خبر کوتاه بود و نگران کننده؛ امسال "با کاهش ۷۸ درصدی حجم آب معادل برف نسبت به سال گذشته مواجهایم."
کاهش بارش برف و کمبود ذخایر برفی به معنای نبود منابع لازم برای تامین آب بیشتر رودخانهها در تابستان است. منبع رودخانههای بزرگ در آذربایجان غربی و شرقی، کردستان، گیلان، فارس، لرستان، چهار محال و بختیاری، خوزستان و أصفهان همین ذخیرههای برفی است.
با این حال، وقوع بارندگیهای تند و سیلاب، برای بسیاری از شهروندان امیدوار کننده، اما مدیران آشنا به مدیریت منابع آب، چندان تحت تاثیر قرار نگرفتهاند، چرا که تنها بخش ناچیزی از بارشهای بهاری مهار و ذخیره شده است. پیشبینی بروز تنشهایی میان شهروندان در سالی که تنش آبی بر آن سایه افکنده، کار سختی نیست. بر پایه گزارشهایی و "براساس ترکیب جمعیتی در حال حاضر ۱۶۵ شهر با ]مجموع[ جمعیت ۵/۱۰ میلیون نفر در وضعیت زرد، ۶۲ شهر با [مجموع] جمعیت ۸/۶ میلیون نفر در وضعیت نارنجی و ۱۰۷ شهر با [مجموع] جمعیت ۲/۱۷ میلیون نفر در وضعیت قرمز تنش آبی قرار دارند."
در چند دهه اخیر، توجه عمده مدیران آب کشور، جمعآوری سیلاب در مخازن سدها بوده است، نه در آبخوانها. بخش قابل توجهی از بارندگیها و روانآبهای فصلی در مناطق میان کوه و دشت رخ میدهد و به واسطه سرعت بسیار زیاد سیلاب، میزان جذب طبیعی به حداقل میرسد. مدیران حوزه آب، حجم بزرگی از سیلابهای بهاری و موسمی را جزو "منابع آب تجدیدپذیر" بهحساب نمیآورند، چرا که به دنبال مهار و بهرهبرداری از این آبها نیستند.
تجربه و دانش قدیمی ایرانیان در مهار سیلاب برای تغذیه آبرفتها در مخروطهای افکنه، منتهی به افزایش میزان آب قناتها میشده است. ایجاد سدهای زیرزمینی برای ذخیره آب در زمستانها جهت بهرهبرداری مناسب از آب سفرههای زیرزمینی به هنگام نیاز، نشان از شناخت کارکرد آبرفتهای درشتدانه و آبخوانها دارد. ایرانیان عهد قدیم، با استفاده از روشهایی طبیعت محور به جنگ خشکسالی میرفتند، اما مدیریت سازهای و به دور از توسعه پایدار در چند دهه اخیر، داشتهها را نادیده گرفته است.
سازمان زمینشناسی آمریکا، آب ذخیره شده در دل آبرفت را پول ذخیره شده در بانک مقایسه میکند. اگر ارزش واقعی آب را بشناسیم، به این فکر میافتیم که هر آنچه ممکن است، برای استفاده در هنگام بیآبی، جمعآوری و ذخیره کنیم. منطق سیستمهای سطوح آبگیر باران بر این امر استوار شده که آبهایی که برنامهای برای مهارشان وجود ندارد را برای استفاده شرب، و یا کشاورزی و دامداری و ...جمعآوری شوند.
شاید رویکرد مناسب به جای نقد و ایراد گرفتن، ارائه راه حلی عملی و تجربه شده در مناطق خشک و نیمهبیابانی کشور باشد. راه حلی که اجرای آن به شکل گسترده میتواند بخش بزرگی از کمبود منابع آب را جبران کند.
ذخیره آب در آبخوانها
در هنگامه خشکسالی و نبود ذخایر کافی آب، با بارانهای سیلآسا و ناگهانی چه میتوان کرد؟ آیا باید کاسه کاسه آب جمع کرد و در تانکر ریخت؟ آیا باید زیر ناودان سطل گذاشت و منتظر پر شدنش ماند؟ آیا باید روی پشت بام قابلمههای متعدد گذاشت و آب باران را جمعآوری کرد؟ این راهحلهای محدود را میتوان صرف نیازهای خانگی کرد. اما مناسبترین ذخیرهگاه مناسب آب، در دل کوهپایهها و دشتهای وسیع کشور قرار دارد: در "مخروطهای افکنه".
جذب سطحی آب به هنگام بارش بر سطح خاک در مناطق آبرفتی، چندان راحت نیست، چرا که خیس شدن کانیهای رسی منتهی به ایجاد سطحی چسبنده و تقریباً نفوذ ناپذیر میشود. هر چه سرعت سیلاب جاری شده بر سطح دشت بیشتر باشد، قدرت جذب کاهش مییابد و افزایش میزان فرسایش خاک تبدیل به یک مشکل بزرگ خواهد شد.Image captionعدم نفوذ سیلاب مهار نشده در آبرفتِ مخروط افکنه
آبرفت، تشکیل شده از رسوباتی با اندازهها و دانهبندیهای مختلف. میان دانهها، فضایی خالی است که یا با هوا و یا با آب پر میشود. ساز و کار ذخیره آب در رسوبات دانه درشت بسیار مناسب که در زیر بیش از ۱۴۹،۰۰۰ کیلومتر مربع قرار دارد و میتواند آبی معادل چند برابر میزان بارندگی سالانه در کشور را در خود جای دهد، چندان پیچیده نیست. ذخیرهسازی آب به این شکل، نوعی تغذيه مصنوعي است، اما بدون پمپاژ آب به درون آبخوان. با این حال این تنها بخشی از ۴۲۰،۰۰۰ کیلومتر مربع آبرفتی ایران است. به عبارت دیگر، در نزدیک به یک چهارم مساحت کل ایران امکان ذخیره آب در آبرفتها وجود دارد. این آبرفتها در کل، پتانسیل ذخیره ۱۲ برابر بارندگی متوسط سالانه کشور را دارا هستند. باید پرسید چرا با وجود این فضای بالقوه، این همه کمبود آب داریم؟
کاهش سرعت سیلاب در مسیل:
برای افزایش میزان جذب آب، باید از سرعت سیلاب کاست. بعد از بارانی تند در محدوده کوهستان و در شیب مخروط افکنه، که رسوباتی دانه درشت دارد، روانآب تبدیل به سیلاب میشود. این سیلاب وارد آبریز یا مسیل میشود. اگر از سرعت این روانآب کاسته نشود، به خاطر حجم رس و لای و ماسه، قدرت تخریبی بسیار بالای آن به مانند سمباده عمل میکند و سطح خاک را فرسایش خواهد داد، اما اگر با ساخت یک دیوار سنگی یا بتونی مقاوم عمود بر مسیر اصلی سیلاب، سرعت آب گرفته شود، و آب در کانالی کم عمق که همه نقاط آن هم ارتفاع است (روی خط تراز)منحرف شود، سیلاب به آرامی مسیر جدید را طی خواهد کرد و کانال که به حوضچه آرامش معروف است، تدریجاً پر خواهد شد.Image captionمحدوده مهار سیلاب بر روی بخشی از مخروط افکنه
جذب تدریجی آب و رسوبگذاری:
بخشی از آب از طریق کف همین کانال یا حوضچه آرامش که شکافی کم عمق در سطح زمین است، جذب خواهد شد. ارتفاع کف این کانال در تمام نقاط باید یکسان باشد تا سرعت آب تدریجاً گرفته شود. در این مرحله، با سر ریز شدن آب و حرکت طبیعی در مسیر جاذبه، بخشی از مواد معلق به خاطر کاهش سرعت بر سطح خاک رسوب میکند. اگر یک لیوان آب گلآلود را چند ساعت تکان ندهیم، میبینیم که لایهای نازک خاک در کف لیوان جمع شده است. همین منطق در مورد سیلاب گلآلود هم صدق میکند و زمانی که سرعت آب کاسته میشود، دانههای معلق، به شکل رسوب باقی میمانند. با این حال، همه مواد معلق در همان اول کار از آب جدا نمیشوند و دانههای ریزتر به همراه روانآب آرام شده، به سمت پایین حرکت میکنند.Image captionجاری شدن سیلاب مهار شده بر سطح شیبدار مخروط افکنه با رسوب دانه درشت
یشتر بخوانید:
چالش های مدیریت آب در خراسان شمالی؛ کشاورزانی که مقاومت میکنند
تضاد امنیت آبی و غذایی در جمهوری اسلامی
بحران آب؛ کشاورزان اصفهان چرا معترضاند؟
بحران آب؛ چرا اعتراضات سیاسی شد؟Image captionذخیره آب در میان رسوبات درشتدانه مخروط افکنه
بازگشت آب مازاد به مسیل، با سرعت و خطر کمتر:
روانآب بعد از برخورد با پشتههایی، نهایتاً از دروازهها وارد کانال کم عمق بعدی میشود، که تمام نقط کف کانال، هم ارتفاع است. تدریجاً کانال از آب پر شده و سر ریز شدن همانا، تکرار رسوبگذاری و جذب بخشی از آب هم همانا. این کانالها گرچه محلهایی برای آرامش سیلاب هستند، اما بهسان شیارهایی بر سطح زمین، به جذب بیشتر آب کمک میکنند. بعد از سر ریز شدن مجدد آب، و رفتن به سمت پشتهها و کانالهای بعدی، باز همان روند ادامه مییابد و تدریجاً بخش عمدهای از طریق کانالها و محدوده میان این کانالها جذب میشود و نهایتاً، مازاد آب که بخش بزرگی از مواد معلقش را به خاطر رسوبگذاری از دست داده، با سرعتی بسیار کم که دیگر قدرت تخریب هم ندارد، به مسیل باز میگردد. نکته مهم این است که کاهش سرعت آب، منتهی به از دست رفتن بخش عمده موارد معلق شده است و این کاهش، قدرت تخریب سیلاب را هم تا حد زیادی میگیرد. به عبارتی، اگر ساختار مهار سیلاب یک مسیل، پیش از رسیدن به یک روستا یا شهر ایجاد شده باشد، از میزان تخریب مناطق مسکونی تا حد زیادی کاسته خواهد شد.
اثر مثبت خر خاکی
یک عامل مهم افزایش میزان جذب در مناطق خشک، سختپوست کوچکی به نام "خر خاکی" است که بسیاری آنرا حشره میپندارند. این موجود ریز که در بیابانها بسیار فراوان است، برای رسیدن به آب و رطوبت در دل زمین، سطح خاک را سوراخ میکند و در عمل، لولههای باریک به شکل عمودی حفر میکند و وجود همین لولههای بسیار ریز، به جذب بیشتر آب در دل زمین میانجامد.
بهرهبرداری از این خصلت خر خاکی، میتواند در چارچوب بهرهگیری از راه حلهای طبیعت-محور مورد بررسی قرار گیرد.
جذب آرام آب بعد از پایان بارندگی و روان شدن سیلاب
کانالهای محدوده پخش سیلاب، خود ذخیرهگاههایی محدود برای آب و شکافهایی برای جذب آب در دل زمین هستند و ممکن است تا چند روز بعد از پایان بارندگی، آبی در کف کانالها باقی بماند.
افزایش حجم ذخیره آب زیرزمینی و لزوم حفظ تعادل
روستاییان مناطقی که متکی به برداشت آب از قنات چاه بودهاند و هر سال با سیلابهای فصلی مخرب روبهرو هستند، قاعدتاً بر روی آبخوانها و رسوبات دانه درشت زندگی میکنند. اگر بتوانند با همیاری و گرفتن نظر کارشناسی، بخشی از همان سیلابهای اندک را جذب کنند، از منظر مصرف و ذخیره آب، هم حساب جاری را پر کردهاند و هم حساب پساندازشان را.
کسانی که از این حساب پسانداز آب بهرهای میبرند، باید بدانند که میزان مصرف نباید از میزان آب ذخیره شده فراتر رود، و اگر اندازه مصرف، بسیار کمتر از میزان جذب آب باشد، میتوانند آب را برای نسلهای بعدی هم ذخیره کنند. اگر ایرانیان امروزی به اندازه پیشینیانشان قدر و منزلت آب را میدانستند، طبیعتاً مانند پول، ذخیرهاش میکردند تا در روز مبادا، بلاتکلیف نمانند.
برای حل مشکل آب در ایران، بسته به نوع منطقه، روشهایی وجود دارد که میتوانند با شرایط منطقه سازگار باشند. مهم این است که بتوان با تشخیص مناسبترین و سازگارترین راهها، شرایط را برای زمان حال و آینده بهتر کرد، و گرنه، خرابتر کردن وضعیت همان چیزی است که تا الان اتفاق افتاده و کسی هم پاسخگو نیست.
آثار مثبت بر محیط زیست و زندگی روستائیان
در طول بیش از سه دهه تجربه و کار علمی روی مدیریت و پخش سیلاب بر آبخوان که به آبخوانداری نیز معروف شده، با تغییر شرایط اقلیمی در محدودهای کوچک، از طریق کاشت درخت و گسترش مرتع، گام مهمی در تثبیت خاک برداشته شده است. در سدسازی، بخش عمده مواد معدنی و آلی که باید به دشتها و اکوسیستمهای مختلف برسد، پشت دیواره سد رسوب میکند و متوقف میشود، در حالیکه در این روش "طبیعت-محور" مواد آلی و معدنی با پخش روی سطح رسوبات به باروری زمین کمک خواهد کرد.
همچنین، به خاطر کاهش سرعت سیلاب در بخشهای ابتدایی مهار سیلاب و در نزدیکی حوضچه آرامش، رسوب بیشتری بر سطح منطقه مینشیند و به عبارتی، لایهای خاک بر روی رسوبات دانهدرشتتر شکل میگیرد. این مساله دقیقاً بر خلاف بیابانزایی است. کاهش سرعت سیلاب و مواد معلق آن، به معنای کاهش خسارت به مناطق مسکونی، مزارع، جادهها و باغهای کشاورزان هم هست.
بهجز افزایش نسبی ذخایر آب زیرزمینی و تشکیل لایهای خاک بر روی زمین و ایجاد فضایی سبز، حیات جانوری نیز در محدوده دچار تغییر میشود. نمونهاش را میتوان در مناطقی در فارس مشاهده کرد که با بازگشت هوبره، گرگ و گراز همراه بوده و ساکنان این مناطق شاهد تنوع زیستی گستردهتری هستند.
تعداد زیادی از روستاهای کشور که به خاطر مدیریت بد آب و خالی شدن آبخوانها، از سکنه خالی شدهاند اما هنوز به آخر خط نرسیدهاند. اگر آبخوانها هنوز پتانسیل ذخیره آب خود را دارا باشند، و اگر بتوان از همین سیلابهای محدود برای تغذیه آبخوانها استفاده کرد، میتوان روند مهاجرت را تغییر داد. میلیونها کشاورز و خانوادههایشان به خاطر بیآبی در حاشیه شهرها ساکن شدهاند و روزگار را به سختی میگذرانند.
با زنده کردن آبخوانهایی که هنوز قابل احیا هستند و مهار بخش قابل توجهی از آبهایی که وزارت نیرو و شرکایش از ذخیرهسازی آنها دوری کرده و یا ناتوان بودهاند، بتوان از شدیدتر شدن بحران کاست. با حساب پسانداز خالی آب، نمیتوان از بحران عبور کرد.
کاهش بارش برف و کمبود ذخایر برفی به معنای نبود منابع لازم برای تامین آب بیشتر رودخانهها در تابستان است. منبع رودخانههای بزرگ در آذربایجان غربی و شرقی، کردستان، گیلان، فارس، لرستان، چهار محال و بختیاری، خوزستان و أصفهان همین ذخیرههای برفی است.
با این حال، وقوع بارندگیهای تند و سیلاب، برای بسیاری از شهروندان امیدوار کننده، اما مدیران آشنا به مدیریت منابع آب، چندان تحت تاثیر قرار نگرفتهاند، چرا که تنها بخش ناچیزی از بارشهای بهاری مهار و ذخیره شده است. پیشبینی بروز تنشهایی میان شهروندان در سالی که تنش آبی بر آن سایه افکنده، کار سختی نیست. بر پایه گزارشهایی و "براساس ترکیب جمعیتی در حال حاضر ۱۶۵ شهر با ]مجموع[ جمعیت ۵/۱۰ میلیون نفر در وضعیت زرد، ۶۲ شهر با [مجموع] جمعیت ۸/۶ میلیون نفر در وضعیت نارنجی و ۱۰۷ شهر با [مجموع] جمعیت ۲/۱۷ میلیون نفر در وضعیت قرمز تنش آبی قرار دارند."
در چند دهه اخیر، توجه عمده مدیران آب کشور، جمعآوری سیلاب در مخازن سدها بوده است، نه در آبخوانها. بخش قابل توجهی از بارندگیها و روانآبهای فصلی در مناطق میان کوه و دشت رخ میدهد و به واسطه سرعت بسیار زیاد سیلاب، میزان جذب طبیعی به حداقل میرسد. مدیران حوزه آب، حجم بزرگی از سیلابهای بهاری و موسمی را جزو "منابع آب تجدیدپذیر" بهحساب نمیآورند، چرا که به دنبال مهار و بهرهبرداری از این آبها نیستند.
تجربه و دانش قدیمی ایرانیان در مهار سیلاب برای تغذیه آبرفتها در مخروطهای افکنه، منتهی به افزایش میزان آب قناتها میشده است. ایجاد سدهای زیرزمینی برای ذخیره آب در زمستانها جهت بهرهبرداری مناسب از آب سفرههای زیرزمینی به هنگام نیاز، نشان از شناخت کارکرد آبرفتهای درشتدانه و آبخوانها دارد. ایرانیان عهد قدیم، با استفاده از روشهایی طبیعت محور به جنگ خشکسالی میرفتند، اما مدیریت سازهای و به دور از توسعه پایدار در چند دهه اخیر، داشتهها را نادیده گرفته است.
سازمان زمینشناسی آمریکا، آب ذخیره شده در دل آبرفت را پول ذخیره شده در بانک مقایسه میکند. اگر ارزش واقعی آب را بشناسیم، به این فکر میافتیم که هر آنچه ممکن است، برای استفاده در هنگام بیآبی، جمعآوری و ذخیره کنیم. منطق سیستمهای سطوح آبگیر باران بر این امر استوار شده که آبهایی که برنامهای برای مهارشان وجود ندارد را برای استفاده شرب، و یا کشاورزی و دامداری و ...جمعآوری شوند.
شاید رویکرد مناسب به جای نقد و ایراد گرفتن، ارائه راه حلی عملی و تجربه شده در مناطق خشک و نیمهبیابانی کشور باشد. راه حلی که اجرای آن به شکل گسترده میتواند بخش بزرگی از کمبود منابع آب را جبران کند.
ذخیره آب در آبخوانها
در هنگامه خشکسالی و نبود ذخایر کافی آب، با بارانهای سیلآسا و ناگهانی چه میتوان کرد؟ آیا باید کاسه کاسه آب جمع کرد و در تانکر ریخت؟ آیا باید زیر ناودان سطل گذاشت و منتظر پر شدنش ماند؟ آیا باید روی پشت بام قابلمههای متعدد گذاشت و آب باران را جمعآوری کرد؟ این راهحلهای محدود را میتوان صرف نیازهای خانگی کرد. اما مناسبترین ذخیرهگاه مناسب آب، در دل کوهپایهها و دشتهای وسیع کشور قرار دارد: در "مخروطهای افکنه".
جذب سطحی آب به هنگام بارش بر سطح خاک در مناطق آبرفتی، چندان راحت نیست، چرا که خیس شدن کانیهای رسی منتهی به ایجاد سطحی چسبنده و تقریباً نفوذ ناپذیر میشود. هر چه سرعت سیلاب جاری شده بر سطح دشت بیشتر باشد، قدرت جذب کاهش مییابد و افزایش میزان فرسایش خاک تبدیل به یک مشکل بزرگ خواهد شد.Image captionعدم نفوذ سیلاب مهار نشده در آبرفتِ مخروط افکنه
آبرفت، تشکیل شده از رسوباتی با اندازهها و دانهبندیهای مختلف. میان دانهها، فضایی خالی است که یا با هوا و یا با آب پر میشود. ساز و کار ذخیره آب در رسوبات دانه درشت بسیار مناسب که در زیر بیش از ۱۴۹،۰۰۰ کیلومتر مربع قرار دارد و میتواند آبی معادل چند برابر میزان بارندگی سالانه در کشور را در خود جای دهد، چندان پیچیده نیست. ذخیرهسازی آب به این شکل، نوعی تغذيه مصنوعي است، اما بدون پمپاژ آب به درون آبخوان. با این حال این تنها بخشی از ۴۲۰،۰۰۰ کیلومتر مربع آبرفتی ایران است. به عبارت دیگر، در نزدیک به یک چهارم مساحت کل ایران امکان ذخیره آب در آبرفتها وجود دارد. این آبرفتها در کل، پتانسیل ذخیره ۱۲ برابر بارندگی متوسط سالانه کشور را دارا هستند. باید پرسید چرا با وجود این فضای بالقوه، این همه کمبود آب داریم؟
کاهش سرعت سیلاب در مسیل:
برای افزایش میزان جذب آب، باید از سرعت سیلاب کاست. بعد از بارانی تند در محدوده کوهستان و در شیب مخروط افکنه، که رسوباتی دانه درشت دارد، روانآب تبدیل به سیلاب میشود. این سیلاب وارد آبریز یا مسیل میشود. اگر از سرعت این روانآب کاسته نشود، به خاطر حجم رس و لای و ماسه، قدرت تخریبی بسیار بالای آن به مانند سمباده عمل میکند و سطح خاک را فرسایش خواهد داد، اما اگر با ساخت یک دیوار سنگی یا بتونی مقاوم عمود بر مسیر اصلی سیلاب، سرعت آب گرفته شود، و آب در کانالی کم عمق که همه نقاط آن هم ارتفاع است (روی خط تراز)منحرف شود، سیلاب به آرامی مسیر جدید را طی خواهد کرد و کانال که به حوضچه آرامش معروف است، تدریجاً پر خواهد شد.Image captionمحدوده مهار سیلاب بر روی بخشی از مخروط افکنه
جذب تدریجی آب و رسوبگذاری:
بخشی از آب از طریق کف همین کانال یا حوضچه آرامش که شکافی کم عمق در سطح زمین است، جذب خواهد شد. ارتفاع کف این کانال در تمام نقاط باید یکسان باشد تا سرعت آب تدریجاً گرفته شود. در این مرحله، با سر ریز شدن آب و حرکت طبیعی در مسیر جاذبه، بخشی از مواد معلق به خاطر کاهش سرعت بر سطح خاک رسوب میکند. اگر یک لیوان آب گلآلود را چند ساعت تکان ندهیم، میبینیم که لایهای نازک خاک در کف لیوان جمع شده است. همین منطق در مورد سیلاب گلآلود هم صدق میکند و زمانی که سرعت آب کاسته میشود، دانههای معلق، به شکل رسوب باقی میمانند. با این حال، همه مواد معلق در همان اول کار از آب جدا نمیشوند و دانههای ریزتر به همراه روانآب آرام شده، به سمت پایین حرکت میکنند.Image captionجاری شدن سیلاب مهار شده بر سطح شیبدار مخروط افکنه با رسوب دانه درشت
یشتر بخوانید:
چالش های مدیریت آب در خراسان شمالی؛ کشاورزانی که مقاومت میکنند
تضاد امنیت آبی و غذایی در جمهوری اسلامی
بحران آب؛ کشاورزان اصفهان چرا معترضاند؟
بحران آب؛ چرا اعتراضات سیاسی شد؟Image captionذخیره آب در میان رسوبات درشتدانه مخروط افکنه
بازگشت آب مازاد به مسیل، با سرعت و خطر کمتر:
روانآب بعد از برخورد با پشتههایی، نهایتاً از دروازهها وارد کانال کم عمق بعدی میشود، که تمام نقط کف کانال، هم ارتفاع است. تدریجاً کانال از آب پر شده و سر ریز شدن همانا، تکرار رسوبگذاری و جذب بخشی از آب هم همانا. این کانالها گرچه محلهایی برای آرامش سیلاب هستند، اما بهسان شیارهایی بر سطح زمین، به جذب بیشتر آب کمک میکنند. بعد از سر ریز شدن مجدد آب، و رفتن به سمت پشتهها و کانالهای بعدی، باز همان روند ادامه مییابد و تدریجاً بخش عمدهای از طریق کانالها و محدوده میان این کانالها جذب میشود و نهایتاً، مازاد آب که بخش بزرگی از مواد معلقش را به خاطر رسوبگذاری از دست داده، با سرعتی بسیار کم که دیگر قدرت تخریب هم ندارد، به مسیل باز میگردد. نکته مهم این است که کاهش سرعت آب، منتهی به از دست رفتن بخش عمده موارد معلق شده است و این کاهش، قدرت تخریب سیلاب را هم تا حد زیادی میگیرد. به عبارتی، اگر ساختار مهار سیلاب یک مسیل، پیش از رسیدن به یک روستا یا شهر ایجاد شده باشد، از میزان تخریب مناطق مسکونی تا حد زیادی کاسته خواهد شد.
اثر مثبت خر خاکی
یک عامل مهم افزایش میزان جذب در مناطق خشک، سختپوست کوچکی به نام "خر خاکی" است که بسیاری آنرا حشره میپندارند. این موجود ریز که در بیابانها بسیار فراوان است، برای رسیدن به آب و رطوبت در دل زمین، سطح خاک را سوراخ میکند و در عمل، لولههای باریک به شکل عمودی حفر میکند و وجود همین لولههای بسیار ریز، به جذب بیشتر آب در دل زمین میانجامد.
بهرهبرداری از این خصلت خر خاکی، میتواند در چارچوب بهرهگیری از راه حلهای طبیعت-محور مورد بررسی قرار گیرد.
جذب آرام آب بعد از پایان بارندگی و روان شدن سیلاب
کانالهای محدوده پخش سیلاب، خود ذخیرهگاههایی محدود برای آب و شکافهایی برای جذب آب در دل زمین هستند و ممکن است تا چند روز بعد از پایان بارندگی، آبی در کف کانالها باقی بماند.
افزایش حجم ذخیره آب زیرزمینی و لزوم حفظ تعادل
روستاییان مناطقی که متکی به برداشت آب از قنات چاه بودهاند و هر سال با سیلابهای فصلی مخرب روبهرو هستند، قاعدتاً بر روی آبخوانها و رسوبات دانه درشت زندگی میکنند. اگر بتوانند با همیاری و گرفتن نظر کارشناسی، بخشی از همان سیلابهای اندک را جذب کنند، از منظر مصرف و ذخیره آب، هم حساب جاری را پر کردهاند و هم حساب پساندازشان را.
کسانی که از این حساب پسانداز آب بهرهای میبرند، باید بدانند که میزان مصرف نباید از میزان آب ذخیره شده فراتر رود، و اگر اندازه مصرف، بسیار کمتر از میزان جذب آب باشد، میتوانند آب را برای نسلهای بعدی هم ذخیره کنند. اگر ایرانیان امروزی به اندازه پیشینیانشان قدر و منزلت آب را میدانستند، طبیعتاً مانند پول، ذخیرهاش میکردند تا در روز مبادا، بلاتکلیف نمانند.
برای حل مشکل آب در ایران، بسته به نوع منطقه، روشهایی وجود دارد که میتوانند با شرایط منطقه سازگار باشند. مهم این است که بتوان با تشخیص مناسبترین و سازگارترین راهها، شرایط را برای زمان حال و آینده بهتر کرد، و گرنه، خرابتر کردن وضعیت همان چیزی است که تا الان اتفاق افتاده و کسی هم پاسخگو نیست.
آثار مثبت بر محیط زیست و زندگی روستائیان
در طول بیش از سه دهه تجربه و کار علمی روی مدیریت و پخش سیلاب بر آبخوان که به آبخوانداری نیز معروف شده، با تغییر شرایط اقلیمی در محدودهای کوچک، از طریق کاشت درخت و گسترش مرتع، گام مهمی در تثبیت خاک برداشته شده است. در سدسازی، بخش عمده مواد معدنی و آلی که باید به دشتها و اکوسیستمهای مختلف برسد، پشت دیواره سد رسوب میکند و متوقف میشود، در حالیکه در این روش "طبیعت-محور" مواد آلی و معدنی با پخش روی سطح رسوبات به باروری زمین کمک خواهد کرد.
همچنین، به خاطر کاهش سرعت سیلاب در بخشهای ابتدایی مهار سیلاب و در نزدیکی حوضچه آرامش، رسوب بیشتری بر سطح منطقه مینشیند و به عبارتی، لایهای خاک بر روی رسوبات دانهدرشتتر شکل میگیرد. این مساله دقیقاً بر خلاف بیابانزایی است. کاهش سرعت سیلاب و مواد معلق آن، به معنای کاهش خسارت به مناطق مسکونی، مزارع، جادهها و باغهای کشاورزان هم هست.
بهجز افزایش نسبی ذخایر آب زیرزمینی و تشکیل لایهای خاک بر روی زمین و ایجاد فضایی سبز، حیات جانوری نیز در محدوده دچار تغییر میشود. نمونهاش را میتوان در مناطقی در فارس مشاهده کرد که با بازگشت هوبره، گرگ و گراز همراه بوده و ساکنان این مناطق شاهد تنوع زیستی گستردهتری هستند.
تعداد زیادی از روستاهای کشور که به خاطر مدیریت بد آب و خالی شدن آبخوانها، از سکنه خالی شدهاند اما هنوز به آخر خط نرسیدهاند. اگر آبخوانها هنوز پتانسیل ذخیره آب خود را دارا باشند، و اگر بتوان از همین سیلابهای محدود برای تغذیه آبخوانها استفاده کرد، میتوان روند مهاجرت را تغییر داد. میلیونها کشاورز و خانوادههایشان به خاطر بیآبی در حاشیه شهرها ساکن شدهاند و روزگار را به سختی میگذرانند.
با زنده کردن آبخوانهایی که هنوز قابل احیا هستند و مهار بخش قابل توجهی از آبهایی که وزارت نیرو و شرکایش از ذخیرهسازی آنها دوری کرده و یا ناتوان بودهاند، بتوان از شدیدتر شدن بحران کاست. با حساب پسانداز خالی آب، نمیتوان از بحران عبور کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر