سوء استفاده سیاسی جمهوری اسلامی از جامعه ارامنه ایران،ایران با برگزاری نشستها و متینگهای مشترک تحت عنوان گفتگوهای اسلامی و مسیحی وانمود میکند که وضعیت مسیحیان در جمهوری اسلامی روبهراه است. با تصویب مجلس فعالیت مدارس اقلیتهای دینی محدودتر شد،مجلس ایران در اصلاحیههای جدید برای قانون تأسیس و اداره مدارس و مراکز آموزشی و پرورشی غیردولتی محدودیتهای تازهای را برای اقلیتهای دینی وضع کرده است.
انقلاب اسلامی در ایران بر حوزههای مخلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، اجتماعی سایه افکند، که در این میان جامعه ی مسیحیان نیز از گزند آسیبهای آن در امان نماندند.
سی و هشتمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی مقارن با نخستین روزهای ریاست جمهوری «دونالد ترامپ» چهل و پنجمین رئیس جمهور آمریکا شد. فرامین ضدمهاجرتی ترامپ هرچند موقت در زندگی شهروندان ایران تاثیر منفی گذاشت که مسیحیان ایرانی نیز از این قاعده مستثنی نبودند.
این قوانین هم روند پناهجویی نوکیشان مسیحی ایرانی را از طریق کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان با مشکل روبه رو کرد و هم برنامه «لوتنبرگ» برای اقلیتهای مذهبی ایرانی را متوقف نمود. طرحی که طبق آن اقلیتهای بهایی، زرتشتی و مسیحی ار طریق کمک سازمانهای مهاجرتی مثل «هایاس» با پرداخت سههزاردلار به ازای هرنفر و یکسال انتظار از طریق اتریش به آمریکا مهاجرت میکردند.
ارامنه یکی از بزرگترین جوامع غیر مسلمان در ایران می باشند. از جمعیت ارامنه ایران آمار دقیقی در دست نیست، اما طبق سرشماری در سال ١٣۴۵ جمعیت کل مسیحیان ایران ١۴٩هزارنفر بود، اما در سال ۱۳۸۵ (چهل سال بعد) با وجود افزایش بیش از دوبرابری جمعیت ایران تعداد مسیحیان به ١٠٩هزار نفر کاهش پیدا کرده بود.
طبق گفته ارامنهی نزدیک به حکومت از جمله «کارن خانلری» نماینده ارامنه تهران و شمال در مجلس در حال حاضر تعداد جمعیت ارمنیهای ایران روند نزولی به خود گرفته و در حال حاضر این جامعه حدود ۶۰ تا ۷۰ هزار نفر جمعیت دارند که اکثر آنها در تهران، اصفهان و تبریز و رشت ساکن هستند. حتی برخی منابع غیررسمی تخمین میزنند که این تعداد به کمتر از ۴۰ هزار نفر هم رسیده است.
از همان نخستین روزهای انقلاب مشخص بود که ایران پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی جای خوبی برای اقلیتهای مذهبی نخواهد بود، نخستین آثار انقلاب اسلامی اجباری شدن حجاب بود که پیر و جوان و مسلمان و غیرمسلمان به اجبار مشمول آن شدند.
انقلاب اسلامی تر و خشک را با هم سوزاند و هست و نیست بسیاری را یکی کرد، سینماها و کابارهها و میخانهها و هتلهایی که تعطیل یا به آتش کشیده شدند تا اسلام تقویت شود تا به خیال انقلابیون، فساد رخت بربندد، ایران اسلامی شود و دیو چو بیرون رود… اما نتیجه آن همه اسلامگرایی افراطی چیزی جز فقر و فساد، اختلاس و طلاق، بیکاری و اعتیاد… نبود.
در این بین فشارهای زیادی نیز متوجه جامعهی اقلیتهای مذهبی ایران شد چون آنها را حتی در خلوت خودشان هم از آئین های پرستشی و رعایت آداب و رسوم شان محدود میکرد. ساخته نشدن حتی یک کلیسا در طول حیات جمهوری اسلامی خود دال بر وضعیت موجود است.
سرکوب اعتقادات و استیلای نظام آموزشی
حکومت با آغاز قتلهای زنجیری که روشنفکران، دگراندیشان و منتقدین سیاسی و عقیدتی را سرکوب و قتلعام میکرد مسیحیان و کشیشان را هم از دم تیغ گذراند. بسیاری از هنرمندان ارمنی که ستارگان موسیقی، فیلم و نوازندگی و خوانندگی بودند مشاغل و اصناف خود را در نتیجه فشارهای حکومت و تفتیش در زندگی شخصیشان از دست دادند.
جمهوری اسلامی حتی نظام آموزشی ارامنه و مسیحیان را هم در سیطره خود گرفت. کاهش تعداد دانشآموزان مدارس ارمنی از ١٠هزار نفر به سههزار نفر و تعطیلی بعضی مدرسهها و ادغام بعضی دیگر، خبر از میزان بالای مهاجرتها میداد.
امروز جمهوری اسلامی حتی در انتخاب مدیران و معاونان مدارس ارمنی هم دخالت میکند و کتب آموزشی و تربیتی و تعلیمی آنها هم رصد میکند.
هزاران نفر از ارامنهی ایران عطای زندگی در سرزمینشان را به لقایش بخشیدند و کوله بار سفر جمع کردند و راهی غربت شدند.
نابودی ورزش ارامنه
از آثار مخرب نظام اسلامی بر جامعهی ارامنه گرفتن شور و نشاط از آنها بود. ممنوعیت زنان ایران در انجام بسیاری از ورزشها فرصت رشد و شکوفایی را از زنان ارامنی ایران گرفت.
بسیاری از فعالیتهای باشگاه بزرگ آرارات تهران که تیم فوتبال آن در دهه ۶۰ خورشیدی پس از پرسپولیس و استقلال سومین تیم پرطرفدار فوتبال پایتخت بود منحل شد. تیمهای دیگر آرارات در بخش مردان و زنان از تنیس و ژیمناستیک و شنا و واترپلو که پیش از انقلاب فعال بود نابود شدند و به تدریج رشتههایی چون والیبال و بسکتبال و هندبال هم به فراموشی سپرده شدند. تا جایی که تیم آرارات سقوط کرد و تازه در یکی دو سال گذشته با همت چند بازیکن قدیمی فوتبال از جمله ادمونک بزیک، ادموند اختر و فردملکیان بار دیگر کمرمق کارش را آغاز کرده است.
انقلاب اسلامی در ایران بر حوزههای مخلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، اجتماعی سایه افکند، که در این میان جامعه ی مسیحیان نیز از گزند آسیبهای آن در امان نماندند.
سی و هشتمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی مقارن با نخستین روزهای ریاست جمهوری «دونالد ترامپ» چهل و پنجمین رئیس جمهور آمریکا شد. فرامین ضدمهاجرتی ترامپ هرچند موقت در زندگی شهروندان ایران تاثیر منفی گذاشت که مسیحیان ایرانی نیز از این قاعده مستثنی نبودند.
این قوانین هم روند پناهجویی نوکیشان مسیحی ایرانی را از طریق کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان با مشکل روبه رو کرد و هم برنامه «لوتنبرگ» برای اقلیتهای مذهبی ایرانی را متوقف نمود. طرحی که طبق آن اقلیتهای بهایی، زرتشتی و مسیحی ار طریق کمک سازمانهای مهاجرتی مثل «هایاس» با پرداخت سههزاردلار به ازای هرنفر و یکسال انتظار از طریق اتریش به آمریکا مهاجرت میکردند.
ارامنه یکی از بزرگترین جوامع غیر مسلمان در ایران می باشند. از جمعیت ارامنه ایران آمار دقیقی در دست نیست، اما طبق سرشماری در سال ١٣۴۵ جمعیت کل مسیحیان ایران ١۴٩هزارنفر بود، اما در سال ۱۳۸۵ (چهل سال بعد) با وجود افزایش بیش از دوبرابری جمعیت ایران تعداد مسیحیان به ١٠٩هزار نفر کاهش پیدا کرده بود.
طبق گفته ارامنهی نزدیک به حکومت از جمله «کارن خانلری» نماینده ارامنه تهران و شمال در مجلس در حال حاضر تعداد جمعیت ارمنیهای ایران روند نزولی به خود گرفته و در حال حاضر این جامعه حدود ۶۰ تا ۷۰ هزار نفر جمعیت دارند که اکثر آنها در تهران، اصفهان و تبریز و رشت ساکن هستند. حتی برخی منابع غیررسمی تخمین میزنند که این تعداد به کمتر از ۴۰ هزار نفر هم رسیده است.
از همان نخستین روزهای انقلاب مشخص بود که ایران پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی جای خوبی برای اقلیتهای مذهبی نخواهد بود، نخستین آثار انقلاب اسلامی اجباری شدن حجاب بود که پیر و جوان و مسلمان و غیرمسلمان به اجبار مشمول آن شدند.
انقلاب اسلامی تر و خشک را با هم سوزاند و هست و نیست بسیاری را یکی کرد، سینماها و کابارهها و میخانهها و هتلهایی که تعطیل یا به آتش کشیده شدند تا اسلام تقویت شود تا به خیال انقلابیون، فساد رخت بربندد، ایران اسلامی شود و دیو چو بیرون رود… اما نتیجه آن همه اسلامگرایی افراطی چیزی جز فقر و فساد، اختلاس و طلاق، بیکاری و اعتیاد… نبود.
در این بین فشارهای زیادی نیز متوجه جامعهی اقلیتهای مذهبی ایران شد چون آنها را حتی در خلوت خودشان هم از آئین های پرستشی و رعایت آداب و رسوم شان محدود میکرد. ساخته نشدن حتی یک کلیسا در طول حیات جمهوری اسلامی خود دال بر وضعیت موجود است.
سرکوب اعتقادات و استیلای نظام آموزشی
حکومت با آغاز قتلهای زنجیری که روشنفکران، دگراندیشان و منتقدین سیاسی و عقیدتی را سرکوب و قتلعام میکرد مسیحیان و کشیشان را هم از دم تیغ گذراند. بسیاری از هنرمندان ارمنی که ستارگان موسیقی، فیلم و نوازندگی و خوانندگی بودند مشاغل و اصناف خود را در نتیجه فشارهای حکومت و تفتیش در زندگی شخصیشان از دست دادند.
جمهوری اسلامی حتی نظام آموزشی ارامنه و مسیحیان را هم در سیطره خود گرفت. کاهش تعداد دانشآموزان مدارس ارمنی از ١٠هزار نفر به سههزار نفر و تعطیلی بعضی مدرسهها و ادغام بعضی دیگر، خبر از میزان بالای مهاجرتها میداد.
امروز جمهوری اسلامی حتی در انتخاب مدیران و معاونان مدارس ارمنی هم دخالت میکند و کتب آموزشی و تربیتی و تعلیمی آنها هم رصد میکند.
هزاران نفر از ارامنهی ایران عطای زندگی در سرزمینشان را به لقایش بخشیدند و کوله بار سفر جمع کردند و راهی غربت شدند.
نابودی ورزش ارامنه
از آثار مخرب نظام اسلامی بر جامعهی ارامنه گرفتن شور و نشاط از آنها بود. ممنوعیت زنان ایران در انجام بسیاری از ورزشها فرصت رشد و شکوفایی را از زنان ارامنی ایران گرفت.
بسیاری از فعالیتهای باشگاه بزرگ آرارات تهران که تیم فوتبال آن در دهه ۶۰ خورشیدی پس از پرسپولیس و استقلال سومین تیم پرطرفدار فوتبال پایتخت بود منحل شد. تیمهای دیگر آرارات در بخش مردان و زنان از تنیس و ژیمناستیک و شنا و واترپلو که پیش از انقلاب فعال بود نابود شدند و به تدریج رشتههایی چون والیبال و بسکتبال و هندبال هم به فراموشی سپرده شدند. تا جایی که تیم آرارات سقوط کرد و تازه در یکی دو سال گذشته با همت چند بازیکن قدیمی فوتبال از جمله ادمونک بزیک، ادموند اختر و فردملکیان بار دیگر کمرمق کارش را آغاز کرده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر