ماهنامه خط صلح – لبه های شال را جوری تا می کند تا با حالت بهتری روی سر قرار بگیرد، یک بار دیگر در آینه نگاه می کند و سعی می کند حجم بیش تری از موهایش بیرون از شال قرار بگیرد. تمام تلاشش را می کند تا شال روی سرش بیش تر یک وسیله تزئینی به نظر برسد تا یک پوشش. از خانه بیرون می آید و می داند که مصیبت اصلی تازه آغاز شده، شال روی سر جابه جا می شود، موهای بالای سر با هر جابه جایی گلوله می شوند و با هر بار دست کشیدن بی نظم تر از قبل روی سر برمی گردند.
لبه های شال را از روی شانه برمی دارد و یک بار دیگر شال را روی سرش منظم می کند. وارد خیابان اصلی که می شود، پسران و مردانی را می بیند که با لباس های آستین کوتاه و شلوارهای نخی خنک در سایه پیاده رو در رفت و آمد هستند. در همین حین، حالا نوبت مانتو رسیده که مثل یک مار بوآ دور تنش شروع به پیچیدن کند و قسمتی که جلوی مانتو را تشکیل داده جایی در حوالی خط طولی بدن در قسمت کمر در حال پیچش بیش تر باشد. هر چیزی که برای بیرون آمدن از خانه به هر مقصدی بپوشد، اشتغال ذهنی زیادی برای او به همراه دارد. از پیچیدن شال و مانتو به دور بدن تا پوشیدن لباس هایی که علی رغم میل باطنی برای رفتن به مراکز دولتی مربوط به کار باید بپوشد تا آستین و مقنعه و یقه گردنبندی که در محل کار با همکاران دیگرش –که همه زنان جوان هستند- به اشتراک گذاشته اند تا به وقت لازم به تن کنند. زنانی که با تحصیلات بالا کنار هم در یک مرکز توانمندسازی دختران و کاهش آسیب های اجتماعی در منطقه حاشیه ای تهران با هم کار می کنند و حضور همه این اضافات پوششی به خاطر حفظ این مرکز برای دختران است. یاد توصیه های گاه و بیگاه بعضی ها که می افتد، خونش حسابی به جوش میآید: «حالا یک لا پارچه که این حرف ها رو نداره…»، «قانون مملکته، دوست نداری از ایران برو…»، «چه خبرته؟ مردم نون ندارن بخورن، اون وقت تو فکر انتخاب پوششی…»، «حالا تو که هرجا می خوای روسری ات رو در میاری، دیگه چرا این همه جلز و ولز می کنی؟…»، «یعنی اگه یه روز حجاب اختیاری بشه، دیگه همه مشکلات یهو حل می شه…»
***
مردم ایران در کم تر از یک صد سال گذشته با دو پدیده اجباری درباره حجاب مواجه شده اند. با این که سابقه انتقاد از حجاب در تاریخ معاصر ایران به دوره ناصر الدین شاه و هم چنین جنبش زنان در دوره مشروطه باز می گردد، اما ایرانیان در دوران زمامداری رضا شاه و در ۱۷ دی ماه ۱۳۱۴ بر اساس حکم حکومتی مجبور شدند حجابشان را کنار بگذارند. کم تر از ۵۰ سال بعد از این قانون، تاریخ بار دیگر اجبار در حجاب زنان را به صورت دیگری بازگرداند و این بار زنان به اجبار باید حجاب بر سر می گذاشتند.
به گواه سندهای تاریخی و مطالب نوشته شده در روزنامه های سال ۱۳۵۷ نخستین زمزمه های لزوم پوشش اسلامی برای زنان ایران، در اسفند سال ۱۳۵۷ -یعنی کم تر از یک ماه پس از انقلاب- شنیده شد.
این در شرایطی است که کم تر از دو سال بعد یعنی از ۱۴ تیرماه ۱۳۵۹ و پیش از فراگیر شدن حجاب اسلامی ورود زنان بی حجاب به اداره های دولتی نیز ممنوع شد، تا این که از ابتدای دهه شصت حفظ حجاب و پوشش اسلامی در ایران به شکل فراگیر همگانی شود.
نخستین اظهار نظر درباره حجاب و پوشش اسلامی در اسفند ۱۳۵۷ به گوش رسید، روزنامه اطلاعات در شماره ۱۵ اسفند ۱۳۵۷ به انعکاس سخنرانی آیت الله خمینی که در مدرسه فیضیه قم و درباره حدود حجاب انجام شده بود، پرداخت. این گزارش کوتاه با تیتر «زن در اسلام، حق طلاق دارد» منتشر شد. آیت الله خمینی در این سخنرانی گفته بود: «زنان اسلامی باید با حجاب بیرون بیایند نه این که خودشان را بزک کنند. کار در ادارات ممنوع نیست اما باید زنان با حجاب اسلامی باشند».
آیت الله خمینی هم چنین در این سخنرانی گفت: «به من گزارش داده اند که در وزارتخانه ها زن های لخت هستند و این خلاف شرع است».
در فردای این روز یعنی ۱۶ اسفند ۱۳۵۷ نیز روزنامه اطلاعات خبری را در صفحه یک خود منتشر کرد که تیتر آن بود: «نظر امام درباره حجاب زنان».
بر اساس این خبر آیت الله خمینی در یک سخرانی دیگر در شهر قم گفته بود : «زن های اسلامی عروسک نیستند و کار کردن آنان باید با حجاب اسلامی باشد. تیتریک روزنامه اطلاعات در ۲۰ اسفند ۱۳۵۷ به نقل از آیت الله محمود طالقانی این بود: «در مورد حجاب اجبار در کار نیست».
به گزارش روزنامه اطلاعات آقای طالقانی در گفت و گو با رادیو و تلویزیون ایران گفت: «حجاب اسلامی حجاب شخصیت و وقار است و هیچ اجباری هم در مورد آن در کار نیست. مسلماً نظر امام هم به مصلحت زنان ما و هم خواهران و دختران ماست و هم مطابق با موازین اصول دین مبین اسلام است… حجاب ساخته من و فقیه و این ها هم نیست، نص صریح قرآن است. آیه حجاب برای شخصیت دادن به زنان است… آیا این مانع از آن است که کار اداری داشته باشند؟ نه… اصل مسئله این است که هیچ اجباری هم در کار نیست و مسئله چادر هم نیست».
از دیگر سو به گزارش روزنامه اطلاعات در این روز مهدی هادوی، دادستان کل انقلاب در بیانیه ای مزاحمان خانم های بی حجاب را ضد انقلاب دانست و مزاحمت برای آن ها را «مخالف منویات امام خمینی» اعلام کرد. هم چنین آیت الله ربانی شیرازی در پیامی که در روزنامه اطلاعات «تاکید اسلام [بر حجاب] ناشی از ارزشی است که برای طبقه بانوان قائل شده… زنان در انتخاب نوع حجاب آزادند، از هرگونه ابزار خشونت نسبت به بانوان احتراز کنید».
در روز ۲۰ اسفند ۱۳۵۷، روزنامه اطلاعات با انتشار بیانیه سازمان چریک های فدایی خلق ایران به نقل از این سازمان سیاسی نوشت که رفتار ضد انقلابی مرتجعان درباره زنان محکوم است.
هم چنین علی اصغر حاج سید جوادی، نویسنده، در مقاله ای با عنوان «نه استالین، نه سلطان سعید بن تیمور» در روزنامه اطلاعات نوشت: «این دستور که زنها باید حجاب اسلامی بپوشند [به] نتیجه ای جز افزایش نارضایتی و سرخوردگی از انقلاب از طرف مردم و افزایش درگیری بین مردم و ماموران کمیته ها نمی رسد». به نوشته او: «این که اصول و فروع دین اسلام را کسی جز روحانیون و عالمان دین نمی تواند و نباید بفهمد و تفسیر کند، هیچ گونه پایه عقلی و منطقی ندارد و هدف اساسی آن چیزی جز تمرکز قدرت مذهبی در دست گروهی خاص نیست… اگر منظور از حجاب اجبار در پوشیدن چادر و استعمال روسری است در این صورت به افراد غیر مسئول و یا کسانی که اکنون خود را در شهرهای ایران مسئول تامین نظم می دانند، اجازه می دهد که به بهانه این دستور دست به اعمال خشونت نسبت به زن ها بزنند». (۱)
اما اوضاع به سمت و سوی خوبی پیش نرفت و تنانگی زنان، کم کم به مسئله اساسی جمهوری اسلامی بدل گردید.
آیت الله خمینی در تیرماه ۵۸ با سخنان تندتری وارد ماجرای حجاب شد. او گفت: «اسلام نمی گذارد که لخت بروند توی این دریاها شنا کنند. پوستشان را می کند! زن ها لخت بروند آن جا، و بعد زن ها لخت بیایند توی شهرها! مثل کارهایی که در زمان طاغوت می شد. همچو کاری اگر بشود، پوستشان را مردم می کنند. مسلمانند مردم. نمی گذارند زن ها و مردها با هم داخل هم بشوند و توی دریا بریزند و به جان هم بیفتند….البته دولت [به] طوری که وزیر کشور گفتند، گفتند ما جلویش را گرفتیم. اگر نگیرند، مردم می گیرند. مگر مازندرانی ها می گذارند یا رشتی ها می گذارند که باز کنار دریاشان مثل آن وقت باشد؟»
این سخنان تهدید و خشونت در خیابان ها علیه زنانی که حجاب را رعایت نمی کردند، بیش تر کرد.
در این شرایط اعلام شد که دختران از اول مهرماه ۵۸ حق ندارند بدون حجاب به مدرسه بروند. یک سال بعد در ۸ تیرماه ۵۹ نیز آیت الله خمینی خواستار تصفیه ادارات از کسانی شد که مشغول فساد هستند. و همان طور که سایت جماران نوشته است از نظر بسیاری اشاره آیت الله خامنه ای به بی حجابی در ادارات هم بود.
در پی این سخنان حجت الاسلام ری شهری رئیس دادگاه انقلاب ارتش طی ابلاغیه ای از تمام ادارات ارتش خواست که ورود پرسنل زن بی حجاب به ادارات ارتش خودداری کنند.
حسن روحانی در ویدئویی ماجرای اجباری کردن حجاب در نیروهای مسلح را تعریف کرده و می گوید: «اولتیماتوم دادم که از فردا هیچ کس حق ندارد بدون حجاب بیاید و به دژبان ها هم گفتم که بی حجاب ها را راه ندهند».
با آغاز جنگ عراق و ایران، در گفتمان سرکوب بی حجابان که با مفاهیم “سلطنت طلب” و “ضد انقلاب” کارش را آغاز کرده بود، مفاهیمی شامل “حرمت خون شهدا” برجسته تر شد و عملاً بعد از خرداد ماه ۶۰، حضور بی حجاب در جامعه هم برخورد رسمی و قانونی و هم با سلطه گفتمان حکومتی برخورد مردم مذهبی را در پی داشت.
سرانجام در آبان ماه ۱۳۶۲ و بر اساس ماده ۱۰۲ قانون تعزیرات، اعلام شد که زنانی که بدون حجاب شرعی در جامعه ظاهر شوند به حبس از ده روز تا دو ماه یا تا ۷۴ ضربه شلاق حکوم می گردد. (۲)
سال ها بعد و در مردادماه۱۳۹۷مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی با انتشار گزارشی با عنوان «عوامل موثر بر اجرایی شدن سیاست های حجاب و راهکارهای پیش رو» می گوید به ادعای این گزارش ۳۵ الی ۴۵ درصد افراد جامعه حجاب را ارزشمند می دانند. این گزارش با مقایسه پژوهش های مختلف می نویسد که ارزشمندی حجاب در نگرش مردم روندی نزولی داشته و کاهش تقریباً ۵۰ درصدی را نسبت به سال ۱۳۶۵ شاهد هستیم.
به نوشته این گزارش دامنه ۶۰ تا ۷۰ درصدی زنان جامعه در گروه “محجبه های عرفی” (بدحجاب با تعریف شرعی) قرار می گیرند و از میان آن ها ۱۰ الی ۱۵ درصد “بدحجاب هنجارشکن” هستند. این گزارش می گوید که نزدیک به ۷۰ درصد جامعه نه حجابشان هنجارشکنانه است و نه شرعی و می افزاید: «در این زمینه احتمال جابه جایی آن ها به سایر گروه ها، به خصوص طیف هنجارشکن بسیار زیاد است».
مرکز پژوهش های مجلس نوشته است که ۳۰ الی ۴۰ درصد زنان جامعه در گروه محجبه های شرعی هستند. از میان آن ها ۱۳ درصد به طور سنتی حجابشان را رعایت می کنند. معنای این عبارت این است که فرهنگ سنتی، آن ها را به سمت حجاب شرعی سوق می دهد و نه لزوماً اعتقاد مذهبی و اگر این ۱۳ درصد را از آن حداکثر ۴۰ درصد کم کنیم، تنها ۲۷ درصد زنان، حجاب شرعی را به دلایل مذهبی رعایت می کنند.
این گزارش میگوید با افزایش تحصیلات میزان حجاب زنان کاهش می یابد. هم چنین زنانی که بیش تر به سینما می روند کم حجاب تر هستند. متغیر سن هم رابطه معناداری با بدحجابی دارد؛ بدین معنا که جوانان بیش تر بدحجاب اند.
بر اساس این گزارش، ۲ گروه از افراد، یعنی زنان “بیکار” و “محصل ها” جزو گروه های “آسیب دار” هستند؛ در میان شاغلان نیز کارمندهای شرکت های خصوصی، بازاریها، کارگران و فعالان رسانه ای بیشترین آمار بدپوششی را دارند.
این گزارش می افزاید که متغیر تاهل تاثیر قابل ملاحظه ای در تغییرات پوششی زنان جامعه ندارد و اختلاف بین زنان مجرد و متاهل بدحجاب جامعه تقریباً ۱۰ درصد است. متغیر دیگر تاثیر گذار “مصرف رسانه ای خاص مردم” (منظور تماشای شبکه های ماهواره ای است) است به گونه ای که با افزایش مصرف رسانه ای، میزان بدپوششی آن ها نیز افزایش می یابد.
آخرین متغیر تاثیرگذار در کاهش ارزشمندی حجاب از نگاه این گزارش “گران بودن البسه اسلامی و نبود زیرساخت های لازم برای ارائه الگوی پوششی زیبا و ارزان” است که به نوعی منزلت حجاب را بازیابی می کند.
این گزارش نتیجه گرفته است: «افراد تحصیلکرده جوان فاقد شغل و یا شاغل در بخش خصوصی که معمولاً رسانه خاصی مثل ماهواره، تماشا می کنند، آسیب دارترین وضعیت را در جامعه دارند».
این گزارش در پایان با ارجاع به چند گزارش پژوهشی می گوید که مردم ایران عموماً علاقمندند که زنان حجاب داشته باشند اما حجاب با بحران زیبایی مواجه شده است؛ بنابراین پیشنهاد می کند برای حل مسئله حجاب در بخش زیبانمایی حجاب سرمایه گذاری شود و رعایت حجاب به تمایل درونی افراد تبدیل شود.
چیزی که در این گزارش به شدت مغفول مانده، عدم درک چهل ساله این موضوع است که هیچ گاه با اجبار نمیتوان چیزی به اسم تمایل درونی را در مردم ایجاد کرد و تنها مابه ازای عینی اجبار سیر صعودی گفتمان نفرت و دل زدگی است. آن چه که در این روند پرفراز و نشیب کنترل، در برهه زمانی کنونی، قابل مشاهده است سیستمی است که نمی تواند به وعده های خود عمل کند و می رود که کنترل خود را بر روی تنانگی زنان که تنها نمادعینی تفاوت قبل و بعد از انقلاب است را نیز از دست بدهد.
پانوشت ها:
۱ – صدر، بنیامین، “زمزمه های حجاب اجباری از کجا آغاز شد؟”، رادیو فردا، ۱۴ اسفندماه ۱۳۹۲
۲ – شفیعی، محمدجواد، ” از اجباری شدن حجاب تا دختران خیابان انقلاب”، یورونیوز، ۱۱ بهمن ماه ۱۳۹۶
لبه های شال را از روی شانه برمی دارد و یک بار دیگر شال را روی سرش منظم می کند. وارد خیابان اصلی که می شود، پسران و مردانی را می بیند که با لباس های آستین کوتاه و شلوارهای نخی خنک در سایه پیاده رو در رفت و آمد هستند. در همین حین، حالا نوبت مانتو رسیده که مثل یک مار بوآ دور تنش شروع به پیچیدن کند و قسمتی که جلوی مانتو را تشکیل داده جایی در حوالی خط طولی بدن در قسمت کمر در حال پیچش بیش تر باشد. هر چیزی که برای بیرون آمدن از خانه به هر مقصدی بپوشد، اشتغال ذهنی زیادی برای او به همراه دارد. از پیچیدن شال و مانتو به دور بدن تا پوشیدن لباس هایی که علی رغم میل باطنی برای رفتن به مراکز دولتی مربوط به کار باید بپوشد تا آستین و مقنعه و یقه گردنبندی که در محل کار با همکاران دیگرش –که همه زنان جوان هستند- به اشتراک گذاشته اند تا به وقت لازم به تن کنند. زنانی که با تحصیلات بالا کنار هم در یک مرکز توانمندسازی دختران و کاهش آسیب های اجتماعی در منطقه حاشیه ای تهران با هم کار می کنند و حضور همه این اضافات پوششی به خاطر حفظ این مرکز برای دختران است. یاد توصیه های گاه و بیگاه بعضی ها که می افتد، خونش حسابی به جوش میآید: «حالا یک لا پارچه که این حرف ها رو نداره…»، «قانون مملکته، دوست نداری از ایران برو…»، «چه خبرته؟ مردم نون ندارن بخورن، اون وقت تو فکر انتخاب پوششی…»، «حالا تو که هرجا می خوای روسری ات رو در میاری، دیگه چرا این همه جلز و ولز می کنی؟…»، «یعنی اگه یه روز حجاب اختیاری بشه، دیگه همه مشکلات یهو حل می شه…»
***
مردم ایران در کم تر از یک صد سال گذشته با دو پدیده اجباری درباره حجاب مواجه شده اند. با این که سابقه انتقاد از حجاب در تاریخ معاصر ایران به دوره ناصر الدین شاه و هم چنین جنبش زنان در دوره مشروطه باز می گردد، اما ایرانیان در دوران زمامداری رضا شاه و در ۱۷ دی ماه ۱۳۱۴ بر اساس حکم حکومتی مجبور شدند حجابشان را کنار بگذارند. کم تر از ۵۰ سال بعد از این قانون، تاریخ بار دیگر اجبار در حجاب زنان را به صورت دیگری بازگرداند و این بار زنان به اجبار باید حجاب بر سر می گذاشتند.
به گواه سندهای تاریخی و مطالب نوشته شده در روزنامه های سال ۱۳۵۷ نخستین زمزمه های لزوم پوشش اسلامی برای زنان ایران، در اسفند سال ۱۳۵۷ -یعنی کم تر از یک ماه پس از انقلاب- شنیده شد.
این در شرایطی است که کم تر از دو سال بعد یعنی از ۱۴ تیرماه ۱۳۵۹ و پیش از فراگیر شدن حجاب اسلامی ورود زنان بی حجاب به اداره های دولتی نیز ممنوع شد، تا این که از ابتدای دهه شصت حفظ حجاب و پوشش اسلامی در ایران به شکل فراگیر همگانی شود.
نخستین اظهار نظر درباره حجاب و پوشش اسلامی در اسفند ۱۳۵۷ به گوش رسید، روزنامه اطلاعات در شماره ۱۵ اسفند ۱۳۵۷ به انعکاس سخنرانی آیت الله خمینی که در مدرسه فیضیه قم و درباره حدود حجاب انجام شده بود، پرداخت. این گزارش کوتاه با تیتر «زن در اسلام، حق طلاق دارد» منتشر شد. آیت الله خمینی در این سخنرانی گفته بود: «زنان اسلامی باید با حجاب بیرون بیایند نه این که خودشان را بزک کنند. کار در ادارات ممنوع نیست اما باید زنان با حجاب اسلامی باشند».
آیت الله خمینی هم چنین در این سخنرانی گفت: «به من گزارش داده اند که در وزارتخانه ها زن های لخت هستند و این خلاف شرع است».
در فردای این روز یعنی ۱۶ اسفند ۱۳۵۷ نیز روزنامه اطلاعات خبری را در صفحه یک خود منتشر کرد که تیتر آن بود: «نظر امام درباره حجاب زنان».
بر اساس این خبر آیت الله خمینی در یک سخرانی دیگر در شهر قم گفته بود : «زن های اسلامی عروسک نیستند و کار کردن آنان باید با حجاب اسلامی باشد. تیتریک روزنامه اطلاعات در ۲۰ اسفند ۱۳۵۷ به نقل از آیت الله محمود طالقانی این بود: «در مورد حجاب اجبار در کار نیست».
به گزارش روزنامه اطلاعات آقای طالقانی در گفت و گو با رادیو و تلویزیون ایران گفت: «حجاب اسلامی حجاب شخصیت و وقار است و هیچ اجباری هم در مورد آن در کار نیست. مسلماً نظر امام هم به مصلحت زنان ما و هم خواهران و دختران ماست و هم مطابق با موازین اصول دین مبین اسلام است… حجاب ساخته من و فقیه و این ها هم نیست، نص صریح قرآن است. آیه حجاب برای شخصیت دادن به زنان است… آیا این مانع از آن است که کار اداری داشته باشند؟ نه… اصل مسئله این است که هیچ اجباری هم در کار نیست و مسئله چادر هم نیست».
از دیگر سو به گزارش روزنامه اطلاعات در این روز مهدی هادوی، دادستان کل انقلاب در بیانیه ای مزاحمان خانم های بی حجاب را ضد انقلاب دانست و مزاحمت برای آن ها را «مخالف منویات امام خمینی» اعلام کرد. هم چنین آیت الله ربانی شیرازی در پیامی که در روزنامه اطلاعات «تاکید اسلام [بر حجاب] ناشی از ارزشی است که برای طبقه بانوان قائل شده… زنان در انتخاب نوع حجاب آزادند، از هرگونه ابزار خشونت نسبت به بانوان احتراز کنید».
در روز ۲۰ اسفند ۱۳۵۷، روزنامه اطلاعات با انتشار بیانیه سازمان چریک های فدایی خلق ایران به نقل از این سازمان سیاسی نوشت که رفتار ضد انقلابی مرتجعان درباره زنان محکوم است.
هم چنین علی اصغر حاج سید جوادی، نویسنده، در مقاله ای با عنوان «نه استالین، نه سلطان سعید بن تیمور» در روزنامه اطلاعات نوشت: «این دستور که زنها باید حجاب اسلامی بپوشند [به] نتیجه ای جز افزایش نارضایتی و سرخوردگی از انقلاب از طرف مردم و افزایش درگیری بین مردم و ماموران کمیته ها نمی رسد». به نوشته او: «این که اصول و فروع دین اسلام را کسی جز روحانیون و عالمان دین نمی تواند و نباید بفهمد و تفسیر کند، هیچ گونه پایه عقلی و منطقی ندارد و هدف اساسی آن چیزی جز تمرکز قدرت مذهبی در دست گروهی خاص نیست… اگر منظور از حجاب اجبار در پوشیدن چادر و استعمال روسری است در این صورت به افراد غیر مسئول و یا کسانی که اکنون خود را در شهرهای ایران مسئول تامین نظم می دانند، اجازه می دهد که به بهانه این دستور دست به اعمال خشونت نسبت به زن ها بزنند». (۱)
اما اوضاع به سمت و سوی خوبی پیش نرفت و تنانگی زنان، کم کم به مسئله اساسی جمهوری اسلامی بدل گردید.
آیت الله خمینی در تیرماه ۵۸ با سخنان تندتری وارد ماجرای حجاب شد. او گفت: «اسلام نمی گذارد که لخت بروند توی این دریاها شنا کنند. پوستشان را می کند! زن ها لخت بروند آن جا، و بعد زن ها لخت بیایند توی شهرها! مثل کارهایی که در زمان طاغوت می شد. همچو کاری اگر بشود، پوستشان را مردم می کنند. مسلمانند مردم. نمی گذارند زن ها و مردها با هم داخل هم بشوند و توی دریا بریزند و به جان هم بیفتند….البته دولت [به] طوری که وزیر کشور گفتند، گفتند ما جلویش را گرفتیم. اگر نگیرند، مردم می گیرند. مگر مازندرانی ها می گذارند یا رشتی ها می گذارند که باز کنار دریاشان مثل آن وقت باشد؟»
این سخنان تهدید و خشونت در خیابان ها علیه زنانی که حجاب را رعایت نمی کردند، بیش تر کرد.
در این شرایط اعلام شد که دختران از اول مهرماه ۵۸ حق ندارند بدون حجاب به مدرسه بروند. یک سال بعد در ۸ تیرماه ۵۹ نیز آیت الله خمینی خواستار تصفیه ادارات از کسانی شد که مشغول فساد هستند. و همان طور که سایت جماران نوشته است از نظر بسیاری اشاره آیت الله خامنه ای به بی حجابی در ادارات هم بود.
در پی این سخنان حجت الاسلام ری شهری رئیس دادگاه انقلاب ارتش طی ابلاغیه ای از تمام ادارات ارتش خواست که ورود پرسنل زن بی حجاب به ادارات ارتش خودداری کنند.
حسن روحانی در ویدئویی ماجرای اجباری کردن حجاب در نیروهای مسلح را تعریف کرده و می گوید: «اولتیماتوم دادم که از فردا هیچ کس حق ندارد بدون حجاب بیاید و به دژبان ها هم گفتم که بی حجاب ها را راه ندهند».
با آغاز جنگ عراق و ایران، در گفتمان سرکوب بی حجابان که با مفاهیم “سلطنت طلب” و “ضد انقلاب” کارش را آغاز کرده بود، مفاهیمی شامل “حرمت خون شهدا” برجسته تر شد و عملاً بعد از خرداد ماه ۶۰، حضور بی حجاب در جامعه هم برخورد رسمی و قانونی و هم با سلطه گفتمان حکومتی برخورد مردم مذهبی را در پی داشت.
سرانجام در آبان ماه ۱۳۶۲ و بر اساس ماده ۱۰۲ قانون تعزیرات، اعلام شد که زنانی که بدون حجاب شرعی در جامعه ظاهر شوند به حبس از ده روز تا دو ماه یا تا ۷۴ ضربه شلاق حکوم می گردد. (۲)
سال ها بعد و در مردادماه۱۳۹۷مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی با انتشار گزارشی با عنوان «عوامل موثر بر اجرایی شدن سیاست های حجاب و راهکارهای پیش رو» می گوید به ادعای این گزارش ۳۵ الی ۴۵ درصد افراد جامعه حجاب را ارزشمند می دانند. این گزارش با مقایسه پژوهش های مختلف می نویسد که ارزشمندی حجاب در نگرش مردم روندی نزولی داشته و کاهش تقریباً ۵۰ درصدی را نسبت به سال ۱۳۶۵ شاهد هستیم.
به نوشته این گزارش دامنه ۶۰ تا ۷۰ درصدی زنان جامعه در گروه “محجبه های عرفی” (بدحجاب با تعریف شرعی) قرار می گیرند و از میان آن ها ۱۰ الی ۱۵ درصد “بدحجاب هنجارشکن” هستند. این گزارش می گوید که نزدیک به ۷۰ درصد جامعه نه حجابشان هنجارشکنانه است و نه شرعی و می افزاید: «در این زمینه احتمال جابه جایی آن ها به سایر گروه ها، به خصوص طیف هنجارشکن بسیار زیاد است».
مرکز پژوهش های مجلس نوشته است که ۳۰ الی ۴۰ درصد زنان جامعه در گروه محجبه های شرعی هستند. از میان آن ها ۱۳ درصد به طور سنتی حجابشان را رعایت می کنند. معنای این عبارت این است که فرهنگ سنتی، آن ها را به سمت حجاب شرعی سوق می دهد و نه لزوماً اعتقاد مذهبی و اگر این ۱۳ درصد را از آن حداکثر ۴۰ درصد کم کنیم، تنها ۲۷ درصد زنان، حجاب شرعی را به دلایل مذهبی رعایت می کنند.
این گزارش میگوید با افزایش تحصیلات میزان حجاب زنان کاهش می یابد. هم چنین زنانی که بیش تر به سینما می روند کم حجاب تر هستند. متغیر سن هم رابطه معناداری با بدحجابی دارد؛ بدین معنا که جوانان بیش تر بدحجاب اند.
بر اساس این گزارش، ۲ گروه از افراد، یعنی زنان “بیکار” و “محصل ها” جزو گروه های “آسیب دار” هستند؛ در میان شاغلان نیز کارمندهای شرکت های خصوصی، بازاریها، کارگران و فعالان رسانه ای بیشترین آمار بدپوششی را دارند.
این گزارش می افزاید که متغیر تاهل تاثیر قابل ملاحظه ای در تغییرات پوششی زنان جامعه ندارد و اختلاف بین زنان مجرد و متاهل بدحجاب جامعه تقریباً ۱۰ درصد است. متغیر دیگر تاثیر گذار “مصرف رسانه ای خاص مردم” (منظور تماشای شبکه های ماهواره ای است) است به گونه ای که با افزایش مصرف رسانه ای، میزان بدپوششی آن ها نیز افزایش می یابد.
آخرین متغیر تاثیرگذار در کاهش ارزشمندی حجاب از نگاه این گزارش “گران بودن البسه اسلامی و نبود زیرساخت های لازم برای ارائه الگوی پوششی زیبا و ارزان” است که به نوعی منزلت حجاب را بازیابی می کند.
این گزارش نتیجه گرفته است: «افراد تحصیلکرده جوان فاقد شغل و یا شاغل در بخش خصوصی که معمولاً رسانه خاصی مثل ماهواره، تماشا می کنند، آسیب دارترین وضعیت را در جامعه دارند».
این گزارش در پایان با ارجاع به چند گزارش پژوهشی می گوید که مردم ایران عموماً علاقمندند که زنان حجاب داشته باشند اما حجاب با بحران زیبایی مواجه شده است؛ بنابراین پیشنهاد می کند برای حل مسئله حجاب در بخش زیبانمایی حجاب سرمایه گذاری شود و رعایت حجاب به تمایل درونی افراد تبدیل شود.
چیزی که در این گزارش به شدت مغفول مانده، عدم درک چهل ساله این موضوع است که هیچ گاه با اجبار نمیتوان چیزی به اسم تمایل درونی را در مردم ایجاد کرد و تنها مابه ازای عینی اجبار سیر صعودی گفتمان نفرت و دل زدگی است. آن چه که در این روند پرفراز و نشیب کنترل، در برهه زمانی کنونی، قابل مشاهده است سیستمی است که نمی تواند به وعده های خود عمل کند و می رود که کنترل خود را بر روی تنانگی زنان که تنها نمادعینی تفاوت قبل و بعد از انقلاب است را نیز از دست بدهد.
پانوشت ها:
۱ – صدر، بنیامین، “زمزمه های حجاب اجباری از کجا آغاز شد؟”، رادیو فردا، ۱۴ اسفندماه ۱۳۹۲
۲ – شفیعی، محمدجواد، ” از اجباری شدن حجاب تا دختران خیابان انقلاب”، یورونیوز، ۱۱ بهمن ماه ۱۳۹۶
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر