زندانی سیاسی, محکوم به اعدام, هدایت عبدالله‌پور, ابوبکر عبدالله‌پور


هدایت پدر دو فرزند است بنام کردستان چهار ساله و سیروان یازده ساله. زن و بچه‌هایش در وضعیت خوبی بسر نمی‌برند، از لحاظ روحی خوب نیستند و حتی مادر هدایت چندین بار در حضور مردم و دولت گفته اگر فرزندم را اعدام کنید جلوی فرمانداری شهر خود را به آتش می‌کشم




وکیل هدایت عبدالله‌پور: مردم مناطق کردنشین از ۴۰ سال اعدام خسته‌اند

سازمان حقوق بشر ایران؛ ۱۰ خرداد ۱۳۹۷: هدایت عبدالله‌پور در پی درگیری مسلحانه میان اعضای حزب دموکرات کردستان ایران و سپاه پاسداران بازداشت و درحالی با اتهام "بغی" به اعدام محکوم شد که هیچ گونه فعالیت مسلحانه‌ای نداشته و تنها به دلیل اینکه خوراک و ارزاق در اختیار اعضای حزب مزبور قرار داده به اعدام محکوم شده است.




بنا به اطلاع سازمان حقوق بشر ایران، در روز ۲۵ خرداد ماه ۱۳۹۵، یک درگیری مسلحانه میان اعضای حزب دموکرات کردستان ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در روستای «قره سقل» اشنویه رخ داد. در پی این واقعه، گروهی از افراد محلی نیز به اتهام‌هایی چون همدستی با اعضای حزب دموکرات کردستان ایران یا تهیه غذا و آذوقه برای آنان، دستگیر و محاکمه شدند.

هدایت عبدالله‌پور یکی از متهمانی بود که در ۲۶ خردادماه آن سال بازداشت شد. او تنها کسی است که با شکایت سپاه پاسداران و رأی شعبه یکم دادگاه انقلاب اسلامی ارومیه، به اتهام «بغی» به اعدام محکوم شد. این حکم یک بار از سوی شبعه ۴۷ دیوان‌عالی کشور نقض و برای بررسی مجدد به شعبه دوم دادگاه انقلاب اسلامی ارومیه ارجاع شد. هدایت عبدالله‌پور در این شعبه نیز به اعدام محکوم شد و اکنون در زندان مرکزی ارومیه در انتظار نتیجه دیوان عالی کشور بسر می‌برد.

در این رابطه سازمان حقوق بشر ایران با ابوبکر عبدالله‌پور، پدر هدایت گفت‌وگویی ترتیب داده که در زیر می‌خوانید:

در مورد آخرین وضعیت هدایت عبدالله پور، زندانی سیاسی محکوم به اعدام، برایمان بگویید.

عرض کنم که او اکنون در زندان ارومیه است وضعیت گوش چپ او خیلی وخیم است و نیاز به مداوا دارد؛ چون او توسط سپاه پاسداران از سوی شخصی بنام «ج. الف» شکنجه شده و خیلی اذیت شده و حال وضعیت گوش چپ او خیلی وخیم است که نیاز به مداوای پزشک دارد. اصلاً رسیدگی نمی‌کنند.

آیا هدایت درخواستی را جهت مداوا در خارج از زندان به مسئولان ارائه کرده است که با آن مخالفت شده باشد؟

بله او درخواست کرده ولی رسیدگی نمی‌کنند و در حضور وکیلش حسین احمدی نیاز هم چندین بار گفته که گوش چپم نمی‌شنود. بله! به او اجازه نمی‌دهند که در خارج از زندان برای مداوا اعزام شود؛ هر چند که امکان برقراری تلفن هدایت با ما خیلی محدود شده و گاهی نمی‌تواند مواردی را پشت تلفن بگوید. او ماهی یک بار ملاقات حضوری دارد و هر بار نیم ساعت اجازه داریم که با او ملاقات کنیم.

شما در خصوص شکنجه هدایت توسط سپاه پاسداران گفتید. او با چه نوع شکنجه‌هایی در دوران بازداشت روبه رو بوده؟ آیا زمانی که به ملاقات وی رفتید، به شما گفت که نهادهای امنیتی چگونه با او برخورد کرده‌اند؟

آن موقع در اشنویه در محله "شیخ عبدالعزیز فلکه حلبچه" یک عضو سپاه پاسداران بنام ج. الف به هدایت زنگ می‌زند و او را می‌کشاند به آن محل، در آنجا با باتوم برقی و گاز اشک آور به او حمله می‌کنند و کتکش می‌زنند. حتی در آن محل حادثه کفش‌هایش هم جا ماند و بعد او را به یک خانه مسکونی می‌برند، در داخل شهر. هدایت مطمئن بود که آن مکان، خانه بوده باشد.

در آنجا تا حد مرگ شکنجه‌اش کردند و بعد او را به ارگان اطلاعات سپاه پاسداران بردند، چشم‌هایش را بستند و ج. الف با پشتیبانی سپاه پاسداران که به قول جمهوری اسلامی اسمش را گذاشته «کرد مسلمان» -ما می گوییم جاش- خیلی شکنجه می‌شود. هدایت تا سرحد مرگ در آنجا شکنجه می‌شود. او فرصتی پیدا می‌کند از گوشه چشمی [چشم‌بند] ببیند که همان شخص است که او را شکنجه می‌کند. در حال رفتن به ارومیه آنها نظر داشتند که هدایت را خفه کنند و جنازه‌اش را جایی پرت کنند و هدایت بلافاصله به آنها می‌گوید که پدرم و کاک فرهاد برادرم در جریان است که شما با هماهنگی سپاه می‌خواهید من را بکشید، آنها عقب کشیدند و غیر از این، دقیقاً قصد کشتن او را داشتند و در بیابانی جنازه‌اش را دور بیاندازند.

هدایت خانه‌اش نزدیک ماست و در شهر زندگی می‌کرد، آنها مدعی بودند که بچه‌ی روستای قره سقل است که جا و مکان و ارزاق و شناسایی و حتی به پیشمرگان کمک کرده و معاونت مسلحانه داشته و این حکم نابرابر را به او دادند و هدایت اتهاماتش را رد کرده و قبول نکرده است. سپاه پاسداران و بسیج‌های محلی بر قوه قضاییه مسلط هستند و این حکم را داده‌اند و این ادعای سپاه پاسداران است، هدایت آن را قبول ندارد.

در اشنویه که دستگیر شد، به پشتیبانی سپاه پاسداران و دادستانی اشنویه برایش حکم صادر کردند چون سپاه پاسداران شاکی پرونده است وچند تن از فعالینی که در داخل ایران فعالیت انسان دوستانه دارند در این مورد به ما اطلاع داده‌اند که تنها سپاه به دنبال اجرای حکمش است. چون قبل از اینکه برای اولین بار هدایت را به اتاق دادگاه شعبه ۲ ارومیه بیاورند، من در سالن حضور داشتم که در اتاق قاضی دادگاه معاون دادستان و مسولان سپاه بودند و تأیید بر حکم اعدام را داشتند و حتی قبل از اینکه حکم صادر شود، معاون دادستان ارومیه گفت برایش کیفرخواست صادر کنید؛ اشد مجازات را برایش صادر کنید.

پرونده هدایت در چه مرحله دادرسی قرار دارد؟

پرونده‌اش اکنون در شعبه ۴۷ دیوان عالی کشور است که در مرحله اول این پرونده نقض خورد و حالا هم در حال برسی است و به اصطلاح روی میز قاضی‌ها است.

چون اعترافاتی در پرونده نیست که هدایت تأیید کرده باشد و حتی همان جایی که هدایت به عنوان روستای قره سقل بازداشت شده، تقریباً ما سال ۱۳۶۲ این روستا را ترک کرده‌ایم و منزل مسکونی خودم در داخل شهر است. حتی هدایت هم از بچگی آنجا را ترک کرده است اما این اتهام را به او وارد کردند که جا و مکان و ارزاق و نان به پیشمرگه داده، در حالیکه او خانه مسکونی‌اش در روستا نبوده است.

مردم او را می‌شناسند که ترمز ساز و لنت کوب ماشین است. حتی اهالی محل، شورای شهر و حتی امام جمعه هم امضا و تایید کرده هنگامی‌که درگیری شروع شد، هدایت در محل کسب خود مشغول بکار بوده است. حتی بسیاری از اهالی محل و کسبه گفته‌اند ما در هر ارگان و دادگاهی شهادت می‌دهیم که هدایت در محل کسب خود داشت کار می‌کرده و ربطی به درگیری نداشته است.

شما به عنوان پدر یک زندانی سیاسی محکوم به اعدام، چه خواسته‌ای برای لغو حکم اعدام هدایت دارید؟

من تقاضا دارم از همه دوستان حقوق بشر، سازمان ملل، عفو بین الملل؛ که حکم خیلی نابرابری به پسرم داده‌اند. درخواست دارم از سازمان‌های جهانی حقوق بشر که کمکم کنند تا این حکم اجرا نشود و این حکم شکسته شود،.به راستی نمی‌شود روی جمهوری اسلامی حساب کرد چون به آسانی حکم ناعادلانه می‌دهد. من مادرش و پسر بزرگم فرهاد از سوی سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات تحت فشار قرار گرفته‌ایم. حتی این روزها از سوی اطلاعات ما را تهدید کرده‌اند و سلاح در اختیار چند تا از بسیجی‌های بومی قرار دادند و حتی در خیابان هم تهدیدمان می‌کنند؛ مگر ما چه کار کرده‌ایم؟ حتی در شهر اشنویه بر روی پسر بزرگم فرهاد اسلحه کشیدند که حق ندارید سراغ پرونده هدایت بروید. اما من از فعالین داخل ایران و خارج از ایران و حقوق بشر سازمان ملل خواهان دادگاهی عادلانه هستم که عدالت باشد نه اینکه سپاه پاسداران بر قوه قضاییه مسلط باشد.

پسر من در هنگام بازجویی با چشم بند دستبند و پابند نوشته‌ها را امضا می‌کند که حتی اعترافاتی را ندارد و هیچی دست خط خودش نبوده، پسر من نه مبارزه مسلحانه داشته نه دست به اسلحه برده و نه کارت عضویت حزبی را داشته و نه چیزی را از او گرفته‌اند، فقط پافشاری می‌کنند که این حکم را اجرا کنند. من تقاضا می‌کنم که سکوت نکنید. مردم هم به فریاد ما برسند.

هدایت پدر دو فرزند است بنام کردستان چهار ساله و سیروان یازده ساله. زن و بچه‌هایش در وضعیت خوبی به سر نمی‌برند، از لحاظ روحی خوب نیستند و حتی مادر هدایت چندین بار در حضور مردم و دولت گفته اگر فرزندم را اعدام کنید جلوی فرمانداری شهر خود را به آتش می‌کشم، چون پسر من بی‌گناه است و این حکم عادلانه‌ای برای او نیست.

آخرین حرفم این است که جمهوری اسلامی با اعدام کردن پسرم در کردستان می‌خواهد فرزندان مردم کردستان را بترساند، پسرم را می‌خواهند بدون هیچ تقصیری و تنها به خاطر اینکه فرزندان کردستان را بترسانند، اعدام کنند. نگذارید پسرم اعدام شود. سازمان‌های جهانی در کنار ما باشند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر