هفت سخن عیسی مسیح بر روی صلیب

 اصولا» آخرین سخنان هر انسان ؛ همه ی نصیحت ها و وصایای او است . شخصی که در بستر مرگ است در آخرین دقایق همه ی حرفهای مهمش را به خانواده و اطرافیان می گوید .
عیسی مسیح هم از این قاعده مثتثنی نیست اما چیزی که در مورد او متفاوت است این است که او در بستر مرگ نبود ؛ بر روی صلیب بود ؛نه وقت کافی داشت برای گفتن این وصایا و نه کسانی برای ثبت این وصایا .

مرگ عیسی مسیح تنها یک واقعه ی دراماتیک زیبا و تاثیرگذار نیست ؛ با توجه به وضعیت عیسی مسیح ؛ درد و رنج جسمانی ناشی از کتک خوردن ؛ سوراخ شدن دست و پا؛ خونریزی شدید ؛ تاج خار ؛ تشنگی شدید ؛ … و با توجه به دردهای عمیق تر و شدیدتر روحانی او ؛ اهمیت این سخنان بیشتر می شود.

از طرفی آخرین سخنان هر فردی نشان دهنده ی شخصیت فرد است . انسانها در لحظات واپسین نه چیزی برای پنهان کردن دارند ونه چیزی برای از دست دادن و این دلیلی است محکم برای راستین و حقیقی بودن واپسین سخنان و از دل برآمدن انان .

پس عیسی مسیح بر روی صلیب دردها و الویت های خود را در قالب 7 سخن به ما بازگو می کند.

برروی صلیب » پایان نبوت های کتاب مقدس » در مورد آمدن » ماشیح » یا همان مسیح مولود جامه ی عمل می پوشد و تمامی نبوت های عهد عتیق اثبات می گردد.

» تمام شد « عیسی مسیح بر روی صلیب بسیار جامع و عمیق است :
» همه ی پیشگویی ها « در مورد آمدن عیسی مسیح تمام شد.
» سر اراده ی خداوند» تمام شد.
» کار خداوند « تمام شد.

رازی که خداوند در عهد عتیق در دل خود نگهداشته بود آشکارگشت ؛ کلمه جسم پوشید و درمیان ما ساکن شد و اراده ی خدادر زندگی عیسی مسیح کامل گردید.

پیشگویی ها ؛ اراده و کار خدا در این سخنان و مصلوب شدن عیسی مسیح به پایان رسید او به ما یاد داد چگونه دعا زندگی کنیم ؛ چگونه دعا کنیم ؛ چگونه خدمت کنیم و چگونه بمیریم . صلیب عیسی مسیح بسیار زیبا چگونه مردن را به ما آموخت .

اگر قرار است بمیریم ؛ چگونه بمیریم که جلال خدا ؛ اراده ی خدا و کار او در زندگی ما ؛ در مرگمان دیده شود.

سخنان عیسی مسیح بر روی صلیب دارای 2 بخش است :

بخش اول : سخنان او در روشنایی روز ؛ که جنبه ی افقی داشت و مخاطب این سخنان مردم بودند.

بخش دوم : سخنان او در تاریکی ؛ که جنبه ی عمودی داشت و مخاطب خدای پدر بود.

( 2 بخش عمو.دی و افقی صلیب هم نشانگر این دو جنبه ی ارتباطی می باشد. )



اولین سخن : (لوقا 23 : 26 تا 34 ) ای پدر اینها را ببخش زیرا که نمی دانند چه می کنند.



مرگ بر روی صلیب مرگ دردناکی است . سنکا نویسنده معروف یونانی که تجربه ی دیدن مصلوب شدن را در عصر خود داشت می گوید : مصلوبان از فرط درد و رنج به دشنامگویی به زمین و زمان و روز نحس تولدشان و…. روی می آوردند . پس سربازان پای صلیب عیسی منتظر چنین عکس العملی از عیسی مسیح بودند؛ چنان که 2 دزدی که در 2 طرف او مصلوب شده بودند همین عکس العمل را داشتند و مشغول دشنامگویی بودن. این عکس العملی طبیعی و انسانی است بر روی صلیب .

او جسمی انسانی داشت ؛ مملو از درد و رنج بود . اما این درد و رنج عظیم باعث نگردید دهان بگشاید و سخنانی برخلاف تعالیم و سخنان قبلی خود بگوید. او که گفته بود “ دشمنان خود را محبت کنید” ؛ اویی که گفته بود » اگر به یک طرف صورتتان سیلی زدد؛ طرف دیگر را هم برگردانید. « این بخشش را در عمل و زیر دردها و آلام شدید به زیبایی به تصویر کشید.

» پدر اینها را ببخش « . چه کسانی را ببخشد ؟ سربازان ؛ یافای کاهن ( با شاهدان دروغینش ) پیلاطس (مردی که قدرت آزاد ساختن او را داشت اما بخاطر سیاست سازش کرد و او را مصلوب ساخت ) ….

او دشمنانش را بخشید همانگونه که موعظه کرده بود . او بی قید و شرط بخشید ؛ او کسانی را بخشید که عمدی و با برنامه ریزی و دسیسه چینی اورا مصلوب کردند ؛ گناهی عمدی و ناآگاهی عظیم در مورد عواقب این گناه عظیم .

اگر او می تواند ببخشد ؛ ما هم می توانیم ؛ بخشیدن آسان نیست و آسان نخواهد بود اما با دعا و با فیض و قدرت خداوند امکان پذیر است . از خدا بخواهیم که به ما توان و قدرت بخشیدن دهد.

او بخشید و بسیاری بخشیدن را از او آموختند ؛ از جمله استفان ( اولین شهید مسیحیت ) که به زیبایی این بخشش را آموخت . او خواهان بخشش برای » سنگسارکنندگان » و عاملان مرگ دردناکش شد.

این نمونه ای است از قدرتی که عیسی مسیح به ما می دهد برای انجام تعلیماتش .



کلام دوم ( لوقا 23 : 39تا 43 ) : هر آینه به تو می گویم امروز با من در فردوس خواهی بود.



این نمونه ای است از روز داوری . قاضی در میانه ی میدان ( عیسی مسیح )؛ نجات یافتگان در یک طرف و گمشدگان در طرفی دیگر .

آن دو دزد در ابتدای مصلوب شدن هر دو دشنام گو بودند اما برای یکی از آنان اتفاقی افتاد که باعث تحول او گردید . این اتفاق می تواند شنیدن سخن نخست عیسی مسیح باشد » ای پدر اینان را ببخش » شنیدن این سخن می توانست یکی از بزرگترین شوکهای زندگی آن مرد باشد . چگونه انسانی می تواند دراوج رنج ؛ درد ؛ بی گناهی … و بیعدالتی دشمنانش چنین سلیم و بخشنده باشد.

آن دزد دعای شفاعت و نجات می کند . مردی در حال موت از مردی دیگر که در شرف مرگ است تقاضای کمک می کند . مردی تهی و فقیر از مرد فقیر دیگری درخواست کمک و پادشاهی می کند. درک این مرد اعجاب انگیز است ؛ نویسنده ای می گوید : او دزدی بود که در واپسین دقایق و در جوار دروازه های مرگ و نیستی ؛ حیات جاودان را دزدید.

اولین نجات یافته ی کلیسا و عهد جدید یک دزد است و این یکی از شاهکارهای کلام خداست . این نجات یافته ؛ کاهنی فریسی و یکی از رهبران مذهبی نیست یک دزد فقیر و بیکس است ؛ او اولین همراه عیسی مسیح در فردوس است . او یکبار کوبید ؛ یکبار خواست ؛ یکبار جرات کرد ؛ همه چیز را زیر پا گذاشت و همه چیز را بدست آورد.



سخن سوم ( یوحنا 19 : 25 تا 27 ) : ای زن اینک پسر تو و ای مرد اینک مادر تو



عیسی مسیح با این سخن اتصال خود را با یهودیت ؛ شریعت … قطع کرد بعد از صلیب او نه یهودی بود و نه در شریعت یهود بود . او یهودی دفن شد اما انسانی بدون هویت نژادی ؛ فرهنگی ؛ مذهبی از دنیای مردگان برخواست . او مسیح عیسی خداونداست .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر