ساعت 24-پزشک معروف تبریزی که یک سال قبل در توطئهای عجیب شش عضو خانوادهاش را مسموم کرده و باعث مرگ همسرش و مادربزرگ خودش شده بود، از سوی دادگاه کیفری تبریز به قصاص محکوم شد.
پرونده این پزشک جوان که پیش از قتل اعضای خانوادهاش به خاطر نسخههای خوشخطش در فضای مجازی مطرح شده بود، زمانی به جریان افتاد که مأموران از طریق بیمارستانی در تبریز متوجه شدند شش عضو یک خانواده با سمی مشکوک که در غذایشان ریخته شده بود، مسموم شدند و حال دو عضو این خانواده به شدت وخیم است. زمانی که مأموران به بیمارستان رسیدند، خانم جوانی به نام المیرا و مادربزرگ همسر او جانشان را از دست داده بودند.
هرچند از همان ابتدا مأموران به علیرضا شوهر المیرا مشکوک شده بودند اما تا زمانی که مدارکشان تکمیل نشد، او را بازداشت نکردند. وقتی علیرضا مورد بازجویی قرار گرفت، ادعا کرد یک نفر شش غذای نذری برایش آورده و او این غذاها را به خانه فرستاده است اما تحقیقات بعدی نشان داد غذای نذری در کار نبوده و علیرضا خودش شخصا به رستورانی رفته و غذاها را گرفته و به خانه برده است. علاوه بر صاحب رستوران تصاویر دوربینهای مداربسته هم این موضوع را تأیید کرد. بهاینترتیب بعد از اینکه علیرضا بازداشت شد، هرچند به قتل اعتراف نکرد و مدعی شد نمیداند چرا غذاها مسموم بوده است اما در بررسی تلفن همراه او و زندگی شخصیاش مشخص شد او با زنی که دوست همسرش بود، رابطه داشت. این راز زمانی فاش شد که پرینت تلفن همراه علیرضا از سوی مأموران بررسی شد و پلیس فهمید این زن همان کسی است که چهارسالونیم قبل باعث آشنایی علیرضا و المیرا شده بود. این در حالی است که زن جوان خودش همسر دوست صمیمی علیرضا هم بود.
پدر المیرا درباره آشنایی داماد و دخترش به رکنا گفته بود: آشنایی المیرا و علیرضا (متهم به قتل) خیلی اتفاقی بود. علیرضا دوست صمیمی شوهر همدانشگاهی المیرا بود و یک روز که آنها به پارک ائلگلی تبریز رفته بودند با هم آشنا شدند. مدتی بعد از این آشنایی علیرضا به خواستگاری دخترم آمد و با موافقت ما جشن کوچکی گرفتیم و آنها به عقد هم درآمدند. قرار شد وقتی درس دامادم تمام شد و خواستند زیر یک سقف بروند، جشن عروسی بگیرند که این اتفاق هرگز رخ نداد و حدود ٤,٥ سال بعد از عقدشان، دخترم به قتل رسید.
پدر المیرا ادامه داد: از مدتی قبل از این حادثه، متوجه رفتار مشکوک علیرضا شده بودم. او زیاد به خانه ما میآمد و مدام با تلفن همراهش حرف میزد. حتی یک بار از دخترم ماجرا را پرسیدم و خواستم اگر مشکلی دارند به من بگویند اما او با توجه به اخلاقش که خیلی تودار بود، چیزی نگفت. تا اینکه آن اتفاق تلخ رخ داد؛ بااینحال هرگز به دامادم مشکوک نشدم. بعد از آن بود که پلیس او را دستگیر کرد و معلوم شد که وی غذای مسموم را به دخترم و خانوادهاش داده است. ما هم از ماجرا بیخبر بودیم تا اینکه از طریق مأموران متوجه شدیم علیرضا با همان دختری که دوست و همدانشگاهی المیرا بوده، رابطه پنهانی داشته است.
دخترم دراینباره چیزی به ما نگفته بود اما متوجه تغییر رفتار دخترم و مشکلاتی که آنها داشتند، شده بودیم. در ادامه بررسیها مشخص شد علیرضا مدتی قبل از قتل به شهر آنکارای ترکیه سفر و در آنجا با دوست المیرا دیدار کرده و آنها مدتی را با هم بودند و علت اصلی اختلاف المیرا و علیرضا هم همین موضوع بوده است و زمانی که این اختلاف بالا گرفته، علیرضا تصمیم به قتل همسرش گرفته است. هرچند راز این رابطه فاش شد اما علیرضا همچنان به قتل اعتراف نکرد و مدعی شد غذاها را مسموم نکرده است. این مرد جوان مدعی شد همسرش و چند عضو خانوادهاش قرص لاغری مصرف میکردند و احتمالا این قرصها باعث شده تا آنها مسموم شوند و فوت کنند. اما این ادعا رد شد. با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری تبریز فرستاده شد و متهم پای میز محاکمه رفت. پدر و مادر المیرا برای قاتل فرزندشان درخواست قصاص کردند. پدر المیرا به دادگاه گفت: من دو دختر داشتم که علیرضا یکی از آنها را از من گرفت. بعد از این حادثه، زندگی ما ویران شد. همسرم دچار افسردگی شده و ما هرگز نمیتوانیم این داغ را فراموش کنیم.
وقتی علیرضا پای میز محاکمه رفت، یک بار دیگر مدعی شد همسر و مادربزرگش را نکشته و با هیچکدام از اعضای خانوادهاش مشکلی نداشته است بااینحال هیئت قضات وارد شور شدند و متهم را با توجه به مدارک موجود در پرونده به قصاص محکوم کردند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر