خبرگزاری هرانا – اعدام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ واقعهای بود که طی آن به فرمان آیت الله خمینی، چندین هزار زندانیان سیاسی و عقیدتی در زندانهای نظام جمهوری اسلامی ایران در ماههای مرداد و شهریور ۱۳۶۷ به شکلی مخفیانه اعدام و در گورهای دستهجمعی دفن شدند.
مریم اکبری منفرد و گلرخ ایرایی دو کنشگر مدنی محبوس در بند زنان زندان اوین به مناسبت فرا رسیدن سالگرد اعدامهای مورد اشاره نامهای سرگشاده خطاب به افکار عمومی نوشته و گفتند “آنان رفتند اما با خون خودشان سقفهای ناباوری و ناامیدی را از هم شکافتند و به اسارت و بندگی و تسلیم و رذالت در هیچ شرایطی تن ندادند؛ چه در میدان تیر و چه بر بالای چوبههای دار. آنها بهای سنگین آزادی را پرداختند و جریان روشنگر و رشادتهای آنها به رغم همه دسیسهها و خاکسترهایی که بر سرشان ریختند هر روز و هر لحظه ادامه یافت. “.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، مریم اکبری منفرد و گلرخ ایرایی دو تن از کنشگران مدنی محبوس در بند زنان زندان اوین به مناسبت سالگرد اعدامهای سال ۶۷ نامهای سرگشاده خطاب به افکار عمومی نوشته و حفاظت از تاریخ دهه شصت که بخشی از تاریخ ایران است را وظیفه هر ایرانی دانستند.
لازم به ذکر است در اردیبهشت ماه سال جاری دو نهاد پیگیر وضعیت حقوق بشر در ایران براساس تحقیقی مشترک درباره هفت “گورجمعی” اعلام کردهاند که جمهوری اسلامی ایران “عامدانه” مشغول از بین بردن آثار جرم مربوط به قربانیان اعدامهای دهه شصت در آن مکانها است.
متن کامل این نامه به نقل از هرانا در ادامه میآید:
“گرمای تلخ مرداد ماه در تاریکی شب میان آسمان بی ستاره و زمین خوابآلود شب را از معجون عشق و مرگ سرشار کرده بود و زمزمههای عشق و مقاومت در سایههای شب در آهنگی تلخ و شیرین به گوش میرسید و سرنوشتی ملکوتی در آستانه رویاها در برابر چشمهای جهانیان به رقص درمیآورد.
گلواژهها قطرههایی بودند که مثل بلور نور سبکبال و بیآلالیش از طنابهای دار عبور کردند و مثل شبنمی بر بالای سربرگ تاریخ ایران جوانه زدند.
در پس واژهها نبردی سهمگین در جریان بود. نبردی میان آنانکه رسالتشان تجاوز به ناموس واژهها و ارزشهای انسانی بود با آنانکه به احیا کلمات برخاستند و برای حفظ ارزشهای انسانی که مهیبترین نیروی ضد خلق تلاش بر نابودی آن داشت مقاومت کردند و اینگونه بود که آنان سربدار شدند تا از حرمت و ساحت کلمات و ارزشها حفاظت کنند.
وقتی برگ برگ تاریخ ایران را ورق میزنیم مرحلهای به پایان میرسد و مرحلهای نوین پدیدار میگردد. انقلاب مشروطه، نهضت جنگل، کودتای ۲۸ مرداد، انقلاب ۵۷، قتلعامهای دههی ۶۰ و به ویژه کشتار تابستان ۶۷ (گورهای دسته جمعی جان باختگان کشتار ۶۷، خاوران تهران که ۳۰ سال است خانوادهها بدون داشتن نام و نشانی از عزیزان خود هر هفته بر سر مزار شهدا میروند و یا خانوادههای عزیز شهرستان که فرزندان خود را در حیاط خانه خود دفن کردهاند) اتفاقات سال ۸۸، وقایع ۶ و ۷ مرداد ۸۸ و… اما تاریخ نشان داد که در هیچ برههای از زمان این رشادتها فنا ناپذیر نیستند؛ چرا که در بعد فکری و اندیشه جاودانند نه در بقای جسمانی.
آنان رفتند اما با خون خودشان سقفهای ناباوری و ناامیدی را از هم شکافتند و به اسارت و بندگی و تسلیم و رذالت در هیچ شرایطی تن ندادند؛ چه در میدان تیر و چه بر بالای چوبههای دار. آنها بهای سنگین آزادی را پرداختند و جریان روشنگر و رشادتهای آنها به رغم همه دسیسهها و خاکسترهایی که بر سرشان ریختند هر روز و هر لحظه ادامه یافت.
فراموشی در همه حال حاضر است و عقب نمینشیند مگر آنکه به عقب برانیاش، نمیگریزد مگر آنکه بگریزانیاش، چون پیش آید تو را درمانده و ناتوان میسازد. نیروی که قادر است تو را به نابودی کشد.
رژیم همواره سعی کرده تا تاریخ دهه ۶۰ و کشتار ۶۷ را را در اذهان مردم حذف نماید و با عناوین گوناگون سعی در سانسور آن دارد، از تخریب گورهای جمعی گرفته و یا با خطاب قرار دادن قربانیان به نام تروریست و… هر چه بیشتر بر این هدف پای میفشرد؛ غافل از اینکه در تمام این سالها خانوادهها بودند که تلاش کردند این خاطره و تاریخ فراموش نشود و با وجود ابزارهای سرکوب و فضای امنیتی صدایشان را به جهان برسانند.
دیوارهای این اختناق و پنهان کاری با امواج خروشان جنبش دادخواهی فروریخت و نهاد خودکامگی و استبداد سلطنت دینی که کاخ قدرتش را با تکیه بر فقر و فحشا و اختلاس و چوبههای دار بنا کرده به خود لرزید… حفاظت از تاریخ دهه شصت که بخشی از تاریخ ایران است وظیفهی هر ایرانی است و باید با بررسی این دهه و محاکمه آمران و عامران آن در دادگاه خلق از تکرار جنایت جلوگیری شود و تا زمانی که تحقیقات مستقل در این مورد انجام نگیرید و عاملین این کشتار محاکمه نشوند از پای نخواهیم نشست؛ نه میبخشیم نه فراموش میکنیم.
مریم اکبری، گلرخ ابراهیمی ایرایی / زندان اوین، مرداد۹۷″
*لازم به توضیح است مریم اکبری منفرد در دی ماه سال ۱۳۸۸ و پس از حوادث عاشورای ۸۸ بازداشت شد، در ۱۱ خرداد ۱۳۸۹ و توسط صلواتی، قاضی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شد. اتهام این زندانی سیاسی محاربه از طریق عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران است. اتهامی که او آن را وارد ندانسته بود.
مریم اکبری منفرد که در زندان رجائی شهر طی دوران محکومیت می کرد، در اردیبهشت ۹۰ به همراه ۸ زن زندانی دیگر به زندان قرچک ورامین منتقل شد. او در آنجا و پس از اعتراض به شرایط زندان و نوشتن نامه های متعدد به مراجع تقلید، مسئولان نظام و احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد به بند زنان زندان اوین منتقل شد و تا امروز در آنجا تحمل محکومیت می کند. دو برادر مریم اکبری منفرد در سالهای ۶۰ و ۶۳ به اتهام ارتباط و عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران توسط دادگاه های انقلاب در ایران اعدام شدند. برادر کوچک او و خواهر دیگرش نیز در سال ۶۷ و موج اعدام زندانیان سیاسی در تابستان آن سال اعدام شدند. اکبری منفرد پیشتر در نامه ای به احمد شهید از قول قاضی صلواتی خطاب به خود گفته بود که: “تو جور خواهر و برادرهایت را می کشی.”
گلرخ ابراهیمی ایرایی، دیگر نویسنده این نامه در تاریخ ۱۵ شهریور ۱۳۹۳ بازداشت شد. سپس در اردیبهشت ماه ۹۴ به اتهام توهین به مقدسات و تبلیغ علیه نظام در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شد که این حکم در در شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر بدون حضور وی تایید شد.
گلرخ ابراهیمی ایرایی، ۳ آبان ماه ۱۳۹۵ بدون دریافت احضاریه کتبی توسط ماموران امنیتی جهت اجرای حکم ۶ سال حبس تعزیری بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
این فعال حقوق بشر با استناد به داستانی منتشر نشده در نقد سنگسار و با درنظرگرفتن سنگسار به عنوان مقدسات به توهین به مقدسات متهم شد. از دیگر مصادیق اتهامی وی میتوان به کشف حجاب و ترویج بی حجابی از طریق گذاشتن عکس های بدون روسری در کنار همسرش در فیسبوک، مخالفت با حکم قصاص، امضای بیانیه هایی در مخالفت با مجازات اعدام، شرکت در تجمعات حمایت از زندانیان سیاسی و دیدار با زندانیان سیاسی اشاره کرد.
او در حال حاضر مشغول گذراندن محکومیت خود در بند نسوان زندان اوین است. با احتساب کاهش حبس به مناسبت عید نوروز، حکم او از ۶۰ ماه به ۳۰ ماه کاهش یافت.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، مریم اکبری منفرد و گلرخ ایرایی دو تن از کنشگران مدنی محبوس در بند زنان زندان اوین به مناسبت سالگرد اعدامهای سال ۶۷ نامهای سرگشاده خطاب به افکار عمومی نوشته و حفاظت از تاریخ دهه شصت که بخشی از تاریخ ایران است را وظیفه هر ایرانی دانستند.
لازم به ذکر است در اردیبهشت ماه سال جاری دو نهاد پیگیر وضعیت حقوق بشر در ایران براساس تحقیقی مشترک درباره هفت “گورجمعی” اعلام کردهاند که جمهوری اسلامی ایران “عامدانه” مشغول از بین بردن آثار جرم مربوط به قربانیان اعدامهای دهه شصت در آن مکانها است.
متن کامل این نامه به نقل از هرانا در ادامه میآید:
“گرمای تلخ مرداد ماه در تاریکی شب میان آسمان بی ستاره و زمین خوابآلود شب را از معجون عشق و مرگ سرشار کرده بود و زمزمههای عشق و مقاومت در سایههای شب در آهنگی تلخ و شیرین به گوش میرسید و سرنوشتی ملکوتی در آستانه رویاها در برابر چشمهای جهانیان به رقص درمیآورد.
گلواژهها قطرههایی بودند که مثل بلور نور سبکبال و بیآلالیش از طنابهای دار عبور کردند و مثل شبنمی بر بالای سربرگ تاریخ ایران جوانه زدند.
در پس واژهها نبردی سهمگین در جریان بود. نبردی میان آنانکه رسالتشان تجاوز به ناموس واژهها و ارزشهای انسانی بود با آنانکه به احیا کلمات برخاستند و برای حفظ ارزشهای انسانی که مهیبترین نیروی ضد خلق تلاش بر نابودی آن داشت مقاومت کردند و اینگونه بود که آنان سربدار شدند تا از حرمت و ساحت کلمات و ارزشها حفاظت کنند.
وقتی برگ برگ تاریخ ایران را ورق میزنیم مرحلهای به پایان میرسد و مرحلهای نوین پدیدار میگردد. انقلاب مشروطه، نهضت جنگل، کودتای ۲۸ مرداد، انقلاب ۵۷، قتلعامهای دههی ۶۰ و به ویژه کشتار تابستان ۶۷ (گورهای دسته جمعی جان باختگان کشتار ۶۷، خاوران تهران که ۳۰ سال است خانوادهها بدون داشتن نام و نشانی از عزیزان خود هر هفته بر سر مزار شهدا میروند و یا خانوادههای عزیز شهرستان که فرزندان خود را در حیاط خانه خود دفن کردهاند) اتفاقات سال ۸۸، وقایع ۶ و ۷ مرداد ۸۸ و… اما تاریخ نشان داد که در هیچ برههای از زمان این رشادتها فنا ناپذیر نیستند؛ چرا که در بعد فکری و اندیشه جاودانند نه در بقای جسمانی.
آنان رفتند اما با خون خودشان سقفهای ناباوری و ناامیدی را از هم شکافتند و به اسارت و بندگی و تسلیم و رذالت در هیچ شرایطی تن ندادند؛ چه در میدان تیر و چه بر بالای چوبههای دار. آنها بهای سنگین آزادی را پرداختند و جریان روشنگر و رشادتهای آنها به رغم همه دسیسهها و خاکسترهایی که بر سرشان ریختند هر روز و هر لحظه ادامه یافت.
فراموشی در همه حال حاضر است و عقب نمینشیند مگر آنکه به عقب برانیاش، نمیگریزد مگر آنکه بگریزانیاش، چون پیش آید تو را درمانده و ناتوان میسازد. نیروی که قادر است تو را به نابودی کشد.
رژیم همواره سعی کرده تا تاریخ دهه ۶۰ و کشتار ۶۷ را را در اذهان مردم حذف نماید و با عناوین گوناگون سعی در سانسور آن دارد، از تخریب گورهای جمعی گرفته و یا با خطاب قرار دادن قربانیان به نام تروریست و… هر چه بیشتر بر این هدف پای میفشرد؛ غافل از اینکه در تمام این سالها خانوادهها بودند که تلاش کردند این خاطره و تاریخ فراموش نشود و با وجود ابزارهای سرکوب و فضای امنیتی صدایشان را به جهان برسانند.
دیوارهای این اختناق و پنهان کاری با امواج خروشان جنبش دادخواهی فروریخت و نهاد خودکامگی و استبداد سلطنت دینی که کاخ قدرتش را با تکیه بر فقر و فحشا و اختلاس و چوبههای دار بنا کرده به خود لرزید… حفاظت از تاریخ دهه شصت که بخشی از تاریخ ایران است وظیفهی هر ایرانی است و باید با بررسی این دهه و محاکمه آمران و عامران آن در دادگاه خلق از تکرار جنایت جلوگیری شود و تا زمانی که تحقیقات مستقل در این مورد انجام نگیرید و عاملین این کشتار محاکمه نشوند از پای نخواهیم نشست؛ نه میبخشیم نه فراموش میکنیم.
مریم اکبری، گلرخ ابراهیمی ایرایی / زندان اوین، مرداد۹۷″
*لازم به توضیح است مریم اکبری منفرد در دی ماه سال ۱۳۸۸ و پس از حوادث عاشورای ۸۸ بازداشت شد، در ۱۱ خرداد ۱۳۸۹ و توسط صلواتی، قاضی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شد. اتهام این زندانی سیاسی محاربه از طریق عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران است. اتهامی که او آن را وارد ندانسته بود.
مریم اکبری منفرد که در زندان رجائی شهر طی دوران محکومیت می کرد، در اردیبهشت ۹۰ به همراه ۸ زن زندانی دیگر به زندان قرچک ورامین منتقل شد. او در آنجا و پس از اعتراض به شرایط زندان و نوشتن نامه های متعدد به مراجع تقلید، مسئولان نظام و احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد به بند زنان زندان اوین منتقل شد و تا امروز در آنجا تحمل محکومیت می کند. دو برادر مریم اکبری منفرد در سالهای ۶۰ و ۶۳ به اتهام ارتباط و عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران توسط دادگاه های انقلاب در ایران اعدام شدند. برادر کوچک او و خواهر دیگرش نیز در سال ۶۷ و موج اعدام زندانیان سیاسی در تابستان آن سال اعدام شدند. اکبری منفرد پیشتر در نامه ای به احمد شهید از قول قاضی صلواتی خطاب به خود گفته بود که: “تو جور خواهر و برادرهایت را می کشی.”
گلرخ ابراهیمی ایرایی، دیگر نویسنده این نامه در تاریخ ۱۵ شهریور ۱۳۹۳ بازداشت شد. سپس در اردیبهشت ماه ۹۴ به اتهام توهین به مقدسات و تبلیغ علیه نظام در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شد که این حکم در در شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر بدون حضور وی تایید شد.
گلرخ ابراهیمی ایرایی، ۳ آبان ماه ۱۳۹۵ بدون دریافت احضاریه کتبی توسط ماموران امنیتی جهت اجرای حکم ۶ سال حبس تعزیری بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
این فعال حقوق بشر با استناد به داستانی منتشر نشده در نقد سنگسار و با درنظرگرفتن سنگسار به عنوان مقدسات به توهین به مقدسات متهم شد. از دیگر مصادیق اتهامی وی میتوان به کشف حجاب و ترویج بی حجابی از طریق گذاشتن عکس های بدون روسری در کنار همسرش در فیسبوک، مخالفت با حکم قصاص، امضای بیانیه هایی در مخالفت با مجازات اعدام، شرکت در تجمعات حمایت از زندانیان سیاسی و دیدار با زندانیان سیاسی اشاره کرد.
او در حال حاضر مشغول گذراندن محکومیت خود در بند نسوان زندان اوین است. با احتساب کاهش حبس به مناسبت عید نوروز، حکم او از ۶۰ ماه به ۳۰ ماه کاهش یافت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر