آیا قانون طلایی کافی است؟

یکی از شباهت های مسیحیت با ادیان دیگر، اعتقاد به قانون طلایی است. از زمان کنفوسیوس شاهد این گفته در شکل های مختلف هستیم:"با دیگران طوری رفتار کنیم که دوست داریم با ما رفتار کنند". اگر تنها کاری که عیسی مسیح می کرد این بود که موعظه و قانون طلایی را به ما بدهد، در عمل بیشتر سرخورده می شدیم.
عده اندکی این احکام را مراعات می کنند. مشکل ما هرگز این نبود که نمی دانیم چه کار بکنیم. مشکل ما بیشتر این است که قدرت یا توانایی انجام کارهایی را نداریم که می دانیم سودمند، اخلاقی، نیکو، عادلانه، درستکارانه و پر محبت است.


عیسی مسیح نه تنها قانون طلایی را تعلیم داد، بلکه آمد تا قدرت انجام آن را نیز به ما بدهد. این تمایز اصلی میان مسیحیت و سایر ادیان است. مسیح قدرت خود را به ما ارزانی می دارد تا آن گونه که باید زندگی کنیم. او کاری برای ما انجام می دهد که ما برای خود نمی توانیم انجام دهیم.

از آن جایی که برای ما امکان ندارد زندگی خداپسندانه ای داشته باشیم، خدا طبیعت خود را به ما می دهد تا ما را از گناه حفظ کند و ما را یاری دهد تا برای او زندگی کنیم (دوم پطرس فصل 1 آیه 4).

نویسنده: مهران پورپشنگ


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر