نجفی بارها در برابر خبر استعفایش گفته بود که در مقام شهردار تهران محکم ایستاده ام و هیچ قصدی برای استعفا نداشته و نخواهم داشت. اطرافیان او نیز همیشه چنین خبرهایی را شایعات رقیبان برای تضعیف شهرداری و شورای شهر جدید عنوان می کردند. خبر استعفای نجفی در روز چهارشنبه نیز دقیقا با همین واکنش ها از سوی اطرافیان او روبرو شد.
نجفی بارها در برابر خبر استعفایش گفته بود که در مقام شهردار تهران محکم ایستاده ام و هیچ قصدی برای استعفا نداشته و نخواهم داشت. اطرافیان او نیز همیشه چنین خبرهایی را شایعات رقیبان برای تضعیف شهرداری و شورای شهر جدید عنوان می کردند. خبر استعفای نجفی در روز چهارشنبه نیز دقیقا با همین واکنش ها از سوی اطرافیان او روبرو شد.
در حالیکه برخی رسانه های رسمی و معتبر خبر از استعفای نجفی می دادند، رسانه های وابسته به اصلاح طلبان به نقل از اعضای شورای شهر و نزدیکان نجفی این خبر را تکذیب کرده و آن را شایعه می خواندند. در همان ساعات اولیه اعلام خبر، مدیرکل دفتر شهردار، که ظاهرا باید مطلع ترین فرد از این واقعه باشد، طی مصاحبه ای با خبر آنلاین صراحتا این خبر را تکذیب کرده و آن را حربه مخالفین آقای نجفی برای تضعیف اقدامات فساد ستیزانه ایشان عنوان می کند. اما تمام این تکذیب های قاطعانه و مکرر، در برابر حقیقت آشکار استعفا تاب نیاورده و تنها ساعتی بعد از درج آنها در رسانه های اصلاح طلبان، خبر قطعی استعفای آقای نجفی توسط خود ایشان و رییس شورای شهر تهران علنی شد. با قطعی شدن استعفای آقای نجفی، خط سیر رسانه های اصلاح طلب و نزدیکان ایشان در شورای شهر و شهرداری تهران به سمت بررسی علل و دلایل این استعفا سوق پیدا کرد و در حالیکه به نقل از خود ایشان و نیز رییس شورای شهر، ابتلای آقای نجفی به نوعی بیماری جدید علت اصلی استعفا از شهرداری تهران عنوان می شد، برخی از سیاسیون و رسانه های اصلاح طلب بدنبال علل و دلایل دیگری می گشتند تا استعفای ایشان را رنگ و بویی سیاسی بخشیده و از یک مدیر ناکام، شهرداری قهرمان بتراشند.
پروژه قدیس سازی و قهرمان تراشی از شهردار جدید تهران که از همان هفت ماه پیش و با تاکید بر خرابی های زیاد شهر تهران، بدهی های زیاد شهرداری، نیروهای مازاد و... آغاز شده بود اخیرا و با ماجرای احضار آقای نجفی توسط قوه قضاییه وارد فاز جدیدی شد، بگونه ایکه عده ای از نزدیکان ایشان، فشارهای ناشی از این واقعه را علت اصلی استعفای آقای نجفی عنوان می کنند. اما بی تردید باید نقطه اوج «قهرمان سازی» از یک مدیر بی انگیزه و ناکارآمد را، فضاسازی های رسانه ای پیرامون رویکرد فسادستیزانه ایشان دانست. اصلاح طلبان و نزدیکان آقای نجفی در اقدامی هماهنگ بدنبال آنند تا استعفای ایشان را تاوان اقدامات ضد فساد ایشان در شهرداری تهران عنوان کنند. در داستانی که ایشان تعریف می کنند، دستهای پنهان قدرت که در برابر رویکرد فسادستیزانه آقای نجفی بی تاب و بی طاقت شده اند، به انحای گوناگون ایشان را، علیرغم میل باطنی شان برای ادامه خدمت، مجبور به استعفا کرده اند!
هدف ما در این نوشتار راستی آزمایی این داستان یا داستان های مشابه دیگر نیست. اصولا بر این باوریم که علت واقعی استعفای نجفی از شهرداری تهران، هر چه که باشد، نکته اصلی این ماجرا نیست. نکته اصلی این هم نیست که چرا باید چنین فردی به چنین مسئولیت مهمی گمارده شود. حتی زیانها و ضررهای این استعفا برای منافع مردم و شهروندان تهرانی هم مطرح نیست، اگر چه همه اینها نکاتی مهم و قابل بررسی هستند. آنچه در این واقعه از همه این نکات مهمتر است نحوه مواجهه اصلاح طلبان و نزدیکان آقای نجفی با این ماجرا است. نکته مهم در این ماجرا، دروغگویی آشکار، مکرر و نظام مند اصلاح طلبان و رسانه های ایشان است. نکته مهم، کتمان آشکار حقیقت از سوی چهره ها و رسانه های اصلاح طلب و تلاش های مصرّانه ایشان برای فریب اذهان عمومی است.
اگر دروغ را ام الفساد و ریشه تمام مفاسد در جامعه بدانیم، ریاکاری اصلاح طلبان در ایجاد یک قهرمان ضدفساد از شهردار ناکامشان بیش از پیش خود را نمایان می سازد. اگر تکذیب های مکرر استعفای آقای نجفی را تنها بخشی از دروغ پردازی های سیاسی و رسانه ای اصلاح طلبان در هفت ماه اخیر پیرامون وقایع شهرداری تهران بدانیم، اولین و مهمترین اقدام آنها برای فسادستیزی باید تلاش ایشان برای رهایی از این بلیّه باشد. اگر دانستن را حق مردم می دانیم، تلاش برای کتمان حقیقت از مردم، زیر پاگذاشتن آشکار حقوق شهروندی است.
امروز مهمترین حق شهروندان تهرانی این است که علت اصلی استعفای شهردارشان، آنهم تنها 7 ماه پس از قبول این مسئولیت، را بدانند. واهمه اصلاح طلبان از بیان «صادقانه» علت اصلی استعفای آقای نجفی، نه تنها بی اعتنایی به این حق مسلّم شهروندان تهرانی است، بلکه نشان از وجود یک بحران عمیق اخلاقی در میان اصلاح طلبان و رسانه های ایشان دارد. امروز مهمترین بحران اصلاح طلبان در عرصه اداره شهر و کشور، نه بحران کارآمدی است و نه بحران بی لیاقتی، بلکه بحران بی اخلاقی است و بی صداقتی. بحرانی که باید بیش از اینها بدان پرداخت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر