روز گذشته، حکم اعدام یک زندانی که پیشتر به اتهام “قتل” توسط شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران به اعدام محکوم شده بود، در دیوان عالی کشور تایید شد.
بر اساس این گزارش، عصر چهارم شهریور ماه سال ۹۳ به کلانتری کهریزک خبر رسید یک زن ۲۹ ساله به نام مهری در خانهاش به شدت کتک خورده و بیهوش شده است.
ماموران پلیس به خانه مورد نظر رفتند و با پیکر نیمه جان زن جوان روبه رو شدند. مهری به بیمارستان هفتم تیر منتقل شد اما ساعتی بعد جان سپرد . آثار کبودی و سختگی روی بدن این زن نمایان بود و همسرش به طرز مشکوکی ناپدید شده بود.
برادر مرضیه به پلیس گفت: “خواهرم زن اول احمد بود. آنها ۹ سال قبل با هم ازدواج کردند و حالا صاحب یک دختر ۸ ساله به نام مرجان و یک دختر ۵ ساله به نام مهتاب هستند. مدتی پیش احمد زن دوم گرفت و خواهرم هم از این ماجرا مطلع بود. خواهرم سه روز قبل به خانه پدریام آمده اما به خانه خودش برگشت. ما از او خبری نداشتیم تا اینکه هوو خواهرم به نام فهیمه با من تماس گرفت و گفت حال مهری بد شده است. من خودم را به خانه خواهرم رساندم و با پیکر نیمه جان خواهرم روبه رو شدم. همان موقع با پلیس تماس گرفتم. هوو خواهرم گفت که احمد یک روز قبل هر دو آنها را به شدت کتک زده و خانه را ترک کرده بود”.
به دنبال اظهارات تکان دهنده این مرد پلیس فهیمه را بازداشت کرد. زن جوان گفت: “من و مهری رابطه بدی با هم نداشتیم. در غیاب مهری من به خانه آنها رفته بودم که او یکباره از خانه پدرش بازگشت. برگشت سر زده او موجب عصبانیت احمد شد. احمد میگفت باید مهری با او تماس می گرفته تا خودش دنبال او برود. احمد که عصبانی بود مهری را به شدت کتک زد که او بیهوش شد. من قصد پا در میانی داشتم که او مرا هم کتک زد. من همان موقع به خانه خودم برگشتم. اما چون دیگر خبری از شوهرم نداشتم ظهر روز بعد به خانه مهری رفتم. مرجان مقابل در آمد و گفت حال مادرش بد است. وقتی به داخل خانه رفتم متوجه شدم مهری همچنان بیهوش است. همان موقع با برادر مهری تماس گرفتم”.
با اظهارات زن جوان تلاش برای ردیابی متهم آغاز اما وی به مکان نامعلومی گریخته بود. در حالی که یک ماه از این ماجرا گذشته بود روشن شد احمد و فهیمه در خانه خواهر فهیمه زندگی پنهانی در پیش گرفتهاند. به این ترتیب احمد بازداشت شد و ادعا کرد در مرگ همسرش دستی نداشته است.
وی گفت: “مدتی بود همسرم با یک افسر پلیس در کلانتری در ارتباط بود. به همین خاطر آخرین بار با او درگیر شدم و با چوب به پایش زدم و همان موقع خانه را ترک کردم”.
دختر ۸ ساله قربانی نیز گفت: “وقتی فهیمه مقابل در خانه مان آمد پدرم به پشت بام رفته بود. او وقتی فهمید حال مادرم بد است از راه پشت بام فرار کرد”.
اظهارات این دختربچه و نظریه پزشکی قانونی که علت مرگ را ضربه جسم سخت به سر و خفگی اعلام کرده بود موجب شد برای احمد کیفرخواست صادر شود.
در این بین احمد از افسر پلیس به دادگاه نظامی شکایت کرد و مدعی شد افسر پلیس در مرگ همسرش دست داشته است. احمد گفت: “بعد از فوت همسرم وقتی ماموران به خانهام آمدند زیر بالشت همسرم با یک نامه روبه رو شدند. مهری در آن نامه نوشته بود که هرگز با افسر پلیس در ارتباط نبوده است. این موضوع نشان میدهد من در مرگ همسرم دستی نداشتم و او در غیاب من کشته شده است. من برای خرید گوسفند از خانه خارج شده بودم که مهری کشته شد”.
با این شکایت افسر پلیس تحت بازجویی قرار گرفت. وی گفت: “مهری و همسرش با هم اختلاف داشتند. به همین خاطر این زن شکایتی علیه همسرش تنظیم کرده بود و من مامور رسیدگی به پرونده آنها بودم. من هرگز با مهری ارتباطی نداشتم”.
در حالی که احمد همچنان منکر دست داشتن در همسرکشی بود پدر مهری برای وی درخواست اعدام را مطرح کرد. دختر بزرگ قربانی اعلام گذشت کرد و معاون اول قوه قضاییه نیز از طرف دختر خردسال مقتول درخواست دیه را مطرح کرد. استعلام دوباره از پزشکی قانونی درباره علت تامه مرگ تحقیقات را وارد مرحله تازهای کرد و روشن شد زن جوان به خاطر وجود مرفین در خونش جان سپرده است.
با افشای این ماجرا پلیس بار دیگر به تحقیق از فهیمه پرداخت اما این زن ادعا کرد از این ماجرا مطلع نیست. وی درباره آثار سوختگی روی بدن هوویش نیز گفت: “احتمالا شوهرم بدن زن اولش را با سم کشاورزی سوزانده است”.
با تکمیل تحقیقات احمد که با قرار وثیقه آزاد بود در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی اصغر عبداللهی و با حضور یک مستشار پای میز محاکمه ایستاد.
در آن جلسه پدر قربانی به صدور حکم اعدام برای دامادش اصرار کرد اما دختر بزرگ احمد گفت از اعدام پدرش صرف نظر میکند.
سپس احمد گفت: “من فقط با چوب چند ضربه به پای همسرم زدم. ضربهها کشنده نبود و نمیدانم چه کسی به همسرم مرفین داده است”.
سپس وکیل وی به دفاع پرداخت و گفت: “پزشکی قانونی در گزارش نهایی علت مرگ را وجود مرفین در خون قربانی اعلام کرده است. این زن قبلا سابقه افسردگی و خودکشی داشته و به نظر میآید قتل صورت نگرفته و وی خودکشی کرده است. از این رو تقاضا دارم تا موکلم با برگزاری مراسم قسامه از اتهام قتل تبرئه شود”.
در پایان جلسه هیات قضایی وارد شور شد و با توجه به نظر دوباره کارشناسان پزشکی قانونی که علت فوت را ضربه به جمجمه و خفگی اعلام کرده بودند احمد را به اعدام محکوم کرد. این رای روز گذشته در دیوان عالی کشور مهر تایید خورد و قطعی شد.
بر اساس این گزارش، عصر چهارم شهریور ماه سال ۹۳ به کلانتری کهریزک خبر رسید یک زن ۲۹ ساله به نام مهری در خانهاش به شدت کتک خورده و بیهوش شده است.
https://agahi1.wordpress.com/2019/07/07/تایید-حکم-اعدام-یک-زندانی-در-دیوان-عالی/#more-488 Niloufar Imaninam نیلوفر ایمانیان |
برادر مرضیه به پلیس گفت: “خواهرم زن اول احمد بود. آنها ۹ سال قبل با هم ازدواج کردند و حالا صاحب یک دختر ۸ ساله به نام مرجان و یک دختر ۵ ساله به نام مهتاب هستند. مدتی پیش احمد زن دوم گرفت و خواهرم هم از این ماجرا مطلع بود. خواهرم سه روز قبل به خانه پدریام آمده اما به خانه خودش برگشت. ما از او خبری نداشتیم تا اینکه هوو خواهرم به نام فهیمه با من تماس گرفت و گفت حال مهری بد شده است. من خودم را به خانه خواهرم رساندم و با پیکر نیمه جان خواهرم روبه رو شدم. همان موقع با پلیس تماس گرفتم. هوو خواهرم گفت که احمد یک روز قبل هر دو آنها را به شدت کتک زده و خانه را ترک کرده بود”.
به دنبال اظهارات تکان دهنده این مرد پلیس فهیمه را بازداشت کرد. زن جوان گفت: “من و مهری رابطه بدی با هم نداشتیم. در غیاب مهری من به خانه آنها رفته بودم که او یکباره از خانه پدرش بازگشت. برگشت سر زده او موجب عصبانیت احمد شد. احمد میگفت باید مهری با او تماس می گرفته تا خودش دنبال او برود. احمد که عصبانی بود مهری را به شدت کتک زد که او بیهوش شد. من قصد پا در میانی داشتم که او مرا هم کتک زد. من همان موقع به خانه خودم برگشتم. اما چون دیگر خبری از شوهرم نداشتم ظهر روز بعد به خانه مهری رفتم. مرجان مقابل در آمد و گفت حال مادرش بد است. وقتی به داخل خانه رفتم متوجه شدم مهری همچنان بیهوش است. همان موقع با برادر مهری تماس گرفتم”.
با اظهارات زن جوان تلاش برای ردیابی متهم آغاز اما وی به مکان نامعلومی گریخته بود. در حالی که یک ماه از این ماجرا گذشته بود روشن شد احمد و فهیمه در خانه خواهر فهیمه زندگی پنهانی در پیش گرفتهاند. به این ترتیب احمد بازداشت شد و ادعا کرد در مرگ همسرش دستی نداشته است.
وی گفت: “مدتی بود همسرم با یک افسر پلیس در کلانتری در ارتباط بود. به همین خاطر آخرین بار با او درگیر شدم و با چوب به پایش زدم و همان موقع خانه را ترک کردم”.
دختر ۸ ساله قربانی نیز گفت: “وقتی فهیمه مقابل در خانه مان آمد پدرم به پشت بام رفته بود. او وقتی فهمید حال مادرم بد است از راه پشت بام فرار کرد”.
اظهارات این دختربچه و نظریه پزشکی قانونی که علت مرگ را ضربه جسم سخت به سر و خفگی اعلام کرده بود موجب شد برای احمد کیفرخواست صادر شود.
در این بین احمد از افسر پلیس به دادگاه نظامی شکایت کرد و مدعی شد افسر پلیس در مرگ همسرش دست داشته است. احمد گفت: “بعد از فوت همسرم وقتی ماموران به خانهام آمدند زیر بالشت همسرم با یک نامه روبه رو شدند. مهری در آن نامه نوشته بود که هرگز با افسر پلیس در ارتباط نبوده است. این موضوع نشان میدهد من در مرگ همسرم دستی نداشتم و او در غیاب من کشته شده است. من برای خرید گوسفند از خانه خارج شده بودم که مهری کشته شد”.
با این شکایت افسر پلیس تحت بازجویی قرار گرفت. وی گفت: “مهری و همسرش با هم اختلاف داشتند. به همین خاطر این زن شکایتی علیه همسرش تنظیم کرده بود و من مامور رسیدگی به پرونده آنها بودم. من هرگز با مهری ارتباطی نداشتم”.
در حالی که احمد همچنان منکر دست داشتن در همسرکشی بود پدر مهری برای وی درخواست اعدام را مطرح کرد. دختر بزرگ قربانی اعلام گذشت کرد و معاون اول قوه قضاییه نیز از طرف دختر خردسال مقتول درخواست دیه را مطرح کرد. استعلام دوباره از پزشکی قانونی درباره علت تامه مرگ تحقیقات را وارد مرحله تازهای کرد و روشن شد زن جوان به خاطر وجود مرفین در خونش جان سپرده است.
با افشای این ماجرا پلیس بار دیگر به تحقیق از فهیمه پرداخت اما این زن ادعا کرد از این ماجرا مطلع نیست. وی درباره آثار سوختگی روی بدن هوویش نیز گفت: “احتمالا شوهرم بدن زن اولش را با سم کشاورزی سوزانده است”.
با تکمیل تحقیقات احمد که با قرار وثیقه آزاد بود در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی اصغر عبداللهی و با حضور یک مستشار پای میز محاکمه ایستاد.
در آن جلسه پدر قربانی به صدور حکم اعدام برای دامادش اصرار کرد اما دختر بزرگ احمد گفت از اعدام پدرش صرف نظر میکند.
سپس احمد گفت: “من فقط با چوب چند ضربه به پای همسرم زدم. ضربهها کشنده نبود و نمیدانم چه کسی به همسرم مرفین داده است”.
سپس وکیل وی به دفاع پرداخت و گفت: “پزشکی قانونی در گزارش نهایی علت مرگ را وجود مرفین در خون قربانی اعلام کرده است. این زن قبلا سابقه افسردگی و خودکشی داشته و به نظر میآید قتل صورت نگرفته و وی خودکشی کرده است. از این رو تقاضا دارم تا موکلم با برگزاری مراسم قسامه از اتهام قتل تبرئه شود”.
در پایان جلسه هیات قضایی وارد شور شد و با توجه به نظر دوباره کارشناسان پزشکی قانونی که علت فوت را ضربه به جمجمه و خفگی اعلام کرده بودند احمد را به اعدام محکوم کرد. این رای روز گذشته در دیوان عالی کشور مهر تایید خورد و قطعی شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر