دعای نجات

می‌توانید با یک دعای ساده و صمیمی که از روی ایمان باشد، اینطور با خدا صحبت کنید: ای خدای پاک و مقدس، من می‌دانم که بر طبق کلام تو، کتاب مقدس، گناهکار و از جلال تو محروم هستم. من قبول دارم که عیسی مسیح خداوند، بخاطر گناهان من، به صلیب کشیده شد و جانش را برای پرداخت جریمه گناهان من داد.
قبول دارم که او سومین روزبعد از مرگ دوباره زنده شد و زنده است. پدر آسمانی، از تو خواهش می‌کنم گناهان مرا بیامرز و پاک کن و به من حیاتی جدید و ابدی در خودت ببخش. به اسم عیسی مسیح دعا می‌کنم،پس این لحظه ، با ایمان قلبی اعتراف میکنم که عیسی مسیح را به عنوان منجی ، پادشاه و خداوند زندگیم می‌‌پذیرم و به واسطهٔ این اعتراف، مقام فرزندی و وراثت خداوند فیض را دریافت میکنم. آمین.

دعوت عیسی مسیح

داستان محبت خدا برای شما در انجیل (خبر خوش) عیسی مسیح نوشته شده است.
چیست چاره زندگی؟
در کتاب مقدس آمده است: «همه گناه کرده اند و هیچکس به آن کمال مطلوب و پر جلالی که خدا انتظار دارد، نرسیده است.» و طبق کلام خدا تمام مشکلات در نتیجه نافرمانی مردم از احکام خدا میباشد. نااطاعتی از قوانین خدا بدون جریمه نیست. و این جریمه مرگ روحانیتا ابدالاباد و جدائی از حضور و محبت خدا میباشد.مسیح تنها چاره گناه میباشد.
در انجیل نوشته شده است که: » ما به واسطۀ خون وی (عیسی مسیح) رهایی یافته‌ایم، که این همان آمرزش گناهان است.»

کتاب مقدس چنین میگوید: «ولی اگر به گناهان خود اعتراف کنیم، او که امین و عادل است، گناهان ما را می‌آمرزد و از هر نادرستی پاکمان می‌سازد.»

آیا امروز تقصیر گناه وجدان شما را رنج میدهد؟ آیا شما حس میکنید که با خداوند همراه نیستید؟ آیا نافرمانی احکام خداوند باعث محکومیت شما گردیده است؟

پس قلب خود را باز کرده اجازه بدهید که مسیح وارد زندگی شما بشود. «زیرا خدا جهان را آنقدر محبت کرد که پسر یگانۀ خود را داد تا هر ‌که به او ایمان آورد هلاک نگردد، بلکه حیات جاودان یابد.»

وقتی که تنها و افسرده زیر بار سنگین خم شدید مسیح چاره زندگی است. ریشه همه مشکلات ما گناه است. ولی مسیح چاره گناه است. مسیح راه حل زندگی است. اگر زندگی خود را به مسیح بسپارید وعده خداوند اینست: که گناهان شما را بخشیده زندگی تازه عطا میکند. آیا مایل هستید زندگی خود را به مسیح بسپارید؟ همین الان و هر جا که هستید میتوانید زندگی خود را به مسیح زنده سپرده، بار سنگین گناه را از دوش خود سبک کنید.
خدا شما را دوست دارد
در انجیل عیسی مسیح آمده است که: «زیرا خدا مردم جهان را آنقدر محبت کرد که عیسی مسیح پسر یگانۀ خود را داد تا هر‌که به او ایمانآوَرَد هلاک نگردد، بلکه حیات جاویدان یابد.» خدا شما را دوست دارد و میخواهد شما را برکت بدهد و به شما زندگی وافر عطا نماید. عیسی مسیح چنین گفته است: «من آمده‌ام تا ایشان حیات داشته باشند و از آن به‌فراوانی بهره‌مند شوند.» خدا میخواهد که شما در این دنیا زندگیوافر داشته باشید و در آن دنیا از حیات ابدی بهرمند گردید.
ولی مشکلی هست چون ما گناه آلود هستیم
در کتاب مقدس آمده است: «زیرا همه گناه کردند و هیچکس به آن کمال مطلوب و پر جلالی که خدا انتظار دارد، نرسیده است.» با وجود اینکه فرق خوب و بد را میدانیم، باز هم خطا کاری میکنیم. چون خدا قدوس است برای همین هم از خدا حس بیگانگی میکنیم.
گناه بدون جریمه نیست
طبق کتاب مقدس: «مزد گناه مرگ (روحانی) است.» نا اطاعتی از قوانین خدا بدون جریمه نیست و این جریمه مرگ روحانی تا ابدالآباد و جدائی از حضور و محبت خدا میباشد.
مسیح جرم مجازاتهای شما را پرداخته است
در کتاب مقدس آمده است: «خدا محبت خود را به ما اینگونه ثابت کرد که وقتی ما هنوز گناهکار بودیم، مسیح در راه ما مرد. پس چقدر بیشتر، اکنون که توسط خون او پارسا شمرده شده‌ایم، به‌واسطۀ او از غضب نجات خواهیم یافت. ما به واسطۀ خون وی رهایی یافته‌ایم، که این همان آمرزش گناهان است.» با اینکه خود بی گناه بود، مسیح بر روی صلیب جرم مجازات همه گناهان شما را پرداخته است. شاید فکر میکنید که خدا زمانی شما را دوست خواهد داشت که کارهای ثواب انجام بدهید. ولی کتاب مقدس میگوید عیسی مسیح آنقدر شما را دوست داشت که حتی زمانی که از وی سرکشی میکردید برای شما مرد.
رستگاری یک هدیه رایگان است
در کتاب مقدس در این باره چنین نوشته شده است: «به فیض و از راه ایمان نجات یافته‌اید – و این از خودتان نیست، بلکه عطای خداست – و نه از اعمال، تا هیچ‌ کس نتواند به خود ببالد.» معنی فیض لطف و محبتی است که بستگی به لیاقت فرد ندارد. یعنی خدا به شما هدیه ای پیشکش میکند که قادر به کسب نیستید. بخش گناهان و حیات جاودان هدیه ای است رایگان هستند. شما لازم نیست (و نا قادر هستید) این هدیه را کسب کنید. فقط لازم است که با شادی بپذیرد و ایمان بیاورید که عیسی مسیح برای گناهان شما جان خود را فدا کرد.
چگونه باید این هدیه را پذیرفت
قدم اول: قبول کنید که یک گناهکار هستی و از احکام خدا سر پیچی کردید. «زیرا همه گناه کرده‌اند و از جلال خدا کوتاه می‌آیند.»
قدم دوم: به گناهان خود اعتراف کرده از خطاکاری دست بکشید. «گر بگوییم بی‌گناهیم، خود را فریب داده‌ایم و راستی در ما نیست. ولی اگر به گناهان خود اعتراف کنیم، او که امین و عادل است، گناهان ما را می‌آمرزد و از هر نادرستی پاکمان می‌سازد. اگر بگوییم گناه نکرده‌ایم، او را دروغگو جلوه می‌دهیم و کلام او در ما جایی ندارد.»
قدم سوم: به عیسی مسیح ایمان بیاورید. قبول کنید که خدا، عیسی مسیح یگانه فرزند روحانی خود را به عنوان یک انسان (جسم پوشیده) به این جهان فرستاد. مسیح به روی صلیب فدا شد و از مردگان قیام کرد. به خاطر ریختن خون این قربانی، آمرزش گناهان میسر شد و به خاطر پیروزی مسیح بر مرگ، حیات جاودان نیز امکان پذیر شد.
مسیح پشت در قلب شما ایستاده در را میکوبد
این است دعوت عیسی مسیح: «هان بر در ایستاده می‌کوبم. کسی اگر صدای مرا بشنود و در به ‌رویم بگشاید، به درون خواهم آمد و با او همسفره خواهم شد و او با من.» مسیح بر در قلب (احساسات، عاقل و اراده) شما ایستاده است. او را به زندگی خود دعوت کنید. مسیحمنتظر شماست تا در زندگی خود او را بپذیرد.
امروز روز نجات است
پذیرش نجات به عنوان هدیه تنها راهی میباشد که شما میتواند نجات بیابید. از آنجا که این نجات رایگان است، امروز آن را به عنوان هدیه بپذیرد. چون امروز روز مرحمت و رستگاری میباشد، بخشش گناهان را به فردا موکول نکنید. در کتاب مقدس چنین نوشته شده است: «فریاد تو را زمانی که در رحمتم برویت باز بود، شنیدم. در روزی که موعد نجات بود، به کمک تو شتافتم. الان، همان زمانی است که در رحمت خدا به روی شما باز است! الان، همان روزی است که خدا حاضر است به کمک شما بشتابد.»
پذیرش دعوت عیسی مسیح
اگر امروز به خداوند اقرار کنید که یک گناهکاری هستید و قادر به نجات خود نیستید و نیز ایمان بیاورید که خدا شما را دوست دارد و عیسی مسیح یگانه پسر روحانی خود را فرستاده است تا جریمه گناهان شما را بپردازد، و اگر گناهان خود را به او اعتراف کنید و با کمک وی از گناه دست بکشید، نجات خواهید یافت و حیات جاوید خواهید داشت.
دعای شما
ای خداوند، پدر آسمانی، من در نام عیسی مسیح به حضور تو می آییم. من میدانم که یک گناهکارم و به بخشش تو نیازمند میباشم؛ من ایمان دارم که عیسی برای گناهان من بر روی صلیب جان داد و برای حیات بخشیدن به من از قبر بر خواست. ای عیسی مسیح، لطفآ مرا ببخش؛ زندگی مرا تغیر بده و به من نشان بده که چگونه بتوانم تو را بهتر بشناسم. تو را به زندگی ام دعوت میکنم و می خواهم به تو توکل کرده، به عنوان خداوند و نجات دهنده، تا آخر عمرم از تو پیرویکنم. در نام عیسی مسیح میطلبم؛ آمین.


جشن شادی در آسمان
عیسی مسیح این مثال را آورد تا نشان دهد که در آسمان چه شادیهایی برای توبه یک گناهکار بوجود میاید: «کدام زن است که ده سکۀ نقره داشته باشد و چون یکی از آنها گم شود، چراغی برنیفروزد و خانه را نروبد و تا آن را نیافته، از جُستن بازنایستد؟ و چون آن را یافت، دوستان و همسایگان را فرامی‌خواند و می‌گوید: ”با من شادی کنید، زیرا سکۀ گمشدۀ خود را بازیافتم.“ به شما می‌گویم، به همینسان، برای توبۀ یک گناهکار، در حضور فرشتگان خدا جشن و سرور بر‌پا می‌شود.»

اگر شما نیز از عیسی مسیح خواسته اید که گناهانتان را ببخشد، لطفآ این خبر خوش را به من برسانید تا من نیز با فرشتگان خدا برای رستگاری شما شادی کنم.

دانش‌آموزانی که مدرسه ندارند و به اجبار ترک تحصیل می کنند




خبرگزاری هرانا ـ این مدرسه ابتدایی چند پایه مختلط، ۴۴ دانش‌آموز دارد که آنها، غصه‌های زیادی دارند. مدرسه آنها برای همین تعداد دانش‌آموز خیلی کوچک است و آنها بعد از اتمام پایه ششم به دلیل نبود مدرسه باید ترک تحصیل کنند.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از فارس، شاید در زمان حاضر باور اینکه هنوز دانش‌آموزانی هستند که به دلیل نبود مدرسه، ترک تحصیل می‌کنند، سخت باشد.
اما در سفر به مناطق عشایری استان لرستان، شیشه باورمان شکست و کودکان دبستانی را دیدیم که با صداقت تمام، تمام خواسته‌شان این بود که مدرسه‌ای برای ادامه تحصیل داشته باشند.
در صبح یک روز بهاری، مهمان مردم مهربان روستای مداوی سادات از توابع استان لرستان بودیم.
همان ابتدا سراغ مدرسه روستا را گرفتیم که کلاس کانکسی به عنوان مدرسه معرفی شد. کمی برایمان غیرقابل باور بود که این کانکس، مدرسه باشد چرا که هیچ تابلویی از نام مدرسه روی کانکس نبود و اصلا به نظر نمی‌آمد که این کانکس در حقیقت یک مدرسه باشد.
البته بعداً متوجه شدیم که دو هفته‌ای می‌شود که مدرسه روستایی تعطیل شده است و تابلوی مدرسه را جمع کرده‌اند.
این مدرسه ابتدایی چند پایه مختلط، ۴۴ دانش‌آموز دارد که آنها، غصه‌های زیادی دارند. مدرسه آنها برای همین تعداد دانش‌آموز خیلی کوچک بود ضمن اینکه آنها به خصوص دختران به دلیل عدم وجود مدرسه، قادر به ادامه تحصیل نبودند.
سید ابراهیم حسینی راهبر منطقه تنگ شیرز (هدایت‌گر تحصیلی) می‌گوید: “من ۱۶ مدرسه در ۱۶ روستا مانند زیتون، چم آستان، نیله سادات، چنار مداوی، مداوی ساداتن، سرخه مهر، سان بل، وره زرد را تحت پوشش دارم که از این تعداد، ۷ مدرسه کانکسی و ۹ مدرسه سنگ و اجری هستند”.
وی ادامه می‌دهد: “مدرسه ابتدایی روستای مداوی سادات ۴۴ دانش‌آموز، مدرسه روستای نیله سادات،  ۳۸ دانش آموز و مدرسه چنار مداوی، ۳۲ دانش‌آموز دارد. متأسفانه مدارس کوچک هستند و تعداد دانش‌آموزان آن هم در پایه‌های مختلف زیاد است”.
حسینی می‌‌افزاید: “به دلیل نبود مدرسه متوسطه در روستاهای اطراف و صعب‌العبور بودن مسیر منطقه، خانواده‌ها اجازه تحصیلی به فرزندان‌شان به خصوص فرزندان دختر را نمی‌دهند”.

مدرسه تعطیل است اما دانش آموزان به استقبال می آیند درابتدا یکی، دو دانش آموز هستند اما دقایقی بعد دانش آموزان دیگری به جمع ما اضافه می شوند.
عبدالله نعمتی دانش‌آموز پایه سوم، احسان نعمتی دانش آموز پایه اول، علیرضا کریمی دانش آموز پایه دوم، مهدی ساداتی دانش آموز پایه اول، فرید نوروزی دانش آموز پایه  دوم، یونس نعمتی دانش آموز پایه ششم، نعمت نعمتی دانش آموز پایه سوم، حسین ساداتی دانش آموز پایه سوم، علیرضا کریمی دانش آموز پایه دوم، سمیرا ساداتی دانش آموز پایه پنجم، شاناز حسینی دانش آموز پایه پنجم، پردیس نوروزی دانش آموز پایه اول، معصومه حسینی دانش آموز پایه پنجم، فرحناز کریمی دانش آموز پایه چهارم، فاطمه کریمی دانش آموز پایه دوم و مریم مهدی دانش آموز پایه چهارم آمده اند.
بچه‌ها می گویند که فقط ۳ روز در هفته معلم دارند؛ در حقیقت معلم شان یکشنبه تا سه شنبه به روستا می آید؛ به دلیل صعب العبور بودن مسیر، امکان تردد معلم نیست و او شنبه شب ها می آید و سه شب مهمان مردم روستاست و سه شنبه بعد از کلاس می رود.
این دانش آموزان مظلومانه از کلاس درس شان می گویند که کوچک است، از حیاط مدرسه که آسفالت نیست، از عدم وجود وسایل ورزشی و کمک درسی و نهایتا از نبود مدرسه راهنمایی (متوسطه اول) و دبیرستان.
معصومه می گوید: “دبیرستان نداریم و فقط می توانیم تا ششم درس بخوانیم”.
وی ادامه می دهد: “بعضی پسرها به شهر می روند اما ما بیسواد می مانیم”.
دانش آموزان این روستا دوست دارند درس بخوانند تا در اینکه بتوانند برای کشور و روستایشان کاری کنند.

تصور تحصیل ۴۴ دانش آموز پسر و دختر در ۶ پایه در یک کانکس سخت است اما واقعیت دارد!

برگزاری دو تجمع اعتراضی در تهران و خوزستان



خبرگزاری هرانا ـ شماری از کارگران بازنشسته کارخانه نیشکر هفت تپه روز گذشته با تجمع مقابل درب ورودی این واحد تولیدی خواستار دریافت مطالبات بازنشستگی خود شدند. روز چهارشنبه نیز تعدادی از کسبه ساختمان پلاسکو با در دست داشتن بنر و سردادن شعارهایی در مقابل ساختمان اتاق اصناف تهران واقع در خیابان شریعتی تجمع کردند، این دومین تحصن آن ها در برابر اتاق اصناف است و طی چهارماه که از فروریختن پلاسکو می گذرد مسوولین امر وعده وام ۳۰۰ میلیون تومانی به آنها داده اند که هیچ گونه ترتیب اثری به آن داده نشده است.
به گزارش خرگزاری هرانا به نقل از ایلنا، شماری از کارگران بازنشسته کارخانه نیشکر هفت تپه روز گذشته با تجمع مقابل درب ورودی این واحد تولیدی خواستار دریافت مطالبات بازنشستگی خود شدند.
منابع خبری در کارخانه نی شکر هفت تپه می‌گویند که حدود ۳۵۰ نفر از کارگران بازنشسته این واحد تولیدی که از اسفند ماه سال ۹۵ تا هم اکنون بازنشسته شده‌اند؛ هنوز نتوانسته‌اند مطالبات بازنشستگی وزمان اشتغال خود را دریافت کنند به همین دلیل شماری از آنها روز (۲۷ اردیبهشت ماه) با تجمع مقابل درب ورودی این واحد تولیدی خواستار دریافت مطالبات خود شدند.
به گفته یکی از کارگران بازنشسته نی شکر هفت تپه؛ کارگران خواستار پرداخت سهم ۴ درصدی بازنشستگی خود در مشاغل سخت زیان آور به تامین اجتماعی هستند و در عین حال بابت پاداش بهره برداری سالهای ۹۴ و ۹۵ را از کارفرما طلبکارند.
براساس گفته‌های این کارگر بازنشسته از قرار معلوم این دسته از کارگران بازنشسته مجتمه نی شکر هفته که پی گیر پرداخت مطالبات بازنشستگی خود هستند بعد از بی توجه ای کارفرما به اعتراضشان به فرمانداری شهرستان شوش مراجعه کرده اند.
به گفته وی همزمان با مراجعه شماری از کارگران بازنشسته، مسئولانی از فرمانداری در جمع معترضین حاضر شده وپس از شنیدن مشکلات بازنشستگان قول پی گیری مطالبات آنان را داده‌اند.
تجمع کسبه پلاسکو مقابل اتاق اصناف تهران
به گزارش جارپرس، جمعی از کسبه ساختمان پلاسکو در مقابل اتاق اصناف تهران تجمع کردند.
روز چهارشنبه (۲۷ اردیبهشت ماه) تعدادی از کسبه ساختمان پلاسکو با در دست داشتن بنر و سردادن شعارهایی در مقابل ساختمان اتاق اصناف تهران واقع در خیابان شریعتی تجمع کردند که چند نفر از مسوولین اتاق اصناف در میان آن ها حاضر شده و آنان را به داخل ساختمان اتاق اصناف دعوت کردند.
یکی از تجمع کنندگان می گوید که این دومین تحصن آن ها در برابر اتاق اصناف است و طی چهارماه که از فروریختن پلاسکو می گذرد مسوولین امر وعده وام ۳۰۰ میلیون تومانی به آنها داده اند که هیچ گونه ترتیب اثری به آن داده نشده است.
وی همچنین می گوید که ماه قبل هم تجمع کردند و علی فاضلی رییس اتاق اصناف وعده داده است که وام و مغازه به آن ها تعلق می گیرد اما تاکنون انجام نداده اند و شنیده اند که فاضلی گفته نمی خواهند کاری انجام دهند.
او در پایان گفت که تجمعات را ادامه می دهند تا به نتیجه مطلوب برسند.


گزارشی از آخرین وضعیت چهار شهروند بهایی در اصفهان و بندرعباس



خبرگزاری هرانا ـ آقایان سعید عظیمی و محسن مهرگانی دو شهروند بهایی که مدتی قبل بازداشت شده بودند به ترتیب با پایان محکومیت و تودیع وثیقه از زندان مرکزی اصفهان آزاد شدند. همچنین خانمها مهناز جانثار و مارال راستی، شهروندان بهایی بازداشت شده در بندرعباس برای نخستین بار روز جاری موفق به ملاقات با با خانواده های خود شدند.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، “سعید عظیمی” شهروند بهایی که مدتی قبل در شهر اصفهان بازداشت و برای تحمل حبسی شش ماهه راهی زندان شد،ه بود پس از گذراندن چهارماه از این مدت بدون توضیح خاصی مورخ نوزدهم اردیبهشت ماه ۱۳۹۶، از زندان مرکزی اصفهان آزاد شد.
همچنین “محسن مهرگانی” دیگر شهروند بهایی که در تاریخ شش بهمن ماه ۹۵، همراه با آقای “منوچهر رحمانی” در اصفهان دستگیر شده بود در تاریخ بیست و ششم اردیبهشت ماه ۱۳۹۶، با تودیع وثیقه ۵۰۰ میلیونی تومانی از زندان مرکزی اصفهان آزاد شد.
آقای “مهرگانی” به بیماری دیابت نوع یک مبتلا است با اینحال در مدت بازداشت حدود سه ماه از داشتن انسولین لازم محروم بوده است.
همزمان از بندرعباس گزارش می رسد روز جمعه ۲۹ اردیبهشت ماه ۱۳۹۶، خانم ها مهناز جانثار و مارال راستی، از شهروندان بهایی که در روزهای گذشته در شهر بندرعباس بازداشت شده بودند و روز دوشنبه ۲۵ اردیبهشت ماه ۱۳۹۶، پس از پایان مراحل بازجوئی به زندان مرکزی بندر عباس منتقل شدند، توانستند به مدت ۲۰ دقیقه ملاقات حضوری با اعضای خانواده خود داشته باشند.
یک منبع مطلع در این رابطه به هرانا گفت “سایر آقایان بازداشت شده نیز به زندان مرکزی بندرعباس منتقل شده اند و طی روزهای آینده با خانواده های خود ملاقات حضوری خواهند داشت”.
این منبع در ادامه تاکید کرد: “رفتار بازجویان که از شهر تهران آمده بودند با شهروندان بهایی زندانی بسیار زشت و زننده بوده و دائما بی احترامی، فحش و ناسزا می‌گفتند و به مقدسات بهاییان توهین و آنها را تحت فشار روانی قرار می‌دادند. همچنین به خانواده های این زندانیان گفته شده است که روز یکشنبه امکان دارد مراحل بازجوئی تمام شود و از خانواده‌ها بخواهند که برای آزادیشان وثیقه تهیه کنند”.
لازم به یادآوری است گروهی از شهروندان بهایی در شهرهای بندرعباس، قشم، بندر چابهار و شیراز، ظرف هفته های گذشته در اقدامی هماهنگ بازداشت شده و منازل آنان مورد تفتیش قرار گرفته است. وسایل الکترونیکی-ارتباطی و کتب مذهبی این شهروندان نیز هنگام بازداشت، توقیف شده است. ماموران امنیتی هنگام بازداشت برخی از این شهروندان، «تلویحا تهدید به آتش زدن منازل آن‌ها» کرده اند. هویت چهارده تن از بازداشت شدگان که تاکنون احراز شده در در ادامه می آید.
در ادامه تداوم فشار بر شهروندان بهایی هرانا گزارش کرده بود، روز سه شنبه ۲۶ اردیبهشت ماه، نیز چهار جوان بهایی به نامهای پگاه آگاهی، ارشیا روحانی، پروین نیک آئین و ادیب جانمیان در شعبه اول دادگاه انقلاب اصفهان به پای میز محاکمه رفتند. در این دادگاه چند ساعته، این افراد که به  اقدام علیه نظام از طریق عضویت در تشکیلات بهایی و تبلیغ علیه نظام متهم شده بودند به همراه وکلای خود از خود دفاع کردند. در نهایت وکیل لایحه دفاعیه خود را به دادگاه ارائه کرد و قاضی نیز اعلام کرد طی ده روز آینده به صدور حکم مبادرت خواهد کرد. این شهروندان مورخ شهریور ۹۵ با تودیع وثیقه ۳۰۰ میلیون تومانی از زندان بصورت موقت آزاد شده اند.

عقب‌نشینی مسئولان دانشگاه پردیس هنرهای زیبایی به‌دنبال تحصن دانشجویان


به‌دنبال تحصن دانشجویان در روز یکشنبه 24 اردیبهشت 96، مسئولان دانشگاه تهران از اقدام برای انتقال برخی رشته‌ها به خارج از فضای پردیس هنرهای زیبا عقب‌نشینی کرده‌اند. شورای صنفی در این بیانیه خواستار «لغو انتقال کلاس‌های رشته شهرسازی به ساختمان ایتالیا در خیابان وصال»، «لغو انتقال گروه طراحی صنعتی به خارج از پردیس هنرهای زیبا«شفاف‌سازی وضعیت گروه موسیقی و اعلام صریح ماندگاری کلاس‌های این رشته در پردیس هنرهای زیبا» و «شفاف‌سازی برنامه مدیریتی در راستای اعلام قطعی عدم تداخل در فضاهای فیزیکی دانشکده که ثبت ملی است؛ و گسترش دانشکده پردیس هنرهای زیبا و افزوده شدن فضاهای خارج از پردیس به این مجموعه تنها به منظور ایجاد فضای اضافه و نه برای جابه‌جایی کارگاه‌ها، آتلیه‌ها و کلاس‌ها» شده بود.

قتل یک زندانی ۴۵ ساله توسط رئیس حفاظت و اطلاعات زندان مرکزی زابل


شب گذشته رئیس حفاظت-اطلاعات زندان زابل یک زندانی را به قتل رساند.نیمه شب سه شنبه ۲۶ اردیبهشت ماه ۹۶ رئیس حفاظت – اطلاعات زندان زابل بنام غلامرضا رضایی به بهانه سرکشی٬ به بند ۴ زندان مراجعه کرد و سراغ یک زندانی بنام رمضان کوهکن ۴۵ ساله فرزند حسن رفت که در طبقه سوم تخت در حال استراحت بود.
این زندانی به علت اعتیاد ٬ یکی از مشتریان پسر عموی رئیس حفاظت زندان بوده است که به دلیل عدم پرداخت بدهی خود مورد شماتت رئیس حفاظت زندان قرار گرفت. رئیس حفاظت زندان که یک شکنجه گر است٬ضمن فحاشی و پرخاشگری به زندانی نیمه شب او را از بالای تخت به پایین پرتاب کرد که در نتیجه وی ضربه مغزی شده و به گفته زندانیان در لحظه جان سپرده است. اما مسولین زندان٬ برای طبیعی جلوه دادن این موضوع وی را به بیمارستان امیر المؤمنین زابل اعزام کرده بودند. مسولین زندان ٬مرگ این زندانی را سنکوپ اعلام کردند.
غلامرضا رضایی معروف به گاو اسرائیلی بزرگترین وارد کننده مواد مخدر به زندان و مسئول توزیع و فروش آن می باشد و این کار را توسط پسر عمویش که در زندان زابل به جرم قتل محبوس است،‌انجام می دهد.
وی نیمه شب سه شنبه ۲۶ اردیبهشت به عنوان جانشین رئیس زندان در زندان حضور داشت.
قابل ذکر است که هفته گذشته یک سرباز بنام محمد خلیل پور که در همین زندان دوران خدمت سربازی اش را می گذراند مورد فحاشی و شکنجه توسط غلامرضا رضایی قرار گرفت.

آرش صادقی به دلیل محدودیت‌های اعمال‌شده از سوی سپاه: «به بیمارستان نخواهم رفت»




آرش صادقی، زندانی سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین، محدودیت‌ها و شروط تعیین شده از سوی سپاه پاسداران را برای اعزامش به بیمارستان نپذیرفته است. طی روزهای اخیر خانواده آرش صادقی پیگیر اعزام این زندانی سیاسی به بیمارستان شدند و اعلام کردند که هزینه‌های درمان او را نیز خود متقبل خواهند شد ولی این پیگیری‌ها با دخالت‌های سپاه ثارالله مجدداً بی‌نتیجه ماند.
ضابطین سپاه، شرط اعزام آرش صادقی به بیمارستان را این‌گونه عنوان کرده‌اند که او باید به همراه ماموران سپاه و تحت الحفظ به بیمارستان «بقیه‌الله» (بیمارستان وابسته سپاه) اعزام شود و هیچ‌گونه ملاقاتی نیز نداشته باشد اما آرش صادقی این شروط را نپذیرفته است.
آرش صادقی، پیش‌تر در زمان اعتصاب به بیمارستان «امام خمینی» اعزام شده بود که در این بیمارستان او را به تخت دستبند کرده و پزشکان نیز رفتاری به‌شدت غیرانسانی با او داشتند.
گفتنی است؛ پزشکان بهداری چندی پیش برای آرش صادقی، زندانی سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین به دلیل فقر شدید پروتئین در بدن، سرم پروتئین تجویز کرده‌اند و تزریق این سرم باید تحت مراقبت‌های ویژه و در بیمارستان انجام شود اما تاکنون این امر به دلیل مخالف مسئولان و ضابطین سپاه محقق نشده است.
طبق گفته پزشکان، در صورت تداوم فقر پروتئین در بدن، کلیه، قلب و کبد این زندانی سیاسی بیشتر آسیب می‌بیند و می‌بایست برای وی سرم پروتئین تجویز شود ولی ازآنجاکه بدن آرش صادقی ضعیف شده است، احتمال می‌رود در هنگام تزریق سرم خون لخته شود؛ بنابراین این تزریق باید در بیمارستان و تحت مراقبت‌های ویژه صورت بگیرد و امکان انجام آن در بهداری وجود ندارد.
گفتنی است؛ این زندانی سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین در پی محرومیت از رسیدگی پزشکی، مبتلا به عفونت ریه گشته و بیماری مننژیت وی به آسم تبدیل شده است. از سویی دیگر، علاوه بر ازکارافتادن یکی از کلیه‌های وی، معده او همچنان خونریزی دارد و این مسئله باعث شده که دیگر قادر به خوردن غذای زندان نباشد.
همچنین پزشکان بهداری زندان از ابتلای آرش صادقی به کولیت روده خبر داده‌اند که به دلیل عدم رسیدگی درمانی هم‌اکنون در وضعیت پیشرفته‌ای قرار دارد.
شایان ذکر است که در حال حاضر آرش صادقی و گلرخ ایرایی در شرایط ممنوع‌الملاقات به سر می‌برند.
آرش صادقی که پیش‌تر در پی بازداشت مجدد همسرش دست به اعتصاب غذا زده بود، پس دیدار با دادستان و قول کتبی وی برای رسیدگی خارج از نوبت به پرونده گلرخ ایرایی، ۱۸ بهمن‌ماه اعتصاب غذای خود را برای دومین بار متوقف کرد؛ این زندانی سیاسی پس از پایان اعتصاب غذا به بیمارستان انتقال یافت اما پس از ساعاتی بار دیگر با مخالفت نیروهای امنیتی به زندان اوین بازگردانده شد.
این اقدامات مسئولین و ضابطین سپاه در حالی صورت گرفته است که به دلیل عوارض ناشی از اعتصاب غذای طولانی‌مدت، خطر مرگ این زندانی سیاسی را تهدید می‌کند.
لازم به یادآوری است که در هفته‌های گذشته مسئولین زندان اوین جهت اعمال فشار بیشتر بر آرش صادقی، این زندانی سیاسی را بارها در بند دو الف زندان اوین مورد بازجویی قرار داده و پس از بازجویی، او را به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل کرده‌اند. از سویی دیگر، بند ۳۵۰ زندان اوین از خط تلفن بی‌بهره بوده و وی از امکان تماس با خانواده و دوستان خود نیز محروم است.
مقامات قضایی پیش‌تر، پس از ۷۲ روز اعتصاب غذای آرش صادقی و فشارهای بین‌المللی اعلام کردند که همسرش، گلرخ ایرایی، آزاد و خود او برای درمان به بیمارستان منتقل خواهد شد؛ بااین‌حال، علاوه بر عملی نشدن وعده درمان این زندانی سیاسی، همسر وی پس از ۱۹۹۹ روز آزادی موقت، روز یکشنبه سوم بهمن‌ماه از سوی مأموران سپاه ثارالله مجدداً بازداشت شد.

مجید اسدی و پیام شکیبا؛ بلاتکلیفی و تداوم نگهداری در بند ۲۰۹ بدون قرار بازداشت



مجید اسدی و پیام شکیبا دو فعال دانشجویی پس از گذشت چند ماه از زمان بازداشت، هم‌چنان در «سلول‌های چند نفره» بند ۲۰۹ زندان اوین به صورت بلاتکلیف به سر می‌برند. آقای اسدی از بیماری “التهاب حاد ستون فقرات و دستگاه گوارش” و آقای شکیبا نیز از بیماری “میگرن و کبد چرب” در رنج هستند. در سایه عدم تمدید قرار بازداشت و منقضی شدن قرار پیشین این دو فعال سابق دانشجویی هم اکنون به صورت «غیرقانونی» در بازداشت به سر می برند.
گفتنی است که مجید اسدی در تاریخ ۳۰ بهمن ماه سال گذشته ساعت ۱۰ شب در منزل خانوادگی خود در کرج توسط نیروهای ورارت اطلاعات بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد.
نیروهای امنیتی در زمان تلاش برای بازداشت آقای اسدی ضمن توهین به مادر این زندانی، علیرغم بیماری و ضعف جسمی پدر وی که به تازگی عمل پیوند کبد را انجام داده بود با او درگیر شدند و به پای وی آسیب وارد کردند.
آقای اسدی از زمان بازداشت کماکان بصورت بلاتکلیف در بند ۲۰۹ زندان اوین به سر می برد. قرار بازداشت این زندانی که لازم است هر ماه تمدید شود برای سومین ماه کماکان تمدید نشده. از این منظر تداوم بازداشت او امری غیرقانونی است .
یک منبع نزدیک به خانواده اسدی در مورد آخرین وضعیت وی به گزارشگر هرانا گفت: “هنوز در بند ۲۰۹ در سلول چند نفره است. به او اعلام کردند بعد از انتخابات به وضعیتتان رسیدگی می شود، به طور غیرقانونی نگهداری می شود”.
در تاریخ ۲۲ فروردین ماه سال جاری مجید اسدی، بعد از تحمل ۵۰ روز سلول انفرادی در بند ۲۰۹ زندان اوین، به سلول‌ چند نفره این بند منتقل شده است.
لازم به یادآوری است، مجید اسدی، فعال سابق دانشجویی پیشتر نیز در تاریخ ۱۸ تیرماه سال ۸۷ در مراسم هجده تیر دستگیر و به مدت ۵۲ روز در سلول انفرادی نگهداری شده بود.
حکم دادگاه بدوی وی در اردیبهشت ماه ۸۹ به وی ابلاغ گردید، که در آن توسط شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به تحمل ۴ سال حبس تعزیری محکوم شد. علی رغم درخواست تجدید نظر، بدون اینکه حکم نهایی به او ابلاغ شود، برای اجرای حکم به زندان فرا خوانده شد و از تاریخ ۱۳ مهر ماه ۹۰ تا خردادماه سال ۹۴ در زندان بود.
مجید اسدی فارغ التحصیل رشته اقتصاد از دانشگاه علامه طباطبایی است و عضویت در شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشکده اقتصاد را در کارنامه خود دارد.
پیام شکیبا، دیگر زندانی با شرایط مشابه آقای اسدی، عضو اسبق انجمن اسلامی دانشگاه زنجان و دانشجوی کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی است که هم اکنون در «سلول‌های چند نفره» بند ۲۰۹ زندان اوین همراه با مجید اسدی به صورت بلاتکلیف به سر می‌برند.
پیام شکیبا مورخ ۳ اسفندماه سال گذشته توسط نیروهای وزارت اطلاعات بازداشت شد. این زندانی از عارضه شدید میگرن در رنج است و بر همین اساس خانواده او در نگرانی از وضعیت سلامت او به سر می برند.
آقای شکیبا پیش تر در ماجرای اعتراض دانشجویان به فساد اخلاقی معاونت دانشجویی دانشگاه زنجان در ۱۸تیر سال ۸۷ توسط اداره اطلاعات زنجان بهمراه ۵ تن از هم دانشگاهیان خود دستگیر و پس از ۲۲ ماه با قید وثیقه آزاد و نهایتا درسال ۸۸ در دادگاه انقلاب زنجان به تحمل ۱ سال حبس تعزیری محکوم شد. اما این حکم در دادگاه تجدید نظر به ۶ ماه حبس تعزیری و ۶ ماه حبس تعلیقی تقلیل یافت.
وی برای اجرای حکم مذکور در سال ۸۹ به زندان رفت و پس از تحمل محکومیت حبس آزاد شد.
پیام شکیبا در سال ۹۱ در حین تحصیل از دانشگاه اخراج شد. وی که آن زمان دانشجوی کار‌شناسی ارشد علوم سیاسی واحد علوم وتحقیقات تهران بود در پی ارسال نامه‌ای از سوی مرکز آزمون دانشگاه آزاد از ادامه تحصیل درمقطع کار‌شناسی ارشد محروم شد و از حضور وی در امتحانات پایان ترم ممانعت به عمل آمد. آقای شکیبا مجددا در سال ۱۳۹۳ در همین رشته در دانشگاه علامه طباطبایی پذیرفته شد.
به گفته منابع نزدیک به آقای شکیبا، زمینه فعالیت برجسته این فعال دانشجویی محبوس «مطالعات تاریخی و سیاسی و حوزه فعالیت او در دانشگاه علامه طباطبایی» بود با اینحال دلایل بازداشت وی مشخص نیست.
لازم به ذکر است که در طول مدت بازداشت، مجید اسدی و پیام شکیبا تاکنون صرفا یک ملاقات کابینی با خانواده داشته اند.

تحریم انتخابات توسط آتنا دائمی در چهلمین روز اعتصاب غذا



به گزارش کانون حقوق بشری نه به زندان نه به اعدام؛ فعال مدنی و زندانی سیاسی آتنا دائمی در نامه ای از درون بند زنان زندان اوین؛اعلام کرد که در انتخابات نمایشی شرکت نخواهد کرد.
خانم دائمی در قسمتهایی از نامه خود می نویسد؛

به راستی به چه چیزی باید رای داد؟ به فقر؟ به ادامه‌ی تحریم‌ها به خاطر نقض حقوق بشر؟ به اعدام‌های دسته‌جمعی؟ به خفقان و سانسور؟ به حجاب و دین اجباری؟

در جامعه‌ای که برای خواننده‌ای معترض که هنوز آهنگش منتشر نشده حکم ارتداد صادر مى‌کنند و برای سرش جایزه مى‌گذارند، چه انتظاری جز لغو کنسرت‌ها مى‌توان داشت؟ اما ما به این مسائل عادت نخواهیم کرد. وقتی که می‌پرسیم چرا به وعده‌های گفته‌شده عمل نشد، می‌گویند دست دولت نیست یا دست‌های پشت پرده زیادند. اگر چنین است و دولت توان و کارایی لازم را ندارد پس این‌همه هزینه‌های میلیاردی تبلیغات برای چیست؟

شاید حرف‌هایم از نظر برخی «راننده‌تاکسی‌طور» یا از روی بی‌سوادی باشد؛ اما اگر قرار باشد به کاندیداهایی رای بدهم که حتی هواداران‌شان آزادی بیان را سرکوب و راننده تاکسی‌ها و روایت‌شان از دردهای جامعه را نادیده مى‌گیرند، پس من به عنوان فعال مدنی و فعال حقوق بشر، مرز بین «بد و بدتر» و «راه و بی‌راه» را خط خواهم زد و در این انتخابات نمایشی شرکت نخواهم کرد.

گفتنی است که خانم آتنا دائمی که خود به ۷ سال زندان محکوم شده است؛ در اعتراض به صدور حکم و پرونده سازی بر علیه خواهران و خانواده اش دست به اعتصاب غذا زده و بر تداوم آن تأکید کرده است.

عدم شركت گلرخ ايرايى در انتخابات نمايشى و چرايى هاى آن



كانون حمایت از خانواده جان باختگان و بازداشتی ها 25اردیبهشت ۹۶: زندانی سیاسی گلرخ ایرایی در نامه ای سرگشاده از چرایی های عدم شرکت خود در انتخابات نمایشی و عوامفریبانه حکومت گفته است و در انتها اشاره می کند: باشد که روزی شاهد حضور احزاب و منتخبی با عقاید و باورهای مختلف در عرصه‌ی انتخابات کشورمان باشیم. تا آن روز به جهت نبود فضای باز سیاسی و تحمیل کاندیدای گزینشی و ممانعت از حضور احزاب و عدم پاسخگویی به چرایی از میان برداشتن احزاب و گروه‌ها و تا حضور کاندیدایی از تمامی ایدئولوژی‌ها، مذاهب و قومیت‌های ایرانی از شرکت در چنین انتخاباتی که نه حماسه‌ی حضور بلکه نمایش اقتدار تک‌روی، سرکوب و استبداد است و تنها صرف هزینه‌ای جهت عوام‌فریبی ست خودداری نموده و فعالانه تا ایجاد فضایی باز جهت فعالیت آزاد کلیه‌ی احزاب در ایرانی آزاد و رها از یوغ استبداد تلاش خواهیم نمود.
متن کامل نامه سرگشاده زندانی سیاسی گلرخ ایرایی از بند زنان زندان اوین به قرار زیر می باشد:
«نزدیک به چهار دهه از برافراشته شدن پرچم حاکمیت اسلامی می‌گذرد. پس از اتمام دوره‌ی ریاست جمهوری رفسنجانی، سیاست خارجی کشور در بدترین شرایط ممکن قرار داشت و برای نجات نظام از سراشیبی سقوط چاره‌ای جز ظهور خاتمی و شعار گفت‌وگوی تمدن‌ها نبود. خاتمی آمد با اصلاحاتی که هیچ مانیفست مشخصی برای اصلاح نداشت.
هیچ‌گاه مشخصاً اعلام نشد او آمده است برای اصلاح چه چیز و بر کدام روش عمل خواهد کرد! هیاهوی انتخاباتی و تصور اصلاحات فضای جامعه را ملتهب نمود و سرانجام اصلاحات پیروز میدان شد. یک سال پس از روی کار آمدن وی ماجرای کوی دانشگاه به وقوع پیوست. دانشجویان زیادی سلاخی شدند، راهی زندان و بعضی ناگزیر به ترک وطن شدند. تعدادی نیز سر به نیست و مفقود گردیده و تابه‌حال نشانی از آنان به‌دست نیامده است.
خانواده‌ی سعید زینالی از مفقودشدگان درگیری‌های کوی دانشگاه، هم چنان پس از ۱۸سال به دنبال نشانی از فرزندشان با سکوت تا تهدید و وعده‌های بی‌سرانجام مسئولین مواجه هستند. از دیگر دستاوردهای دوره‌ی هشت ساله‌ی اصلاحات، قتل‌های زنجیره‌ای بوده است که تعداد زیادی از نویسندگان، اهالی ادب و سیاست کشورمان را با فجیع‌ترین شکل ممکن از میان برداشت.
از مقایسه‌ی هشت ساله‌ی روی کار بودن اصلاح‌طلبان با دوره‌های پیشین به این نتیجه می‌رسیم که در سیاست‌های کلی کشور تغییری ایجاد نشده است. اگر دوران پیشین با انقلاب فرهنگی، کشتار دهه‌ی شصت و اعدام‌های سال ۶۷ شناخته می‌شوند، اگر بالا رفتن عده‌ای از دیوار سفارت که در آن روزها عملی فرهنگی و ارزشی قلمداد می‌شده! و منجر به تحریم‌هایی گشته که با ذره ذره‌ی وجودمان آن را زندگی کرده‌ایم، دوره‌ی اصلاحات خاتمی نیز ارمغانی به جز کشتار و قلع و قمع دانشجویان و ادبای کشور نداشته است. دوره‌ی هشت ساله‌ی خاتمی ختم به روی کار آمدن پدیده‌ای به نام احمدی‌نژاد شد. در زمان ریاست جمهوری وی که رایحه‌ی خوش خدمتش هنوز شامه نواز است، فاجعه‌ی ۸۸ به همت نزاع اصلاح‌طلبان و اصول‌گرایان بر سر قدرت به وقوع پیوست و باز هم قربانیان این رقابت مردمی بودند که شاید اگر حافظه‌ی تاریخی قوی‌تری می‌داشتند، این‌گونه سلاخی و قربانی نمی‌شدند؛ همان‌هایی که در سال ۷۸ دانشجویان را تجمیع نموده و به سمت پاستور حرکت دادند (امثال محمدرضا خاتمی، تاج‌زاده و…) اینبار نیز فضای جامعه را ملتهب نمودند و پس از ورود مردم به خیابان ها به محض رادیکال شدن شعارها از نگاه آنان و جدا شدن خواسته‌های جمعی از خواسته‌ی خودشان که همانا مسند قدرت بود، نهایتا در عاشورای ۸۸ کاملا به مردم پشت کردند و مردم را با اعدام‌ها و احکام سنگین تنها گذاشتند. در زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد مسبب تمام بدبختی‌ها و مشکلات جامعه شخص رییس جمهور و نهاد اجرایی کشور بود و حال با روی کار آمدن روحانی به هر بهانه‌ای نهاد ریاست جمهوری را مبرا از مشکلات نموده‌اند! خاتمی در پایان دوران ریاست جمهوری‌اش خود را یک تدارکاتچی دانسته و از زیر بار کوتاهی‌هایی که داشته، به راحتی شانه خالی نمود و حال نیز با بنفش‌های همیشه مچکر نیز با نمی‌شودها و نمی توان‌ها همه‌ی سوال‌ها را بی‌جواب می‌گذارند.
به راستی تفاوت این دو دسته که سعی دارند خود را به‌عنوان دو حزب به توده‌ی جامعه بقبولانند چیست؟! مگر جز این است که در تمام دوره‌ها بازداشت، احکام سنگین و بی ادله، دادگاه‌های فرمایشی و چند دقیقه‌ای، اعدام و فساد مالی و فقر و فحشا و کودک‌آزاری و تجاوز و آتش سوزی در مدارس و بی‌هویتی پاسپورت ایرانی و وعده‌های پوشالین و بی‌سرانجام مسئولین و …را شاهد بوده‌ایم؟! مگر غیر از این است که سید محمد خاتمی بعد از ادعای خودشان (صورت گرفتن تقلب در انتخابات ۸۸) وعده داده بود تا آزادی زندانیان سیاسی و رفع حصر و برگزاری انتخابات آزاد در هیچ انتخاباتی شرکت نخواهد نمود و چه کسی پس از وعده‌اش حماسه‌ی دماوند را با انگشت جوهری و پوزخندی به ملت همیشه در صحنه رقم زد؟! مگر غیر از این است که روحانی آزادی زندانیان سیاسی را وعده داده بود و وزیر امور خارجه‌اش در سازمان ملل وجود زندانیان سیاسی را به کل منکر شد؟! مگر غیر از این است که آمار اعدام‌های انجام شده در دولت روحانی تقریباً دو برابر اعدام‌های دولت احمدی‌نژاد است؟! اما با سکوت وقیحانه‌ی رسانه‌های سبز و بنفش، اخبار آن در حاشیه قرار گرفته است؟! بازداشت‌ها و احکام سنگین و بازداشتگاه‌های مخوف وزارت اطلاعات در دولت اصلاحات چه کم از بازداشتگاه‌های دولت اصول‌گرایان دارد؟ خانه‌های امن سپاه چطور؟
در کدام دولت بازداشت و اهانت و اعدام نداشته‌ایم که داد آزادی و امنیت و آرامش جامعه سر می‌دهند. البته تا زمانی که تعدادی هوراکش و از داخل زندان‌ها هویت خود را انکار کنند و ملیجک وار دست به قلم تمجید از امثال ظریف برند و انگشت به جوهر، ننگ حضور در این نمایش مضحک آغشته کنند؛ ایشان نیز باید بر خر مراد سوار باشند و شاهد حضور اصلاح‌طلبان با نام اعتدالیون که با اصول‌گرایان معتدل گره خورده‌اند باشیم. با پایان دوره‌ی ریاست جمهوری احمدی‌نژاد دوباره با خطراتی که روابط و سیاست خارجی را تهدید می‌کرد مواجه بودیم و باز اصلاح‌طلبان از عالم غیب رسیدند؛ خواص بی بصیرت با بصیرت شدند و باز همان بازی تکرار…!
این گردابی که در آن غوطه‌وریم خود کرده ایست بی‌تدبیر که تنها راه رهایی از آن گشودن چشم‌ها و مرور تاریخی است که هرگز عزم خواندنش را نکرده‌ایم. باید بشناسیم دولت مردانی را که بنا بر مصلحت از سال ۷۶ خود را دو شقه کرده‌اند و چون مهره‌های شطرنج بر گستره‌ی حاکمیت هریک در جایگاهی قرار گرفته‌اند تا این بازی سراسر فریب و ریا را به پیش برند. امروز شش کاندیدا از فیلترهای شورای نگهبان عبور کرده‌اند؛ مروری بر بیوگرافی این شش نفر روشنگر آن است که هر کدامشان در برهه‌های حساس کشور از سال ۶۰ تاکنون بر چه مسندی بوده‌اند و دستشان به چه آغشته است! قطعاً با مروری بر اینان و دگر مردان حاضر در عرصه‌ی سیاست خواهیم فهمید که چرا جای احزاب و منتخبین واقعی مردم خالی است! خواهیم دانست که چرا جواب نقادی و ابراز باور و عقاید متفاوت از حاکمیت زندان است و اجبار به جلای وطن، خواهیم دانست که چرا احزاب را نابود کرده‌اند و؛ ایدئولوژی ها را سر بریده‌اند و زیر یک پرچم و با یک رأی و هدف بازی رقابت راه انداخته اند. شناخت و یادآوری آنچه از سر گذرانده‌ایم و خروج از این خلسه و استحاله شاید تنها چاره‌ای ست که دیگر مضحکه و خام حضور در نمایش و جنگ و قدرت مترسک‌ها نباشیم و الزامی به انتخاب بد از میان بد و بدتر برایمان نباشد. باشد که روزی شاهد حضور احزاب و منتخبی با عقاید و باورهای مختلف در عرصه‌ی انتخابات کشورمان باشیم. تا آن روز به جهت نبود فضای باز سیاسی و تحمیل کاندیدای گزینشی و ممانعت از حضور احزاب و عدم پاسخگویی به چرایی از میان برداشتن احزاب و گروه‌ها و تا حضور کاندیدایی از تمامی ایدئولوژی‌ها، مذاهب و قومیت‌های ایرانی از شرکت در چنین انتخاباتی که نه حماسه‌ی حضور بلکه نمایش اقتدار تک‌روی، سرکوب و استبداد است و تنها صرف هزینه‌ای جهت عوام‌فریبی ست خودداری نموده و فعالانه تا ایجاد فضایی باز جهت فعالیت آزاد کلیه‌ی احزاب در ایرانی آزاد و رها از یوغ استبداد تلاش خواهیم نمود.»
گلرخ ابراهیمی ایرایی
بند زنان زندان اوین _ اردیبهشت ۱۳۹۶

درخواست مشارکت مالی از زندانیان برای حل مشکل آب در زندان



 قطعی طولانی مدت آبگرم در زندان رجایی شهر، رندانیان را با مشکلات بهداشتی مواجه کرده است. مسئولان زندان از زندانیان مطالبه مشارکت ۵ میلیون تومانی برای حل مشکل فنی دیگ های گرم کن زندان دارند.
به گزارش مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، آبگرم در بعضی بندها و سالن ها ولی بطور خاص در سالن ۲۱ اندرزگاه ۷ زندان رجایی شهر کرج از چندین ماه قبل دچار مشکل و قطعی شده است. زندانیان «سنی مذهب» این سالن با مشکلات بهداشتی و شستشو مواجه هستند.
یک منبع نزدیک به زندانیان سنی مذهب دراین‌باره توضیح داد: “از یک طرف می‌گویند مسئولین این قطعی آبگرم را عمدا انجام می‌دهند تا زندانیان اهل سنت را به سالن قبلی‌شان بازگردانند. اما از طرف دیگر رئیس زندان گفته است دیگ آبگرم پوسیده و زندان بودجه تعویض آن که ۵ میلیون تومان است ندارد.”
این منبع آگاه در پایان تاکید کرد: “مسئولین زندان از زندانی‌ها خواسته‌اند خودشان این مشکل را حل کنند یا در حل آن سهیم شوند.”

٧ روز اعتصاب غذای یک زندانی کورد



یک زندانی عقیدتی کورد از ٧ روز پیش در زندان رجایی شهر کرج دست بە اعتصاب غدا زدە است.
سید قاسم آبسته زندانی کورد در سالن ۲۱ اندرزگاه ۷ زندان رجایی شهر کرج از هفت روز پیش دراعتراض به عدم رسیدگی پزشکی در اعتصاب غذای به سر می برد.
قاسم آبستە از مدتی پیش یک غده در کنار لوزه‌هایش پدیدار شده که نفس کشیدن را برای وی دشوار کردە است.  بر اساس تشخیص پزشکان بهداری زندان رجایی شهر این عارضه خطرناک بوده و باید برای معالجە بە بیمارستانهای خارج از زندان اعزام تا از غده نمونه‌ برداری شود و اقدامات بعدی جهت معالجە صورت گیرد.
اما مسئولین  بهداری زندان همچنین  گفتەاند کە جهت اعزام بە بیمارستان دستور دادستان  باید صادر شود در غیر اینصورت  امکان اعزام وی نیست .
قاسم آبسته در بهمن ماه ۱۳۸۸ بازداشت  و پس از هشت ماە بازجویی از وی در  بازداشتگاه‌های اداره اطلاعات جمهوری اسلامی ایران در  ارومیه در شرق کوردستان به زندان اوین منتقل کە در انجا نیز شش ماە در سلول‌های انفرادی  نگهداری شد.
وی در تاریخ ۲۵ فروردین ۱۳۹۱ به زندان رجایی شهر کرج منتقل شد و در خردادماه سال   ١٣٩٥ بە اتهام محاربه از طریق هواداری از گروه‌های سلفی  بە اعدام محکوم شد .

ضرب و شتم شدید یک زندانی سیاسی به جای بردن به بهداری


در طی روزهای گذشته یک زندانی سیاسی کُرد محبوس در زندان ارومیه در هنگام مراجعه به بهداری زندان ارومیه توسط دو تن از ماموران این زندان به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.
روز شنبه ۱۶ اردیبهشت ماه کامران جعفری، زندانی سیاسی محبوس در بند ۱۳ زندان مرکزی ارومیه به دلیل مریضی به همراه چندین زندانی دیگر در لیست اسامی زندانیان اعزامی به بهداری قید شده و در هنگام مراجعه به بهداری دو تن از ماموران زندان به نامهای رسول غنی‌زاده و بهروز قلی‌زاده بدون ارائه دلیل خاص اسم او را از لیست خط زده و خواستار بازگشت این زندانی به داخل بند شدند.
این زندانی سیاسی که بعد از چند روز انتظار در لیست بهداری قرار گرفته بود نسبت به چنین برخورد فردی از سوی ماموران زندان با وی اعتراض میکند و این دو مامور به بهانه گستاخی با باتوم به ضرب و شتم شدید این زندانی سیاسی پرداخته و بعدا او را به سلولهای انفرادی زندان منتقل کردند. وی بعد از چند ساعت نگهداری در سلولهای انفرادی و علی‌رغم بیماری بدون اعزام به بهداری، مجددا به داخل بند بازگرداننده شد.

محمدصديق كبودوند فعال حقوق بشر از زندان آزاد شد


محمدصدیق کبودوند روزنامه‌نگار و فعال حقوق بشر بعد از ١٠ سال زندان آزاد شد. برخی فعالان مدنی با انتشار عکس هایی از آقای کبودوند، خبر آزادی او را اعلام کردند. آقای کبودوند از سال ۱۳۸۶ بازداشت شده بود. در این ده سال این روزنامه‌نگار و فعال حقوق بشر بارها با اعتصاب غذا به ادامه زندان خود اعتراض کرده بود. محمد صدیق کبودوند، دبیرکل «سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان» و مدير مسئول روزنامه توقيف شده «پيام مردم» است از تيرماه سال ۱۳۸۶ در زندان است و تنها یک بار و آن هم برای عیادت از فرزند مبتلا به سرطانش، پس از اعتصاب غذا اجازه مرخصی گرفت. آقای کبودوند با اتهاماتی مانند «اقدام عليه امنيت ملی» و «تبليغ عليه نظام» به ۱۰ سال حبس محکوم شده بود.

مسیحیان ایران در کانون توجهات جهانی/پایان کنفرانس جهانی دفاع از مسیحیان جفا دیده

نخستین کنفرانس جهانی دفاع از مسیحیان جفا دیده در شهر واشنگتن، پایتخت ایالات متحده پس از سه روز به کار خود پایان داد.
به گزارش محبت نیوز ، از واشنگتن، نخستین کنفرانس دفاع از مسیحیان جفا دیده ( ورلد سامیت) پس از سه روز بررسی و بحث و گفتگو پیرامون جفا بر مسیحیان در کشورهای مختلف پایان یافت. اهداف این کنفرانس افزایش آگاهی نسبت به جفای مسیحیان در جهان؛ اعلام اتحاد با مسیحیان جفا دیده و بررسی علل جفا و واکنش مسیحیان به این جفاها بود.
مسیحیان جفا دیده بسیاری از کشورهای مختلف نیز در این کنفرانس شرکت داشتند، مسیحیانی که در کشورهای اسلامی در اقلیت هستند و تحت تاثیر اسلامگرایی افراطی در خاورمیانه و آفریقا از جفای روز افزون رنج می‎‌‌رند. در این منطقه نه تنها مسیحیان که در صدر لیست جفا دیدگان قرار دارند بلکه اقلیت هندو، بودایی و دیگران ادیان و مذاهب نیز بخاطر ایمانشان مورد جفا و سرکوب قرار می‎گیرند.

اما در کنفرانس واشنگتن مسیحیان جفا دیده در محور قرار داشتند و از تجربیات تلخ خود از جفا و تعرض سخن گفتند و همچنین بر قدرت امید و بخششی که در میان سختی‌ها بخاطر نام مسیح تجربه کردند تاکید کردند.

یکی از کشیشان کلیسای عراق که بخاطر حملات داعش خانه و کلیسای خود را از دست داده بود، ضمن تأکید بر شرارت اسلامگرایان دولت اسلامی (داعش) خاطر نشان کرد که تنها دستاورد این حملات اسلامیون علیه مسیحیان این است که مسیحیان با یکدیگر متحدتر شده و در محبت و ایمان خود تقویت می‌شوند.

یکی دیگر از رهبران کلیسای جفادیده در خاورمیانه (نام محفوظ) درباره خروج مسیحیان از منطقه خاورمیانه که مهد مسیحیت به شمار می‌رود،‌ گفت «مایه افتخار ماست که در چنین برهه‌ای از زمان در خاورمیانه زندگی کنیم و سفیران آسمان در منطقه خود باشیم. خیلی از کشورها سفارت‌های خود را در کشور جنگ زده ما بسته‌اند و سفیران خود را بیرون برده‌اند، اما ما به عنوان سفیران مسیح در کشورمان مانده‌ایم».

سخنرانی ایرانیان مسیحی جفا دیده در کنفرانس واشنگتن

به نمایندگی از مسیحیان جفا دیده ایران نیز،‌ راشین سودمند دختر کشیش شهید زنده یاد «حسین سودمند» نیز سخنانی را ایراد کرد. او که پدرش به دست حکومت جمهوری اسلامی به اعدام محکوم و به دار آویخته شد، گفت که قبر پدرش همچون درختی برای رشد کلیسا در ایران بوده و خواهد بود و کلیسا بخاطر جانفشانی او و مسیحیان دیگر در ایران رشد می‌کند.

یکی از سخنران این کنفرانس «مایک پنس» معاون اول رئیس جمهوری آمریکا، بود که تأکید کرد اولویت دولت دونالد ترامپ گسترش آزادی مذهب در جهان است،‌ چندین عضو کنگره آمریکا، چندین سناتور آمریکایی از ایالت‌های مختلف،‌ وزیر سابق امنیت داخلی کانادا و یکی از اعضای مجلس اعیان بریتانیا از اهمیت فعالیت‌های سیاسی و فشار بر کشور های جفا کننده مسیحیان سخن به میان آوردند.
عدم پایبندی جمهوری اسلامی به قوانین خود در مورد حقوق اقلیت‌های دینی

به گزارش «محبت نیوز» رهبران مسیحی از فرقه‌های مختلف نیز بر لزوم به رسمیت شناختن جفای غیر انسانی به مسیحیان بسیاری از کشورهای جهان اشاره کردند و در عین حال گفتند که مسیحیان در سراسر دنیا با محبت و بخشش با جفا های خشونت آمیز مقابله می‌کنند.

اسقف «مایکل نظیر علی»، مسئول مرکز آموزش، تحقیق،‌ وکالت و گفتگو در دانشگاه آکسفورد و اسقف کلیسای «راچستر» ضمن سخنان خود از سفرش به ایران برای بازدید از منشور حقوق بشر کوروش یاد کرد و گفت در ایران دولت جمهوری اسلامی حتی به قوانین خود در برابر حقوق اقلیت‌های مذهبی نیز پایبند نیست. وی گفت که در طی سفرش به ایران مسئولین جمهوری اسلامی علاقه‌ای به ادامه راه کوروش کبیر در دفاع از حقوق بشر و آزادی مذهبی نشان ندادند.

در شب پایانی این کنفرانس برای دفاع از مسیحیان جفا دیده، دکتر فرانکلین گراهام که برگزار کننده اصلی این کنفرانس بود گفت که امیدوار است این کنفرانس دل‌های ایمانداران به مسیح را به یکدیگر نزدیک‌تر کرده باشد تا در هنگام جفا در کنار یکدیگر بایستیم و باعث تقویت یکدیگر باشیم. او همچنین ابراز امیدواری کرد که این کنفرانس آغازی برای رساندن صدای کلیسای جفا دیده در سراسر جهان و برداشتن گام‌هایی عملی برای حمایت و التیام درد و رنج مسیحیان بخاطر ایمان مسیحی‌شان باشد.

مسیحیان ایران در کانون توجهات جهانی/پایان کنفرانس جهانی دفاع از مسیحیان جفا دیده

نخستین کنفرانس جهانی دفاع از مسیحیان جفا دیده در شهر واشنگتن، پایتخت ایالات متحده پس از سه روز به کار خود پایان داد.

یک زندانی در ملاء عام در اراک اعدام شد



خبرگزاری هرانا ـ حکم اعدام یک زندانی متهم به «قتل عام خانوادگی» درساعت ۷ صبح روز جاری در منطقه کوی امام علی اراک در ملاء عام اجرا شد. حکم اعدام این زندانی ظرف سه ماه صادر، تایید و اجرا شده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از اراک امروز، پنج شنبه ۲۴ فروردین ۹۶، پرونده یک زندانی متهم به قتل ۶ شهروند اراکی ظرف سه ماه منجر به صدور حکم قصاص و توسط دیوان عالی کشور قطعی و در مرحله اجرا قرار گرفت.

در تاریخ ۲۲ دی ماه سال ۹۵ جوانی با سلاح گرم، جان ۶ نفر از شهروندان اراکی را گرفت و در کمتر از ۱۴ ساعت دستگیر و به مراجع قضایی تحویل شد.

هفدهم اسفندماه ۹۵ در جلسه دادگاه که به صورت علنی برگزار شد عباس صحرایی متهم ردیف اول این پرونده به جرم مباشرت در ۶ فقره قتل عمدی به ۶ بار قصاص نفس در منطقه شهرک علی ابن ابیطالب و همچنین به دلیل حمل و نگهداری یک قبضه اسلحه کلاشینکف و ۵۷ فشنگ به هفت سال حبس تعزیری درجه پنج و به جرم اخلال در نظم عمومی به یک سال تعزیری درجه پنجم و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد.

چهاردهمین روز از اعتصاب غذای اسماعیل عبدی گذشت

اسماعیل عبدی در پی درد شدید کلیه در روز گذشته به بهداری زندان اوین منتقل شد.
صبح روز گذشته اسماعیل عبدی به علت درد شدید کلیه؛پس از ۱۳ روز اعتصاب غذا به بهداری زندان اوین منتقل شد.
امروز ۲۳ اردیبهشت ماه؛ اسماعیل عبدی نماینده معلمان تهران چهاردهمین روز اعتصاب غذای خود را در اعتراض به عدم استقلال قوه قضاییه در صدور احکام امنیتی برای فعالان تشکل‌های صنفی معلمان و کارگران و با درخواست صریح خروج روند پیگیری پرونده‌اش از حالت امنیتی به عادی را می گذراند.
آقای عبدی از روز ۱۰ اردیبهشت ماه پس از انتشار یک بیانیه هدف و خواسته خود را از اعتصاب غذا اعلام کرد.
وی در بیانیه خود با اشاره به تداوم بازداشت معلمان در دولت حسن روحانی نوشت:
اینک در فضای پسابرجام که فریاد قانون‌مندی، مردمسالاری، حقوق‌بشر و آزادی‌های مدنی دولتمردان، گوش فلک را کر کرده است، شاهد بازداشت اعضای هیأت مدیره کانون‌های صنفی معلمان و تشکل‌های مستقل کارگری و تشکیل دادگاه‌های چند دقیقه‌ای هستیم که همه‌ی افراد با اتهام‌هایی یکسان مثل: اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت کشور، فعالیت تبلیغی علیه نظام و… محاکمه و روانه زندان می‌شوند.
گفتنی است که تعداد قابل توجهی از اعضای فعال کانون صنفی معلمان از جمله اسماعیل عبدی، محمود بهشتی لنگرودی، علی اکبر باغانی، رسول بداقی و … تاکنون به دلیل فعالیت های صنفی خود با اتهامات امنیتی روبرو شده و به اخراج، زندان و تبعید محکوم شده اند.
اسماعیل عبدی هم اکنون در بند ۳۵۰ اوین بدون امکان تماس تلفنی محبوس است.

دعای ربانی

دعای ربانی
پس‌ شما به‌ اینطور دعا کنید: “ای‌ پدر ما که‌ در آسمانی‌، نام‌ تو مقدّس‌ باد. ۱۰ ملکوت‌ تو بیایـد. اراده‌ تو چنانکه‌ در آسمان‌ است‌، بر زمین‌ نیز کرده‌ شود.
۱۱ نان‌ کفاف‌ ما را امروز به‌ ما بده‌. ۱۲ و قرض‌های‌ ما را ببخش‌ چنانکه‌ ما نیز قرضداران‌ خود را می‌بخشیم‌. ۱۳ و ما را در آزمایش‌ میاور، بلکه‌ از شریر ما را رهایی‌ ده‌. زیرا ملکوت‌ و قوّت‌ و جلال‌ تا ابدالا´باد از آن‌ تو است‌، آمین‌.

اعدام دو زندانی در زندان مرکزی مشهد



سحرگاه روز گذشته، حکم اعدام دو زندانی، با اتهام «قتل عمد» در زندان مرکزی مشهد، اجرا شد.

به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از خراسان، سحرگاه روز دوشنبه ۱۸ اردیبهشت‌ماه، دو زندانی که با اتهام «قتل عمد» به «قصاص نفس» محکوم شده بودند، در زندان مرکزی مشهد اعدام شدند.

روز گذشته جوان ۲۷ ساله ای که در خرداد سال ۹۳ و پس از نزاعی در خیابان فتاح،  به اتهام قتل دستگیر شده بود به دار آویخته شد.

متهم مذکور که «م.م» نام داشت پس از دستگیری در شعبه سوم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی به «قصاص نفس» محکوم شده بود.

متهم دیگر جوان ۳۵ ساله ای که در  اردیبهشت سال ۱۳۹۳ به اتهام قتل دستگیر شده بود ، در شعبه سوم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی محاکمه و به «قصاص نفس» محکوم شد.

با تایید این رای در دیوان عالی کشور و فراهم شدن مقدمات اجرای حکم، سپیده دم روز گذشته متهم با نظارت قضات اجرای احکام دادسرای مشهد پای چوبه دار رفت و اعدام شد.

ورود روزانه ۶۰ میلیون لیتر پساب خانگی و صنعتی به خلیج فارس



عضو مجمع نمایندگان استان هرمزگان در مجلس با بحرانی خواندن وضعیت آلودگی خلیج فارس، گفت که حدود ۷۰۰ لیتر در ثانیه پساب های حاصل از فاضلاب های خانگی و صنعتی به خلیج فارس سرازیر می شود. به گفته وی، نسل آبزیان خلیج فارس به دلیل آلودگی زیست محیطی در معرض خطر انقراض قرار گرفته و آلودگی نفتی سلامت مردم بندرعباس را تهدید می کند.

اعدام یک زندانی در زندان مرکزی مشهد



حکم اعدام یک زندانی، با اتهام «قتل عمد» در زندان مرکزی مشهد اجرا شد.

به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از رکنا، سحرگاه روز پنجشنبه ۱۴ اردیبهشت‌ماه، یک زندانی که با اتهام «قتل عمد» به «قصاص نفس» محکوم شده بود، در زندان مرکزی مشهد اعدام شد.

این زندانی که حدود دو سال پیش به اتهام قتل دستگیر شده بود ،در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی به قصاص نفس محکوم شد.

با تأیید رأی صادره در شعبه ۲۸ دیوان عالی کشور، مقدمات اجرای حکم صادره فراهم شد تا این که سپیده‌دم پنج شنبه گذشته، متهم مذکور با نظارت قضات اجرای احکام دادگستری مشهد پای چوبه دار رفت و اعدام شد.

فاجعه معدن یورت نباید بی جواب بماند فراخوان به کارگران و مردم ایران



آنچه در معدن یورت در استان گلستان اتفاق افتاد و بیش از سی نفر از کارگران این معدن را قربانی و بیش از هفتاد نفر آنان را مصدوم کرد، یک حادثه نبود. یک جنایت آشکار بود. اینرا رسانه های حکومتی اعتراف کرده اند. گفته اند معدن ناامن بوده، تجهیزات ایمنی نداشته، تونل هایش یکطرفه بوده و راه خروج دیگری نداشته است. اعتراف کرده اند که به اعتراضات مکرر معدنچیان توجه نکرده اند برعکس آنها را تهدید به اخراج کرده اند. و این جنایت صاحب دارد. مسببینی دارد. باید کل جامعه علیه این جنایت و مسببین آن بلند شود و با معدنچیان و خانواده هایشان اعلام همبستگی کند.
صاحبان معدن که طبق اعترافات رسانه های حکومتی از نهادهای بالای حکومت بوده اند از جمله مسببین این جنایتند که بقول کارگران معدن فقط و فقط به فکر پول و سود بوده اند و کارگران معترض را به اخراج تهدید کرده اند. اما مسبب واقعی این جنایت کل حکومت است. سهل انگاری نسبت به ایمنی محیط کار که آنهم فقط یقه کارفرما را نمیگیرد گوشه کوچکی از مساله است. مسئول اصلی اینهمه ناامنی و بی حقوقی کل این نظام است. آنهایی که قانون میگذرانند و کارگر را از حق تشکل و اعتراض محروم میکنند، ارگانهایی که به شکایات کارگران رسیدگی نمیکنند، سیستم قضایی که با شکایت کارفرماهای مفتخور کارگران معترض را به دادگاه و زندان میکشاند، وزارتخانه هایی که به ایمنی محیط کار توجهی ندارند و سود سرمایه داران را بر جان کارگر مقدم میشمارند، مجلسی که محکم پشت سرمایه داران حریض و بیرحم را گرفته است و قانون پشت قانون علیه کارگر وضع میکند. نظامی که میلیارد میلیارد صرف مسجد و امامزاده و مقامات و آیت الله ها و صرف جنایتکاران اسلامی در کشورهای دیگر میکند، و یا صرف زندان و سیستم قضایی اش میکند تا مدام کارگران و مردم معترض را به دادگاه و زندان بکشاند. نظامی که حتی نسبت به پرداخت چندرغاز حقوقی که خود تصویب کرده است هم مسئولیتی بعهده نمیگیرد و حتی یکبار جانب کارگران را نمیگیرد. کل این نظام عامل اصلی این جنایت و کلیه جنایاتی است که هر روز در کارخانه ها و مراکز کار اتفاق می افتد.
روزی نیست که کارگری در معدنی مدفون نشود یا از داربستی و یا به چاهی سقوط نکند و یا در کارخانه ای در آتش سوزی جانش را و یا سلامتی اش را از دست ندهد. این وضع را باید جایی خاتمه داد. فاجعه معدن یورت میلیون ها نفر در سراسر کشور را در سوگ عمیقی فرو برده است. این سوگ و این خشم و نفرت را باید به نیرویی برای مقابله با نظامی که مسبب اینهمه ظلم و ستم در حق اکثریت زحمتکش این جامعه است، تبدیل کرد.
حزب کمونیست کارگری صمیمانه به خانواده های کارگران جانباخته و کلیه مردم آزاده تسلیت میگوید و یاد جانباختگان این فاجعه بزرگ را گرامی میدارد. این واقعه را باید به تحکیم همبستگی در سراسر کشور با معدنچیان یورت و خانواده هایشان تبدیل کرد. نه تنها از تشکل های کارگری بلکه از معلمان و بازنشستگان، از کارگران کلیه مراکز کارگری در استان گلستان و در سراسر کشور، از نهادهای مختلف دانشجویی، نهادهای مدافع حقوق کودک و محیط زیست، مدافعین حقوق زن و مبارزین علیه اعدام، نهادهای دفاع از زندانیان سیاسی و نویسندگان و هنرمندان و ورزشکاران و غیره انتظار میرود که با معدنچیان یورت و خانواده هایشان اعلام همبستگی کنند. جا دارد در همه شهرها در بزرگداشت معدنچیانی که جان باختند مراسم برگزار کرد، در میادین شهرها گل گذاشت، پیام های همبستگی داد و یا با ابتکارات دیگری درمورد این واقعه کاری کرد.
باید دولت را تحت فشار قرار داد که:
۱- آمار دقیق و نام و مشخصات و عکس های قربانیان، و مجروحین این حادثه را در تلویزیون و روزنامه هایش منعکس کند و با کارگران معدن و نمایندگانشان و خانواده های کارگران مرتبا مصاحبه شود تا جامعه مستقیما از زبان آنها حقایق مربوط به این معدن و ظلم و ستمی که در طول سالیان طولانی بر کارگران رفته است را بشنود.
۲- آخرین امکانات پزشکی را برای مداوای کارگران مصدوم بکار گیرد و بطور منظم وضعیت آنها را به مردم گزارش کند.
۳- به خانواده های جانباختگان و مصدومین این حادثه غرامت بدهد. هیچ مبلغی جای خالی کارگران جانباخته را پر نخواهد کرد ولی زندگی خانواده هایشان باید از هر نظر تامین شود.
۴- صاحبان معدن و مقامات و مسئولین ارگانهای حکومتی که در اثر بی توجهی و سهل انگاری آنها این فاجعه و این جنایت رخ داده است به مردم معرفی شوند و مورد محاکمه قرار گیرند.
۵- پیشرفته ترین تسهیلات و استانداردهای ایمنی و امداد رسانی در معدن یورت و همه معادن در ایران زیر نظر نمایندگان منتخب کارگران بکار گرفته شود.
۶- حقوق عقب افتاده و بیمه کارگران فورا و بطور کامل پرداخت شود و تا زمانی که کارگران بیکار میمانند حقوق کامل آنها پرداخت شود.
۷- کارفرماها و مسئولین ارگانهایی که معدنچیان معترض را اخراج کرده اند، به جامعه معرفی شوند و به کارگران اخراجی غرامت کامل داده شود.
روز ۱۳ اردیبهشت در تاریخ جنایت صاحبان سرمایه و حکومت اسلامی ثبت خواهد شد و همیشه در یاد کارگران و مردم خواهد ماند.

سقوط یک دانشجو دختر از پشت بام خوابگاه در بوشهر



پیش از ظهر دیروز یک دختر ۲۰ ساله از پشت بام ساختمان خوابگاه دخترانه کوثر وابسته به دانشگاه خلیج فارس سقوط کرد.

به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از ایرنا، زهرا یوسفی نیا مدیر روابط عمومی اورژانس استان بوشهر گفت: براثر وارد شدن ضربه سر سطح هوشیاری مصدوم پائین ولی علائم حیاتی وی نرمال است.

وی تصریح کرد: مصدوم ۲۰ ساله و از دانشجویان دانشگاه خلیج فارس است که بعد از حادثه به بیمارستان سلمان فارسی تامین اجتمایی بوشهر منتقل شده است.