با وجود نوسانهای اخیر که در بازار اقتصادی مشاهده می شود هنوز هم خانواده ها و زوج های جوانی هستند که برای تهیه جهیزیه به بازار ها و مراکز خرید می روند. به گزارش خبرنگار حوزه ازدواج و خانواده گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان؛ از خستگی زیاد بر روی سکوی کنار مغازهای نشستهاند، از جعبه و کیسههای کنارشان میتوان فهمید مدت زیادی است که برای خرید به بازار آمدهاند. نگاهم به خریدهایی که کردهاند، افتاد.
معلوم است برای خرید عروسی یا به اصطلاح قدیمیها خرید جهیزیه به بازار آمدهاند، به سمت آنها رفتم، هر دو با خوشرویی برخورد میکنند و برای آن که مطمئن شوم برای خرید جهیزیه آمدهاند یا نه از آنها سوال کردم: برای خرید عروسی است که اینقدر خسته شدهاید؟ زن جوان گفت: آنقدر که این خستگی از چهره مان پیداست شما هم متوجه آن شدید، بله برای تکمیل جهیزیه آمدیم و نشسته ایم تا کمی استراحت کنیم و بعد به بقیه خریدمان ادامه دهیم.
مرد در ادامه صحبتهای همسرش گفت: فقط خدا می داند که این خریدها کی تمام میشود؟ و چند ماهی است که آخر هفته هایمان را در بازار و مراکز خرید میگذرانیم و هر هفته هم قرار است که این خریدها تمام شود، اما تمامی ندارد.
از جعبه جارو برقیای که خریده اند میتوان فهمید که جنس خریداری شده از بین برندهای ایرانی انتخاب شده است، در مورد این موضوع که چرا کالای ایرانی انتخاب کردهاند مرد جوان گفت: واقعیتش این است که با این نوسانهای اقتصادی که اخیرا سنگ تمام گذاشته است، اگر بخواهیم کالای خارجی انتخاب کنیم، دیگر چیزی برایمان باقی نخواهد ماند، البته که امروزه کالای ایرانی هم آنچنان تفاوت قیمتی ندارد، به همین دلیل هر دو ترجیح میدهیم تا جایی که امکان دارد، کالای ایرانی خریداری کنیم و اگر تمام کالاهای ایرانی با کیفیت بودند، قطعا تمام خریدهایمان را از بین این اجناس انتخاب میکنیم.
اپیزود اول: بازار قدیم تهران
مردم خرید میکنند، اما خیلی کمتر از قبل، در گذشته مردم برای اینکه جهیزیه یک عروس را جور کنند، از جزئی ترین تا کلی ترین اجناس را تهیه و دخترشان را راهی خانه بخت میکردند، اما امروزه آنقدر همه چیز تغییر کرده و گران شده است که خانوادهها تنها وسایل اصلی و مورد نیاز یک خانه ۴۰ متری را فراهم میکنند. این گفته یکی از مغازه دارانی است که وسایل آشپزخانه و برقی را به فروش میرساند.
او در پاسخ به این سوال که خانوادهها بیشتر کالاهای ایرانی یا غیر ایرانی را برای خرید خود انتخاب میکنند؟، گفت: ما تقریبا از اجناسی که شما اینجا مشاهده میکنید هم ایرانی و هم خارجی اش را داریم، تصمیم با خود مشتری است. واقعیت این است هنوز خرید کالای ایرانی آن گونه که باید در بین مردم رواج پیدا نکرده است و مردم هنوز اعتماد کامل به کالای ایرانی ندارند، خیلی ها هستند از همان اول به دنبال برند خارجی میگردند و تعدادی هم هستند که از میان اجناس چینی و ایرانی، کالای چینی را که حتی ممکن است کیفیتش هم پایین تر از جنس ایرانی باشد، انتخاب می کنند؛ البته هستند افرادی که از همان ابتدا به دنبال جنس ایرانی میگردند.
آخر هفتههای بازار قدیم تهران هنوز هم شور و حال خود را دارد. خانوادههایی که با شور، نشاط و شتاب برای خرید جهیزیه در بازار مشغول رفت و آمد هستند تا کالای مدنظرشان را با قیمت مناسب پیدا کنند.
به داخل یکی از مغازههایی که اجناس و ظروف چینی میفروخت، رفتم. پیرمردی که از قدیمیهای بازار بود، از گرانی که این روزها امان مردم را بریده است، گله میکرد و با لهجهی آذری گفت: بازار خراب است، اما باز هم مردم به بازار آمدن و خرید کردن را دوست دارند و بعضیها هم برای سر و سامان گرفتن فرزندانشان و راهی کردن آنان به خانه بخت، مجبورند که در این تورم و گرانی جهیزیه دخترشان را کامل کنند. خیلی از این افرادی که می بینید برای خرید جهیزیه دخترشان اینجا میآیند؛ برای جهیزیه خودشان هم اینجا خرید کردند، اما قیمتهای آن زمان با الان زمین تا آسمان فرق دارد، انگار خرید و تهیه جهیزیه برای خانواده تبدیل به یک کابوس شده است.
در این حین زن میانسالی وارد مغازه شد، فروشنده به تمام سوالاتی که زن میانسال در مورد اجناس میپرسید با صبر و حوصله تمام پاسخ داد. پیرمرد در مقابل مشتری دو مدل از جنس سرویس چینی را قرار داد و تفاوتهای آن را از جنس و قیمت گرفته تا انواع طرح روی بشقابها توضیح داد، یکی از مدلها ایرانی و دیگری از برندهای معروف خارجی بود. در طرح و نقششان تفاوتی نبود و حتی قیمت کالای ایرانی پایین تر از کالای خارجی و حتی جنسش هم بهتر و به اصطلاح سبک تر بود.
پیرمرد آنقدر تفاوتهای بین دو طرح را توضیح داد تا در نهایت زن میانسال کالای ایرانی را انتخاب کرد و با رضایتمندی از مغازه خارج شد.
فروشنده نشست و گفت: میبینی دخترم، برای کالایی که کشور خودت تولید میکند باید آنقدر دلیل و برهان بیاوری تا باور کنند که تفاوتی با کالای خارجی ندارد.
وقتی که از مغازه خارج شدم به حرفهایش فکر کردم، درست میگفت، چرا باید تا زمانی که مشابه کالای خارجی با همان کیفیت در کشورمان وجود دارد و تولید داخلی است، باید کالای خارجی را انتخاب کنیم؟
به قدم زدن در بازار شلوغ روزهای آخر هفته ادامه دادم، از دالانهای قدیمی بازار یک به یک عبور کردم و به بازار فرش فروشها رسیدم. به یکی از مغازهها که چند نفر مشتری در حال خرید فرش از آنجا بودند، رفتم. صاحب مغازه پشت میز نشسته و مشغول ورق زدن فاکتورها بود و بعضی از آنها که احتیاج به مهر داشتند، را مهر می زد.
با صاحب مغازه شروع به گفتگو کردم. او گفت:روزگاری این بازار پر بود از فرشهای دستبافت و هر کسی که میخواست، فرش بخرد حتما باید دستبافت آن را میخرید و فرشهایی که امروز اینجا میبینید یک روزی همهاش دستباف و گران قیمت بودند، نه حالا که فرشهای ماشینی با تنوع و مدلهای بیشتر جای آنها را گرفته است و افراد به دلیل تنوع زیاد و پایین بودن قیمت بیشتر از این فرشها استقبال میکنند. آنقدر طرح و نقشهای متفاوت در فرشهای ماشینی ایجاد شده است که دیگر افراد به سراغ فرشهای دستبافت نمیروند، زوجهای جوانی هم که میخواهند فرش بخرند، برای اینکه رنگ آمیزیاش به سایر وسایل خانهشان همخوانی داشته باشد، فرش خود را از میان فرشهای ماشینی انتخاب میکنند.
اپیزود دوم: بازار امین حضور
در ادامه به بازار امین حضور رفتم، بازاری که از گذشته تاکنون بورس لوازم خانگی است. در گذشته افراد بیشتر به قصد خرید کردن در آن تردد میکردند، اما امروزه به دلیل مشکلات اقتصادی، بسیاری از افراد تنها به دیدن اجناس در پشت ویترینهای شیشه ای مغازهها بسنده میکنند.
وارد مغازهای که بورس لوازم خانگی است، شدم. گویا فروشندگان لوازم خانگی، فروش خود را متوقف کردهاند و کالایی را نمیفروشند. علت آن را جویا شدم و یکی از فروشندهها در جواب گفت: انبارهایمان خالی است.
او با اشاره به اجناسی که داخل مغازه بود، ادامه داد: این لوازمی که اینجا میبینید تنها برای نمونه است و انبارها خالی است. علاوه بر این میزان خرید مردم نیز کمتر شده است و خریداران منتظر هستند تا قیمتها به یک ثباتی برسد و بعد کالای خود را خریداری کنند و هیچکس حاضر به خرید در این اوضاع آشفته بازار نیست.
از فروشنده در مورد وضعیت کالاهای ایرانی پرسیدم و او با مکث پاسخ داد: حتی اگر نرخ ارز با همین روند بالاتر رود هم دیگر نمیتوانیم کالای ایرانی را داخل کشور تولید کنیم.
بیرون از مغازه زوجی مشغول تماشای ویترین مغازه بودند، کمتر از یک ماه دیگر عروسیشان بود و تنها توانسته بودند که اقلام جزئی را خریداری کنند. از اوضاع پیش آمده ناراضی بودند و از اینکه بیشتر خرید عروسی شان باقی مانده است، دلواپس بودند و مجبور بودند تا در فرصت یک ماههای که تا عروسی دارند، کالای مورد نیاز خودشان را خریداری کنند.
به آن ها گفتم: مثل اینکه بیشتر مغازه داران فروش ندارند و شما هم که کمتر از یک ماه دیگر عروسیتان هست، میخواهید چه کار کنید؟ مرد با نگاهی به همسرش گفت: چاره چیست؟مغازههایی هستند که اجناسی برای فروش دارند، اما قیمتها عجیب و غریب به نظر میرسد و هیچ تعادلی وجود ندارد و ما امیدواریم که در این فرصت باقی مانده شرایط بهتر شود.
خرید لوازم خانگی مانند یخچال، فریزر، ماشین لباسشویی، ماشین ظرفشویی، چرخ گوشت، گاز و غیره تنها بخشی از خرید جهیزیه و جزء اصلی ترین وسایل است که خانواده با صرف نظر از وسایل جزئی دیگر باید برای تهیه آن حداقل 70 میلیون تومان هزینه کنند، به طور مثال یخچال و فریزر در انواع مدلها و برندهای گوناگون از قیمت حدود یک میلیون تومان تا حدود 20 میلیون تومان در بازار عرضه میشود و حتی شاید بالاتر از این قیمتها هم در بازار موجود باشد که همین موضوع تکمیل و تهیه جهیزیه برای خانوادهها را تبدیل به یک کابوس کرده است.
تعداد زیادی از دختران و پسران جوان هستند که خوشبختی شان با شرایط اقتصادی موجود گره خورده است و برای خرید جهیزیه در این شرایط ممکن است با مشکل رو به رو شوند.
همینطور که از مقابل مغازه ها عبور می کنم به آن زوج جوانی که در بازار قدیم تهران از خستگی بر روی سکو نشسته و هنوز برای خرید لوازم خانگی و آشپزخانه اقدام نکرده بودند، فکر میکنم. اگر آنها به این بازار بیایند، با دیدن این آشفتگی چه تصمیمی خواهند گرفت؟
شاید آنها تا زمانی که اوضاع مساعد شود، از خرید صرف نظر کنند، زندگی خود را با سادگی هر چه ممکن آغاز کنند و عروسی خود را عقب بیندازند و یا تصمیمی بگیرند که تا درست شدن اوضاع اقتصادی، با این شرایط کنار بیایند.
انتهای پیام/
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر