مرگ دلخراش 96 نفر در دو حادثه برای استیضاح ربیعی کافی نیست؟

چرا برخی نمایندگان اصرار دارند واقعیت ها را نبینند و به هر قیمتی از برخی از وزرا حمایت و عیوب و نواقص کاری آن ها را لاپوشانی کنند؟ نمایندگان مخالف استیضاح بهتر است به این سوال پاسخ دهند، باید شاهد چند فاجعه دیگر در زیرمجموعه های وزارت کار و قربانی شدن چند نفر دیگر از ایرانیان باشیم، تا آن ها راضی به تغییر در وزارت کار باشند؟ آیا جان باختن و قربانی شدن 96 نفر در کمتر از 50 روز طی دو فاجعه در یک مجموعه، برای عزل و برکناری مدیران کافی نیست؟


چیزی از شروع کار دولت دوازدهم نگذشته است که طرح استیضاح علی ربیعی برای چندمین بار توسط نمایندگان مجلس کلید خورد. طرح استیضاح وزیر کار توسط برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی تهیه شده  و این هفته علی ربیعی باید جهت توضیح و پاسخ دادن به سوالات نمایندگان در مجلس حاضر شود.

به گزارش اعتدال، در حالی که استیضاح ربیعی موافقان بسیاری در مجلس دارد  و برخی نمایندگان از قطعیت عدم رای اعتماد به ربیعی و خداحافظی او با کابینه دوازدهم خبر می دهند، اما برخی نمایندگان و رسانه های همراه وزیر کار، سعی دارند با ایجاد برخی سوالات و شبهات، ذهن نمایندگان را ازموافقت با استیضاح دور سازند تا شاید روزنه امیدی برای اامه حور ربیعی در مسند وزارت بازگردد.

برخی از نمایندگان برای مخالفت با استیضاح ربیعی این سوال را مطرح کرده اند که " مگر هواپیمای پرواز تهران – یاسوج اولین هواپیمای سقوط کرده بوده و اصلا سقوط هواپیمای آسمان چه ربطی به وزیر کار دارد؟"

یا للعجب مگر می توان تا این اندازه فرافکنی کرد و برای پوشاندن مشکلات، سر را در میان برف فرو برد؟ چه شده است که جان انسان ها آنقدر برای برخی سیاسیون تا این اندازه بی ارزش شده است؟ بروز حادثه سانچی و مرگ دلخراش 30 دریانورد و سقوط آسمان با مرگ 66 نفر آیا برای استیضاح یکی از مسببان اصلی آن کافی نیست؟ اگر یکی از این حوادث در کشورهای توسعه یافته رخ می داد، چند نفر استعفا می کردند و برکنار می شدند؟ عجیب آنکه وزیر کار حتی حاضر به عذرخواهی از ملت ایران و خانواده های بازماندگان نیز نگردید تا این مسئله را القا نکند که وی در این حوادث نقشی تاثیر گذار داشته است. 

مگر نه آنکه هواپیمایی آسمان از شرکت های زیر مجموعه وزارت کار و صندوق بازنشستگی بوده و آقای وزیر باید درباره  عملکرد آن پاسخ گو باشد؟ شرکتی که سال هاست حتی خلبانان آن از نحوه مدیریت آن نالانند و بارها نسبت به احتمال بروز فاجعه هشدار داده بودند. مگر نه آنکه شرکت نفت کش ایران از مجموعه های وابسته به وزارت کار است؟ شرکتی که سانچی طراحی شده برای حمل نفت خام را وادار به حمل میعانات گازی کرده بود. پس چه کسی باید پاسخگوی از دست رفتن جان عزیزانمان باشد؟ آیا باید به دلیل این فجایع و سوء مدیریت ها در وزارت کار، از محمدجواد ظریف، وزیر امورخارجه سوال پرسید و او را مورد شماتت قرار داد؟! چرا برخی نمایندگان اصرار دارند واقعیت ها را نبینند و به هر قیمتی از برخی از وزرا حمایت و عیوب و نواقص کاری آن ها را لاپوشانی کنند؟ نمایندگان مخالف استیضاح بهتر است به این سوال پاسخ دهند، باید شاهد چند فاجعه دیگر در زیرمجموعه های وزارت کار و قربانی شدن چند نفر دیگر از ایرانیان باشیم، تا آن ها راضی به تغییر در وزارت کار باشند؟ آیا جان باختن و قربانی شدن 96 نفر در کمتر از 50 روز طی دو فاجعه در یک مجموعه، برای عزل و برکناری مدیران کافی نیست؟

محورهای استیضاح به خوبی روشن می سازد، سقوط هواپیمای آسمان و حادثه سانچی به رغم از دست دادن حدود 100 تن از ایرانیان تنها دلیل استیضاح وی نیست. عدم توانایی در اداره امور بنگاه‌های وابسته به وزارت رفاه از قبیل شستا، هواپیمایی آسمان، کشتیرانی، عدم توجه به ساماندهی ساختار نیروی انسانی و مقابله با باندهای سیاسی و اقتصادی در بنگاه‌های وابسته و بالا رفتن بدهی بیش از حد در سازمان‌های وابسته از قبیل تامین اجتماعی و بازنشستگی به سیستم بانکی به عنوان سایر محورهای استیضاح وزیر رفاه عنوان شده است. ضعف در مدیریت در مجموعه وزارت کار آنقدر مشهود و برجسته است که سانچی و آسمان تنها گوشه ای از ناکارآمدی و فاجعه مدیریتی در این وزارت خانه عریض و طویل با وظایف و مسئولیت های مختلف است. وظایفی و مشکلاتی که ربیعی نشان داده مرد میدان برطرف و رفع و رجوع کردن ان ها نیست.

در این میان نیز هستند برخی نمایندگان و رسانه ها که بر این اصرار دارند که "مجلس تنها چند ماه پیش به این وزرا رای اعتماد داده و چگونه در کمتر از یک سال، عملکرد ربیعی در وزارت کار منفی شده تا او استیضاح گردد؟" جهت یادآوری باید خاطر نشان کرد شرط بسیاری از نمایندگان و حتی شخص رییس جمهور برای ادامه وزارت ربیعی، تغییرات عظیم ساختاری در مجموعه وزارت کار و واگذاری بنگاه داری به بخش خصوصی بوده است. شرطی که رییس جمهور بارها و بارها و در هر مناسبت و پیشامدی بر آن تاکید کرده و خواستار آن گردیده است. اما رویکرد ربیعی در همین چند ماه نشان داده قول های خوییش را کاملا فراموش کرده و همچنان به ادامه روال 4 سال ابتدای وزارتش اصرار دارد. اینکه هیچ گونه عزمی برای تغییر در ساختار این وزارت خاه و کوتاه کردن دست سودجویان از سرمایه های عظیم این وزارت خانه مشاهده نمی شود، نشان از ان دارد مرغ ربیعی همچنان یک پا دارد و قول هایش به رییس جمهور و نمایندگان تنها برای رسیدن دوباره بر مسند وزارت بوده است. چگونه می توان پذیرفت وزیری که داعیه اصلاح طلبی دارد، در مقابل خواسته صریح رییس جمهور تا این اندازه پافشاری کرده و کوچکترین تلاشی برای خروج وزارت کار از بنگاه داری نکند؟

سال هاست صندوق های بازنشستگی و تامین اجتماعی دچار مشکلات مدیریتی شده و به جای آنکه به سرمایه های کارگران زحمتکش و بازنشستگان مظلوم سود برساند، زیانده شده اند. مشکلاتی که پایگاه خبری و تحلیلی اعتدال نسبت به آن ها هشدار داده و پرده از این مشکلات برداشته است. با این حال باند بازی های مکرر در این مجموعه ها، سرمایه های هزاران میلیاردی را در اختیار برخی نالایقان و نامدیران قرار داده،  تا راهی برای حیف و میل ان پیدا کرده و به باد فنا دهند. موضوعی که نه تنها اعتدال بلکه بسیاری از کارشناسان و صاحب نظران، بارها و بارها نسبت به عواقب سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آن هشدار داده، اما  در این میان سهم ربیعی تنها و تنها نظاره و تایید ضمنی آن ها بوده است. حال نمایندگان کلاه خود را قاضی کنند، رای دوباره به وزارت ربیعی، می تواند تا چه میزان باعث بروز فجایع مدیریتی، اقتصادی و سیاسی و خدای ناکرده انسانی در ایران گردد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر