از سال ۲۰۰۳ میلادی، ۶ فوریه به عنوان روز بینالمللی عدم هرگونه مدارا با ناقص سازی جنسی زنان نامگذاری شدهاست.
ختنه پیامدهای منفی بسیاری بر سلامت و روان دختران و زنان دارد.
سازمان ملل متحد بریدن آلت جنسی زنان تحت عنوان «سنت و آیین» را مردود و عمل ناقصسازی اندام جنسی زن را مصداق بارز «شکنجه» میداند.
در بین سالهای ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰ میلادی، برش دستگاه تناسلی زنان به شکل عمدهای مشکلی پزشکی در نظر گرفته میشد، ولی از سال ۱۹۹۰ میلادی به بعد گفتمانهای پیرامون این موضوع به نقض حقوق اصلی انسانی نیز توجه میکنند و این عمل نقض حقوق اساسی زنان و کودکان شمرده میشود.
بریدن آلت تناسلی زنان به صورت سنتی در بیش از ۳۰ کشور جهان انجام میشود که بیشتر آنها آفریقایی هستند. این عمل بر روی بسیاری از زنان مهاجر آفریقایتبار ساکن در اروپا و آمریکای شمالی، انجام شدهاست.[۱۰] در میان کشورهای فارسی زبان، در جنوب و غرب ایران این رسم وجود دارد.[۱۱] به گزارش بنیاد جمعیت سازمان ملل تعداد زنان ختنه شده در جهان ۱۲۰ تا ۱۴۰ میلیون بوده و هر ساله سه میلیون دختر دیگر نیز در معرض این خطر هستند.[۴] در طی سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۶ میزان زنان ختنه شده به صورت تدریجی رو به کاهش بودهاست.[۷] این عمل را به دلیل باورهای سنتی جنسی، اجتماعی، باورهای غیر علمی طبی و زیباییشناختی، و مذهبی انجام میدهند.
سازمان ملل متحد بریدن آلت جنسی زنان تحت عنوان «سنت و آیین» را مردود و عمل ناقصسازی اندام جنسی زن را مصداق بارز «شکنجه» میداند.
در بین سالهای ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰ میلادی، برش دستگاه تناسلی زنان به شکل عمدهای مشکلی پزشکی در نظر گرفته میشد، ولی از سال ۱۹۹۰ میلادی به بعد گفتمانهای پیرامون این موضوع به نقض حقوق اصلی انسانی نیز توجه میکنند و این عمل نقض حقوق اساسی زنان و کودکان شمرده میشود.
بریدن آلت تناسلی زنان به صورت سنتی در بیش از ۳۰ کشور جهان انجام میشود که بیشتر آنها آفریقایی هستند. این عمل بر روی بسیاری از زنان مهاجر آفریقایتبار ساکن در اروپا و آمریکای شمالی، انجام شدهاست.[۱۰] در میان کشورهای فارسی زبان، در جنوب و غرب ایران این رسم وجود دارد.[۱۱] به گزارش بنیاد جمعیت سازمان ملل تعداد زنان ختنه شده در جهان ۱۲۰ تا ۱۴۰ میلیون بوده و هر ساله سه میلیون دختر دیگر نیز در معرض این خطر هستند.[۴] در طی سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۶ میزان زنان ختنه شده به صورت تدریجی رو به کاهش بودهاست.[۷] این عمل را به دلیل باورهای سنتی جنسی، اجتماعی، باورهای غیر علمی طبی و زیباییشناختی، و مذهبی انجام میدهند.
خاستگاه جغرافیایی رسم قطع آلت تناسلی را، درهٔ رود نیل در مصر باستان میدانند. گمان بر این است که این رسمها بعدها به نواحی اطراف چون حوزه رود نیل، و شمال شرق و غرب آفریقا گسترش یافتهاست.[۳] قدیمیترین شاهد موجود مومیاییهایی هستند که به ۲۰۰ سال قبل از میلاد بازمیگرداند و آثار قطع کلیتوریس در آنها پیداست که ریشه آن در افسانههای مربوط به مصر باستان و دیگر مردمان آفریقا بودهاست.
سازمان بهداشت جهانی (WHO) در سال ۱۹۹۷ میلادی مُثلهکردن آلت تناسلی زنان را بر سه نوع تقسیمبندی کرده بود و بر اساس گزارش جدیدتر، سازمان ملل چهارگونهٔ این عمل را برمیشمارد
نوع اول: برداشتن کلی یا جزئی کلیتوریس و/یا غلفه است (کلیتوریدکتومی)
نوع دوم: برداشتن کلی یا جزئی کلیتوریس و لبهای کوچک فرج، با/بدون بریدن لبهای بزرگ فرج
نوع سوم: هرگونه تنگ کردن مجرای مهبل با ایجاد یک مهر و موم پوششی با قطع کردن و تغییر مکان دادن لبهای کوچک فرج و/یا لبهای بزرگ فرج، با یا بدون بریدن کلیتوریس
نوع چهارم: هرگونه عمل خطرناک دیگر بر روی آلت تناسلی زنان به مقصودی غیر پزشکی. مانند سوراخ کردن، سوزن زدن، شکافتن و غیره.
در تقسیمبندیای دیگر بریدن آلت تناسلی زنان دستکم بر سه گونه است:[۱۰]
ختنه سنت: که در آن اجازه میدهند مقدار کمی خون از روکش کلیتوریس خارج شود، یا اینکه بخشهایی از روکش کلیتوریس را برمیدارند. اینگونه از برش دستگاه تناسلی زنان نزدیکترین به ختنه مردان بوده هرچند انجام عمل ظرافت بیشتری را خواهان است و امکان اشتباه هنگام انجام عمل بیشتر است. این نوع برش دستگاه تناسلی زنان، نوع غالب انجام آن نبوده و به نواحی جغرافیایی خاصی (عمدتاً مالزی) محدود میشود.
قطع کردن: قطع کردن بخشی از دستگاه تناسلی زنان که میتواند از قطع کلیتوریس تا قطع کلیتوریس به همراه شفتین صغرای فرج، شفتین کبرای فرج را شامل شود.
ختنه فرعونی: در این نوع کلیتوریس به همراه شفتین صغرای فرج، شفتین کبرای فرج قطع شده و سپس فرج دوخته میشود بگونهای که فقط سوراخ کوچکی برای خروج ادرار و خون مربوط به عادت ماهانه بماند. این نوع که از نظر پزشکی دارای بیشترین اثر سوء میباشد در سومالی، اتیوپی، سودان و مصر بیشترین رواج را دارد. مردم محلی آن را ختنه فرعونی میخوانند زیرا بر اساس روایاتی در مصر باستان فراعنه آن را بر جمعیت یهودی ساکن مصر تحمیل میکردند.
در بیانیه مشترکی که سازمان بهداشت جهانی، یونیسف، یونسکو، حقوق بشر سازمان ملل متحد و سایر سازمانهای وابسته به سازمان ملل علیه ناقصسازی زنان منتشر نمودهاند صریحاً عنوان شدهاست که هیچ سود پزشکی برای ختنه زنان شناخته نشدهاست و در عوض مشخص شدهاست که این عمل برای دختران و زنان از بسیاری جهات مضر و خطرناک میباشد.[۱] تحقیقات نشان میدهد که مضرات ختنه زنان بیش از فواید پیشنهادی توسط طرفداران آن است.[۲۶][۲۷][۲۸]
به گفته سازمان بهداشت جهانی هر برش در اعضای بدن میتواند مخاطره انگیز باشد خصوصاً اگر تحت شرایط غیر بهداشتی انجام شود، اما اکثر خطرات شدید ذکر شده برای بریدن آلت تناسلی زنان مربوط به شدیدترین نوع (ختنه فرعونی) میباشد.[۲۹] سازمان یونیسف در مورد کسانی که به وجود ختنه نوع شدید و خفیف اعتقاد دارند بیانیه میکند: «ما به شدت نگران این موضوع هستیم که ختنه زنان در بسیاری موارد توسط کادر پزشکی و در درمانگاه انجام میشود. در برخی جوامع که ختنه زنان بسیار رایج است این تفکر وجود دارد که میتوان عمل ختنه زنان را به صورت خفیف و توسط کادر درمانی انجام داد. اما واقعیت این است که این عمل کلاً مردود است و نوع شدید و خفیف ندارد.
ناقصسازی زنان پیامدهای منفی بر سلامت و روان زنان و دختران دارد. اولین مشکلات در زمان عمل رخ میدهد. تقریباً تمام دختران در هنگام عمل دردی جانکاه و خونریزی را تجربه میکنند. در بعضی انواع ناقصسازی پای دختران باید برای روزها یا هفتهها به هم بسته شود که بسیار وضع ناراحتکنندهای را به دختران بوجود میآورد. عفونتهای بعد از عمل نیز محتمل است. هرچند تعداد این مورد تنها زمانی مستند میشود که بیمار جهت درمان به بیمارستان مراجعه کند. ناقصسازی پیامدهای ناگوار بلند مدت متعددی دارد. کاهش لذت جنسی، دردهای عصبی، عفونت، مشکلات روانی، و استرسهای بعد از عمل[پانویس ۴] اختلالهای ادراری، آسیب به ارگانهای مجاور، عوارض روانی جنسی از جمله این پیامدهای ناقصسازی است.[۱][۳۱] همچنین بریدن دستگاه تناسلی زنان میزان احتمال ابتلا به عفونتها را افزایش میدهد و سبب هپاتیت نوع ب، HIV و انتقال عفونتها از جمله انتقال ویروس میگردد.[۳۱] بروز عفونت لگنی در زنانی که ختنه شدهاند بیشتر بوده، و این ممکن است باروری آنها را تحت تأثیر قرار دهد. از نظر آماری، زنان عقیم در بین کسانی که قطع دستگاه تناسلی نوع سوم انجام دادهاند بیشتر یافت میشود. کشور سومالی بیشترین تعداد برش دستگاه تناسلی نوع سوم را دارد، و بیشترین نرخ مرگ نوزادان و مرگ مادر در جهان را نیز داراست. اگر چه عوامل دیگر نیز در این موضوع دخیل هستند، ولی میتوان بخشی از دلیل را به برش دستگاه تناسلی نسبت داد.[۳]
گونه نمادین ختنه (که بهعنوان مثال در میان زنان مسلمان کشورهای جنوب آسیا مرسوم است) باعث برداشتن کلیتوریس یا تنزل در عملکرد دستگاه جنسی زنان نمیشود، و عموماً بهصورت عمدهای ملایمتر از ختنهٔ مردان انجام شده و متعاقباً شانس عفونت یا ناقصسازی دستگاه جنسی در مقایسه با ختنهٔ مردان در آن کمتر میباشد.
یکی از مهمترین دلایل سنتی انجام ناقصسازی جنسی زنان، برای کنترل یا کم کردن میل جنسی زنان است.[۱۲] اما طبق تحقیق کومو توماس، عملی که قرار بوده بیقاعدگی در امور جنسی را بکاهد، عملاً سبب تشدید آن شدهاست چرا که موجب شده زنانی که رضایت جنسی کمتری از آمیزش جنسی یافتهاند بهدنبال مردانی بگردند که رضایت جنسی بیشتری به آنها بدهند. در نظرسنجیهایی که در مصر و سودان انجام گرفته زنان گزارش از آمیزش دردناک دادهاند ولی اعتقاد نداشتند که میزان شهوت آنها یا قابلیت آنها برای رسیدن به ارگاسم کاهش یافتهاست. برخی از منتقدان بریدن آلت تناسلی زنان آن را تضمین باکرگی نمیدانند: در تحقیقات انجام شده زنان سودانی گفتهاند که برخی از زنان برای مردانشان خودشان را مجدد ختنه کرده زیرا این کار باعث میشود که کانال مهبل تنگتر شده و باکرگی شبیهسازی شود. بهعلاوه زنان مطلقه و بیوهها نیز قبل از ازدواج مجدد این کار را انجام میدهند. بر پایه این مشاهدات، منتقدان اینگونه نتیجهگیری کرده که ختنه باعث تضمین باکرگی نیست.
سازمان یونیسف ناقصسازی جنسی زنان را نقض حقوق بنیادی دختران، تبعیض و نقض حقوق دستیابی به فرصتهای برابر، سلامتی، رهایی از خشونت، جراحت، سوءاستفاده، شکنجه، بدرفتاری یا رفتار غیرانسانی و تحقیرآمیز، محافظت دربرابر سنتهای خطرناک، و حق تصمیمگیریهای مربوط به تولیدمثل دانستهاست که همگی این حقوق در حمایت قوانین بینالمللی هستند.[۳۵] در بیانیهای که سازمان بهداشت جهانی و چندین سازمان وابسته با سازمان ملل علیه ناقصسازی زنان در سال ۲۰۰۸ منتشر کردهاست، ناقصسازی زنان نقض حقوق بشر اعلامشدهاست. علاوه بر این، کنوانسیونها و عهدنامههای جهانی و منطقهای متعددی پشتیبان براندازی این رسم در سطح جهانیاند. از جمله این کنوانسیونها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:[پانویس ۵][۱]
کنوانسیون حقوق مدنی و سیاسی
کنوانسیون حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی
کنوانسیون حقوق کودک
کنوانسیون برای برچیدن هرگونه تبعیض ضد زنان (CEDAW)
از سال ۲۰۰۳ به ابتکار کمیته بین آفریقایی مناسک سنتی تأثیرگذار بر سلامت زنان و کودکان[پانویس ۶] و با تصویب کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل روز ۶ فوریه هرسال به عنوان روز بینالمللی عدم هرگونه مدارا با مثله کردن جنسی زنان نامگذاری شدهاست.[۳۶] به گفته مدیر بنیاد جمعیت سازمان ملل، تورایا احمد عبید، این بنیاد خواستار تعهد جدیتر دولتها برای سرمایهگذاری و اجرای برنامههایی جهت پیشگیری از این عمل است و تأیید میکند که بین ۱۲۰ تا ۱۴۰ میلیون زن در سراسر جهان، ناقصسازی جنسی شدهاند و سه میلیون دختر هر ساله در معرض خطر آن قرار دارند.
دلایل انجام این عمل باورهای زیر است:[۱۲]
جنسی (برای کنترل یا کم کردن میل جنسی زنان)[۱۲]
اجتماعی (دلایلی مانند ورود دختران به مرحله زنانگی (مناسک گذار)، اتحاد اجتماعی و حفظ پیوستگی اجتماعی)[۱۲]
باورهای بهداشتی و زیباییشناختی (باور به اینکه آلت تناسلی زنانه کثیف یا زشت است.[۱۲] در کردستان عراق از دست زنی که ختنه نشده باشد غذا نمیخورند و آن غذا را پاک نمیدانند)[۳۷]
سلامتی (باور به اینکه این عمل قدرت باروری زن را بالا میبرد یا موجب زنده ماندن نوزاد میشود)[۱۲]
باورهای مذهبی (باور به اینکه بریدن آلت جنسی زنان دستوری مذهبی است)[۱۲]
بر اساس مطالعه آماری که توسط کمیتهای وابسته به سازمان ملل در سال ۱۹۸۵ میلادی در آفریقا انجام پذیرفته، ۵۴ درصد افراد عرف رایج را دلیل اصلی برش دستگاه تناسلی دانستهاند. دلایل بعدی انجام وظیفه مذهبی و کاستن شهوات زنانه گزارش شدهاست. این نتایج سازگار با مطالعات آماری[۳۸] است که دو سال قبل در سال ۱۹۸۳ در سودان انجام پذیرفته بود. از بین ۴۵۰۰ شرکتکننده، ۸۷٫۷ درصد از مردان و ۸۲٫۲ درصد از زنان این عمل را تأیید کرده بودند که دلایل اصلی آنها سنت و عرف موجود و مذهب بود. دلایل دیگری که این افراد در حمایت از ختنه زنان ذکر کردهاند عبارت است از: تمیزی، قابلیت ازدواج، اجتناب از بیقاعدگی در امور جنسی، تضمین باکرگی، بهبود قابلیت تولید مثل، کاهش تلفات نوزادان و مادر، بالا بردن لذت جنسی شوهر.
اما در خصوص ختنه نظریات علوم اجتماعی نیز وجود دارد که یکی از آن سرکوب زنان است
بخشی از دلایل افراد محلی برای انجام این رسم، اجتناب از بیقاعدگی در امور جنسی و تضمین باکرگی زن است.[۳] برخی از نظریات علمی، بریدن دستگاه تناسلی زنان را خاسته از سرکوب زنان توسط پدرسالاری میدانند. به عنوان مثال نوال سعداوی نظریه زیر را ارائه کردهاست: در جوامعی که اجداد را از طریق جنس مذکر دنبال میکنند روی پاکدامنی زن تأکید میشود زیرا مردان میخواهند مطمئن باشند که ارث و اموال مرد به فرزندان خودشان میرسد (و نه فرزندان دیگران). همانگونه که طبقه حاکم ارزشهای اخلاقیای را در جامعه ترویج میکند که کارگران ترک لذات کنند، در حالی که خودشان زیادهروی در لذات را برای خودشان ارزش میدانند، مردان طبقه حاکم بر زنان هستند که عدم لذتبردن جنسی را بر زنان تحمیل کردهاند در حالی که برای خودشان آزادی و لذت جنسی وسیعی خواستار هستند.[۱۳] طبق بیانیه ۱۰ آژانس سازمان ملل متحد، ختنه زنان وجود حقوق نابرابر بین زن و مرد را نشان میدهد که ریشه در عرفهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دارد. این رسم با هدف نگاه داشتن عفاف یک دختر و کنترل غریزه جنسی انجام میشود و نقش جنسیتی اشتباهی را به زن تحمیل میکند.[۳۰]
کارول ماکورماک[پانویس ۷] معتقد است سرکوب کردن زنان توسط مردان توضیح جامعی برای وجود برش دستگاه تناسلی زنان نمیباشد: در غرب آفریقا جوامعی هستند که برش کلیتوریس را انجام میدهند ولی آزادی بسیار قابل ملاحظهای را به دختران قبل از ازدواج میدهند. بهعلاوه مطالعاتی نشان میدهد[۳۹] که درد ناشی از برش دستگاه تناسلی زنان ممکن است باعث ایجاد حس همبستگی بین زنان شده و این به نوبه خود باعث افزایش قدرت سیاسی و کنترل کردن داراییها توسط آنها بشود. در میان ساکنان بومی استرالیا و ملانزی تبارها مراسم برش دستگاه جنسی مردان بسیار شدیدتر و دردناکتر از مراسم مربوط به زنان است، و این موضوع معمولاً در مورد جوامعی صادق است که اجداد را از طریق جنس مذکر دنبال میکنند و مردان در آن غالب هستند.
برخی نظریات دیگر،ختنه را نشانهای بدنی دیده که علامتی از ورود دختر به گروه بالغان میباشد.
اما علیرغم قوانین ممنوعکننده ناقصسازی زنان، این عمل بهصورت یک سنت در میان بسیاری از جوامع و فرهنگها ادامه دارد. از آنجایی که این عمل در بسیاری اوقات در بین جوامع انجام دهنده اهمیتی فرهنگی و حتی سیاسی دارد، رهبران سیاسی برچیدن ناقصسازی زنان را در سطح جوامع بومی را دشوار یافتهاند.[۴۰] برای مثال هنگامیکه در دهههای ۱۹۳۰ و ۱۹۲۰ مبلغان مسیحی در کنیا، این رسم را در بین پیروان خود ممنوع کردند، در عوض ختنه زنان بهصورت ابزاری برای جنبش قومی استقلالطلبی در بین بومیان کیکویو،[پانویس ۹] پرشمارترین قومیت کنیا، درآمد و بومیان کنیا مبارزه علیه ختنه زنان را حمله امپریالیسم فرهنگی اروپائیان دانستند.[۴۱] نمونهای دیگر زمانی بود که دولت استعماری بریتانیا در دهه ۱۹۵۰عمل ناقصسازی جنسی زنان را در کنیا ممنوع نمود. این کار به میزان زیادی مقاومت قبایل را در مقابل نیروهای استعماری افزایش داد و میزان حمایت از جنبش چریکهای مائو مائو[پانویس ۱۰] را افزایش داد.[۴۲]
به گفته مارک کوهن کسانی که عمل ختنه را انجام میدهند تحت تأثیر نیروهای شدید اقتصادی و فرهنگی بوده، نه اینکه انسانهایی جاهل یا شیطانی باشند؛ راه مقابلهٔ صحیح با عمل ختنه شناسایی این عوامل اقتصادی و فرهنگی و رسیدگی دقیق و ظریف به آنهاست
در ادامه چه در ایران می گذرد می پردازیم
در ایران این رسم در استانهای بوشهر،[۱۵] هرمزگان،[۶۱] کردستان، خوزستان، لرستان، و مناطق کردنشین آذربایجان وجود دارد.[۱۱][۶۲] بررسیهای میْدانی توسط محققان در دانشگاه علوم پزشکی مشهد نشان دادهاست که میزان ختنه زنان در میناب حدود ۷۰٪ است. تحقیقات این گروه «ضعیف بودن آگاهی و نگرش افراد مورد مطالعه، لزوم آموزش مردم منطقه و اهمیت مراکز بهداشتی - درمانی در افزایش سطح آگاهی و تغییر نگرشهای مردم را نشان میدهد.»[۶۱] عربهای سوسنگرد دخترانشان را در سن هفت یا هشت سالگی ختنه میکردند، و بخش بریده شده را نگاه میداشتند تا اینکه دختر عروسی کند و در روز عروسی آن را به دور گردن دختر میپوشاندند.[۲۳] همچنین گزارشهایی مبنی بر انجام این کار در بین سنیهای کردستان در سنین بین ۹ تا ۱۵ سال نیز موجود است.[۹][۲۳][۶۲] این رسم در بندر کنگ «تیغ سنت و فرهنگ» خوانده میشود و ۷۰درصد برآورد میشود که اغلب در ۴۰ روزگی نوزادان و با روشهای کاملاً غیربهداشتی توسط قابلههای محلی انجام میشود. گزارش شدهاست که در بندر جاسک نیز این عمل انجام میشود.[۱۵] بریدن آلت تناسلی زنان در بین شیعیان واجب نبوده و در بین اکثر سنیان ایران نیز مرسوم نیست. به نظر میآید نحوه انجام آن در استان خوزستان از نوع نمادین بوده و قطع کلیتوریس صورت نمیگیرد.[۶۳] دولت فعلی ایران نیز اقدامی برای اصلاح این معضل انجام ندادهاست.[۶۴]
در اما در پایان کتابی در خصوص ختنه زنان
کتاب «گل صحرا» خاطرات واریس دیری، زنی سومالیایی است که در ۵ سالگی ختنه از نوع سوم شدهاست. دیری اکنون یک مانکن بینالمللی معروف، نویسنده و سخنگوی حقوق زنان در آفریقاست و به عنوان سفیر سازمان ملل متحد در راه توقف ختنهٔ زنان جهان فعالیت میکند. او که در ۱۲ سالگی از زندگی کوچنشینی در صحرا ازدواج اجباری فرار کردهاست، در این کتاب گزارش میدهد که ختنه معمولاً در شرایط کاملاً ابتدایی به وسیلهٔ قابله یا زنی دهاتی انجام میشود و از هیچ داروی بیهوشی برای این کار استفاده نمیشود.[۵۷]
کتاب «کودکان صحرا» کتاب دیگری از واریس دیری بههمراه روزنامهنگار کورینا میلبورن است که در تحقیقات خود میزان رواج ناقصسازی جنسی زنان در اروپا را نشان دادند.[۷۴]
سازمان بهداشت جهانی (WHO) در سال ۱۹۹۷ میلادی مُثلهکردن آلت تناسلی زنان را بر سه نوع تقسیمبندی کرده بود و بر اساس گزارش جدیدتر، سازمان ملل چهارگونهٔ این عمل را برمیشمارد
نوع اول: برداشتن کلی یا جزئی کلیتوریس و/یا غلفه است (کلیتوریدکتومی)
نوع دوم: برداشتن کلی یا جزئی کلیتوریس و لبهای کوچک فرج، با/بدون بریدن لبهای بزرگ فرج
نوع سوم: هرگونه تنگ کردن مجرای مهبل با ایجاد یک مهر و موم پوششی با قطع کردن و تغییر مکان دادن لبهای کوچک فرج و/یا لبهای بزرگ فرج، با یا بدون بریدن کلیتوریس
نوع چهارم: هرگونه عمل خطرناک دیگر بر روی آلت تناسلی زنان به مقصودی غیر پزشکی. مانند سوراخ کردن، سوزن زدن، شکافتن و غیره.
در تقسیمبندیای دیگر بریدن آلت تناسلی زنان دستکم بر سه گونه است:[۱۰]
ختنه سنت: که در آن اجازه میدهند مقدار کمی خون از روکش کلیتوریس خارج شود، یا اینکه بخشهایی از روکش کلیتوریس را برمیدارند. اینگونه از برش دستگاه تناسلی زنان نزدیکترین به ختنه مردان بوده هرچند انجام عمل ظرافت بیشتری را خواهان است و امکان اشتباه هنگام انجام عمل بیشتر است. این نوع برش دستگاه تناسلی زنان، نوع غالب انجام آن نبوده و به نواحی جغرافیایی خاصی (عمدتاً مالزی) محدود میشود.
قطع کردن: قطع کردن بخشی از دستگاه تناسلی زنان که میتواند از قطع کلیتوریس تا قطع کلیتوریس به همراه شفتین صغرای فرج، شفتین کبرای فرج را شامل شود.
ختنه فرعونی: در این نوع کلیتوریس به همراه شفتین صغرای فرج، شفتین کبرای فرج قطع شده و سپس فرج دوخته میشود بگونهای که فقط سوراخ کوچکی برای خروج ادرار و خون مربوط به عادت ماهانه بماند. این نوع که از نظر پزشکی دارای بیشترین اثر سوء میباشد در سومالی، اتیوپی، سودان و مصر بیشترین رواج را دارد. مردم محلی آن را ختنه فرعونی میخوانند زیرا بر اساس روایاتی در مصر باستان فراعنه آن را بر جمعیت یهودی ساکن مصر تحمیل میکردند.
در بیانیه مشترکی که سازمان بهداشت جهانی، یونیسف، یونسکو، حقوق بشر سازمان ملل متحد و سایر سازمانهای وابسته به سازمان ملل علیه ناقصسازی زنان منتشر نمودهاند صریحاً عنوان شدهاست که هیچ سود پزشکی برای ختنه زنان شناخته نشدهاست و در عوض مشخص شدهاست که این عمل برای دختران و زنان از بسیاری جهات مضر و خطرناک میباشد.[۱] تحقیقات نشان میدهد که مضرات ختنه زنان بیش از فواید پیشنهادی توسط طرفداران آن است.[۲۶][۲۷][۲۸]
به گفته سازمان بهداشت جهانی هر برش در اعضای بدن میتواند مخاطره انگیز باشد خصوصاً اگر تحت شرایط غیر بهداشتی انجام شود، اما اکثر خطرات شدید ذکر شده برای بریدن آلت تناسلی زنان مربوط به شدیدترین نوع (ختنه فرعونی) میباشد.[۲۹] سازمان یونیسف در مورد کسانی که به وجود ختنه نوع شدید و خفیف اعتقاد دارند بیانیه میکند: «ما به شدت نگران این موضوع هستیم که ختنه زنان در بسیاری موارد توسط کادر پزشکی و در درمانگاه انجام میشود. در برخی جوامع که ختنه زنان بسیار رایج است این تفکر وجود دارد که میتوان عمل ختنه زنان را به صورت خفیف و توسط کادر درمانی انجام داد. اما واقعیت این است که این عمل کلاً مردود است و نوع شدید و خفیف ندارد.
ناقصسازی زنان پیامدهای منفی بر سلامت و روان زنان و دختران دارد. اولین مشکلات در زمان عمل رخ میدهد. تقریباً تمام دختران در هنگام عمل دردی جانکاه و خونریزی را تجربه میکنند. در بعضی انواع ناقصسازی پای دختران باید برای روزها یا هفتهها به هم بسته شود که بسیار وضع ناراحتکنندهای را به دختران بوجود میآورد. عفونتهای بعد از عمل نیز محتمل است. هرچند تعداد این مورد تنها زمانی مستند میشود که بیمار جهت درمان به بیمارستان مراجعه کند. ناقصسازی پیامدهای ناگوار بلند مدت متعددی دارد. کاهش لذت جنسی، دردهای عصبی، عفونت، مشکلات روانی، و استرسهای بعد از عمل[پانویس ۴] اختلالهای ادراری، آسیب به ارگانهای مجاور، عوارض روانی جنسی از جمله این پیامدهای ناقصسازی است.[۱][۳۱] همچنین بریدن دستگاه تناسلی زنان میزان احتمال ابتلا به عفونتها را افزایش میدهد و سبب هپاتیت نوع ب، HIV و انتقال عفونتها از جمله انتقال ویروس میگردد.[۳۱] بروز عفونت لگنی در زنانی که ختنه شدهاند بیشتر بوده، و این ممکن است باروری آنها را تحت تأثیر قرار دهد. از نظر آماری، زنان عقیم در بین کسانی که قطع دستگاه تناسلی نوع سوم انجام دادهاند بیشتر یافت میشود. کشور سومالی بیشترین تعداد برش دستگاه تناسلی نوع سوم را دارد، و بیشترین نرخ مرگ نوزادان و مرگ مادر در جهان را نیز داراست. اگر چه عوامل دیگر نیز در این موضوع دخیل هستند، ولی میتوان بخشی از دلیل را به برش دستگاه تناسلی نسبت داد.[۳]
گونه نمادین ختنه (که بهعنوان مثال در میان زنان مسلمان کشورهای جنوب آسیا مرسوم است) باعث برداشتن کلیتوریس یا تنزل در عملکرد دستگاه جنسی زنان نمیشود، و عموماً بهصورت عمدهای ملایمتر از ختنهٔ مردان انجام شده و متعاقباً شانس عفونت یا ناقصسازی دستگاه جنسی در مقایسه با ختنهٔ مردان در آن کمتر میباشد.
یکی از مهمترین دلایل سنتی انجام ناقصسازی جنسی زنان، برای کنترل یا کم کردن میل جنسی زنان است.[۱۲] اما طبق تحقیق کومو توماس، عملی که قرار بوده بیقاعدگی در امور جنسی را بکاهد، عملاً سبب تشدید آن شدهاست چرا که موجب شده زنانی که رضایت جنسی کمتری از آمیزش جنسی یافتهاند بهدنبال مردانی بگردند که رضایت جنسی بیشتری به آنها بدهند. در نظرسنجیهایی که در مصر و سودان انجام گرفته زنان گزارش از آمیزش دردناک دادهاند ولی اعتقاد نداشتند که میزان شهوت آنها یا قابلیت آنها برای رسیدن به ارگاسم کاهش یافتهاست. برخی از منتقدان بریدن آلت تناسلی زنان آن را تضمین باکرگی نمیدانند: در تحقیقات انجام شده زنان سودانی گفتهاند که برخی از زنان برای مردانشان خودشان را مجدد ختنه کرده زیرا این کار باعث میشود که کانال مهبل تنگتر شده و باکرگی شبیهسازی شود. بهعلاوه زنان مطلقه و بیوهها نیز قبل از ازدواج مجدد این کار را انجام میدهند. بر پایه این مشاهدات، منتقدان اینگونه نتیجهگیری کرده که ختنه باعث تضمین باکرگی نیست.
سازمان یونیسف ناقصسازی جنسی زنان را نقض حقوق بنیادی دختران، تبعیض و نقض حقوق دستیابی به فرصتهای برابر، سلامتی، رهایی از خشونت، جراحت، سوءاستفاده، شکنجه، بدرفتاری یا رفتار غیرانسانی و تحقیرآمیز، محافظت دربرابر سنتهای خطرناک، و حق تصمیمگیریهای مربوط به تولیدمثل دانستهاست که همگی این حقوق در حمایت قوانین بینالمللی هستند.[۳۵] در بیانیهای که سازمان بهداشت جهانی و چندین سازمان وابسته با سازمان ملل علیه ناقصسازی زنان در سال ۲۰۰۸ منتشر کردهاست، ناقصسازی زنان نقض حقوق بشر اعلامشدهاست. علاوه بر این، کنوانسیونها و عهدنامههای جهانی و منطقهای متعددی پشتیبان براندازی این رسم در سطح جهانیاند. از جمله این کنوانسیونها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:[پانویس ۵][۱]
کنوانسیون حقوق مدنی و سیاسی
کنوانسیون حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی
کنوانسیون حقوق کودک
کنوانسیون برای برچیدن هرگونه تبعیض ضد زنان (CEDAW)
از سال ۲۰۰۳ به ابتکار کمیته بین آفریقایی مناسک سنتی تأثیرگذار بر سلامت زنان و کودکان[پانویس ۶] و با تصویب کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل روز ۶ فوریه هرسال به عنوان روز بینالمللی عدم هرگونه مدارا با مثله کردن جنسی زنان نامگذاری شدهاست.[۳۶] به گفته مدیر بنیاد جمعیت سازمان ملل، تورایا احمد عبید، این بنیاد خواستار تعهد جدیتر دولتها برای سرمایهگذاری و اجرای برنامههایی جهت پیشگیری از این عمل است و تأیید میکند که بین ۱۲۰ تا ۱۴۰ میلیون زن در سراسر جهان، ناقصسازی جنسی شدهاند و سه میلیون دختر هر ساله در معرض خطر آن قرار دارند.
دلایل انجام این عمل باورهای زیر است:[۱۲]
جنسی (برای کنترل یا کم کردن میل جنسی زنان)[۱۲]
اجتماعی (دلایلی مانند ورود دختران به مرحله زنانگی (مناسک گذار)، اتحاد اجتماعی و حفظ پیوستگی اجتماعی)[۱۲]
باورهای بهداشتی و زیباییشناختی (باور به اینکه آلت تناسلی زنانه کثیف یا زشت است.[۱۲] در کردستان عراق از دست زنی که ختنه نشده باشد غذا نمیخورند و آن غذا را پاک نمیدانند)[۳۷]
سلامتی (باور به اینکه این عمل قدرت باروری زن را بالا میبرد یا موجب زنده ماندن نوزاد میشود)[۱۲]
باورهای مذهبی (باور به اینکه بریدن آلت جنسی زنان دستوری مذهبی است)[۱۲]
بر اساس مطالعه آماری که توسط کمیتهای وابسته به سازمان ملل در سال ۱۹۸۵ میلادی در آفریقا انجام پذیرفته، ۵۴ درصد افراد عرف رایج را دلیل اصلی برش دستگاه تناسلی دانستهاند. دلایل بعدی انجام وظیفه مذهبی و کاستن شهوات زنانه گزارش شدهاست. این نتایج سازگار با مطالعات آماری[۳۸] است که دو سال قبل در سال ۱۹۸۳ در سودان انجام پذیرفته بود. از بین ۴۵۰۰ شرکتکننده، ۸۷٫۷ درصد از مردان و ۸۲٫۲ درصد از زنان این عمل را تأیید کرده بودند که دلایل اصلی آنها سنت و عرف موجود و مذهب بود. دلایل دیگری که این افراد در حمایت از ختنه زنان ذکر کردهاند عبارت است از: تمیزی، قابلیت ازدواج، اجتناب از بیقاعدگی در امور جنسی، تضمین باکرگی، بهبود قابلیت تولید مثل، کاهش تلفات نوزادان و مادر، بالا بردن لذت جنسی شوهر.
اما در خصوص ختنه نظریات علوم اجتماعی نیز وجود دارد که یکی از آن سرکوب زنان است
بخشی از دلایل افراد محلی برای انجام این رسم، اجتناب از بیقاعدگی در امور جنسی و تضمین باکرگی زن است.[۳] برخی از نظریات علمی، بریدن دستگاه تناسلی زنان را خاسته از سرکوب زنان توسط پدرسالاری میدانند. به عنوان مثال نوال سعداوی نظریه زیر را ارائه کردهاست: در جوامعی که اجداد را از طریق جنس مذکر دنبال میکنند روی پاکدامنی زن تأکید میشود زیرا مردان میخواهند مطمئن باشند که ارث و اموال مرد به فرزندان خودشان میرسد (و نه فرزندان دیگران). همانگونه که طبقه حاکم ارزشهای اخلاقیای را در جامعه ترویج میکند که کارگران ترک لذات کنند، در حالی که خودشان زیادهروی در لذات را برای خودشان ارزش میدانند، مردان طبقه حاکم بر زنان هستند که عدم لذتبردن جنسی را بر زنان تحمیل کردهاند در حالی که برای خودشان آزادی و لذت جنسی وسیعی خواستار هستند.[۱۳] طبق بیانیه ۱۰ آژانس سازمان ملل متحد، ختنه زنان وجود حقوق نابرابر بین زن و مرد را نشان میدهد که ریشه در عرفهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دارد. این رسم با هدف نگاه داشتن عفاف یک دختر و کنترل غریزه جنسی انجام میشود و نقش جنسیتی اشتباهی را به زن تحمیل میکند.[۳۰]
کارول ماکورماک[پانویس ۷] معتقد است سرکوب کردن زنان توسط مردان توضیح جامعی برای وجود برش دستگاه تناسلی زنان نمیباشد: در غرب آفریقا جوامعی هستند که برش کلیتوریس را انجام میدهند ولی آزادی بسیار قابل ملاحظهای را به دختران قبل از ازدواج میدهند. بهعلاوه مطالعاتی نشان میدهد[۳۹] که درد ناشی از برش دستگاه تناسلی زنان ممکن است باعث ایجاد حس همبستگی بین زنان شده و این به نوبه خود باعث افزایش قدرت سیاسی و کنترل کردن داراییها توسط آنها بشود. در میان ساکنان بومی استرالیا و ملانزی تبارها مراسم برش دستگاه جنسی مردان بسیار شدیدتر و دردناکتر از مراسم مربوط به زنان است، و این موضوع معمولاً در مورد جوامعی صادق است که اجداد را از طریق جنس مذکر دنبال میکنند و مردان در آن غالب هستند.
برخی نظریات دیگر،ختنه را نشانهای بدنی دیده که علامتی از ورود دختر به گروه بالغان میباشد.
اما علیرغم قوانین ممنوعکننده ناقصسازی زنان، این عمل بهصورت یک سنت در میان بسیاری از جوامع و فرهنگها ادامه دارد. از آنجایی که این عمل در بسیاری اوقات در بین جوامع انجام دهنده اهمیتی فرهنگی و حتی سیاسی دارد، رهبران سیاسی برچیدن ناقصسازی زنان را در سطح جوامع بومی را دشوار یافتهاند.[۴۰] برای مثال هنگامیکه در دهههای ۱۹۳۰ و ۱۹۲۰ مبلغان مسیحی در کنیا، این رسم را در بین پیروان خود ممنوع کردند، در عوض ختنه زنان بهصورت ابزاری برای جنبش قومی استقلالطلبی در بین بومیان کیکویو،[پانویس ۹] پرشمارترین قومیت کنیا، درآمد و بومیان کنیا مبارزه علیه ختنه زنان را حمله امپریالیسم فرهنگی اروپائیان دانستند.[۴۱] نمونهای دیگر زمانی بود که دولت استعماری بریتانیا در دهه ۱۹۵۰عمل ناقصسازی جنسی زنان را در کنیا ممنوع نمود. این کار به میزان زیادی مقاومت قبایل را در مقابل نیروهای استعماری افزایش داد و میزان حمایت از جنبش چریکهای مائو مائو[پانویس ۱۰] را افزایش داد.[۴۲]
به گفته مارک کوهن کسانی که عمل ختنه را انجام میدهند تحت تأثیر نیروهای شدید اقتصادی و فرهنگی بوده، نه اینکه انسانهایی جاهل یا شیطانی باشند؛ راه مقابلهٔ صحیح با عمل ختنه شناسایی این عوامل اقتصادی و فرهنگی و رسیدگی دقیق و ظریف به آنهاست
در ادامه چه در ایران می گذرد می پردازیم
در ایران این رسم در استانهای بوشهر،[۱۵] هرمزگان،[۶۱] کردستان، خوزستان، لرستان، و مناطق کردنشین آذربایجان وجود دارد.[۱۱][۶۲] بررسیهای میْدانی توسط محققان در دانشگاه علوم پزشکی مشهد نشان دادهاست که میزان ختنه زنان در میناب حدود ۷۰٪ است. تحقیقات این گروه «ضعیف بودن آگاهی و نگرش افراد مورد مطالعه، لزوم آموزش مردم منطقه و اهمیت مراکز بهداشتی - درمانی در افزایش سطح آگاهی و تغییر نگرشهای مردم را نشان میدهد.»[۶۱] عربهای سوسنگرد دخترانشان را در سن هفت یا هشت سالگی ختنه میکردند، و بخش بریده شده را نگاه میداشتند تا اینکه دختر عروسی کند و در روز عروسی آن را به دور گردن دختر میپوشاندند.[۲۳] همچنین گزارشهایی مبنی بر انجام این کار در بین سنیهای کردستان در سنین بین ۹ تا ۱۵ سال نیز موجود است.[۹][۲۳][۶۲] این رسم در بندر کنگ «تیغ سنت و فرهنگ» خوانده میشود و ۷۰درصد برآورد میشود که اغلب در ۴۰ روزگی نوزادان و با روشهای کاملاً غیربهداشتی توسط قابلههای محلی انجام میشود. گزارش شدهاست که در بندر جاسک نیز این عمل انجام میشود.[۱۵] بریدن آلت تناسلی زنان در بین شیعیان واجب نبوده و در بین اکثر سنیان ایران نیز مرسوم نیست. به نظر میآید نحوه انجام آن در استان خوزستان از نوع نمادین بوده و قطع کلیتوریس صورت نمیگیرد.[۶۳] دولت فعلی ایران نیز اقدامی برای اصلاح این معضل انجام ندادهاست.[۶۴]
در اما در پایان کتابی در خصوص ختنه زنان
کتاب «گل صحرا» خاطرات واریس دیری، زنی سومالیایی است که در ۵ سالگی ختنه از نوع سوم شدهاست. دیری اکنون یک مانکن بینالمللی معروف، نویسنده و سخنگوی حقوق زنان در آفریقاست و به عنوان سفیر سازمان ملل متحد در راه توقف ختنهٔ زنان جهان فعالیت میکند. او که در ۱۲ سالگی از زندگی کوچنشینی در صحرا ازدواج اجباری فرار کردهاست، در این کتاب گزارش میدهد که ختنه معمولاً در شرایط کاملاً ابتدایی به وسیلهٔ قابله یا زنی دهاتی انجام میشود و از هیچ داروی بیهوشی برای این کار استفاده نمیشود.[۵۷]
کتاب «کودکان صحرا» کتاب دیگری از واریس دیری بههمراه روزنامهنگار کورینا میلبورن است که در تحقیقات خود میزان رواج ناقصسازی جنسی زنان در اروپا را نشان دادند.[۷۴]
نیلوفر ایمانیان
www.zanoazadegy.blogspot.com
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر