اگر بخواهیم جامعه ی سعادتمند داشته باشیم با نگاهی به تاریخ و سرگذشت ملت ها با یقین میتوان دریافت که در درخشان ترین قسمت آن اثر انگشتان ظریف بانوان را می توان یافت اگر پیشرفت در جهان غرب را می بینینیم بیگمان نقش پر رنگ زنان زمینه ساز رفاه اجتماعی و پیشرفت در آن جوامع بوده است .
زنان هماره در تاریخ گذشته ی کشور ما از آزادی و برابری حقوق برخوردار بوده است چنانچه در کتاب باستانی آریائی ها (ریگویدا) آمده است(( چون زنان از زمانه های قدیم تا حال در تقدیم قربانی ها و نشر قوانین دینی تلاش فراوانی نموده از این جهت نگهدارنده و پرورش دهنده ی قانون مذهبی نیز آنان هستند)) با نگاهی به سایر کتاب های آریائی ها می بینیم که آریائی های قدیم زنان را به دیده ی احترام و قدر می نگریستند و برای آنان مقام خاصی قایل بودند و زن در تمامی حقوق با مرد شریک و مساوی دانسته می شدکه نظیر آن را در دیگر اقوام نمیتوان مشاهده کرد.
و زن و مرد مددگار یکدیگر ودر راه رفع مشکلات زندگی و تنظیم امور خانه شریک،همکار و موافق مرد بود و مرد هیچگاه زن را به دیده ی حقارت، خدمت کاری نمی نگریست بلکه او را همدم و مونسش می پنداشت.
در اوستا نیز دیده می شود که پیوسته زن با مرد همسر و در حقوق و آزادی همطراز است و هیچ فرقی و امتیاز خاصی در میان نیست. مردان و زنان پرهیزگار را غالبا یکجا نام می برند که هم این جهان و در جهان باز پسین دوست و شریک همدیگرند.
شاعر ورجاوند زبان و ادب فارسی دری و عارف سترگ نیز زن را پرتوی از جمال حضرت حق و جلوه ی می داند از خالق در کسوت مخلوق
پرتوِ حقٌ است آن، معشوق نیست خالق است آن، گوئیا مخلوق نیست
دیدگاه تابان مولانا در مورد زن که در این بیت اهمیت زن را در صفت مهر آمیز و عاطفی او می داند که ترجمان صفت رحمت الهی است نه جنبه های جسمی و جنسی او، نگاه های عاری از تبعیض و تعصب و سنت های و اپسگرایانه هیچگاه زن را به بند نمی کشد مورد آزار و اذیت قرار نمی دهد و جایگاه برابر در کانون پر از مهر و محبت توام با نشاط و شادی را درخور و شایستۀ زن می دانند.
در افغانستان عزیز که بیش از سه دهه فصل درد و رنج و ویرانی را بخود دیده است بانوان کشور محبوب ما شاهد آزار ها ،اذیت ها ، گوش و بینی بریدن ها ، قتل های ناموسی ، بد رفتاری ها ، ازدواج های اجباری و درد و رنج از دست دادن عزیزان شان بار سنگین و طاقت فر سای مشکلات را تنها به دوش کشیده ،وستم های بیشماری را متحمل شده اند. در خانواده و جامعه ی که خشونت در مقابل زنان ادامه دارد هیچگاه نمیتواند به خوشبختی دست یابد در کانون چنین خانواده ی نمیتواند فرزندان سالم رشد و نمو کند بلکه انسانهای بیماری که فراهم آرنده مشکلات فراوان برای جامعه خواهد بود وارد اجتماع می شوند.
می طلبد در افغانستان نگاه به خانم ها تغیر کند چنانیکه عدم سهم دادن به خانم ها مانند این که یک بازوی انسان قطع شود که واضح است با یکدست نمیتوان کاری از پیش برد و زندگی آبرومندی را صاحب شد.
اگر بخواهیم جامعه ی سعادتمند داشته باشیم با نگاهی به تاریخ و سرگذشت ملت ها با یقین میتوان دریافت که در درخشان ترین قسمت آن اثر انگشتان ظریف بانوان را می توان یافت اگر پیشرفت در جهان غرب را می بینینیم بیگمان نقش پر رنگ زنان زمینه ساز رفاه اجتماعی و پیشرفت در آن جوامع بوده است .
پس وقتی از (زن) می گوییم و می نگاریم زن باید زندگی کند زن باید آزاد و ارجمند باشد زن باید ستایش شود و موقف خاص خودش را در لباس یک مادر و در کسوت یک همسر و یا خواهر،برجسته نگهدارد،بدون تردید موجودیت(مرد) قابل بحث میشود،مردیکه با القاب (پسر یا شوهر و یا برادر) تبارز می کند و موجودیتش در پهلوی (زن) گریز ناپذیر و مسلم می گردد.
این دو جزء جدا ناپذیر میتوانند در کنار هم کامگار باشند،میتوانند فضای یک زندگی مسعود را ایجاد کنند و در روشنی آن نسل آینده را پرورش دهند، نسل ستودۀ که وطن این پرورشگاه بزرگ و مقدس که همه چیز مان از آن اوست به وجود آنان به فهم و درایت و ابتکار و فداکاری آنان چشم به راه است.
زن و مرد می توانند دونیمۀ خوب و ارزشمند یک واحد با شخصیت باشند و نقش خود را در طریق انجام نیاز های مشترک شان بدرستی ایفا کنند، در صورتیکه خود پرورش و تربیت سالم دیده باشند.
و زن و مرد مددگار یکدیگر ودر راه رفع مشکلات زندگی و تنظیم امور خانه شریک،همکار و موافق مرد بود و مرد هیچگاه زن را به دیده ی حقارت، خدمت کاری نمی نگریست بلکه او را همدم و مونسش می پنداشت.
در اوستا نیز دیده می شود که پیوسته زن با مرد همسر و در حقوق و آزادی همطراز است و هیچ فرقی و امتیاز خاصی در میان نیست. مردان و زنان پرهیزگار را غالبا یکجا نام می برند که هم این جهان و در جهان باز پسین دوست و شریک همدیگرند.
شاعر ورجاوند زبان و ادب فارسی دری و عارف سترگ نیز زن را پرتوی از جمال حضرت حق و جلوه ی می داند از خالق در کسوت مخلوق
پرتوِ حقٌ است آن، معشوق نیست خالق است آن، گوئیا مخلوق نیست
دیدگاه تابان مولانا در مورد زن که در این بیت اهمیت زن را در صفت مهر آمیز و عاطفی او می داند که ترجمان صفت رحمت الهی است نه جنبه های جسمی و جنسی او، نگاه های عاری از تبعیض و تعصب و سنت های و اپسگرایانه هیچگاه زن را به بند نمی کشد مورد آزار و اذیت قرار نمی دهد و جایگاه برابر در کانون پر از مهر و محبت توام با نشاط و شادی را درخور و شایستۀ زن می دانند.
در افغانستان عزیز که بیش از سه دهه فصل درد و رنج و ویرانی را بخود دیده است بانوان کشور محبوب ما شاهد آزار ها ،اذیت ها ، گوش و بینی بریدن ها ، قتل های ناموسی ، بد رفتاری ها ، ازدواج های اجباری و درد و رنج از دست دادن عزیزان شان بار سنگین و طاقت فر سای مشکلات را تنها به دوش کشیده ،وستم های بیشماری را متحمل شده اند. در خانواده و جامعه ی که خشونت در مقابل زنان ادامه دارد هیچگاه نمیتواند به خوشبختی دست یابد در کانون چنین خانواده ی نمیتواند فرزندان سالم رشد و نمو کند بلکه انسانهای بیماری که فراهم آرنده مشکلات فراوان برای جامعه خواهد بود وارد اجتماع می شوند.
می طلبد در افغانستان نگاه به خانم ها تغیر کند چنانیکه عدم سهم دادن به خانم ها مانند این که یک بازوی انسان قطع شود که واضح است با یکدست نمیتوان کاری از پیش برد و زندگی آبرومندی را صاحب شد.
اگر بخواهیم جامعه ی سعادتمند داشته باشیم با نگاهی به تاریخ و سرگذشت ملت ها با یقین میتوان دریافت که در درخشان ترین قسمت آن اثر انگشتان ظریف بانوان را می توان یافت اگر پیشرفت در جهان غرب را می بینینیم بیگمان نقش پر رنگ زنان زمینه ساز رفاه اجتماعی و پیشرفت در آن جوامع بوده است .
پس وقتی از (زن) می گوییم و می نگاریم زن باید زندگی کند زن باید آزاد و ارجمند باشد زن باید ستایش شود و موقف خاص خودش را در لباس یک مادر و در کسوت یک همسر و یا خواهر،برجسته نگهدارد،بدون تردید موجودیت(مرد) قابل بحث میشود،مردیکه با القاب (پسر یا شوهر و یا برادر) تبارز می کند و موجودیتش در پهلوی (زن) گریز ناپذیر و مسلم می گردد.
این دو جزء جدا ناپذیر میتوانند در کنار هم کامگار باشند،میتوانند فضای یک زندگی مسعود را ایجاد کنند و در روشنی آن نسل آینده را پرورش دهند، نسل ستودۀ که وطن این پرورشگاه بزرگ و مقدس که همه چیز مان از آن اوست به وجود آنان به فهم و درایت و ابتکار و فداکاری آنان چشم به راه است.
زن و مرد می توانند دونیمۀ خوب و ارزشمند یک واحد با شخصیت باشند و نقش خود را در طریق انجام نیاز های مشترک شان بدرستی ایفا کنند، در صورتیکه خود پرورش و تربیت سالم دیده باشند.
مصادف شدن با روز زن ترسیم کنده جهانی ذوق و استعداد، صفای قلب،و روح عالی است که در تاریخ ملت ها نام گذاری شده است این صفات نیکو که با جان و روح بانوان آمیخته است ،که با تاسف در افغانستان در فرصت های محدودی قادر به تجلی بوده و سدی عظیمی تبعیض و تعصب و انانیت در امتداد قرنها و زمانها حایل خورشید روح و لیاقت زنان شده است اما بسی دیده شده است که بانوان افغانستان از همین فرصت های محدود و نا پیوسته را مغتنم شمرده و از پس پرده های خود خواهی و تنگ نظری نور افشانده و فروغ تابنده ی از ادب، علم ، هنر و سیاست را به جامعه تقدیم کرده است.
به امید اینکه زنان وطن ما از حقوق در خور خویش برخوردار گردند و جنبش زنان گسترش یابد تا نیم پیکر اجتماع ما بتوانند در راه خدمت به وطن و انجام و ظایف ملی و اجتماعی آزاده عمل کنند این روز فرخنده بر تمامی بانوان کشور ما میمون باد.
به امید اینکه زنان وطن ما از حقوق در خور خویش برخوردار گردند و جنبش زنان گسترش یابد تا نیم پیکر اجتماع ما بتوانند در راه خدمت به وطن و انجام و ظایف ملی و اجتماعی آزاده عمل کنند این روز فرخنده بر تمامی بانوان کشور ما میمون باد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر