روزنامه های تهران، چهارشنبه سوری مفرح یا عذاب آور؟

روزنامه های امروز تهران، سه شنبه ۲۲ اسفند همزمان با شب چهارشنبه سوری، با ابراز نگرانی از انفجارها و حوادثی که در سال های اخیر مصدومان جوان و نوجوان و خرابی ها و آتش سوزی ها به بار آورده است، به زبان های مختلف کوشیده اند که نوجوانان و جوانان را به احتیاط تشویق کنند. گرچه صدا و سیما هم مورد انتقاد روزنامه ها قرار گرفته اند که با مخالف با اصل این جشن، مردم را نسبت به برگزاری پرسروصدای آن تشویق می کنند.

استیضاحی که از فردا رسیدگی به آن در مجلس آغاز می شود و اصرار یک نماینده سابق مجلس برای اجرایی کردن طرح رسیدگی به اموال مسوولان چهل سال گذشته از دیگر مسایلی است که روزنامه ها بدان پرداخته اند.

حق نشر عکس


رویداد متفاوت دولت
در حالی که روزنامه های نزدیک به اصولگرایان با نشان دادن عکس های دلخراشی از چهارشنبه سوری های سال های قبل کوشیده اند مردم را مطابق نظر مراجع دینی از سنت برگزاری آخرین شب چهارشنبه سال بازدارند، ایران روزنامه دولت با عکسی شاد و عنوان آیینی برای ستایش امید و روشنایی به برخورد نوع دیگری پرداخته که امسال از سوی عده ای از روحانیون میانه رو هم توصیه شده است.
حمید حاجی پور در گزارشی میدانی از خیابان مولوی محل فروش ترقه نوشته: چند ساعتی بیشتر تا تبدیل شدن شهر به میدان جنگ نمانده ‌است، جنگی که خودی و غیرخودی را در آن نمی‌توان تشخیص داد. سنگر و خاکریزی هم وجود ندارد اما آنچنان آتشی زبانه می‌کشد و انفجارهایی در گوشه گوشه شهر رخ می‌دهد که برای در امان ماندن از صدمه احتمالی باید به خانه پناه برد.
به نوشته این گزارشگر: ای کاش فقط پای ترقه خارجی در میان بود. در این میان نارنجک‌های دست ساز گوی سبقت را از رقیبان چینی ربوده‌اند و گذشته از صدای مهیب و موج شدیدشان، در چشم به هم زدنی محیط اطراف خود را به یک منطقه جنگزده و دودگرفته تبدیل می‌کنند. چه شیشه‌هایی که پودر می‌شوند و فرو می‌ریزند، چه زنان بارداری که راهی بیمارستان می‌شوند و چه پیرزنان و پیرمردانی که تا چند قدمی سکته پیش می‌روند!
در همین روزنامه محسن بوالحسنی با عنوان ما را به قدیم برگردانید نوشته: گوش من پر از صداهای مهیب است و کودکی من سرشار از ترس و صداهای خوفناک. تصور من از کودکی، تصور شنیدن صدای آژیر قرمز و دویدن با پدر و مادر به‌سمت پناهگاه‌هایی است که گوشه‌گوشه اهواز مستقر کرده بودند تا مردم به کسری از ثانیه هر چه در دست دارند زمین بگذارند، دست خانواده را بگیرند و از شر صداهای مهیب بمباران و انفجار و ضدهوایی‌ها به‌جایی بروند که شاید حداقل سقف بالای سرشان توان و تحمل بیشتری داشته باشد.
به نوشته این روزنامه نگار: آن روزهای ابتدایی دهه شصت، پر از صدا بود. صدای آژیر، صدای ضدهوایی، صدای گوینده رادیو و این جنگ بود که تمام کودکی ما و نسلی که ما بودیم را تغییر داد.
فردای چهارشنبه سوری
سوشیانس شجاعی فرد در صفحه طنز شهروند به پیش بینی تیتر روزنامه های فردا پرداخته است:
شرق: محمود دولت‌آبادی از روی آتش پرید!
اعتماد: چهارشنبه‌سوزی! (برای بار هجدهم!)
همشهری: خدمت‌رسانی آتش‌نشانی و متروی تهران برای کمک به شهروندان!
وطن امروز: آتش شیطان!
جوان: ٣‌سال پس از برجام، همچنان ایران در آتش می‌سوزد
کیهان: رد پای سرویس‌های بیگانه در مراسم چهارشنبه آخر سال!
رسالت: شورای مرکزی موتلفه، جهت اعلام موضع درباره چهارشنبه‌سوری تشکیل جلسه خواهد داد!
هفت صبح: کدام سلبریتی در کجا از روی آتش پرید؟!
آرمان امروز: دومین چهارشنبه‌سوری بدون ‌هاشمی! چهارشنبه‌سوری در آینه خاطرات ‌هاشمی!
دنیای اقتصاد: آتش دلار بر اقتصاد ایران!
خراسان: مراسم چهارشنبه‌سوری با حضور مسئولان نظامی و امنیتی استان و مشارکت پرشور مردم به ویژه... ادامه تیتر در صفحه آخر!
سازندگی: سرخی آتش در ایرانستان! بررسی رد پای حزب توده در غائله چهارشنبه‌سوری!
اطلاعات: بزرگداشت استاد باستانی پاریزی در محل موسسه اطلاعات!
خواب آشفته براي ايران و خاورميانه
احمد عظيمي‌بلوريان در مقاله ای در شرق به مقایسه نحوه تصمیم گیری ترامپ رییس جمهور آمریکا و دیگر روسای دولت های دموکراسی پرداخته و آن عبارت از این دیده که وی تصمیم نهایی را می گیرد و اعلام می کند که اگر مشاوران او يا دستگاه‌هاي ذي‌ربط با آن مخالف باشند و به‌ناچار از خدمت به او دست بردارند. ترامپ در آنچه مي‌کند تنها نيست. ديکتاتورهاي اروپايي مانند هيتلر و شاهان مشرق‌زمين هم در آنچه مي‌کردند تنها نبودند. 
به نوشته این استاد پيشين دانشگاه مريلند: ديد ترامپ به اروپا و آسيا شامل چين و روسيه، ديدي از بالا به پايين است، اما اين ديد الزاما بازتاب قدرت آمريکا نيست. توان آمريکا در حدي نيست که بتواند تکليف همه کشورها را في‌البداهه تعيين کند. آنچه شاهد هستيم بيشتر حالت نمايش، آن‌هم از سوي يک تاجر پرتجربه دارد، اما اداره کشور با اداره يک شرکت بازرگاني و هتلداري يکي نيست. رفتار ترامپ موجب پاسخ‌گويي و مقاومت رقباي اروپايي و آسيايي او مي‌شود، تازه اگر ترامپ بتواند سر پاي خود بايستد، که اين يکي بعيد است.
نتیجه گیری مقاله شرق چنین است که: به دليل رفتار ترامپ و مقاومت رقباي بين‌المللي او، اوضاع جهان تا اندازه‌اي درهم ريخته و احتمال بروز جنگ در منطقه خاورميانه کم نيست. بر زمامداران اين منطقه حساس است که چشم و گوش خود را باز کنند و با احتياط بسيار و عقلانيت با بازي‌هاي پيچيده منطقه‌اي برخورد کنند. آشوب کنوني منطقه ما و دادوستدهاي فوق‌دوستانه عربستان با آمريکا و انگليس براي سياست خارجي ايران، حاوي درس‌ها و پيام‌هايي مهم است.
شکست طرح غرب در غوطه 
احمد کاظم زاده در مقاله ای در روزنامه جوان ادعا کرده که در چند روز گذشته هیاهوی دولت‌‌‌‌‌ها و رسانه‌های غربی، عربی و اسراییلی در قبال غوطه شرقی کاسته شده اولین دلیل این که این دولت ها به غوطه شرقی به عنوان محملی برای اجرای پلان B خود می‌نگریستند و منتظر بودند بعد از آنکه ارتش سوریه دامنه پیش روی خود را به جبهه شمالی گسترش می‌دهد‌، در یک اقدام غافلگیرانه وارد عمل شوند و به کمک گروه‌های مسلح و تکفیری مستقر در غوطه شرقی به‌خصوص گروه موسوم به جیش‌الاسلام که تحت امر عربستان عمل می‌کند‌، دمشق را به اشغال خود درآورند و به زعم خود کار را به نفع خود تمام کنند. 
به نظر روزنامه نزدیک به سپاه پاسداران: کشف به موقع این طرح و اتخاذ اقدامات متقابل از سوی دولت سوریه و همپیمانان آن مانع از اجرای آن طرح شد و همین امر در کاهش هیاهوهای طراحان و مجریان این طرح نیز مؤثر بوده است. یک کشف مهم دیگر نیز در این زمینه صورت گرفت و آن اجرای سناریوی قبلی استفاده گروه‌های مسلح و تکفیری از تسلیحات شیمیایی و انداختن مسئولیت آن به گردن دولت سوریه و حامیانش بوده است و اقدام به‌موقع دولت سوریه و روسیه در این زمینه نیزدر پیشگیری از تکرار این سناریو و بهره‌برداری ابزاری از آن مؤثر بوده است‌. 
اما عامل دیگری که به نظر می‌رسد در این زمینه تأثیرگذار بوده‌، سلب بهانه از دست کسانی است که برای سرپوش گذاشتن بر عملیات پنهانی خود در غوطه شرقی خود را حامی مردم این منطقه معرفی می‌کردند و بدون اینکه هیچ اشاره‌ای به سپر انسانی گروه‌های مسلح و تکفیری از غیرنظامیان و ساکنان غوطه شرقی داشته باشند، فقط دولت سوریه و همپیمانان آن را عامل و مسئول فاجعه انسانی در این منطقه معرفی می‌کردند‌. 
تاوان ساختار شکنی نظام بین المللی 
علی تقوی در سرمقاله روزنامه همدلی نوشته: در دوره‌ای که جهان به دو قطب شرق و غرب تبدیل شده بود و کشورهای جهان زیر چتر دو ابرقدرت به زیست و بقای خود ادامه‌ می‌دادند، کشورهای چین و شوروی یا در سیاست‌های خود تجدید نظر کردند یا از هم پاشیدند. حال که جهان در وضعیت متفاوتی به‌سر می‌برد و به سمت یک نظام چند قطبی معطوف به تک قطبی در حرکت است، تاثیر فشارهای سیستمیک به طور قطع از گذشته بیشتر است. 
به نظر این روزنامه نگار: کشورهایی که دم از شعارهای ارزشی و انتقادی نسبت به نظام موجود دارند، با مقاومت و برخورد شدیدتری مواجه خواهند شد؛ از همین‌رو است که کره شمالی با سرکشی و خط و نشان‌های اتمی راه به جایی نخواهند برد و انتخابی به جزء ادغام در نظام ‌بین‌الملل نخواهند داشت. با ملتی که از فقر و فلاکت رنج می‌برد و با زور و باتون مجبور به حمایت از حکومت و رهبران سیاسی خود هستند نمی‌توان پا در رهی گذاشت که هزینه‌های آن بر اقشار فرودست جامعه تحمیل‌ می‌شود.
خلاصه سرمقاله همدلی این که:ساختار سیاسی- اقتصادی نظام ‌بین‌المللی موجود، از طریق فشارهای ‌بین‌المللی، کشورها را در مسیر تعامل با هنجارها و قواعد ‌بین‌المللی قرار خواهد داد و اجازه برهم‌زدن نظم و امنیت جهانی را به کشورهایی که منافع آنها را به خطر‌ می‌اندازند و یا ادعای چنین کاری را دارند نخواهند داد.

خوب است ولي دير نيست؟!
غلامحسين كرباسچي در مقاله اصلی اعتماد نوشته: در خبرها آمده بود كه بعضي از نمايندگان سابق كه سال‌ها در صندلي‌هاي سبز و قرمز نشسته‌اند و بر پست‌هاي مختلف از جمله وزارت تكيه زده‌اند، دولت را تهديد كرده‌اند. در حاشيه همه تهديد‌ها عليه دولت مظلوم جمهوري اسلامي ايران كه وارث بدترين شرايط اقتصادي تاريخ ايران است، اين تهديد از همه قابل‌توجه‌تر است. اينكه نه‌تنها ليست حقوق و مزاياي دولتي‌ها و مديران اجرايي كه ليست درآمد همه مسوولان در همه سمت‌هاي اجرايي، قضايي، تقنيني، حاكميتي، نظامي، امنيتي، اقتصادي، فرهنگي و مذهبي براي عموم مردم منتشر شود.
به نوشته دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی: مي‌توان ساده از كنار خيالي كه به ذهن مي‌رسد گذشت كه در دولتي با اين مقدار مساله كه بسياري از اين مسائل ميراث كساني از جنس خود شما و سال‌ها مورد تاييد شما بوده‌اند و حالا در داخل و خارج، چپ و راست هركدام نوعي شاخ و شانه مي‌كشند، شما او را تهديد به تظاهرات خياباني مي‌كنيد؟ اين دولت كه عادت به تهديد‌هايي اينچنيني و تهديد به تظاهراتي كه چه‌بسا عامل آن ديگران هستند، دارد اما شما خود چه هدفي را دنبال مي‌كنيد؟ 
نویسنده مقاله اعتماد بدون نام بردن از احمد توکلی نوشته: پاسخ اين سوال را هم در توييت‌هاي خود بنويسيد كه در تمام اين چهار سال كه الحمد‌الله هم مسوول بوده‌ايد، آيا تا به حال چنين تهديدي كرده بوديد؟ چنين اصراري بر شفافيت داشته‌ايد؟ براي همه دولت‌ها و به ويژه دولت فخيمه نهم و دهم چنين ضرورتي احساس كرديد؟ و غير از حقوق، براي باقي مواردي كه ممكن است شبهه خلافي در ذهن‌ها شكل گرفته باشد مانند زمين‌هاي واگذار شده، بورسيه‌هاي اعطايي، امتيازات داده شده مي‌شود چنين تهديدي كرد؟
سیاست ورزی خیابانی 
غلی میرفتاح در ستون کرگدن نامه اعتماد نوشته: يكي از تابوهاي جمهوري اسلامي تظاهرات خياباني است. با اينكه در قانون چنين اعتراض‌هايي پيش‌بيني شده اما از زمان تصويب قانون اساسي يكي از جدي‌ترين مساله‌هايي كه مديران انقلاب با آن مواجه بودند و نمي‌دانستند چطور بايد تكليف خود را با آن معلوم كنند همين تظاهرات خياباني بود.در اين چهل سال خيلي‌ها خواستند مردم را به خيابان بكشانند و پيام خود را از اين طريق منتشر كنند اما عملا جز در مواقعي كه به بحران انجاميد اتفاقي نيفتاد. 
نویسنده مثال زده: در سال هشتاد و هشت هم جدي‌ترين نگراني مسوولان همين بود كه «چرا بايد مشكل را در خيابان حل كرد؟» اما ظاهرا دولت روحاني موفق شده بسياري از پارادايم‌هاي نظام را تغيير دهد. من‌جمله در همين اغتشاشات دي‌ماه، تلويحا عمده فعالان سياسي اعتراض را حق مسلم مردم ناميدند و كسي را بابت به خيابان آمدن شماتت نكردند. اما آيا اين‌ حق مسلم براي ديگران هم به رسميت شناخته مي‌شود؟ 
اگر توكلي بتواند مردم را در اعتراض به حقوق و مزاياي مديران به خيابان بكشاند، آيا طرف مقابلش -يعني طرفداران دولت هم- مي‌تواند؟ اگر بتواند آيا اين به آن معناست كه نظام به اين تصميم رسيده كه بعضي مسائل و معضلات خود را در خيابان حل و فصل كند؟ به نظر مي‌رسد فصلي نو آغاز شده كه بايد به حساب روحاني منظورش كنيم. گويا روحاني اعتماد به نفس و تحمل نظام را بالا برده و جايي هم براي اعتراض‌هاي رسمي و غير رسمي باز كرده. اينها كه مي‌گويند روحاني براي ما چه كرد بيايند و ببينند چه كرد. كار از اين مهم‌تر؟ گيرم كه شروعش به دست توكلي باشد طرف مقابل كه كر و كور نيست ادامه ندهد.
استیضاح؛ ابزار نظارت یا اهرم قدرت
احمد خرم در مقاله ای در روزنامه ایران نوشته: استیضاح در کشور ما متأسفانه ماهیت خود را از دست داده است. این حق قانونی قرار بود ابزاری برای نظارت باشد اما اکنون تبدیل به اهرمی برای اقدامات دیگر و از جمله امتیازطلبی شده است. قاطبه استیضاح‌ها در سال‌های اخیر به جای اینکه استیضاح عملکردی باشند و با شاخص‌های فنی انجام شوند، بیشتر جنبه‌ای سیاسی دارد که به همین دلیل هم چندان ملاک‌ها و شاخص‌های فنی را نمی‌توان در آن دید. مناسبات ما در دهه‌های اخیر به سمتی رفته که استیضاح‌ها تحت تأثیر عوامل شخصی، منطقه‌ای یا جناحی انجام می‌گیرند. 
وزیر راه دولت اصلاحات که خود با استیضاحی همانند از دولت بازماند نوشته:بلایی که به سر پروژه‌های عمرانی کشور آمده تا حد زیادی ناشی از همین نوع درخواست‌هایی است که با فشار نمایندگان اجابت شده‌اند. هم اکنون مبلغ مورد نیاز برای اتمام پروژه‌های عمرانی کشور حدود ۶۴۰ هزار میلیارد تومان است و علاوه بر این چیزی بین ۷۰۰ تا۰۰ هزار میلیارد تومان هم از منابع کشور تاکنون خرج همین پروژه‌ها شده تا درصدی از رشد را تجربه کنند.
به عبارتی تنها در این حوزه چیزی حدود هزار و ۴۰۰ میلیارد تومان از منابع کشور به طرح‌هایی سرازیر شده یا می‌شود که بیشتر متأثر از درخواست‌های وکلای مجلس هستند تا مطالعات کارشناسی. در واقع بخشی از نمایندگان به این دست پروژه‌ها نه به چشم ابزار توسعه منطقی و متوازن کشور، بلکه به شکل وسیله‌ای برای تضمین رأی دوره‌های مختلف انتخابات نگاه می‌کنند.
حامد صالح‌آبادی هم در مقاله ای در جهان صنعت با اشاره به این که به تازگی و برای چندمین‌بار استیضاح وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی توسط عده‌ای از نمایندگان مطرح شده این استیضاح را فشار برخی نمایندگان جهت انتصاب بستگان و نزدیکان خود به سمت مدیریت در شرکت‌های مهم و تحمیل اشتغال‌های غیرضروری به شرکت‌هایی دانسته که مازاد نیرو دارند یکی از مواردی است که نمایندگان به دنبال تحمیل آنها به وزارتخانه هستند‌. 
به نظر نویسنده: فشار برخی نمایندگان جهت انتصاب افراد کم‌تجربه و ضعیف به سمت مدیریت شرکت‌های بزرگ زیرمجموعه وزارت کار ظلمی است نابخشودنی به کل ملت‌؛ ظلمی که اثرات مخرب آن از اختلاس‌های بزرگ هم بیشتر است‌. لازم است مسوولیت عواقب وخیم این‌گونه انتصاب‌ها را برای نمایندگان تشریح کنند و بدانند انتصاب یکی از بستگان یکی از نمایندگان مجلس چه بلایی بر سر شرکت دخانیات آورد‌. 
مقاله جهان صنعت توضیح داده: اکثر شرکت‌های زیرمجموعه وزارت رفاه بابت رد دیون دولت به وزارت رفاه واگذار شده و به‌طور متوسط از زمان واگذاری، حاشیه سود آنها کاهش نیافته یعنی اگر ۴۰۰ شرکت زیرمجموعه قبل از واگذاری جمعا ۱۰ درصد حاشیه سود داشته‌اند.شرکت ذوب آهن اصفهان زمانی به وزارت کار واگذار شد که زیان انباشته آن به چند هزار میلیارد تومان رسیده بود و سالانه صدها میلیارد تومان زیان می‌داد‌. 
نتیجه گیری مقاله این که: برخی شرکت‌ها نیز به دلیل شرایط ناشی از تحریم‌ها و وضعیت نقدینگی دولت و کاهش پروژه‌های عمرانی دچار مشکل شده‌اند‌. اما واقعا برخی از شرکت‌ها به دلیل عدم حضور مدیران قوی دچار رکود شده‌اند و از جمله دلایلی که این مدیران ضعیف ادامه حیات داده‌اند عدم ثبات در مدیریت هلدینگ‌های مربوطه بوده است‌. مثلا تغییرات پی‌درپی مدیریت در شستا و هلدینگ‌های زیرمجموعه آن منجر به کاهش نظارت و اعمال مدیریت در شرکت‌های زیر مجموعه شده است‌.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر