایت می کند. اگر به حقانیت دین خود باور داریم، نباید از تبلیغ یهودیت و مسیحیت و بهائیت و بودیسم و… بهراسیم. بگذارید پیروان ادیان مختلف آزادنه دین خود را تبلیغ/ترویج کنند، دین حق در این بازار خریداران بیشتری پیدا خواهد کرد. ممانعت و سرکوب، شأن جباران است. فقیهان به طرق مختلف برای خود “حق ویژه” برساخته اند… نباید این «حق ویژه» را به آنان داد که به دیگر مومنان دشنام دهند، و کسی مجاز به انتقاد از آنان نباشد. نباید این «حق ویژه» را بدانان داد که فرمان سرکوب صادر کنند، و کسی مجاز نباشد بگوید:حضرت آیت الله، شما یکی از ناقضان حقوق بشر هستید. حضرت آیت الله با اینکه در حکومت نیست، و نشانی از مبارزه با حاکم ستمگر از خود بروز نداده، اما در قامت ستمگر ظاهر می شود. به جای آنکه به «سلطان جائر» که خود استاد سرکوب اقلیتهای دینی است، بگوید:مسیحیان و یهودیان و بهائیان و سنیان هم چون من و تو «انسان» اند، چرا بر آنها ستم روا می داری؟ به سلطان فرمان می دهد که ستمگری بر آنان را افزایش دهد. وگرنه، آبرو برای دولت باقی نخواهد گذارد.»
اکبر گنجی در جای دیگری از این مقاله می نویسد: «مرجع تقلید ما فاقد حس ستم شناسی است. هزاران هزار جنایت و شکنجه و ظلم در سه دهۀ گذشته به وسیلۀ این «نظام سلطانی فقیه سالار» رفته و می رود و این آیت الله آنها را ندیده یا نادیده گرفته است… حضرت آیت الله در مقام آمر سرکوب هویدا می شود. وقتی او حکم برچیدن بساط تبلیغ مسیحیت را صادر می کند، سربازان گمنام امام زمان- سعید امامی/طائب ها – دست به کار شده و بساط آنان را به شیوه ای که بساط دیباج و میکائیلیان را برچیدند، بر می چینند. عدالت (حقوق بشر) داور مستقل آدمیان است، نه مشرب فقهی آیت الله. بر مبنای این میزان عدالت، مرجع تقلید حوزۀ علمیه قم، ناقض حقوق بشر و عدالت است.»
عباس کعبی- حجت الاسلام عباس کعبی، عضو مجلس خبرگان رهبری، با اشاره به موضوع «کلیسای خانگی» که در سخنان آیتالله خامنهای آمده بود گفت: «مسئله کلیسای خانگی طرحی ضددینی و ضدهویتی است» که به گفته او «میتوان آن را ضدامنیت هم به حساب آورد» و «طرحی است که توسط تروریستها و جاسوسی شکل گرفته و ربطی به مسیحیت اصیل ندارد.»
محمد فاضل لنکرانی- حجتالاسلام فاضل لنکرانی عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، با هشدار از فعالیت کلیساهای خانگی، از مسئولان کشور درخواست کرد برای «حفظ و صیانت از شهرهای مذهبی کشور «تمهیدات ویژهای» در نظر بگیرند.»
کلیسای خانگی در واقع همان خانه های پیروان مسیحیت است که به سبب ناامنیهایی که برای نوکیشان مسیحی در کلیساها پدید آمد این افراد مراسم نیایش و عبادت خود را به خانه ها انتقال داده اند. در واقع نوعی کلیسای زیرزمینی برای گردآمدن مسیحیان ایران تعبیر می شود.
مقامهای امنیتی و سیاسی
علی لاریجانی – رئیس مجلس شورای اسلامی یک روز پس از سخنان آقای خامنه ای، در نطقی در مجلس، اظهارات او را که از مسئولان خواستار برچیدن کانون عرفانهای بدلی شده بود دلیل دیگری بر جدی بودن حمله حکومت به اقلیتهای اجتماعی و مذهبی شمرد.
حیدر مصلحی- وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی از رواج مسیحیت در میان «نخبگان حوزوی» خبر داد که «هدف سرویس های اطلاعاتی غربی قرار گرفته و برایشان تله گذاشته اند.»
آقای مصلحی روز پنجشنبه اول مهر ماه به رواج مسیحیت در میان «شیعیان معتقد» و «قدرت تخریبی آنها» اشاره کرد و گفت: «امروزه بسیاری از افرادی که به تازگی مسیحی شده اند، روزی مخلصین اهل بیت و شیعه های معتقد بودند و دشمنان با روشهای علمی آنها را به ترکیه کشانده و برای آنها مراسم غسل تعمید گذاشته اند.»
مرتضی تمدن- استاندار تهران روز ۱۴ دی /۴ ژانویه ۲۰۱۰ اندکی پس از اعیاد مسیحی از بازداشت عده ای از سران مسیحیان تبشیری در تهران خبر داد و گفت عده دیگری هم در آینده نزدیک بازداشت خواهند شد .او مسیحیان تبشیری ایران را جریانی «فاسد و منحرف» خواند که افکار خود را «از طریق محافل فرهنگی که در انگلیس دایر است» ترویج می کند. استاندار تهران بی آن که از هویت و تعداد بازداشت شدگان خبر دهد کار آنان را مصداق «تهاجم فرهنگی دشمن» دانست. استاندار تهران که «فعالیتهای تبشیری» را با «تهاجم نظامی و فرهنگی انگلستان» به ایران مرتبط دانسته بود از برخورد با مبشران مسیحی در استان تهران خبر داد و گفت: «سران این جریان در استان تهران به دام افتادهاند و شمار بیشتری نیز در آینده نزدیک دستگیر خواهند شد» او مسیحیان تبشیری را با طالبان و وهابیت مقایسه کرد: «آنان مانند جریان طالبان و وهابیت که به عنوان یک آفت خود را در دین اسلام جا زدهاند، به نام مسیحیت و به پشتوانه انگلیس حرکتی را طراحی و پیش می برند.»
مسیحیان تبشیری یا پیروان کلیسای اوانجلیست، سعی می کنند عقاید دینی خود را بین غیرمسیحیان تبلیغ کنند.
پس از او نوبت به سایت خبر انلاین نزدیک به علی لاریجانی رسید که در تیرماه ۱۳۹۰ مسیحیت و بهاییت را در در کنار هم قراردهد و به هردو بتازد. این در حالی ست که در قانون اساسی جمهوری اسلامی مسیحیت در کنار ادیان زرتشتی و یهودی در جزو ادیان رسمی شناخته شده. این سایت حکومتی نوشت: «در سالهای اخیر به عکس دو دهه پیشین که بهائیان و مسیحیان برای تبلیغ در ایران در موضع ضعف بودند، امروز هجوم تازه ای آغاز شده و با استفاده از بحرانهای سیاسی و فکری موجود زمینه ای برای بروز پیدا کرده است. در این باره چه باید کرد؟» این سایت نوشت:«یکی از آثار بالا گرفتن منازعات سیاسی در چند سال اخیر، دور شدن مراکز علمی و مذهبی ما از کارهای علمی و تبلیغی ارزشمند در حوزه دفاع از دین و مواجهه با تبلیغات مسیحیت و بهائیت و در نتیجه میدان داری آنهاست.»
ورود مقام های قضایی و ماموران امنیتی
همه این سخنان در واقع به منزله صدور فرمان حمله و بازداشتهای گسترده به نوکیشان مسیحی بود که راه را برای مقامات قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی گشود و با دستور آنان تاکنون عده کثیری از نوکیشان مسیحی در برخی از شهرهای ایران در کلیساهای خانگی، منازل و یا محل کارشان بازداشت شده و می شوند.
دست کم ۲۸۵ مسیحی در ۳۵ شهر ایران در نیمه دوم سال ۲۰۱۰ دستگیر شدند. علاوه بر هفته ها و یا حتی ماهها تحمل زندان که اکثر مدت آن در انفرادی بوده است، اکثر بازداشت شدگان که در واقع جزو زندانیان گمنام عقیدتی هستند در بازداشت گاه تحت فشار و شکنجه های سخت قرار می گیرند و تهدید می شوند که پس از آزادی از آنچه دیده و کشیده اند سخن نگویند.
علیرضا نجف زاده ، ۲۳ ساله، متاهل و دارای یک فرزند، یکی از آنان است که پس از تحمل مشقت بسیار توانست با خانواده اش از ایران خارج شود. او در مامن خود لب به افشا گری گشود و از این حکایت پرده برداشت. او که ساکن شهرستان شهریار و عضو کلیساهای خانگی کرج بود به مدت ۳ روز تحت بدترین شکنجه های روحی و جسمی قرار گرفت. به نوشته سایت محبت نیوز «به خاطر وجود آثار شکنجه و تنبیه بدنی ماموران اطلاعات با این شرط به این شهروند مسیحی اجازه مرخص شدن از بازداشتگاه را دادند که اجازه ندارد در این مورد با کسی صحبت کند و برای درمان تن مجروح خود به هیچ پزشک یا بیمارستانی هم مراجعه نکند».
کشیش هرمز شریعت، از رهبران مسیحی ایرانی و مسئول سازمان خدماتی «ایران زنده» به سایت محبت نیوز گفته است: «هر از گاهی مسئولین جمهوری اسلامی مسیحیان را بازداشت می کنند و حتی خانواده های آنها را هم در جریان نمی گذارند. مسیحیان دستگیر شده حتی دسترسی به وکیل هم ندارند و بدتر از آن حتی رسما اتهامشان به آنها تفهیم نمی شود.»
به گزارش محبت نیوز با فرا رسیدن کریسمس و آغاز سال نو میلادی ۲۰۱۲، خبرهایی از اجرای حکم دادگاههای انقلاب اسلامی برای نوکیشان مسیحی و بازداشت و هجوم ماموران امنیتی به اجتماع مسیحیان منتشر شده است، که به دلیل عدم دسترسی به منابع خبری و تهدید خانواده زندانیان مسیحی، بسیاری از خبرها و گزارشها منتشر نمی شود.
کودکان بازداشت شدگان و بازداشت کودکان
هنگام یورش جمعی به کلیسای جماعت ربانی اهواز در دی ماه ۱۳۹۰ همه شرکت کنندگان، از بزرگ و کوچک بازداشت شدند. بازداشت بچه های خردسال توسط نیروهای امنیتی که در این یورش خشونت بار صورت خود را پوشانده بودند چنان وحشتی در آنان تولید کرد که به آسیبهای روانی در آنان منجر شد.
نهاد «همبستگی جهانی مسیحی» در بریتانیا برای دلداری این کودکان که در مراسم کریسمس در اهواز بازداشت شدند، کمپینی برای ارسال کارت پستالهایی تحت عنوان «کارتهای دلداری» راهاندازی کرد.
سایت محبت نیوز که به خبرها و گزارشهای مسیحیان و نوکیشان ایران می پردازد نوشت: «به راستی آیا یک کودک که بهمراه والدینش در یک مکان دینی و مذهبی حضور داشته باید با این نونهالان همانند مجرمین برخورد کرد و پای آنان را از هم اکنون به مرکز امنیتی و یا زندانها که جایگاه متهمان و مجرمان است کشاند».
انجیل سوزی
در اسفند ۱۳۸۹ اداره بازرسی و کشف کالای قاچاق با هماهنگی نیروی امنیتی سپاه پاسداران ۲ کارتن کتاب حاوی بیش از ۳۰۰ جلد کتاب مقدس را که در داخل یک اتوبوس کشف و ضبط کرده بودند همراه برخی دیگر از کالاهای قاچاق نظیر مواد مخدر ومشروبات الکلی سوزانده شد.
در خرداد همان سال نیز در اقدامی مشابه صدها جلد کتاب مقدس مسیحیان در شهرستان سردشت سوزانده شد و خبر آن با عکس و تفصیلات در رسانههای منعکس شد.
این در حالی ست که مسلمانان برای کتاب مقدس خود قرآن احترام فراوان قائلند و بی حرمتی به آن را برنمی تابند.
تعطیل کلیسا ها و ممنوعیت ارائه خدمات به زبان فارسی
از هنگام نطق آیت الله خامنه ای تاکنون بسیاری از کلیساها تعطیل و بناهای تاریخی آنها تخریب شده و از برگزاری مراسم کلیسایی جلوگیری به عمل آمده است. بنا بر خبری که روز هفتم اسفند ۱۳۹۰ منتشر شد به دستور وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی دو کلیسای مسیحی: کلیسای پروتستان «امانوئل» و کلیسای انجیلی «پطرس مقدس» که در تهران به ثبت رسمی رسیدهاند، از ارائه خدمات به زبان فارسی منع شدهاند.
در آذر ماه ۱۳۸۸ نیز کلیسای مرکزی شهر تهران از دادن خدمات به زبان فارسی منع شد. همچنین مقام های وزارت اطلاعات از کلیساها خواسته اند به جای جمعه ها خدمات خود را روزهای یکشنبه ارائه دهند. در روزهای جمعه کلیسا مکانی بود برای گردآمدن نوکیشان و مسیحیان و مسلمانان. اما روز یکشنبه در ایران روزِ کاری ست و گزارشها حاکی از آنست که محدودیتهای جدید باعث کاهش تعداد اعضای این دو کلیسا به نصف شدهاست.
درهای کلیسای پنتاکوت و رسمی آشوری کرمانشاه نیز از تاریخ ١٢ دی ١٣٨٨ (۲ ژانویه ٢٠١٠) با حکم مقام های قضایی و امنیتی به بهانه ترویج مسیحیت در بین فارسی زبانان مسلمان و بشارت انجیل، به روی مسیحیان بسته شد. کشیش این کلیسا «ویلسون عیسوی» نیزدر ۱۳ بهمن ماه ۱۳۸۸ (۲ فوریه ۲۰۱۰) بازداشت شد و پس از گذراندن ۵۴ روز در زندان دستگرد اصفهان با سپردن وثیقه به طور موقت آزاد شد.
بالا گرفتن گرایش به مسیحیت حتی در بین فرزندان روحانیون
به رغم خطرها و فشارهایی که با تغییر دین در انتظار مسلمانان ایرانی است، به نظر می رسد حتی خطر اعدام نیز نتوانسته از پیوستن مردم به ادیان دیگر و از جمله مسیحیت جلوگیری کند. به گزارش آژانس خبری مسیحیان ایران «محبت نیوز»، شبکه تلویزیونی CBN در گزارشی در این باره می گوید: «مردم ایران که پس از انقلاب اسلام را شناختند بیشتر از هر زمانی از صدر اسلام و حمله اعراب به ایران تا کنون به مسیحیت می گروند».
این در حالی ست که به نظر می رسد دامنه گرایش به مسیحیت دامن مقامها و نزدیکان و اعضای خانواده های آنان را در داخل و خارج از کشور نیز گرفته است.
سایت خبرآنلاین نزدیک به علی لاریجانی در بخشی از مقاله خود در مورد گرایش مردم حتی فرزندان روحانیون شیعه به مسیحیت می نویسد: «در چنین شرایطی، شنیدن این که مثلاً بچه فلان روحانی ممکن است مسیحی شده باشد، یا این که فلان جوان ایرانی که برای تحصیل به فرنگ رفته بهایی شود، نباید ما را شگفت زده کند.»
این سایت می نویسد: «امروزه دیگر مقابله با نظام صرفاً جنبه سیاسی ندارد و مسائل مطرح شده، مشکلات فکری، توسعه شبهات و ریشه گرفتن جریانهای انحرافی، به بنیادهای فکری ـ دینی جامعه لطمه وارد کرده و موجب پدید آمدن خلاء دینی و مذهبی و به عبارتی رواج بی دینی در برخی از جوانان شده است.»
در بخشی از این مقاله با انتقاد از کم کاری موسسات اسلامی برای مبارزه و مقابله با ادیان غیر اسلامی، با وجود بودجه های کلان آمده است: «از مراکزی که بعد از انقلاب از همان موسسه «در راه حق» برآمد، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی بود که سالهاست با بودجه های کلان و ساختمانهای فراوان مشغول کار است، اما طی یک دهه اخیر چنان درگیر سیاست شده که نه تنها از انجام وظایف اصلی خود غافل مانده، به عکس به رشد جریان انحرافی کمک کرده، که تأثیر مثبت درخوری در تقویت بنیاد های مذهبی جوانان نداشته و به ویژه در مواجهه با بهائیت و مسیحیت کاری انجام نداده است.»
این سایت نتیجه می گیرد که: «به نظر می رسد نهادهای فرهنگی و تبلیغی کشور نیاز به یک برنامه ریزی منسجم برای مواجهه با جریان های مذکور به ویژه مقابله با فشار تبلیغی مسیحیت و بهائیت دارند».
محمد نوریزاد کارگردان، فیلمنامهنویس و وب نگار هم در نوشته کوتاهی در سایت خود ضمن اشاره به دیدار با حسن خمینی نوه روح الله خمینی به نقل از او خبر می دهد که «پسر یکی از معاونان مصباح یزدی، مسیحی شده است!»
او با اشاره به این خبر در ادامه می نویسد: «سید حسن این واقعه را این گونه تحلیل کرد که احتمالاً پسر این آقا جنبش سبزی بوده. بین پدر و پسر بحث در می گرفته و پدر از پاسخ به ایرادها و پرسشهای پسر در می مانده یا با عصبانیت به او پاسخ می داده. پسره هم لج کرده و رفته و مسیحی شده.»
آیت الله هاشم حسینی بوشهری، امام جمعه قم هم با هشدار به ترویج گرایش به مسیحیت و گسترش کلیساهای خانگی در بسیاری از شهرهای کشور گفت:« امروز استکبار جهانی در این راستا سرمایه گذاری و برنامه ریزی دقیقی کرده است به طوری که در کشور ما گرایش زیادی به مسیحیت به وجود آمده است.» و وزیر اطلاعات در مورد رواج مسیحیت در میان نخبگان حوزوی و شیعیان معتقد گفت «نخبگان حوزوی» هدف سرویسهای اطلاعاتی غربی قرار گرفته و« برایشان تله گذاشته اند».
آژانس خبری مسیحیان ایران، «محبت نیوز»، نیز درباره گرویدن ماموران جمهوری اسلامی در خارج گزارش داده است که:« تعدادی از دیپلماتها و اعضای خانواده سفارتخانه های جمهوری اسلامی در خارج از کشور یا خود و یا برخی از اعضای خانواده آنها با وجود کنترل و نظارت شدید، در قلبهای خود به آئین مسیحیت گرویدند که بنا به دلایل امنیتی و حفظ حقوق آنان همین میزان توضیح کافی است.»
این سایت حتی مدعی شده که در داخل کشور و در سازمان های نظامی نظیر ارتش و سپاه و در میان فرزندان مسئولان وابسته به این سازمانها نیز به عده ای به این دین گرایش یافته، «یا درصدد تحقیق و مطالعه و آشنایی با کم و کیف آئین مسیحیت هستند». این سایت همچنین از تماس تلفنی «یکی از افسران خلبان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی (نام محفوظ) که خود از حافظین و قاریان قرآن بود» و از اسلام به مسیحیت گرویده خبر داده است. به نوشته محبت نیوز این افسر خلبان برای حفظ جان خود با مشقت و سختی فراوان خود را به یکی از کشورهای اروپایی رسانده است.
با گرویدن مسلمانان ایرانی به مسیحیت چند رهبر کلیسا مانند کشیش هوسپیان (مرداد ۷۲ در کرج به قتل رسید) و کشیش دیباج و کشیش میکائیلیان (مرداد ۷۳ پس از ربوده شدن به قتل رسیدند و جنازه قطعه قطعه شده آنها که در یک فریزر نگهداری میشد بعدها کشف شد. با ترتیب دادن یک نمایش امنیتی سه دختر به عنوان عضو سازمان مجاهدین خلق مسئول این قتلها اعلام شدند) در ایران کشته شدند و صدها مسیحی تحت بازجویی قرار گرفتند و زندانی شدند. چاپ کتاب مقدس مسیحیان به زبان فارسی ممنوع شد، و بسیاری از نسخه های کتاب مقدس در کنار موادمخدر و بطریهای مشروب الکلی به آتش کشیده شد. خدمات کلیساها تعطیل و به خانه ها کشیده شد. اخیرا نیز خدمات دو کلیسا در تهران به زبان فارسی و در روزهای جمعه ممنوع شده است. مسلمانان ایرانی که به مسیحیت می گروند در خطر مرگ با اتهام ارتداد نیز روبرو هستند.
یوسف ندرخانی، کشیش مسیحی هر لحظه در خطر مرگ
به گزارش خبرگزاری اسوشیتد پرس، مجلس نمایندگان آمریکا روز جمعه ، ۱۲ اسفند با صدور قطعنامه ای «تداوم اعدامهای» اقلیتهای مذهبی و حکم اعدام کشیشی را که با اتهام ارتداد در انتظار اعدام با دار به سر می برد، محکوم کرد.
کشیش یوسف ندرخانی از سال ۱۳۸۸ دربازداشت است و درخواست مسئولان برای نفی اعتقادش به مسیحیت را رد کرده است. طبق قانون مجازات اسلامی درصورت ابراز پشیمانی محکوم از تغییر دین اسلام، حکم اعدام لغو میشود. در تاریخ سوم تا ششم مهرماه سال ۱۳۹۰ دادگاه رشت سه بار از آقای ندرخانی خواست توبه کند تا حکم ارتداد او لغو شود. اما کشیش ندرخانی که از ۱۹ سالگی آیین کلیسای تبشیری مسیحیت را برگزیده، از عقیده اش بازنگشت و به اتهام ارتداد به اعدام محکوم شد. حکم اعدام او در اسفند ۱۳۹۰، به دایره اجرای احکام زندان لاکان رشت ابلاغ شده و نزدیکان او همراه با جامعه مسیحیان و مدافعان حقوق بشر و جامعه بین المللی نگرانند که حکم هر لحظه به اجرا درآید.
قطعنامه مجلس نمایندگان آمریکا که به ابتکار جوزف پیتس نماینده کنگره مطرح شد از ایران خواسته است ندرخانی و همه کسانی را که به خاطر مذهب زندانی اند آزاد کند. این نماینده کنگره تاکید کرد که ایران از امضا کنندگان قطعنامه حقوق بشر است که در آن برآزادی مذهب و آزادی تغییر دین تاکید شده است. اصل ۲۳ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز تصریح کرده است که: «تفتیش عقاید ممنوع است و هیچکس را نمیتوان به صرف داشتن عقیدهای مورد تعرض و مؤاخذه قرار داد».
به گزارش خبرگزاری فرانسه، این قطعنامه سمبولیک با ۴۱۸ رای مثبت و بدون مخالف به تصویب رسیده است.
سیاستمداران و فعالان مدنی آلمان نیز در قبال خبرارسال حکم کشیش ۳۵ ساله ایرانی به اجرای احکام زندان رشت ابراز نگرانی کردند. مارکوس لونینگ، نماینده ویژه دولت آلمان در امور حقوق بشر، روزپنجشنبه ۴ اسفند صدور حکم اعدام برای این کشیش ایرانی را محکوم کرد و خواستار آزادی اوشد. هرمان گروهه، دبیر کل حزب دمکرات مسیحی آلمان صدور حکم اعدام برای تغییر دین را بر خلاف همه قوانین حقوق بشری دانست. نمایندگان مجلس آلمان نیز با تهیه توماری از دولت ایران خواستار آزادی کشیش ندرخانی شدند.
اتحادیه اروپا و وزارت خارجه آمریکا نیز پیش تر در کنار سازمانهای مدافع حقوق شر خواستار توقف حکم اعدام و آزادی کشیش ندرخانی شده اند.
محمدعلی دادخواه وکیل آقای ندرخانی گفته بود که دادسرای گیلان صدور حکم نهایی برای این کشیش کلیسای خانگی را به دلیل جنبه تخصصی و مذهبی آن به نظر آیتالله خامنهای موکول کرده است.
نهادهای مدافع حقوق بشر ایرانی، می گویند به رغم تلاش هایشان برای کسب خبری از سرنوشت یوسف ندرخانی، چهارماه است که خبری از ندرخانی در دست نیست.
مرکز آمریکایی «قانون و عدالت» که با ایجاد صفحه «توییتر برای یوسف»، کمپینی بین المللی برای آزادی ندرخانی به راه انداخته است بیم از آن دارد که ندرخانی اعدام شده باشد.
بالاگرفتن موج بازداشتها
به نظر می رسد حتی انتخابات مجلس نهم هم نتوانست ولو به صورت موقت، موج حمله مقامهای امنیتی را به پیروان ادیان و عقایدی سوای مذهب تشیع دوازده امامی اسلامی ، بهویژه به مسیحیان نوکیش و بهائیان و درویشان گنابادی، اگرنه متوقف که دست کم خفیف کند. و دامنه و روند این جریان مسیحیت ستیز پس از شهرهای تهران، اهواز ، شیراز ، واصفهان و همدان به شهرستان کرمانشاه رسیده است.
در دوم اسفند ماه، سه روز پیش از آغاز هفته انتخابات، ماموران امنیتی با هجوم به کلیسایی خانگی در کرمانشاه ۱۱ نوکیش مسیحی را بازداشت کردند که از محل نگهداری سه تن از آنان خبری در دست نیست.
در اصفهان همزمان با بازداشت حکمت سلیمی کشیش کلیسای اصفهان ، ماموران اطلاعات اصفهان صبح روز چهارشنبه سوم اسفندماه ۱۳۹۰ خانم گیتی حکیم پور۷۸ ساله را که از اعضا و خادمان کلیسای لوقای اصفهان بود بازداشت کردند.
مسعود دلیجانی که از فرهنگیان کرمانشاه و معلم مدرسه است در پی ابلاغ حکم دادگاه کرمانشاه، برای تحمل ۳ سال حبس خود راهی زندان دیزل آباد کرمانشاه شد؛ زندانی که وضعیت آن بسیار اسفناک توصیف شده است. علاوه بر روند مبهم قضایی دادگاه، این نوکیش مسیحی نه تنها از حق وکیل مدافع منتخب محروم بوده، بلکه امکان دفاع از خود را هم نداشته است. مسعود دلیجانی ۲۶ اسفندماه ۱۳۸۹ به همراه همسر و ۹ تن دیگر از نوکیشان مسیحی در یک کلیسای خانگی توسط ماموران لباس شخصی اطلاعات کرمانشاه بازداشت شد. او پس از تحمل دوران بازداشت خود در شرایطی که به نوشته سایت محبت نیوز سخت و طاقت فرسا توصیف شده در ۱۸ تیرماه ۱۳۹۰ پس از گذراندن ۱۱۴ روز که بیشتر در سلول انفرادی بازداشتگاه وزارت اطلاعات کرمانشاه بود، با سپردن وثیقه به طور موقت آزاد شد.ه بود.
ـ سخنان رهبر یا فرمان آتش
به نوشته سایت محبت نیوز در سالهای دولت اصلاحات فشار بر مسیحیان کاهش یافته بود، اما از زمان روی کار آمدن دولت محمود احمدینژاد این فشارها افزایش یافت. اما افزایش فشار بر مسیحیان و بهائیان و درویشان و دیگر دگر باوران پس از آن به اوج رسید که آیت الله خامنه ای در روز ۲۷ مهر ۱۳۸۹ در اولین روزسفر نه روزه اش به قم ضمن اعلام آن که «فتنه سال ۸۸ کشور را در برابر میکروبهای سیاسی و اجتماعی واکسینه کرد»، گفت «دشمنان اسلام» قصد دارند که دین را در جامعه ایران تضعیف کنند و برای این کار، از جمله به «اشاعه بی بند و باری و اباحی گری، ترویج عرفان های کاذب، ترویج بهائیت و گسترش کلیساهای خانگی» می پردازند.
در پی آن مقامهای سیاسی و مذهبی دیگر نیز با سخنانی به این موج دامن زدند تا مقامهای امنیتی و قضایی بتوانند به صورتی سازمان یافته به دگر باوران و اقلیتهای مذهبی هجوم آورند.
پشتیبانی مقام های مذهبی دیگر:
محمد تقی مصباح یزدی- چندی بعد در اردیبهشت ماه ۱۳۹۰ محمدتقی مصباح یزدی، از بانیان عقاید مهدویت باوری، که نامش به عنوان مرجع صدور فتوای قتلها در جریان قتلهای زنجیرهای شهرت دارد از «ترویج مسیحیت» در برخی استانها انتقاد کرد و گفت: «در راستای مبارزه با مسیحیتی که در بعضی استانها رواج پیدا میکند کارهایی انجام گرفته و هزینههایی هم صرف شده است اما بازدهی ندارد به این دلیل که برنامه و نظارتی نیست.»
وحید خراسانی ـ پیشتر از او نیز آیت الله وحید خراسانی، از مراجع تراز اول شیعه و از منتقدان حاکمیت فعلی، با هشدار دادن در مورد افزایش گرایش جوانان به مسیحیت آن را ناشی از سوء مدیریت حکومت دانسته بود. او گفت: «مردم دارند مسیحی می شوند اینها دنبال ریاست خودشان هستند…یکی نیست به این دستگاه بگوید این همه تبلیغات مسیحیت ضال و مضل حتی در قم به چه معناست؟….اینها را دارند به خورد این امت می دهند و درقبال اسلام، این دستگاه با این بساط اگر یک جایی یک کلمه بویی برای تزلزل مقام من باشد همه آنجا حاضر می شوند، اما دین و ایمان از مغز این جوان ها برده می شود همه در خفقان و خوابیده اند». او افزود: «دنبال مقام و مالند دم از اسلام می زنند، بساط تبلیغ مسیحیت باید از این مملکت برچیده شود والا آبرو برای … نخواهم گذاشت.»
پاسخ اکبر گنجی ـ اکبر گنجی، روزنامه نگار ناراضی درباره سخنان آیت الله وحید خراسانی در سایت «روز» نوشت: «این حکم ناقض حقوق بشر، از ضعف ایمان به دین خود حکایت می کند. اگر به حقانیت دین خود باور داریم، نباید از تبلیغ یهودیت و مسیحیت و بهائیت و بودیسم و… بهراسیم. بگذارید پیروان ادیان مختلف آزادنه دین خود را تبلیغ/ترویج کنند، دین حق در این بازار خریداران بیشتری پیدا خواهد کرد. ممانعت و سرکوب، شأن جباران است. فقیهان به طرق مختلف برای خود “حق ویژه” برساخته اند… نباید این «حق ویژه» را به آنان داد که به دیگر مومنان دشنام دهند، و کسی مجاز به انتقاد از آنان نباشد. نباید این «حق ویژه» را بدانان داد که فرمان سرکوب صادر کنند، و کسی مجاز نباشد بگوید:حضرت آیت الله، شما یکی از ناقضان حقوق بشر هستید. حضرت آیت الله با اینکه در حکومت نیست، و نشانی از مبارزه با حاکم ستمگر از خود بروز نداده، اما در قامت ستمگر ظاهر می شود. به جای آنکه به «سلطان جائر» که خود استاد سرکوب اقلیتهای دینی است، بگوید:مسیحیان و یهودیان و بهائیان و سنیان هم چون من و تو «انسان» اند، چرا بر آنها ستم روا می داری؟ به سلطان فرمان می دهد که ستمگری بر آنان را افزایش دهد. وگرنه، آبرو برای دولت باقی نخواهد گذارد.»
اکبر گنجی در جای دیگری از این مقاله می نویسد: «مرجع تقلید ما فاقد حس ستم شناسی است. هزاران هزار جنایت و شکنجه و ظلم در سه دهۀ گذشته به وسیلۀ این «نظام سلطانی فقیه سالار» رفته و می رود و این آیت الله آنها را ندیده یا نادیده گرفته است… حضرت آیت الله در مقام آمر سرکوب هویدا می شود. وقتی او حکم برچیدن بساط تبلیغ مسیحیت را صادر می کند، سربازان گمنام امام زمان- سعید امامی/طائب ها – دست به کار شده و بساط آنان را به شیوه ای که بساط دیباج و میکائیلیان را برچیدند، بر می چینند. عدالت (حقوق بشر) داور مستقل آدمیان است، نه مشرب فقهی آیت الله. بر مبنای این میزان عدالت، مرجع تقلید حوزۀ علمیه قم، ناقض حقوق بشر و عدالت است.»
عباس کعبی- حجت الاسلام عباس کعبی، عضو مجلس خبرگان رهبری، با اشاره به موضوع «کلیسای خانگی» که در سخنان آیتالله خامنهای آمده بود گفت: «مسئله کلیسای خانگی طرحی ضددینی و ضدهویتی است» که به گفته او «میتوان آن را ضدامنیت هم به حساب آورد» و «طرحی است که توسط تروریستها و جاسوسی شکل گرفته و ربطی به مسیحیت اصیل ندارد.»
محمد فاضل لنکرانی- حجتالاسلام فاضل لنکرانی عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، با هشدار از فعالیت کلیساهای خانگی، از مسئولان کشور درخواست کرد برای «حفظ و صیانت از شهرهای مذهبی کشور «تمهیدات ویژهای» در نظر بگیرند.»
کلیسای خانگی در واقع همان خانه های پیروان مسیحیت است که به سبب ناامنیهایی که برای نوکیشان مسیحی در کلیساها پدید آمد این افراد مراسم نیایش و عبادت خود را به خانه ها انتقال داده اند. در واقع نوعی کلیسای زیرزمینی برای گردآمدن مسیحیان ایران تعبیر می شود.
مقامهای امنیتی و سیاسی
علی لاریجانی – رئیس مجلس شورای اسلامی یک روز پس از سخنان آقای خامنه ای، در نطقی در مجلس، اظهارات او را که از مسئولان خواستار برچیدن کانون عرفانهای بدلی شده بود دلیل دیگری بر جدی بودن حمله حکومت به اقلیتهای اجتماعی و مذهبی شمرد.
حیدر مصلحی- وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی از رواج مسیحیت در میان «نخبگان حوزوی» خبر داد که «هدف سرویس های اطلاعاتی غربی قرار گرفته و برایشان تله گذاشته اند.»
آقای مصلحی روز پنجشنبه اول مهر ماه به رواج مسیحیت در میان «شیعیان معتقد» و «قدرت تخریبی آنها» اشاره کرد و گفت: «امروزه بسیاری از افرادی که به تازگی مسیحی شده اند، روزی مخلصین اهل بیت و شیعه های معتقد بودند و دشمنان با روشهای علمی آنها را به ترکیه کشانده و برای آنها مراسم غسل تعمید گذاشته اند.»
مرتضی تمدن- استاندار تهران روز ۱۴ دی /۴ ژانویه ۲۰۱۰ اندکی پس از اعیاد مسیحی از بازداشت عده ای از سران مسیحیان تبشیری در تهران خبر داد و گفت عده دیگری هم در آینده نزدیک بازداشت خواهند شد .او مسیحیان تبشیری ایران را جریانی «فاسد و منحرف» خواند که افکار خود را «از طریق محافل فرهنگی که در انگلیس دایر است» ترویج می کند. استاندار تهران بی آن که از هویت و تعداد بازداشت شدگان خبر دهد کار آنان را مصداق «تهاجم فرهنگی دشمن» دانست. استاندار تهران که «فعالیتهای تبشیری» را با «تهاجم نظامی و فرهنگی انگلستان» به ایران مرتبط دانسته بود از برخورد با مبشران مسیحی در استان تهران خبر داد و گفت: «سران این جریان در استان تهران به دام افتادهاند و شمار بیشتری نیز در آینده نزدیک دستگیر خواهند شد» او مسیحیان تبشیری را با طالبان و وهابیت مقایسه کرد: «آنان مانند جریان طالبان و وهابیت که به عنوان یک آفت خود را در دین اسلام جا زدهاند، به نام مسیحیت و به پشتوانه انگلیس حرکتی را طراحی و پیش می برند.»
مسیحیان تبشیری یا پیروان کلیسای اوانجلیست، سعی می کنند عقاید دینی خود را بین غیرمسیحیان تبلیغ کنند.
پس از او نوبت به سایت خبر انلاین نزدیک به علی لاریجانی رسید که در تیرماه ۱۳۹۰ مسیحیت و بهاییت را در در کنار هم قراردهد و به هردو بتازد. این در حالی ست که در قانون اساسی جمهوری اسلامی مسیحیت در کنار ادیان زرتشتی و یهودی در جزو ادیان رسمی شناخته شده. این سایت حکومتی نوشت: «در سالهای اخیر به عکس دو دهه پیشین که بهائیان و مسیحیان برای تبلیغ در ایران در موضع ضعف بودند، امروز هجوم تازه ای آغاز شده و با استفاده از بحرانهای سیاسی و فکری موجود زمینه ای برای بروز پیدا کرده است. در این باره چه باید کرد؟» این سایت نوشت:«یکی از آثار بالا گرفتن منازعات سیاسی در چند سال اخیر، دور شدن مراکز علمی و مذهبی ما از کارهای علمی و تبلیغی ارزشمند در حوزه دفاع از دین و مواجهه با تبلیغات مسیحیت و بهائیت و در نتیجه میدان داری آنهاست.»
ورود مقام های قضایی و ماموران امنیتی
همه این سخنان در واقع به منزله صدور فرمان حمله و بازداشتهای گسترده به نوکیشان مسیحی بود که راه را برای مقامات قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی گشود و با دستور آنان تاکنون عده کثیری از نوکیشان مسیحی در برخی از شهرهای ایران در کلیساهای خانگی، منازل و یا محل کارشان بازداشت شده و می شوند.
دست کم ۲۸۵ مسیحی در ۳۵ شهر ایران در نیمه دوم سال ۲۰۱۰ دستگیر شدند. علاوه بر هفته ها و یا حتی ماهها تحمل زندان که اکثر مدت آن در انفرادی بوده است، اکثر بازداشت شدگان که در واقع جزو زندانیان گمنام عقیدتی هستند در بازداشت گاه تحت فشار و شکنجه های سخت قرار می گیرند و تهدید می شوند که پس از آزادی از آنچه دیده و کشیده اند سخن نگویند.
علیرضا نجف زاده ، ۲۳ ساله، متاهل و دارای یک فرزند، یکی از آنان است که پس از تحمل مشقت بسیار توانست با خانواده اش از ایران خارج شود. او در مامن خود لب به افشا گری گشود و از این حکایت پرده برداشت. او که ساکن شهرستان شهریار و عضو کلیساهای خانگی کرج بود به مدت ۳ روز تحت بدترین شکنجه های روحی و جسمی قرار گرفت. به نوشته سایت محبت نیوز «به خاطر وجود آثار شکنجه و تنبیه بدنی ماموران اطلاعات با این شرط به این شهروند مسیحی اجازه مرخص شدن از بازداشتگاه را دادند که اجازه ندارد در این مورد با کسی صحبت کند و برای درمان تن مجروح خود به هیچ پزشک یا بیمارستانی هم مراجعه نکند».
کشیش هرمز شریعت، از رهبران مسیحی ایرانی و مسئول سازمان خدماتی «ایران زنده» به سایت محبت نیوز گفته است: «هر از گاهی مسئولین جمهوری اسلامی مسیحیان را بازداشت می کنند و حتی خانواده های آنها را هم در جریان نمی گذارند. مسیحیان دستگیر شده حتی دسترسی به وکیل هم ندارند و بدتر از آن حتی رسما اتهامشان به آنها تفهیم نمی شود.»
به گزارش محبت نیوز با فرا رسیدن کریسمس و آغاز سال نو میلادی ۲۰۱۲، خبرهایی از اجرای حکم دادگاههای انقلاب اسلامی برای نوکیشان مسیحی و بازداشت و هجوم ماموران امنیتی به اجتماع مسیحیان منتشر شده است، که به دلیل عدم دسترسی به منابع خبری و تهدید خانواده زندانیان مسیحی، بسیاری از خبرها و گزارشها منتشر نمی شود.
کودکان بازداشت شدگان و بازداشت کودکان
هنگام یورش جمعی به کلیسای جماعت ربانی اهواز در دی ماه ۱۳۹۰ همه شرکت کنندگان، از بزرگ و کوچک بازداشت شدند. بازداشت بچه های خردسال توسط نیروهای امنیتی که در این یورش خشونت بار صورت خود را پوشانده بودند چنان وحشتی در آنان تولید کرد که به آسیبهای روانی در آنان منجر شد.
نهاد «همبستگی جهانی مسیحی» در بریتانیا برای دلداری این کودکان که در مراسم کریسمس در اهواز بازداشت شدند، کمپینی برای ارسال کارت پستالهایی تحت عنوان «کارتهای دلداری» راهاندازی کرد.
سایت محبت نیوز که به خبرها و گزارشهای مسیحیان و نوکیشان ایران می پردازد نوشت: «به راستی آیا یک کودک که بهمراه والدینش در یک مکان دینی و مذهبی حضور داشته باید با این نونهالان همانند مجرمین برخورد کرد و پای آنان را از هم اکنون به مرکز امنیتی و یا زندانها که جایگاه متهمان و مجرمان است کشاند».
انجیل سوزی
در اسفند ۱۳۸۹ اداره بازرسی و کشف کالای قاچاق با هماهنگی نیروی امنیتی سپاه پاسداران ۲ کارتن کتاب حاوی بیش از ۳۰۰ جلد کتاب مقدس را که در داخل یک اتوبوس کشف و ضبط کرده بودند همراه برخی دیگر از کالاهای قاچاق نظیر مواد مخدر ومشروبات الکلی سوزانده شد.
در خرداد همان سال نیز در اقدامی مشابه صدها جلد کتاب مقدس مسیحیان در شهرستان سردشت سوزانده شد و خبر آن با عکس و تفصیلات در رسانههای منعکس شد.
این در حالی ست که مسلمانان برای کتاب مقدس خود قرآن احترام فراوان قائلند و بی حرمتی به آن را برنمی تابند.
تعطیل کلیسا ها و ممنوعیت ارائه خدمات به زبان فارسی
از هنگام نطق آیت الله خامنه ای تاکنون بسیاری از کلیساها تعطیل و بناهای تاریخی آنها تخریب شده و از برگزاری مراسم کلیسایی جلوگیری به عمل آمده است. بنا بر خبری که روز هفتم اسفند ۱۳۹۰ منتشر شد به دستور وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی دو کلیسای مسیحی: کلیسای پروتستان «امانوئل» و کلیسای انجیلی «پطرس مقدس» که در تهران به ثبت رسمی رسیدهاند، از ارائه خدمات به زبان فارسی منع شدهاند.
در آذر ماه ۱۳۸۸ نیز کلیسای مرکزی شهر تهران از دادن خدمات به زبان فارسی منع شد. همچنین مقام های وزارت اطلاعات از کلیساها خواسته اند به جای جمعه ها خدمات خود را روزهای یکشنبه ارائه دهند. در روزهای جمعه کلیسا مکانی بود برای گردآمدن نوکیشان و مسیحیان و مسلمانان. اما روز یکشنبه در ایران روزِ کاری ست و گزارشها حاکی از آنست که محدودیتهای جدید باعث کاهش تعداد اعضای این دو کلیسا به نصف شدهاست.
درهای کلیسای پنتاکوت و رسمی آشوری کرمانشاه نیز از تاریخ ١٢ دی ١٣٨٨ (۲ ژانویه ٢٠١٠) با حکم مقام های قضایی و امنیتی به بهانه ترویج مسیحیت در بین فارسی زبانان مسلمان و بشارت انجیل، به روی مسیحیان بسته شد. کشیش این کلیسا «ویلسون عیسوی» نیزدر ۱۳ بهمن ماه ۱۳۸۸ (۲ فوریه ۲۰۱۰) بازداشت شد و پس از گذراندن ۵۴ روز در زندان دستگرد اصفهان با سپردن وثیقه به طور موقت آزاد شد.
بالا گرفتن گرایش به مسیحیت حتی در بین فرزندان روحانیون
به رغم خطرها و فشارهایی که با تغییر دین در انتظار مسلمانان ایرانی است، به نظر می رسد حتی خطر اعدام نیز نتوانسته از پیوستن مردم به ادیان دیگر و از جمله مسیحیت جلوگیری کند. به گزارش آژانس خبری مسیحیان ایران «محبت نیوز»، شبکه تلویزیونی CBN در گزارشی در این باره می گوید: «مردم ایران که پس از انقلاب اسلام را شناختند بیشتر از هر زمانی از صدر اسلام و حمله اعراب به ایران تا کنون به مسیحیت می گروند».
این در حالی ست که به نظر می رسد دامنه گرایش به مسیحیت دامن مقامها و نزدیکان و اعضای خانواده های آنان را در داخل و خارج از کشور نیز گرفته است.
سایت خبرآنلاین نزدیک به علی لاریجانی در بخشی از مقاله خود در مورد گرایش مردم حتی فرزندان روحانیون شیعه به مسیحیت می نویسد: «در چنین شرایطی، شنیدن این که مثلاً بچه فلان روحانی ممکن است مسیحی شده باشد، یا این که فلان جوان ایرانی که برای تحصیل به فرنگ رفته بهایی شود، نباید ما را شگفت زده کند.»
این سایت می نویسد: «امروزه دیگر مقابله با نظام صرفاً جنبه سیاسی ندارد و مسائل مطرح شده، مشکلات فکری، توسعه شبهات و ریشه گرفتن جریانهای انحرافی، به بنیادهای فکری ـ دینی جامعه لطمه وارد کرده و موجب پدید آمدن خلاء دینی و مذهبی و به عبارتی رواج بی دینی در برخی از جوانان شده است.»
در بخشی از این مقاله با انتقاد از کم کاری موسسات اسلامی برای مبارزه و مقابله با ادیان غیر اسلامی، با وجود بودجه های کلان آمده است: «از مراکزی که بعد از انقلاب از همان موسسه «در راه حق» برآمد، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی بود که سالهاست با بودجه های کلان و ساختمانهای فراوان مشغول کار است، اما طی یک دهه اخیر چنان درگیر سیاست شده که نه تنها از انجام وظایف اصلی خود غافل مانده، به عکس به رشد جریان انحرافی کمک کرده، که تأثیر مثبت درخوری در تقویت بنیاد های مذهبی جوانان نداشته و به ویژه در مواجهه با بهائیت و مسیحیت کاری انجام نداده است.»
این سایت نتیجه می گیرد که: «به نظر می رسد نهادهای فرهنگی و تبلیغی کشور نیاز به یک برنامه ریزی منسجم برای مواجهه با جریان های مذکور به ویژه مقابله با فشار تبلیغی مسیحیت و بهائیت دارند».
محمد نوریزاد کارگردان، فیلمنامهنویس و وب نگار هم در نوشته کوتاهی در سایت خود ضمن اشاره به دیدار با حسن خمینی نوه روح الله خمینی به نقل از او خبر می دهد که «پسر یکی از معاونان مصباح یزدی، مسیحی شده است!»
او با اشاره به این خبر در ادامه می نویسد: «سید حسن این واقعه را این گونه تحلیل کرد که احتمالاً پسر این آقا جنبش سبزی بوده. بین پدر و پسر بحث در می گرفته و پدر از پاسخ به ایرادها و پرسشهای پسر در می مانده یا با عصبانیت به او پاسخ می داده. پسره هم لج کرده و رفته و مسیحی شده.»
آیت الله هاشم حسینی بوشهری، امام جمعه قم هم با هشدار به ترویج گرایش به مسیحیت و گسترش کلیساهای خانگی در بسیاری از شهرهای کشور گفت:« امروز استکبار جهانی در این راستا سرمایه گذاری و برنامه ریزی دقیقی کرده است به طوری که در کشور ما گرایش زیادی به مسیحیت به وجود آمده است.» و وزیر اطلاعات در مورد رواج مسیحیت در میان نخبگان حوزوی و شیعیان معتقد گفت «نخبگان حوزوی» هدف سرویسهای اطلاعاتی غربی قرار گرفته و« برایشان تله گذاشته اند».
آژانس خبری مسیحیان ایران، «محبت نیوز»، نیز درباره گرویدن ماموران جمهوری اسلامی در خارج گزارش داده است که:« تعدادی از دیپلماتها و اعضای خانواده سفارتخانه های جمهوری اسلامی در خارج از کشور یا خود و یا برخی از اعضای خانواده آنها با وجود کنترل و نظارت شدید، در قلبهای خود به آئین مسیحیت گرویدند که بنا به دلایل امنیتی و حفظ حقوق آنان همین میزان توضیح کافی است.»
این سایت حتی مدعی شده که در داخل کشور و در سازمان های نظامی نظیر ارتش و سپاه و در میان فرزندان مسئولان وابسته به این سازمانها نیز به عده ای به این دین گرایش یافته، «یا درصدد تحقیق و مطالعه و آشنایی با کم و کیف آئین مسیحیت هستند». این سایت همچنین از تماس تلفنی «یکی از افسران خلبان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی (نام محفوظ) که خود از حافظین و قاریان قرآن بود» و از اسلام به مسیحیت گرویده خبر داده است. به نوشته محبت نیوز این افسر خلبان برای حفظ جان خود با مشقت و سختی فراوان خود را به یکی از کشورهای اروپایی رسانده است.
صدور حکم اعدام برای دو متهم در تهران
دو متهم با اتهامات «قتل» و «تجاوز» در دو پرونده جداگانه از سوی دادگاه کیفری استان تهران به اعدام محکوم شدند.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از جوان، مردی با هویت مجتبی و ۲۸ ساله که متهم است که برادر همسر خود را به قتل رسانده است از سوی شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران به اعدام محکوم شد.
متهم بعد از توضیحات و بازسازی صحنه جرم روانه زندان شد و پرونده بعد از کامل شدن تحقیقات به شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
صبح روز گذشته با اعلام رسمیت جلسه و قرائت کیفرخواست از سوی نماینده دادستان اولیایدم درخواست قصاص کردند. سپس متهم در جایگاه حاضر شد و پس از شرح ماجرا، در آخرین دفاعش گفت قصد کشتن نداشتم و به خاطر عصبانیت این کار را کردم.
در پایان هیئت قضایی بعد از شور، متهم را به قصاص محکوم کرد.
شرق نیز در گزارشی از صدور حکم اعدام در دادگاه کیفری استان تهران، برای یک مرد جوان به اتهام تجاوز، خبر داد.
در این پرونده مرد جوان ۲۸ سالهای که متهم است در همدستی با دوستش، در سال ۹۳ به دختر نوجوانی تجاوز کرده است، از سوی شعبه پنجم دادگاه کیفری استان تهران به اعدام محکوم شد.
متهم دیگر این پرونده پس از صدور حکم اعدام از سوی شعبه پنجم دادگاه کیفری استان تهران و تایید این حکم در دیوان عالی کشور، در سال ۱۳۹۵ اعدام شده است.
بازداشت یک شهروند بهایی در مشهد از سوی نیروهای امنیتی
روز جاری، ندا مختاری، شهروند بهایی ساکن مشهد، از سوی ماموران وزارت اطلاعات این شهر بازداشت شد.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، امروز پنجشنبه ۲۶ مردادماه، ماموران وزارت اطلاعات با مراجعه به منزل ندا مختاری، شهروند بهایی، او را بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل کردند.
یک منبع مطلع دراین باره به گزارشگر پیام نیوز گفت: «اطلاعی از محل انتقال ندا مختاری به خانواده وی ندادهاند اما این احتمال می رود که این شهروند بهایی به بازداشتگاه وزارت اطلاعات شهر مشهد منتقل شده باشد».
به گفته این منبع مطلع؛ «مامورین وزارت اطلاعات وسایل شخصی ایشان از جمله کتابها، وسایل شخصی، لپ تاپ و گوشی موبایل وی را ضبط و با خود برده اند.»
هزاران نفر از پیروان آیین بهایی پس از روی کار آمدن جمهوری اسلامی زندانی، شکنجه یا اعدام شدهاند. بسیاری دیگر از پیروان این آئین نیز از سایر حقوق اجتماعی خود مانند حق تحصیل یا کار محروم شدهاند.
صدور حکم زندان برای دو شهروند در شوش
خبرگزای هرانا – دو تن از شهروندان اهل شوش به حکم دادگاه انقلاب اهواز به زندان محکوم شدند.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، دادگاه انقلاب شهر اهواز دو شهروند عرب به نامهای سید مرتضی موسوی و جاسم چعب را به ترتیب به سه سال و نیم و پانزده سال زندان محکوم کرد.
سیدمرتضی موسوی و جاسم چعب دو تن از اهالی محله احمدآباد شوش در بهمن ماه سال ۹۵ توسط نیروهای اطلاعاتی دستگیر شدند.
این دو شهروند متهم به تیراندازی به یک حسینیه شده بودند و دوره بازجویی توام با بدرفتاری و شکنجه را در بازداشتگاه اطلاعات اهواز سپری کردند.
متهمان اتهامات وارده را در تمام مراحل بازجویی و دادرسی رد کردند با اینحال اواخر تیرماه سال جاری دادگاه انقلاب انقلاب حکم به محکومیت آنان داد.
آقای موسوی و چعب که به ترتیب متولد ١٣٧٠ و ١٣٧۴ هستند هم اکنون در زندان فجر دزفول به سر می برند.
گزارشی از اعدام سه زندانی در زندان قم
خبرگزاری هرانا – سحرگاه روز ۲۴ مردادماه، سه زندانی با اتهام “قتل” در زندان قم اعدام شدند. پرونده این زندانیان از ۲۱ سال پیش مفتوح شده بود.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، سحرگاه روز ۲۴ مردادماه ۱۳۹۶، “محمود عرب خراسانی”، “مهدی کاسب” و “محمد تقی دهپرور” با اتهام “قتل” در زندان مرکزی قم اعدام شدند.
این زندانیان که همگی اهل و ساکن شهر قم بودند روز ۲۲ مرداد ماه ۱۳۹۶، جهت اجرای حکم اعدام به سلول های انفرادی زندان قم منتقل و روز ۲۴ مردادماه، در همین محل اعدام شدند.
یکی از نزدیکان این زندانیان به گزارشگر هرانا توضیح داد “حدود ۲۱ سال پیش به اتهام قتل این سه زندانی به اعدام محکوم شده بودند. حکم اعدام بر اساس علم قاضی و نه الزاما اسناد و مدارک صادر شده بود.”
این منبع ادامه داد: “دو تن از این زندانیان ۲۱ سال پیش با تبرئه از حکم اعدام به سه سال زندان و شلاق محکوم و حتی آزاد شدند. اما با اعتراض اولیای دم به حکم اولیه مجددا محاکمه و اینبار بر اساس علم قاضی به اعدام محکوم شدند.”
تداوم بحران در رجایی شهر؛ حداقل ۲۲ زندانی سیاسی در اعتصاب غذا
خبرگزاری هرانا – زندانیان سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر کرج که بیش از ۵۰ تن برآورد می شوند در هفته های اخیر به بندی امنیتی و تازه منتقل شدند. در این بند که حتی سرویس های بهداشتی آن نیز مجهز به دوربین های مداربسته است محرومیت های کم سابقه ای به زندانیان تحمیل شده است. وضعیت حاصله زندانیان سیاسی را به اعتراض وادار ساخته است. هم اکنون دست کم ۲۲ زندانی در این سالن در شرایط بغرنجی در اعتصاب غذا به سر می برند.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، صبح روز هشتم مردادماه با حضور پرشمار گارد زندان، بدون اطلاع قبلی حدود ۵۰ زندانی سیاسی-امنیتی محبوس در سالن ۱۲ زندان رجایی شهر کرج به محلی که از قبل مدتها توسط نیروهای امنیتی در حال ساخت و توسعه بود منتقل شدند. این محل مجهز به تعداد زیادی دوربین مداربسته و دستگاههای نظارتی است و همینطور دارای حفاظهایی است که آن را از باقی قسمتهای زندان جدا می کند. زندانیان سیاسی محبوس در این محل از زمان انتقال دست به اعتراض زده اند.
یک منبع مطلع در رابطه با وضعیت این زندانیان به گزارشگر هرانا توضیح داد “روز دوشنبه بعد از انتقال زندانیان سیاسی به هواخوری پس از تفتیش توام با ضرب و شتم زندانیان، بدون اجازه برداشتن شخصی ترین وسایل از جمله داروها، آنان را به سالن ۱۰ که از مدتها قبل تحت نظارت نیروهای امنیتی در حال ساخت بود منتقل کردند.”
این منبع آگاه ادامه داد “۱۰ نفر از معترضان به این انتقال به سلول انفرادی برده شدند اما ۴ تن از آنان پس از چند ساعت به سالن ۱۰ بازگشتند، و ۶ نفر دیگر نیز پس از چند هفته در روزهای اخیر از سلول انفرادی به سالن ۱۰ منتقل شدند.”
حسن صادقی، سعید ماسوری، رضا اکبری منفرد، امیر قاضیانی، ابوالقاسم فولادوند و جعفر اقدامی هویت احراز شده ۶ تن از ۲۲ زندانی اعتصابی در این سالن توسط هرانا است. هویت ۱۶ زندانی دیگر کماکان در دست بررسی است. این سالن ۵۳ زندانی سیاسی-امنیتی در خود جای داده است.
یک منبع آگاه دیگر از آخرین وضعیت زندانیان این سالن که نخواست نامش فاش شود به گزارشگر هرانا توضیح داد “تنها یک عدد کولر که آن هم بواسطه خود زندانیان تامین شده در چنین بند بزرگ و پر جمعیتی کار می کند که عملا هیچ تاثیری در کاهش دمای گرم و خشک بند ندارد. “
این منبع در مورد وضعیت سلامتی این زندانیان توضیح داد “حال عمومی افرادی که از کهولت سن رنج می برند مناسب گزارش نمی شود. داروهای بعضی از زندانیان هنوز به آنان تحویل داده نشده و رسیدگی پزشکی به بیماران در کمترین حد وجود دارد.”
وی تاکید کرد “برخلاف آیین نامه سازمان زندانها و اصول شهروندی حتی جایی برای تعویض لباس که از دید دوربین های مداربسته سالن محفوظ بماند وجود ندارد. در واقع هیچ حریم شخصی برای آنان قابل تصور نیست.”
این منبع نزدیک به زندانیان سالن ۱۰ تاکید کرد برخی از وسایل زندانیان در سالن قبل جا مانده یا مورد تخریب قرار گرفته است از جمله یخچال، تلویزیون، کولر، ظروف غذا و دستگاه تصفیه آب که نبود آن مشکلات زندانیان را چند برابر کرده است.
از دیگر مشکلات اخیر این زندانیان علاوه بر عدم اجازه تماس تلفنی با خانواده و وکیل محدودیت در ملاقات ها است. بخصوص زندانیانی که همسران یا اعضای خانواده دیگری در زندان اوین دارند و پیشتر بصورت منظم از امکان ملاقات بین زندانیان برخوردار بودند از این امکان محروم شده اند.
لازم به یادآوری است صبح روز هشتم مردادماه با حضور بی مقدمه نیروهای گارد زندان و تنی از مسئولان امنیتی، تمامی زندانیان سیاسی محبوس در سالن ۱۲ زندان رجایی شهر کرج بالاجبار و بدون اجازه برداشتن لوازم شخصی به سالن ۱۰ این زندان منتقل شدند.
سالن ۱۰ زندان رجایی شهر کرج (اندرزگاه ۴) بعنوان محل جدید نگهداری زندانیان سیاسی-امینی در زندان رجایی شهر کرج پیش تر محل نگهداری جمعی از زندانیان اهل سنت بود که سال گذشته بصورت دسته جمعی در این زندان اعدام شدند.
پس از اعدام این زندانیان و متروک ماندن این سالن با دستور و نظارت نهادهای امنیتی این محل مورد بازسازی و توسعه از منظر امنیتی قرار گرفت.
تغییر ساختار این سالن با جوش دادن درب ها، اضافه کردن دوربین های مداربسته به هر اتاق و حتی حمام ها و سرویس های بهداشتی و احتمالا در نظر گرفتن موارد دیگری از محدودسازی و مانیتور کردن تا ماه گذشته به طول انجامید.
گفته میشود حدود ۴۰ دوربین مدار بسته و احتمالا تعداد زیادی دستگاههای شنود در این محل تعبیه شده است. همچنین تمام منافذ این بند مانند پنجره ها جوشکاری و پوشانده شده اند.
بند مورد اشاره فاقد امکان تهویه هوا است و به دلیل عدم اجازه انتقال دستگاههای تصفیه آبی که زندانیان با هزینه خود تهیه کرده بودند زندانیان از دسترسی به آب آشامیدنی سالم محروم شده اند.
به زندانیان معترض گفته شده است این انتقال کم سابقه به دستور ریاست سازمان زندانهای کشور و به هدف جلوگیری از انتشار اخبار و گزارشات از این محل صورت گرفته است.
لازم به ذکر است زندانیان منتقل شده که ۵۳ نفر تخمین زده میشوند عمدتا از زندانیان شهرهای دیگر کشور هستند که بصورت تبعید به زندان رجایی شهر کرج که اساسا در تعریف سازمان زندانها متعلق به زندانیان خشن است منتقل شده اند. این زندانیان فارغ از اصل مسئله حبس، بعنوان تبعیدی رنجی مضاعف متحمل می شوند و اکنون نیز با انتقال به بندی امنیتی به مشکلات آنان اضافه می گردد. زندانیان سیاسی معترض معتقد هستند پس از محکومیت، تفاوتی بین آنان و سایر زندانیان وجود ندارد و لازم است حسب قوانین سازمان زندانها با همه به یک شکل برخورد شود.
سهیل عربی؛ مضروب شدن در بند سپاه و پیامدهای پزشکی آن
خبرگزاری هرانا – سهیل عربی، زندانی عقیدتی که چهارمین سال حبس خود را در اوین سپری می کند، در روزهای اخیر همزمان با بازداشت همسرش به بند ۲ الف سپاه پاسداران در زندان اوین منتقل شده بود. در مدت حضور در بند سپاه این زندانی مورد ضرب و شتم مستمر قرار گرفته و بخصوص به دلیل ضربه های تیم بازجویی به ناحیه سر دچار سردردهای مزمن شده و در چند روز گذشته افزایش مشکلات بینایی را تجربه کرده است.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، در حالی که سهیل عربی در چهارمین سال از محکومیت خود به سر می برد مورخ ۹ مردادماه از بازداشت همسرش، نسترن نعیمی باخبر شد.
آقای عربی به نشانه اعتراض از روز ۱۰ مردادماه دست به اعتصاب غذا زد. اندکی بعد او نیز به بند ۲ الف سپاه پاسداران واقع در زندان اوین که محل نگهداری همسرش بود منتقل شد.
در مدت هشت روزی که آقای عربی در بند ۲ الف در اعتصاب غذا به سر می برد همزمان بازجویی از او و همسرش در جریان بود.
گزارش شده است تیم بازجویی اقدام به ضرب و شتم مستمر سهیل عربی در زمان بازجویی کرده اند. از جمله این ضرب و شتم آسیب و ضربه به ناحیه سر به شکلهای مختلف بود.
ضرب و شتم وی همچنین موجب شکسته شدن عینک این زندانی و افزایش عوارض این ضرب و شتم ها شده است.
پس از هشت روز آقای عربی به بند سابق خود بازگردانده شده، همسرش نیز با تودیع وثیقه آزاد شد و این زندانی به اعتصاب غذای اعتراضی خود پایان داد.
با اینحال از زمان بازگشت به بند عمومی ۷ این زندانی از سرگیجه، سردرد شدید و حالت تهوع مستمر ناشی از ضربه به سر رنج می برد، همچنین نداشتن عینک نیز موجب تشدید این مشکلات شده است.
سهیل عربی از زمان بازگشت درخواست رسیدگی پزشکی به وضعیت خود را به اطلاع مسئولان مربوطه در زندان رسانده است با اینحال تاکنون هیچ اقدام جدی برای بررسی وضعیت پزشکی او صورت نگرفته است.
لازم به یادآوری است، سهیل عربی، عکاسی که اکنون ۳۲ ساله است، در شانزدهم آبان ماه ۱۳۹۲ به دلیل مطالب انتقادی که در صفحۀ فیسبوک خود منتشر کرده بود، توسط ماموران قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران بازداشت شد. او در شعبۀ ۷۶ دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی سیامک مدیرخراسانی به دلیل نوشتههایش در فیسبوک به اتهام سب النبی (توهین به پیامبر) به اعدام محکوم شد. پس ازآن وکلای او به شعبۀ ۳۶ دیوان عالی کشور درخواست تجدید نظر فرستادند و مادۀ ۲۶۳ قانون مجازات اسلامی را با توجه به شرایط پرونده و اقرارهای خود متهم برای عفو او مطرح کردند.
بر اساس مادۀ ۲۶۲ قانون مجازات اسلامی اگر شخصی به پیامبر اسلام توهین کند مجازاتش اعدام خواهد بود اما مادۀ ۲۶۳ این قانون تاکید کرده که «اگر متهم در دادگاه ادعا کند که حرف های توهین آمیز را بر اساس عصبانیت، نقل قول یا سهو قلم و سهو زده است، حکم اعدام او به مجازات ۷۴ ضربه شلاق تبدیل میشود.»
پس از اعتراض وکیل سهیل عربی به حکم اعدام صادر شده توسط شعبه ۷۶ دادگاه گیفری تهران و ارجاع آن به شعبۀ ۳۶ دیوان عالی کشور، این شعبه در اقدامی غیرقانونی و کم سابقه اتهام «افساد فی الارض» را هم به پرونده اضافه و حکم اعدام این زندانی را تایید کرد. طبق آنچه در متن حکم آمده است، سهیل عربیبه دلیل «تعدد صفحات فیسبوک» به افساد فی الارض نیز محکوم شد، اما با تلاش وکلا و خانواده سهیل عربی، درخواست اعاده دادرسی سهیل عربی از سوی دیوان عالی کشور پذیرفته شد و این بار شعبه ۳۴ دیوان عالی کشور حکم اعدام را لغو کرد و پرونده را برای رسیدگی مجدد به یکی از دادگاههای بدوی فرستاد. این دادگاه در رسیدگی مجدد اتهام سب النبی (دشنام به پیامبر) را حذف کرد و سهیل عربی را به هفت سال و نیم زندان و دو سال تحقیقات مذهبی (برای اثبات پشیمانی) و دو سال ممنوع الخروجی پس از آزادی محکوم کرد.
سهیل عربی از ۱۶ آبان ماه ۱۳۹۲ در بازداشت و زندان به سر میبرد و تمام این مدت از مرخصی محروم بوده است.
سهیل عربی علاوه بر حکمی که شعبه ۷۶ دادگاه کیفری تهران برای او به اتهام سب النبی صادر کرده است، در اردیبهشت ماه ۱۳۹۳ به اتهام توهین به رییس وقت دانشگاه علامه طباطبایی، آیتالله احمد جنتی و غلامعلی حدادعادل از طریق نوشته هایش در فیسبوک در شعبه ۱۰ دادگاه ویژۀ کارکنان دولت به ۵۰۰ هزار تومان جریمه نقدی و ۳۰ ضربه شلاق محکوم شد. او همچنین در شهریور ۱۳۹۳ به اتهام توهین به علی خامنه ای، رهبرجمهوری اسلامی و تبلیغ علیه نظام در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی ابوالقاسم صلواتی به ۳ سال حبس محکوم شد که این حکم نیز به فاصله کوتاهی در شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر تایید شد. علیرغم پیگیری وکلا و خانواده، این پرونده ها هنوز با هم ادغام و تجمیع نشده اند.
شکنجه و قتل دو کودک یازده ساله و پنج ماهه از سوى پدر
زن جوان که از شکنجهها و کودکآزاریهای شوهر خود، خسته شده بود، وقتی پسر ١١سالهاش را در یکقدمی مرگ دید، از ماموران درخواست کمک کرد. پس از دستگیری پدر، راز قتل پسر ۵ماهه او نیز فاش شد.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از شهروند، روز هشتم مردادماه امسال زنی به کلانتری ١۵٩ بیسیم رفت و از ماموران برای نجات جان پسرش که هدف کتکهای پدرش قرار گرفته بود، درخواست کمک کرد. تیمی از ماموران برای بررسی ماجرا به خانه آنها رفتند و پس از دستگیری پدر، محسن ١١ساله که نمیتوانست روی پاهایش بایستد، همراه مادر و دو خواهر و برادر دیگرش در اختیار مددکاران اجتماعی قرار گرفتند. محسن که دیگر طاقت شکنجههای پدرش را نداشت، وقتی پیشروی قاضی پرونده قرار گرفت، درحالی که اشک میریخت، خواست بهزیستی سرپرستیاش را برعهده بگیرد.
سرنوشت تلخ پسر نوجوان
محسن از همان ابتدا به خاطر اعتیاد شدید پدرش زندگی سختی را تجربه کرد. کودکآزاری و شکنجههای پدرش او را از همان دوران کودکیاش زجر میداد. روزهایی که همه کودکان دوست دارند در آغوش پدرشان باشند، محسن آرزو میکرد که پدرش بتواند مواد تهیه کند تا در عالم خماری او را به باد کتک نگیرد. سرنوشتی تلخ در دوران کودکی محسن رقم خورد و درحالی که او تنها ٢ساله بود، به خاطر شدت شکنجه و کتکهای پدرش دیگر نتوانست قدم بردارد و از ناحیه پا فلج شد. این ماجرا به خاطر ترس مادر از شوهر و اینکه کسی از او حمایت نمیکند، برای همیشه پنهان ماند. محسن دیگر حتی نمیتوانست برای فرار از دست کتکهای پدرش قدم بردارد و همیشه تسلیم شکنجههای پدر شیشهایاش بود. ماجرای پنهان دیگر این زندگی زمانی فاش شد که محسن از مرگ تلخ برادر ۵ماههاش به نام شهرام که زیر شکنجه و کتکهای پدرش تسلیم مرگ شده بود، پرده برداشت. مادر محسن و دو فرزند دیگرش در این سالها از ترس پدر خانواده هیچگاه جرأت اعتراض نداشتند و مرد شیشهای همیشه در عالم خماری و اعتیادش اهالی خانه را به باد کتک میگرفت. این درحالی بود که هیچوقت هیچیک از آنها به خاطر اینکه کسی حمایتشان نمیکند، حرفی نزده بودند تا اینکه مادر محسن در آخرین مرحله از ترس اینکه یکی دیگر از فرزندانش به دست شوهرش کشته نشود، به پلیس مراجعه کرده و از آنها درخواست کمک کرد.
حمایت موسسه خیریه مهرآفرین از خانواده محسن
داوود امیدی مددکار اجتماعی موسسه خیریه مهرآفرین درباره این پرونده گفت: «پدر این خانواده در زمان دستگیری کاملا خمار بوده و اعتیادش به شیشه است. محسن ١١ساله که به خاطر شکنجههای پدرش فلج شده، از قاضی پرونده خواستار واگذاریاش به بهزیستی شده است و مادرش نیز در این سالها که کودک ۵ماههاش به خاطر شکنجههای شوهرش به قتل رسیده، سکوت کرده و پس از دستگیری شوهرش ماجرای قتل را اعلام کرده است. او در این سالها، به کسی از ماجرای کشتهشدن پسر ۵ماههاش حرفی نزده است. درحال حاضر نیز، موسسه خیریه مهرآفرین محسن و خانوادهاش را در حمایت خود قرار داده و پرونده پدر خانواده درحال تحقیقات تکمیلی است.»
اشتراک در:
پستها (Atom)