«جنبش زنان می‌تواند موتور یک تحول اجتماعی شود»

منصوره شجاعی فعال حقوق زنان و پژوهشگر ساکن هلند است. او که پس از اعتراضات سال ۱۳۸۸ ایران را ترک کرده‌، ارتباط نزدیکی با فعالان حقوق زن در داخل و خارج از کشور دارد. 

 
منصوره شجاعی در گفت‌وگو با دویچه‌وله به مناسبت چهلمین سال انقلاب ایران در مورد "توانایی یا خواست" زنان ایران برای تغییر وضعیت موجود می‌گوید: «توانایی و خواستن هرچند در ظاهر دو مقوله در هم تنیده‌اند، اما نظر به شرایط و موقعیت‌های عینی می‌بایست به طور جداگانه مورد بررسی قرار گیرند. توانایی یک پدیده انزاویی نیست. توانایی به نسبت شرایط عینی ومرتبط با حیات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی می‌تواند معنا شود. در ارتباط با این شرایط عینی است که توانایی معنا پیدا می‌کند. اما خواستن پدیده‌ای درونی است که به اقتضای موقعیت و هویت هر فرد شکل می‌گیرد. این خواستن در پیوند با مطالبات مشترک گروه‌های اجتماعی به یک عامل محرک، برانگیزاننده و حتی بسیجگر تبدیل می‌شود که زمینه‌های کاربست توانایی را فراهم می‌کند.»

منصوره شجاعی در عین‌ حال معتقد است که پویایی حاصل از درهم‌تنیدگی خواستن و توانایی موجب تداوم جنبش زنان از نزدیک به ۱۵۰ سال پیش تا کنون در ایران شده است. او به عنوان مثال می‌گوید :«اگر همین ده سال اخیراز جنبش سبز تا کنون را بررسی کنیم، می‌بینیم لحظه‌ای نبوده که خواست فردی، اجتماعی و حتی روزمره زنان به قوای برانگیزاننده برای کاربست توانایی‌های یک جنبش تبدیل نشود. این خواست حتی در فضاهای بازدارنده مثل زندان که قاعدتا فضایی ممنوعه برای هرگونه تحرک و خلاقیت است، موجب تحرکات و ابتکارات زیادی شده است.»

او در ادامه به نسرین ستوده اشاره می‌کند و می‌گوید: «مثلأ در زندان دوران احمدی‌نژاد، نسرین ستوده مسئله حجاب اجباری را مطرح می‌کند و از پوشیدن چادر برای رفتن به دادگاه و یا در هنگام ملاقات سرپیچی می‌کند، ممنوع‌الملاقات می‌شود اما برخواست خود پافشاری می‌کند تا اینکه این اجبار در زندان از بین می‌رود. یا نرگس محمدی با نامه‌هایی که از درون زندان خطاب به نهادهای حقوق بشری بین‌المللی می‌نویسد ویا بیانیه‌هایی که زنان اکتیویست زندانی امضا می‌کنند و انتشار می‌دهند حتی در ایجاد شورمندی در فضای بیرون از زندان تاثیرگذار بوده است. یا مثلا بالارفتن دختران انقلاب از پست‌های برق که این مکان ذاتا مکانی ممنوعه برای استفاده افراد است. اما تقابل این ممنوعیت و آن خواست درونی حرکتی را بر اساس خواستن و توانستن شکل می‌دهد. نمونه‌های زیادی در جنبش زنان هست که نشان می‌دهد توانایی زنان و آنچه به عنوان اکتیویسم زنانه شناخته شده حتی در فضاها و مکان‌هایی هم که در ظاهر بازدارنده و محدود کننده است به شکلی مدنی و به دور از خشونت همچنان جاری است و متوقف نمی‌شود.»

چهل سال پس از انقلاب سال ۵۷ بخش بزرگی از جامعه ایران از وضعیت موجود ناراضی است. با این حال حرکت فراگیری برای ایجاد تغییر در جامعه ایران دیده نمی‌شود. برخی معتقدند قیام مردمی مانند انقلاب سال ۵۷ یا تغییر رژیم با دخالت دولت‌های خارجی می‌تواند موجب از هم‌پاشیدن کشور شود. منصوره شجاعی معتقد است نه انقلاب راه‌حل تغییر شرایط کنونی است و نه براندازی با کمک دولت‌های خارجی.

او می‌گوید: «تغییرو تحول‌خواهی همیشه با نوعی تهدید و نگرانی همراه است: تهدید از دست دادن آنچه هست و نگرانی از آنچه نمی‌دانید چیست. این حسی است که عموما در مقطع شکل‌گیری جنبش‌های اجتماعی حاکم است. جنبش‌های اجتماعی در شرایط کنونی ایران دچاراین بحران شده‌اند. زنان از انقلاب فاید‌‌ه‌ای ندید‌ه‌‌اند و اتفاقا بسیار ترس‌زده هم هستند. بنابراین گزینه انقلاب و اصولا تفکر انقلابی در شرایط حاضر گزینه عموم مردم ایران نیست‌، در مقابل این گزینه فورا مسئله براندازی مطرح می‌شود. که به نظرم این دو قطبی کردن و دوگانه دیدن جامعه حاصلی ندارد جز اینکه جامعه را در یک شرایط « لاجرم» و"بدون چاره" از پذیرش این یا آن قرار دهد.»



منصوره شجاعی فعال حقوق زنان و پژوهشگر ساکن هلند است

منصوره شجاعی معتقد است که که می‌توان از تجارب جنبش زنان آموخت و می‌گوید: «آنچه به دست می‌آید راهی است پر فراز ونشیب و مدنی که معطوف به تغییردر نظام فکری جامعه، اصلاح قوانین به سود جامعه، تقویت جامعه مدنی و نهادهای مردمی و معطوف به استفاده از راه حل‌های «بومی/ جهانی» است. تجارب سال‌های اخیر در منطقه به ما می‌گوید که طی این راه در هرج و مرج‌های مرسوم ناشی از براندازی و یا مداخلات نظامی خارجی یا مداخلات بشردوستانه دولت‌های غربی میسر نیست.»

او در گفت‌وگو تأکید می‌کند که در این شرایط جریان غالب جنبش زنان به تحول اجتماعی معتقد است و در پرسش به این پاسخ که جنبش زنان چگونه می‌تواند این تحول را ایجاد کند، می‌گوید: «این جریان که از دوران مشروطه‌خواهی تا انقلاب ۱۳۵۷ و از ابتدای دهه هفتاد شمسی تا کنون بارها و بارها خیز و فرود جنبش های مدنی به ویژه در بیست سال گذشته را تجربه کرده و هربار ققنوس‌وار از خاکستر خود سر بلند کرده و هنوز اما تازه نفس است و یاران جدید و جوانش از درون همین خاکستر سر بلند کرده‌اند. این جریان به راه سومی معتقد است که آن هم یک تحول اجتماعی مستقل برابری‌خواه و در پیوند با مطالبات جنبش‌های عمومی است. این جریان با تقویت نهادهای مدنی و تسخیر سپهر عمومی توان حفظ استقلال خود را خواهد یافت و با رسوا ساختن زدوبندهای سیاسی و منفعت‌جویانه، همراه با جامعه مدنی ایران و خانواده جهانی حقوق بشر دستیابی به دموکراسی را میسر می‌داند.»

منصوره شجاعی فعال حقوق زنان و پژوهشگر ساکن هلند تأکید می‌کند: «راه سوم از نظر من ایستادگی بر سر مطالبات جنبش زنانه‌ای است که می‌تواند با مطالبات عمومی جامعه پیوند بخورد و موجب جنبش و تحول اجتماعی شود. گزینه انقلاب و یا براندازی که در شرایط کنونی از سوی بخشی از مردم ایران طرح می‌شود، حاصلی جز هرج و مرج ندارد . در یک کلام: هرج و مرج دشمن دموکراسی است.»



https://zisteman.blogspot.com/

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر