متن کامل این نامه:
“اینجا ندامتگاه شهر ری معروف به زندان قرچک است. مکانی برای نگهداری جامعه هزار و صد نفری زنانی که یا منتظر حکم دادگاه هستند و یا دوران محکومیت خود را می گذرانند. در اینجا زنانی زیست میکنند که مشمول احکام بیش از بیست سال هستند. با این وجود این مکان تاکنون به طور رسمی به دلیل سیاست های داخلی به ثبت سازمان های بین المللی نرسیده و آمار دقیقی از محبوسین آن ارائه نشده است. بدیهی است در صورت بروز هر حادثه ای، زندانیان از سوی نهادهای بین المللی حمایت نشده و به دست فراموشی سپرده خواهند شد. با توجه به آنکه از دلایل اساسی زندانی کردن متهمین و مجرمین، برقراری امنیت و حفظ نظم و آرامش در جامعه است و زندان نیز مکانی برای اصلاح و تربیت رفتارهای بزهکارانه و قانونگریز است، اما بخاطر بی توجهی مدیران به آسیب پذیری زندانیان بخصوص زنان و عدم اخذ راهکارهایی جهت بهینه سازی و ایجاد روابط سالم و انسانی و تعدیل فشارهای روحی روانی ناشی از سختگیریها در طول مدت دوران حبس به این امر موفق عمل نکرده و زمینه ساز ایجاد پدیده های غیر انسانی و غیر اخلاقی در محیط زندان شده است.
من به عنوان یک شاهد عینی بر آنم تا یکی از معضلات موجود در زندان قرچک را که تاکنون هیچ یک از رسانه های اجتماعی و صاحب نظران آسیب شناسی و روانشناسی بدان نپرداخته و یا کمتر توجه کردهاند به اشتراک بگذارم. به این امید که مورد توجه متخصصین ذیصلاح قرار بگیرد و با بررسی و ارائه راهکارهای مفید مانع از رشد روزافزون آن در زندانها شوند.
«مت» یکی از مواردی است که در زندان با واژه آن آشنا شدم. اما خیلی زود دریافتم که این واژه به همان مفهوم آشنای همجنسگرایی و ایجاد رابطه دو جنس موافق با هم است. با این تفاوت که اغلب زنان متباز قبل از ورود به زندان از ویژگی های کامل و طبیعی زنانه برخوردار بوده و برخی از آنان حتی دارای همسر و فرزند نیز هستند.
زنانی که تا قبل از ورود به زندان حتی در مخیله شان خطور نمیکرد روزی برای پر کردن خلاهای مادی و معنوی خود حاضر به ایجاد رابطه با همجنس خود باشند. بنابراین من بروز این پدیده را ناشی از ساختار فرهنگ نادرست و انحرافی زندان و نیز ضعف مدیریتی آن می دانم. روابطی که گاها خطرات جدی و جبران ناپذیری برای امنیت زنان جوان و دخترانی که از قبول پیشنهاد مت بازان سر باز میزنند به همراه دارد.
در گفتگویی با چند تن از زنانی که تسلیم درخواست دوستی به عنوان دوست دختر و یا همسر از سوی مت بازان شده بودند به این نکته پی بردم که عامل فقر و عدم واریزی جهت دریافت کالا و احتیاجات روزمره از زندان آنان را در تور مت بازان گرفتار کرده است. همان فقر و محرومیتی که در جامعه نا عادل خارج از زندان عامل تنفروشی، سرقت، فروش مواد مخدر، کلاهبرداری با زد و بندهای مالیشان شده بود.
سوال اینجاست. با وجود آنکه این موضوع از کارکنان زندان پوشیده نیست چرا هنوز اقدامی جدی و اساسی در جهت رفع این معضل که اتفاقا سبب ناراحتی بسیاری از زندانیان این زندان است از طریق مشاوره های تخصصی و حمایت های روانشناسی و درمان صورت نگرفته است؟ فراموش نکنیم که با پنهان کردن و نادیده گرفتن یک غده سرطانی هرگز نمیتوان مانع از ریشه دواندن و انتشار آن غده در کل بدن شد.
در پایان لازم میدانم به این نکته اشاره کنم که با طرح این معضل موجود در زندان به هیچ وجه در صدد محکوم کردن آن قشر از افرادی که به دلایل مختلف و متفاوت بودن ترشحات هورمونی دارای تمایلات متفاوت نیز هستند، نیستم
منیره عربشاهی، دوشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۸، زندان قرچک ورامین”.
“اینجا ندامتگاه شهر ری معروف به زندان قرچک است. مکانی برای نگهداری جامعه هزار و صد نفری زنانی که یا منتظر حکم دادگاه هستند و یا دوران محکومیت خود را می گذرانند. در اینجا زنانی زیست میکنند که مشمول احکام بیش از بیست سال هستند. با این وجود این مکان تاکنون به طور رسمی به دلیل سیاست های داخلی به ثبت سازمان های بین المللی نرسیده و آمار دقیقی از محبوسین آن ارائه نشده است. بدیهی است در صورت بروز هر حادثه ای، زندانیان از سوی نهادهای بین المللی حمایت نشده و به دست فراموشی سپرده خواهند شد. با توجه به آنکه از دلایل اساسی زندانی کردن متهمین و مجرمین، برقراری امنیت و حفظ نظم و آرامش در جامعه است و زندان نیز مکانی برای اصلاح و تربیت رفتارهای بزهکارانه و قانونگریز است، اما بخاطر بی توجهی مدیران به آسیب پذیری زندانیان بخصوص زنان و عدم اخذ راهکارهایی جهت بهینه سازی و ایجاد روابط سالم و انسانی و تعدیل فشارهای روحی روانی ناشی از سختگیریها در طول مدت دوران حبس به این امر موفق عمل نکرده و زمینه ساز ایجاد پدیده های غیر انسانی و غیر اخلاقی در محیط زندان شده است.
من به عنوان یک شاهد عینی بر آنم تا یکی از معضلات موجود در زندان قرچک را که تاکنون هیچ یک از رسانه های اجتماعی و صاحب نظران آسیب شناسی و روانشناسی بدان نپرداخته و یا کمتر توجه کردهاند به اشتراک بگذارم. به این امید که مورد توجه متخصصین ذیصلاح قرار بگیرد و با بررسی و ارائه راهکارهای مفید مانع از رشد روزافزون آن در زندانها شوند.
«مت» یکی از مواردی است که در زندان با واژه آن آشنا شدم. اما خیلی زود دریافتم که این واژه به همان مفهوم آشنای همجنسگرایی و ایجاد رابطه دو جنس موافق با هم است. با این تفاوت که اغلب زنان متباز قبل از ورود به زندان از ویژگی های کامل و طبیعی زنانه برخوردار بوده و برخی از آنان حتی دارای همسر و فرزند نیز هستند.
زنانی که تا قبل از ورود به زندان حتی در مخیله شان خطور نمیکرد روزی برای پر کردن خلاهای مادی و معنوی خود حاضر به ایجاد رابطه با همجنس خود باشند. بنابراین من بروز این پدیده را ناشی از ساختار فرهنگ نادرست و انحرافی زندان و نیز ضعف مدیریتی آن می دانم. روابطی که گاها خطرات جدی و جبران ناپذیری برای امنیت زنان جوان و دخترانی که از قبول پیشنهاد مت بازان سر باز میزنند به همراه دارد.
در گفتگویی با چند تن از زنانی که تسلیم درخواست دوستی به عنوان دوست دختر و یا همسر از سوی مت بازان شده بودند به این نکته پی بردم که عامل فقر و عدم واریزی جهت دریافت کالا و احتیاجات روزمره از زندان آنان را در تور مت بازان گرفتار کرده است. همان فقر و محرومیتی که در جامعه نا عادل خارج از زندان عامل تنفروشی، سرقت، فروش مواد مخدر، کلاهبرداری با زد و بندهای مالیشان شده بود.
سوال اینجاست. با وجود آنکه این موضوع از کارکنان زندان پوشیده نیست چرا هنوز اقدامی جدی و اساسی در جهت رفع این معضل که اتفاقا سبب ناراحتی بسیاری از زندانیان این زندان است از طریق مشاوره های تخصصی و حمایت های روانشناسی و درمان صورت نگرفته است؟ فراموش نکنیم که با پنهان کردن و نادیده گرفتن یک غده سرطانی هرگز نمیتوان مانع از ریشه دواندن و انتشار آن غده در کل بدن شد.
در پایان لازم میدانم به این نکته اشاره کنم که با طرح این معضل موجود در زندان به هیچ وجه در صدد محکوم کردن آن قشر از افرادی که به دلایل مختلف و متفاوت بودن ترشحات هورمونی دارای تمایلات متفاوت نیز هستند، نیستم
منیره عربشاهی، دوشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۸، زندان قرچک ورامین”.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر