سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و چرایی مخالفت رهبر با سند ۲۰۳۰. مقاله از لیدا اشجعی ۸ june

جمهوری اسلامی ازاینکه از نظر حقوقی و قانونی یک حکومت دینی است که سیاست داخلی و خارجیش بر اصول فقه و شرع اجراییات می پذیرد و درروابط بین اللمل با این هویت اشکار میشود بر کسی پوشیده نیست ؛ همانطوریکه در مقدمه قانون اساسی ان اشاره میشود ؛


قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مبین نهادهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه ایران بر اساس اصول و ضوابط اسلامی است که انعکاس خواست قلبی امت اسلامی میباشد .

قانون اساسی با توجه به محتوای اسلامی انقلاب ایران که حرکتی برای پیروزی تمامی مستضعفین بر مستکبرین بود زمینه تداوم این انقلاب را در داخل و خارج کشور فراهم می‌کند؛ به ویژه در گسترش روابط بین‌الملی، با دیگر جنبش‌های اسلامی و مردمی می‌کوشد تا راه تشکیل امت واحد جهانی راهموار کند.

اصل‏ دوم

دو - وحی‏ الهی‏ و نقش‏ بنیادی‏ آن‏ در بیان‏ قوانین‏.

سه - معاد و نقش‏ سازنده‏ آن‏ در سیر تکاملی‏ انسان‏ به‏ سوی‏ خدا.

چهار - عدل‏ خدا در خلقت‏ و تشریع.

با این مقدمه و بعضی از مفاد اصل دوم کاملا محرز میشود که خواستگاه قانونی و حقوقی این حکومت بر چه اصولی استوار است .

بنابراین حق زندگی نه تنها مبنای حقوق بشری که در اعلامیه جهانی حقوق بشر به ان اشاره شده است نمیگیرد ؛ بلکه مبنای حرکت انسانها بر اصول شرع و فقه و رضایت الهی سنجیده میشود ؛ بطوریکه در طول این چهل سا ل از تنیده شدن دین و سیاست در روند مسایل فرهنگی و اجتماعی مردم که به بروز ناهنجاری ها و کشمکش برای تحمیل فرهنگ اسلامی به مردم اثاری دیگری دیده نشده است ؛که بتوان دران از رشد و توسعه یافتگی و رفاه اجتماعی نامی برده شود .

واز انجاییکه کودکان سازنندگان اینده هر کشوری هستند اگر به بررسی و تغیرات حاصله در کمیت و کیفیت رشد حقوق انسانی کودکان در طی چهل سال از حاکمیت جمهوری اسلامی نظری داشته باشیم به واقعیت تلخی خواهیم رسید که حکومت و دولت جمهوری اسلامی کمترین حرمتی برای حق زندگی و نفع کودکان قایل نبوده و نخواهد بود؛

و اگرهم در مقطعی از زمان قانونا توجه ای شده بود بعد از تغیرات سیاسی و تشکیل جمهوری اسلامی کلا نه تنها توجه و حمایت از کودکان از بین میرود بلکه کودکان تبدیل به عروسکانی میشوند که یا در اثر فقر و یا به حکم شرع ؛لباس دریدگی دوران کودکی را در کمال بیرحمی در ذهن کودکی خود میبافتند که خواب ارام و روح شاد از یادشان برود ؛واین اسیب روانی با اصول شرعی چهره قانونی به خود میگیرد که شما دوستان هم از ان مطلع هستید که

کودکان بعد از بلوغ از دیدگاه فقهی تبدیل به انسان بالغی میشوند که میتوانند در جریان روند سیاسی و اجتماعی جامعه خود مانند برزگسالان سهیم باشند که این سن برای انان از سیزده سال در دختران و پانزده سال ادر پسران شروع میشود .

که تنها به یک مورد ازخبری که به تازگی درج شده اشاره میکنم ؛

نماینده مجلس: وجود بیست و چهار هزار کودک‌بیوه زیر هجده سال / آذربایجان‌شرقی رتبه دوم کودک همسری ؛ایا همین خبر گویای چند و چون زندگی کودکانمان نیست ؟

اگر قانون فقه ای که به اسیب روانی و عصبی کودکان منجر شود مسلما جبر الهی را به سوال خواهد خواند که کودکان بیمار و علیل و عصبی برای کشور جز هزینه گران بار درمان هیچ سازندگی و

بار مثبتی نخواهند داشت .

از انجاییکه خسارات سنگین از جنبه نقض حقوق انسانی ؛ در مورد زنان و کودکان و مردان بقدری سنگین بوده که مجالی برای عوام فریبی حکومت باقی نگذاشته که بتواندباز تاب سیاسی خود را از این جو متشنج و طوفانی بگیرد بنابراین با هر دست اویزی بیشتر با قهر مردم به سراشیبی اجتناب ناپذیر خود مینگرد و باز دستی میافکند که شاید قایق نجاتی ؛این کشتی شکسته مغلوب را از غرق شدن ابدی برهاند که یکی از ان دست اویزان که در این روزها بعد از فضاحت تجاوز جنسی به کودکان در مدرسه ای در منطقه دو تهران چهره نشان میدهد تبلیغ سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در مقابل سند ۲۰۳۰ است تا از این طریق بر اجبار قطع ارتباط این سند بر روح جامعه ایران که میتواند مرحمی باشد فشار لازم اورده شود ؛ و اما این سوال مطرح میشود که مگر در سند ۲۰۳۰ چه مطا لب حقوقی در باب مسایل انسانی اورده میشود که رهبر ایران را پریشان خاطر میکند و به چه نکاتی توجه میشود که اصول اسلامی و شرع را نشانه میرود .

در سند ۲۰۳۰ به هفده اصل توجه میشود

یک- پایان دادن به فقر در تمامی اشکال آن در همه جا

دو- پایان دادن به گرسنگی، دستیابی به امنیت غذایی و بهبود تغذیه و ترویج کشاورزی پایدار

سه- تضمین زندگی سالم و ترویج رفاه برای همه در تمام سنین

چهار- تضمین کیفیت آموزش فراگیر و عادلانه و ایجاد فرصت های یادگیری مادام العمر برای همه

پنج- دستیابی به تساوی جنسیتی و توانمند سازی تمام زنان و دختران

شش- تضمین در دسترس بودن و مدیریت پایدار آب و فاضلاب برای همه

هفت- تضمین دسترسی به انرژی ارزان قیمت، قابل اعتماد، پایدار و مدرن برای همه

هشت- ترویج رشد فراگیر و پایدار اقتصادی، اشتغال کامل و مولد و شغل مناسب برای همه

نه- ایجاد زیرساخت انعطاف پذیر، ترویج صنعتی سازی فراگیر و پایدار و تقویت نوآوری

ده- کاهش نابرابری در درون و میان کشورها

یازده- تبدیل شهرها و سکونت گاه های انسانی به مکان های همه شمول، مقاوم و پایدار

دوازده- تضمین الگوی تولید و مصرف پایدار

سیزده- اقدام فوری برای مبارزه با تغییرات آب و هوا و اثرات آن

چهارده- حفظ و استفاده پایدار از اقیانوسها، دریاها و منابع دریایی برای توسعه پایدار

پانزده- حفاظت، بازیابی و ترویج استفاده پایدار از اکوسیستم های زمینی، مدیریت پایدار جنگل ها، مبارزه با بیابان زایی، متوقف و معکوس نمودن فرسایش زمین و توقف از بین بردن تنوع زیستی

شانزده- ترویج جوامع صلح طلب و فراگیر برای توسعه پایدار، دسترسی به عدالت برای همه و ایجاد نهادهای موثر، پاسخگو و فراگیر در تمام سطوح

هفده- تقویت ابزارهای اجرایی و احیای مشارکت جهانی برای توسعه پایدار

بنابراین با توجه ماده های یک ودو سه و چهارو پنج ان که من ماده های یک وپنج را و من دوباره میخوانم که در کنوانسیون حقوق کودک هم به ان توجه میشود .

یک- پایان دادن به فقر در تمامی اشکال آن در همه جا

پنج- دستیابی به تساوی جنسیتی و توانمند سازی تمام زنان و دختران

دستیابی به تساوی جنسییتی در مقابل جدایی جنسییتی و پرورش لواط در اموزش و پرورش ؛ هیهات از این افکار بیمارگونه و غیر انسانی ؛ چیزی که جمهوری اسلامی را میازارد ارتباط دختران با پسران از دوران کودکی تا بزرگ سالی انان است و اینکه اگر کودکان با امنیت بدن و جنسیت و پیدایش خود اشنا شوند مسلما منزلت نظام را با خطر روبرو میسازند و اصول فقه را به چالش خواهند کشاند چرا که کودک اگاه حافظ بدن خود است و تساوی جنسیتی با اموزه های در خور کودکانه ؛به کودکان هویت انسانی دو موجود را میشناساند نه هراس و دوری از ان را .

و مقایسه ای میکنم این سند را با سند تحول بنیادین آموزش و پرورش

در تهیه سند ملی تحول بنیادین آموزش و پرورش کوشش شده است تا با الهام‌گیری از اسناد بالادستی و بهره‌گیری از ارزش‌های بنیادین آنها و توجه به اهداف راهبردی نظام جمهوری اسلامی ایران، چشم‌انداز و اهداف تعلیم و تربیت در افق هزارو چهارو صد و چهارهجری شمسی تبیین شود.که این سند در هفت فصل تهیه گردیده است.

که در فصل اول بیانیه ارزشها در بند دو ان اشاره میشود

دوـ آموزه‌های بنیا؛دین مهدویت و انتظار که رمز هویت اسلام ناب و عامل حیات و بقای آن در عصر غیبت است، به عنوان مهمترین رسالت منتظران در عصر غیبت.

سه ـ میراث نظری و عملی حضرت امام خمینی (ره)، تعمیق علاقه و پیوند با انقلاب اسلامی، قانون اساسی و ولایت فقیه

چهارـ فرآیند تعلیم و تربیت در تمام ساحت‌ها شامل تعلیم و تربیت اعتقادی، عبادی و اخلاقی، تعلیم و تربیت اجتماعی و سیاسی، تعلیم و تربیت زیستی و بدنی، تعلیم و تربیت زیباشناختی و هنری، تعلیم و تربیت اقتصادی و حرفه‌ای، تعلیم و تربیت علمی و فناورانه منطبق بر نظام معیار اسلامی که تعلیم و تربیت اعتقادی، عبادی و اخلاقی در آن محوریت دارد.

نه ـ کرامت ذاتی و اکتسابی انسان و کسب فضایل اخلاقی از جمله: ایمان، تقوا، تولی و تبری، عمل صالح، خودباوری، روحیه مجاهدت، ظلم‌ستیزی، علم، حکمت، عفت، شجاعت، عدالت، صداقت، ایثار و فداکاری. و

فصل دوم ؛ بیانیه ماموریت

وزارت آموزش و پرورش مهمترین نهاد تعلیم و تربیت رسمی عمومی، متولی فرآیند تعلیم و تربیت در همه ساحت‌های تعلیم و تربیت، قوام بخش فرهنگ عمومی و تعالی‌بخش جامعه اسلامی براساس نظام معیار اسلامی، با مشارکت خانواده، نهادها و سازمان‌های دولتی و غیردولتی است

شما از این سند تحول ایا دستیابی به تساوی جنسیتی چیزی دریافت کرده اید ؟یا اموزه ها بر مبنای نظام اسلامی که همانا دختران را در سیزده سالگی بر پای سفره عقد میشاند صحبت میشود بنابراین کاملا دلهره رهبر منطقی به نظر خواهد امد که در جامعه ایران تا زمانی که اصول فقهی رایج و قانونی است دختران از پسران باید فاصله بگیرند دو عنصر حیاتی جامعه نباید همدیگر بشناسند و با هم ارتباط دوستی و اخلاقی داشته باشند و نیاز این دو عنصر حیانی از نظرارتباط دو جنس مخالف به دیده گناه و کفر و اعمال شاقه به حساب امده و میهمانیها و گردشگاه ها به محل بند وبست این جوانان منتهی خواهد شد و در این شکی نخواهد ماند .



ولی انسوی قضیه اقای سعید طوسی رفیق حمام و عمامه رهبر بعد از تجاوز به کودکان تحت اموزش فقهی اش مورد لطف و عنایت رهبرو ارباب جمعی واقع میشود که عجبا از رهبر دست و دلبازی که با تزریق سند تحول بنیادبن به جامعه فلک زده دست حمایت خود را از شانه سعید طوسی بر نمیدارد .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر