گرچه این مدرسه دیگر کاربرد تحصیلی خود را از دست داده، اما شورای خلیفهگری جنوب ایران مثل خیلی از بناهای تاریخی نسبت به این مدرسه هم بیتفاوت است.
به گزارش «محبت نیوز» بازهم متروکه شدن یک مدرسه دیگر متعلق به ارامنه که روزی پر بود از صدای هیاهوی بچهها سر کلاس و جست و خیز آنها در حیاط و زنگ تفریح و حالا هیچ! جایی که زمانی بچهها در آن درس میخواندند، حالا به مخروبهای تبدیل شده است. مدرسه ۶۰ ساله ارامنه شهر اهواز، ۱۶ سال است که متروک مانده و هیچ استفادهای از آن نمیشود.
گزارشها از شهر اهواز حاکی از آن است که مدرسه ارامنه اهواز که قدمت آن به اوایل دهه ۳۰ خورشیدی میرسد و روزگاری ۱۲ کلاس داشت ۱۶ سال است که متروک مانده و تبدیل به ویرانهای شده که در دل تاریخ خاک میخورد.
«آراکس» به نقل از «مجتبی گهستونی» فعال رسانهای مینویسد: مدرسه «رافی» که بعدها به «کارون» تغییر نام داد روزگاری در دو مقطع تحصیلی دبستان و راهنمایی فعالیت داشت و تنها مدرسه مختص پیروان ادیان الهی غیراسلامی در اهواز بود که در حاشیهاش کودکستان هم وجود داشت. اما با کوچ ارامنه اهواز، تعداد دانشآموزان این مدرسه هم کم شد و چراغ کلاسهایش یکی یکی خاموش شد تا جایی که در سال ۱۳۸۲ این مدرسه تنها ۱۵ دانشآموز داشت و بعد از آن به سمت تعطیلی رفت. حالا فقط پنج خانواده ارمنی در اهواز حضور دارند.
گرچه این مدرسه دیگر کاربرد تحصیلی خود را از دست داده، اما شورای خلیفهگری جنوب ایران مثل خیلی از بناهای باستانی نسبت به این مدرسه هم بیتفاوت است.
«آراکس» به نقل از «مجتبی گهستونی» فعال رسانهای مینویسد: مدرسه «رافی» که بعدها به «کارون» تغییر نام داد روزگاری در دو مقطع تحصیلی دبستان و راهنمایی فعالیت داشت و تنها مدرسه مختص پیروان ادیان الهی غیراسلامی در اهواز بود که در حاشیهاش کودکستان هم وجود داشت. اما با کوچ ارامنه اهواز، تعداد دانشآموزان این مدرسه هم کم شد و چراغ کلاسهایش یکی یکی خاموش شد تا جایی که در سال ۱۳۸۲ این مدرسه تنها ۱۵ دانشآموز داشت و بعد از آن به سمت تعطیلی رفت. حالا فقط پنج خانواده ارمنی در اهواز حضور دارند.
گرچه این مدرسه دیگر کاربرد تحصیلی خود را از دست داده، اما شورای خلیفهگری جنوب ایران مثل خیلی از بناهای باستانی نسبت به این مدرسه هم بیتفاوت است.
این در حالی است که دیماه سال ۱۳۹۵ استاندار خوزستان وعده داد قبرستان ارامنه، مسیحیان، آشوریان، کلدانیان و سربازان لهستانی در اهواز ساماندهی و محوطه سازی میشوند و قول رسیدگی به بناهای تاریخی ارامنه را داد.
در ماههای گذشته نیز در مورد مدارس تاریخی ارامنه در ایران خبرهای خوبی منتشر نشد. نمونه این اتفاق هزاران کیلومتر دورتر از اهواز، در مشهد افتاده است.
آبان ماه ۱۳۹۶ گزارش شد دبستان «آریان» که نخستین و تنها مدرسه ارامنه در شهر مشهد بود به حسینیه تبدیل شده است.
تاریخ دقیق آغاز فعالیت این مدرسه مشخص نبود، اما اسناد به جای مانده نشان می دهد که مدرسه در برهههایی از دورۀ رضا شاه فعال بوده است.
این مدرسه در ۱۳۱۳ خورشیدی، با کاهش جمعیت دانش آموزی، ۸۸ دانش آموز داشت و هیئت مدیره ای ارمنی آن را اداره میکرد.
تغییر کاربری اماکن متعلق به مسیحیان و تبدیل آنها به حسینیه سابقه زیادی دارد. یکی از آنها «کلیسای معموره» مربوط به دوره قاجار است که در شهرستان بروجن واقع شده و تبدیل به حسینیه و کتابخانه شده است.
در سال ۱۳۹۴ زمین متعلق به کلیسای کاتولیک آشوری کلدانی در خیابان پاتریس لومومبای تهران به صورت غیر قانونی تصرف شد و آن را تبدیل به حسینیه کردند، که پس از دو سال این زمین پس گرفته شد.
نادیده گرفتن حقوق اقلیتهای دینی یک سوی این اتفاقات است، اما در سوی دیگر آن نوعی «مسیحیت زدایی» است که در بطن جامعه متعصب ایران در حال شکلگیری است، اما سازمان یافته ندید گرفته میشود و یا حتی از آن حمایت میشود.
در ماههای گذشته نیز در مورد مدارس تاریخی ارامنه در ایران خبرهای خوبی منتشر نشد. نمونه این اتفاق هزاران کیلومتر دورتر از اهواز، در مشهد افتاده است.
آبان ماه ۱۳۹۶ گزارش شد دبستان «آریان» که نخستین و تنها مدرسه ارامنه در شهر مشهد بود به حسینیه تبدیل شده است.
تاریخ دقیق آغاز فعالیت این مدرسه مشخص نبود، اما اسناد به جای مانده نشان می دهد که مدرسه در برهههایی از دورۀ رضا شاه فعال بوده است.
این مدرسه در ۱۳۱۳ خورشیدی، با کاهش جمعیت دانش آموزی، ۸۸ دانش آموز داشت و هیئت مدیره ای ارمنی آن را اداره میکرد.
تغییر کاربری اماکن متعلق به مسیحیان و تبدیل آنها به حسینیه سابقه زیادی دارد. یکی از آنها «کلیسای معموره» مربوط به دوره قاجار است که در شهرستان بروجن واقع شده و تبدیل به حسینیه و کتابخانه شده است.
در سال ۱۳۹۴ زمین متعلق به کلیسای کاتولیک آشوری کلدانی در خیابان پاتریس لومومبای تهران به صورت غیر قانونی تصرف شد و آن را تبدیل به حسینیه کردند، که پس از دو سال این زمین پس گرفته شد.
نادیده گرفتن حقوق اقلیتهای دینی یک سوی این اتفاقات است، اما در سوی دیگر آن نوعی «مسیحیت زدایی» است که در بطن جامعه متعصب ایران در حال شکلگیری است، اما سازمان یافته ندید گرفته میشود و یا حتی از آن حمایت میشود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر