رابطه دین و زندگی انسان:
لازم است پیش از هر چیز بدانیم بین دین و اعتقادات مذهبی و زندگی اجتماعی انسان رابطهی مستقیمی وجود دارد. اهمیت دین در حدی است که مضامین و مفاهیم آن در سبک زندگی انسان اثرگذار است. دین بر شاخصهای مختلف اجتماعی از جمله رشد جمعیت تأثیر میگذارد. سرزمین پهناور ایران با تاریخچهای بسیار کهن در ادوار مختلف تاریخی دینهای مختلفی را تجربه نموده است. به بیانی دیگر، تاریخ ایران آکنده از اختلاط و اتفاق میان عقاید و آرا و دین و دولت است. به عبارتی سرزمین ایران در طول تاریخ دارای جمعیتها، نژادها و حکومتهای متعددی بوده است که برخی از آنها مهاجرین یا مهاجمینی از سرزمینهای دیگر بودهاند. مردم ایران قبل از اسلام، ادیانی مانند زرتشت، مانوی و ... نیز داشتهاند و بعد از آمدن اسلام هم مسلمان بودهاند. آخرین دینی که به ایران وارد شده، دین اسلام بوده است. به این ترتیب پس از تشکیل دولت صفویان همواره »تشیع« آیین رسمی ایران بوده است
اسلام- شیعه- صفویان و جمهوری اسلامی
بد نیست که اشاره ای کوتاه به تاریخ مذهب در ایران از دوران صفویان تا به امروز بیاندازیم.
با مرور کوتاهی بر تاریخ درمی یابیم که صفویان با زیرکی توانستند در اوایل سده ی دهم هجری قمری شیعه ی دوازده امامی را در کشور مذهب رسمی قرار دهند و با این کار توانستند نفوذ عثمانیان در ایران را به شکل چشم گیری کاهش دهند.
آنها نیاز به مردمی داشتند که به دولت ایران وفادار باشند و دین برای جلب این وفاداری وسیله مناسبی بود.
صفویان از ابتدا مبنای مذهب را با اجبار گذاشتند. تا جایی که دارایی سنی ها را کشف و ضبط کرده و صوفیان سنی را وادار میکردند که یا مرگ یا تبعید و یا تشیع را انتخاب نمایند.
این روال با عوض شدن پادشاهان و سلسله ها تا به امروز بی شک دستخوش تغییرات زیادی بوده است، اما از ابتدای انقلاب اسلامی ایران و روی کار آمدن رژیم جمهوری اسلامی به جای رژیم سلطنت شاهنشاهی، تغییرات بی نظم و نا هماهنگ بدون دور اندیشی، بدست افرادی نا لایق و نا کار آمد اتفاق افتاد. این تغییرات سبب شد که اجبار در اسلام شیعه درعصر معاصر با توجه به رسانه ای شدن و پیشرفت روز افزون بشر و پیشرفت ارتباطات در دنیا تشدید شد و افراد بسیاری را تحت تاثیر قرار داد. (از جمله میتوان به موج اول مهاجران ایرانی در دوران معاصر اشاره کرد که به دلیل آزار دینی تن به غربت دادند و اغلب اموال آنها مصادره شد ، کسانی هم که نتوانستند کشور را ترک کنند مجبور به سکوت بودند و با کوچکترین اعتراضی مجازات های سنگین تحت عنوان محاربه و فساد فی الارض منتظر آنها بود.....
زنان-مذهب اجباری در ایران بعد از انقلاب جمهموری . ا
حال آنکه مصائب زنان بعد از انقلاب ایران بیش از پیش نمود پیدا کرد چرا که از سویی متاثر از اسلام و احکام و دستورات آن (قوانین مربوط به میراث، قضاوت ویا شهادت زنان در دادگاه ها، عدم انتصاب زنان به عنوان رییس جمهور وغیره) زنان همواره جنس دوم به حساب آمده و همواره حقوقشان پایمال میشده و از سویی دیگر قوانین و عرف و چارچوبهای اجتمایی باعث تضییع شدن روز افزون حقوق زنان شده است. تا جایی ارزش زنان در کشورمان ، با توجه به قوانین اسلامی پایین امده است که گاهی زنان مانند فرمانبردارانی مطیع که فقط در راستای ارضاع امیال و خودکامگی مردان هستند به حساب می آیند. و از همه بد تر اینکه قبل از هر کس خودشان به این باور میرسند که آنان جنس دوم و ضعیف هستند.
هنوز در ایران خانواده هایی مردسالار و پر تعصب وجود دارد که خواسته زنان را نادیده میگرند و حق انتخاب را از آنان سلب میکنند و او را ضعیفه می نامند. چه قبل از ازدواج با رفتارهای مردسالارنه پدر و مردان فامیل و چه بعد ازدواج بحران های شدید رفتاری همسر همانند:
سلب حق انتخاب، تصمیم گیری - به عنوان مثال "عدم امکان سفر زنان متاهل به کشوری دیگر که بدون اذن شوهر ،حق تحصیل در زندگی مشترک و انتخاب پوشش میتوان اشاره کرد.که همه اینها منجر به افسردگی –رعب و وحشت –استرس و فشارهای روحی میشود
حتی برای جزئی ترین کارها حق انتخاب ندارد مانند: حق داشتن تلفن همراه و استفاده از آن.
بحث حجاب
با نگاهی کوتاه به تاریخ در میابیم که حجاب همواره موضوعی اختیاری بوده و از زمان اسلام تا کنون در هیچ کجای جهان به شکل اجبارگونه ای که جمهوری اسلامی آن را ارائه میکند وجود نداشته. حتی صفویان که پایه گذاران شیعه بودند، با تمام فشارهایی که به ادیان دیگر داشتند هرگز به لحاظ پوشش، زنان جامعه را وادار نکردند که حجاب بر سر کنند.
اما پس از انقلاب ایران و کش و قوس های میان مذهبیون افراطی و افراد عادی جامعه که بر اثر سخنرانی های رهبران گذشته و حال ج. ا. مانند خمینی و خامنه ای و منتظری و مذهبیونی از این دست از طرفی و از طرف دیگر مقاومت زنانی که میخواستند از حد اقل حقوق انسانی که نوع پوششان بود دفاع کنند در 11 آبانماه 1362 لایحه پر حاشیه تعزیرات با 159 ماده در کمیسیون قضایی مجلس که پیشتر به تصویب رسیده بود و یکی از ماده های آن در رابطه با عفت عمومی بود اجرایی شد.
با اجرایی شدن این لایحه تا کنون بیش از پیش شاهد زیرپاگذاشتن حقوق زنان در کشور و افزایش قوانینی که سبب نادیده گرفتن زنان و یا محدود و محصور کردنشان میشود، هستیم.
این در حالی است که شرایط برای زنانی که دارای مذهب دیگری هستند بسیار پیچیده تر است در واقع زنان هر مذهبی علیرغم میل باطنی و باور و ایمان قلبی خودشان در جمهوری اسلامی میبایست که لوگو و برچسب اسلام را پذیرفته و با پوشش خود نماد اسلام را هر چند که به آن بی باور باشند و مذهب خودشان منافاتی با پوشش نداشته باشد، عرضه کنند و در غیر اینصورت با آنها برخورد های شدید قضایی میشود و جالبتر از این آن است در اخبارها از جانب زنان سخن میگویند و ادعای آن را دارند که زنان از وضعیت فعلی راضی هستند واگر رفراندوم برگزار گردد زنان به حجاب اسلام که همان اجبار است رای میدهند.
حکومت ایران حق زنان را با هر کیش و مذهبی که دارند به نام اسلام سلب میکنند .ظلم میکنند .ستم میکنندو با نام دین ان را مانند مهر بر روی پیشانی زنان میکوبند.
درصورتی که در اصل 23 قانون اساسی رژیم جمهوری اسلامی صریحا ذکر شده است که تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ کس را نمیتوان به صرف داشتن عقیده ای مورد تعرض و موأخذه قرار داد.
کم نیستند کسانی که تنها به صرف داشتن عقیده شخصی اشان زندان ها را سالیان سال تجربه کرده اند، از ادامه تحصیل باز مانده و از دانشگاه ها اخراج شدند و یا در بازداشت به سر میبرند که حتی اجازه تماس از داخل زندان را با بیرون و خانواده هایشان ندارند. (سما نظیفی،شیرین بنی نژاد، ندا شبانی،آزیتا رفیع زاده،آتوسا احمد آئی)
همچنین در اصل دوازدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده است که:
دین رسمی ایران، اسلام و مذهب جعفری اثنیعشری است و این اصل الی الابد غیرقابل تغییر است و مذاهب دیگر اسلامی اعم از حنفی، شافعی، مالکی و خیلی مذاهب دیگر کامل هستند و پیروان این مذاهب در انجام مراسم مذهبی، طبق فقه خودشان آزادند و در تعلیم و تربیت دینی و احوال شخصیه (ازدواج، طلاق، ارث و وصیت) و دعاوی مربوط به آن در دادگاهها رسمیت دارند و در هر منطقهای که پیروان هر یک از این مذاهب اکثریت داشته باشند، مقررات محلی در حدود اختیارات شوراها بر طبق آن مذهب خواهد بود، با حفظ حقوق پیروان سایر مذاهب.
این در حالی است که خانم ها شکوفه یداللهی، الهام احمدی و سپیده مرادی سه زن درویش محبوس در زندان قرچک ورامین نه تنها در زندان شکنجه شدند و مورد آزار قرار گرفته اند که برای خانم الهام احمدی با شکایت محمدی رئیس زندان قرچک دادگاهی شده بود با رأی دادگاه کیفری به تحمل ۱۴۸ ضربه شلاق محکوم شد.
اصل سیزدهم قانون اساسی این چنین میگوید که:
ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی تنها اقلیتهای دینی شناخته میشوند که در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزادند و در احوال شخصیه و تعلیمات دینی بر طبق آیین خود عمل میکنند.
اما عملا نه تنها هیچ آزادی ای به دیگر ادیان وجود ندارد که بارها جلوی مراسم مذهبی ادیان گرفته شده. از دراویش گنابادی و مسیحیان گرفته تا حمله به منازل بهائیان و دستگیری و مجازات افراد.
که در این مورد میتوان به بازداشت شیما و شکوفه زنگنه” دو نوکیش مسیحی اشاره کرد که در به تازگی اتفاق افتاد.
مهمترین و بارزترین قسمت مذهب اجباری برای زنان را میتوان انتخاب نوع پوشش قلمداد کرد، که بی شک تا کنون بحث های زیادی در این رابطه شده اما واقعیت امر این است که بر خلاف اینکه گاهی تصور میشود بیش از حد به این مقوله پرداخته شده میتوان گفت: که این مسئله بسیار دردناکتر و اسفناک تر از آنچه به نظر میاید است.
فرهنگ
ريشه ي تبعيض به نوعي درون فرهنگ ما جا باز كرده و از دل خانواده هامان به دل جامعه ورود كرده و گاهی برعکس
حضور مادران پسر دوست خانواده هاي پسر دوست و قوانين اجتماعي و مذهبي نا عادلانه را رقم زده که در نهایت همین چارچوب های اجتماعی و قوانین هم بر اساس چارچوب های مذهب شکل گرفته و با وجود بازتاب و عکس العمل های بین المللی فراوان باعث بروز شكافي عميق بين زنان و مردان و در نتيجه ي اين تبعيض ها و بي عدالتي ها حقوق زنان در موارد بسيار زيادي پايمال میشود
مشاغل و مشکلات زنان
محدودیتهای شغلی زنان که دستخوش عرف و عادات اجتماعی است همه و همه متاثر از همین مذهب اجباری است که سالیان زیادی است همچون دیواری بلند مانع رشد زنان در جامعه بوده است و زنان با نا امنی های بسیاری در مسیر اشتغال مواجه اند. به شکلی که امروز تنها یک در صد زنان شاغل ایران کار فرما هستند. دردناکتر از همه اینکه قربانیان تجاوزات در ایران بر اساس همین نگرش مذهبی اسلام ریشه در فرهنگ و خانواده های مردم دوانده است. زنانی که به آنها تجاوز میشود به دلیل بی آبرویی یا باید سکوت کنند یا خفه شان میکنند و یا به عنوان دلایل تحریک مردان خودشان مسول اینگونه تجاوزات قلمداد میشوند.
کسی هم که در این شرایط از خود دفاع کند محکوم میشود
ریحانه جباری و زهرا نوید پور که به تازگی کشته شد از این دسته اند
در این رابطه میتوان گفت : اسلام اجباری که جمهوری اسلامی آن را به مردم خود تحمیل کرده نه تنها راهکاری برای قربانی شدن و آسیب های زنان ارائه نمیدهد بلکه طلبکارانه معتقد است که همیشه باید در بند و اسیر باشند و باعث انحراف مردان و جامعه نشوند.
پس از انقلاب با وجود پیشرفت روز افزون تکنولوژی و علم، کشور ما در رابطه با حقوق زنان نه تنها عقب مانده که پسرفت چشمگیری داشته است و نتوانسته تلاشی در جهت بهبود کند. وضعیت زنان جامعه روز به روز تضعیف شده و ارزش زنان در جامعه اسلامی با توجه به فاصله ی زیاد بین زنان و مردان در دین اسلام و اجبار آن در کشورمان تقلیل رفته است.
ورزشکاران
عدم حضور زنان در میادین ورزشی به علت پوشش و یا اینکه شوهرانشان اجازه خروج از کشور و حضور آنان در مسابقات را به آنها نداده اند و مسابقه دادن با حجاب که دست و پاگیر بوده و مشکلات خاص خود را دارد، همچنین مشکلاتی اعم از دست دادن با مسولین ورزشی غیر همجنس در سطح بین المللی نیز بخشی از مشکلات عدیده ی زنان در بخش ورزشی کشور است که در حکومت دیکتاتوری که تظاهر به مردمی بودن میکند از این دست کم نبوده است
موضوع مهم دیگری که میتوان به آن پرداخت موضوع کودک همسری است .
ازدواج کودکان به خصوص دختران در سنین زیر 10 سال هم یکی از بزرگترین آسیب هایی است که بواسطه ی حضور اسلام در ایران، کشورو مردمانمان را تحت تاثیر قرار داده است.
ازدواج بر اساس اجبار والدین و بدون خواست دختر بچه هایی که هنوز از کودکی شان چیزی نمیدانند و اغلب به شکل معامله خانواده ها و به نوعی خرید و فروشی کودکان زیر پرچم اسلام نه تنها آسیب به کودکان است که جامعه را پر از بیوگانی ساخته که هم باید از پس مخارج خود بر آیند و هم فرزندان حاصل از ازدواج زودهنگامشان و به همین شکل نسل به نسل این آسیب به آیندگان سرایت میکند
سخن آخر:
جامعه جهانی حقوق بشر نسبت به وضعیت پر از بحران موضوعات اجتماعی –مذهبی –ملیتی –نژادی بطور کامل اگاهی دارد و سعی در اگاه کردن مردمان و جهان است از این رو ما فعالان حقوق بشر اینجا هستیم تا با آگاهی سازی دیگران بسوی پیشرفت و فرهنگ سازی جامعه ایران قدمی موثر برداریم
بنابر این میتوان گفت که طبق اهداف جامعه جهانی حقوق بشر دین از سیاست جدا هست و نبایدهیچدام را سپر بلای دیگری کرد اما به صراحت میشود گفت جمهوری .ا.ا دین را سپر بلای خود نموده و با آن هر روز با زندگی جامعه بشری در ایران مخصوصا قشر آسیب پذیر تر همانند زنان –کودکان مورد ظلم و ستم قرار میدهد
امید به آن زمانی که کشور عزیزمان به آن روزی برسد که همه افراد بصورت آزادانه بتوانند حق آزادی بیان –حق زندگی –حق دموکراسی –حق ازادی عقیده و.... داشته باشند
نقض بی وقفه ی حقوق بشر در ایران سبب شده تا :
کمیسیون ایالات متحده درباره آزادی مذهب در گزارش مربوط به سال ۲۰۱۷ خود به تداوم نقض آزادیهای مذهبی در کشورهای جهان و از جمله در جمهوری اسلامی ایران پرداخت.
این کمیسیون در آخرین گزارش خود با اشاره به زیر پا نهادن مداوم آزادیهای مذهبی در یکسال گذشته در ایران آورده است: "بازداشتهای طولانی، شکنجه، و زندان و اعدام بر اساس اتهامات مذهبی معمول بوده است".
گزارش کمیسیون ایالات متحده درباره آزادی مذهب یادآور شده است که با انتخاب حسن روحانی در سال ۲۰۱۳شمار زندانیان عقیدتی در ایران افزایش یافت هرچند عده ای از زندانیان عقیده هم طی این مدت آزاد شدند.
وزارت خارجه آمریکا از سال ۱۹۹۹ ایران را در ردیف «کشورهای مورد نگرانی ویژه» در مورد آزادی مذاهب قرار داده است. گزارش اخیر توصیه کرده است که جمهوری اسلامی امسال نیز در همین ردیف بماند.
لازم است پیش از هر چیز بدانیم بین دین و اعتقادات مذهبی و زندگی اجتماعی انسان رابطهی مستقیمی وجود دارد. اهمیت دین در حدی است که مضامین و مفاهیم آن در سبک زندگی انسان اثرگذار است. دین بر شاخصهای مختلف اجتماعی از جمله رشد جمعیت تأثیر میگذارد. سرزمین پهناور ایران با تاریخچهای بسیار کهن در ادوار مختلف تاریخی دینهای مختلفی را تجربه نموده است. به بیانی دیگر، تاریخ ایران آکنده از اختلاط و اتفاق میان عقاید و آرا و دین و دولت است. به عبارتی سرزمین ایران در طول تاریخ دارای جمعیتها، نژادها و حکومتهای متعددی بوده است که برخی از آنها مهاجرین یا مهاجمینی از سرزمینهای دیگر بودهاند. مردم ایران قبل از اسلام، ادیانی مانند زرتشت، مانوی و ... نیز داشتهاند و بعد از آمدن اسلام هم مسلمان بودهاند. آخرین دینی که به ایران وارد شده، دین اسلام بوده است. به این ترتیب پس از تشکیل دولت صفویان همواره »تشیع« آیین رسمی ایران بوده است
اسلام- شیعه- صفویان و جمهوری اسلامی
بد نیست که اشاره ای کوتاه به تاریخ مذهب در ایران از دوران صفویان تا به امروز بیاندازیم.
با مرور کوتاهی بر تاریخ درمی یابیم که صفویان با زیرکی توانستند در اوایل سده ی دهم هجری قمری شیعه ی دوازده امامی را در کشور مذهب رسمی قرار دهند و با این کار توانستند نفوذ عثمانیان در ایران را به شکل چشم گیری کاهش دهند.
آنها نیاز به مردمی داشتند که به دولت ایران وفادار باشند و دین برای جلب این وفاداری وسیله مناسبی بود.
صفویان از ابتدا مبنای مذهب را با اجبار گذاشتند. تا جایی که دارایی سنی ها را کشف و ضبط کرده و صوفیان سنی را وادار میکردند که یا مرگ یا تبعید و یا تشیع را انتخاب نمایند.
این روال با عوض شدن پادشاهان و سلسله ها تا به امروز بی شک دستخوش تغییرات زیادی بوده است، اما از ابتدای انقلاب اسلامی ایران و روی کار آمدن رژیم جمهوری اسلامی به جای رژیم سلطنت شاهنشاهی، تغییرات بی نظم و نا هماهنگ بدون دور اندیشی، بدست افرادی نا لایق و نا کار آمد اتفاق افتاد. این تغییرات سبب شد که اجبار در اسلام شیعه درعصر معاصر با توجه به رسانه ای شدن و پیشرفت روز افزون بشر و پیشرفت ارتباطات در دنیا تشدید شد و افراد بسیاری را تحت تاثیر قرار داد. (از جمله میتوان به موج اول مهاجران ایرانی در دوران معاصر اشاره کرد که به دلیل آزار دینی تن به غربت دادند و اغلب اموال آنها مصادره شد ، کسانی هم که نتوانستند کشور را ترک کنند مجبور به سکوت بودند و با کوچکترین اعتراضی مجازات های سنگین تحت عنوان محاربه و فساد فی الارض منتظر آنها بود.....
زنان-مذهب اجباری در ایران بعد از انقلاب جمهموری . ا
حال آنکه مصائب زنان بعد از انقلاب ایران بیش از پیش نمود پیدا کرد چرا که از سویی متاثر از اسلام و احکام و دستورات آن (قوانین مربوط به میراث، قضاوت ویا شهادت زنان در دادگاه ها، عدم انتصاب زنان به عنوان رییس جمهور وغیره) زنان همواره جنس دوم به حساب آمده و همواره حقوقشان پایمال میشده و از سویی دیگر قوانین و عرف و چارچوبهای اجتمایی باعث تضییع شدن روز افزون حقوق زنان شده است. تا جایی ارزش زنان در کشورمان ، با توجه به قوانین اسلامی پایین امده است که گاهی زنان مانند فرمانبردارانی مطیع که فقط در راستای ارضاع امیال و خودکامگی مردان هستند به حساب می آیند. و از همه بد تر اینکه قبل از هر کس خودشان به این باور میرسند که آنان جنس دوم و ضعیف هستند.
هنوز در ایران خانواده هایی مردسالار و پر تعصب وجود دارد که خواسته زنان را نادیده میگرند و حق انتخاب را از آنان سلب میکنند و او را ضعیفه می نامند. چه قبل از ازدواج با رفتارهای مردسالارنه پدر و مردان فامیل و چه بعد ازدواج بحران های شدید رفتاری همسر همانند:
سلب حق انتخاب، تصمیم گیری - به عنوان مثال "عدم امکان سفر زنان متاهل به کشوری دیگر که بدون اذن شوهر ،حق تحصیل در زندگی مشترک و انتخاب پوشش میتوان اشاره کرد.که همه اینها منجر به افسردگی –رعب و وحشت –استرس و فشارهای روحی میشود
حتی برای جزئی ترین کارها حق انتخاب ندارد مانند: حق داشتن تلفن همراه و استفاده از آن.
بحث حجاب
با نگاهی کوتاه به تاریخ در میابیم که حجاب همواره موضوعی اختیاری بوده و از زمان اسلام تا کنون در هیچ کجای جهان به شکل اجبارگونه ای که جمهوری اسلامی آن را ارائه میکند وجود نداشته. حتی صفویان که پایه گذاران شیعه بودند، با تمام فشارهایی که به ادیان دیگر داشتند هرگز به لحاظ پوشش، زنان جامعه را وادار نکردند که حجاب بر سر کنند.
اما پس از انقلاب ایران و کش و قوس های میان مذهبیون افراطی و افراد عادی جامعه که بر اثر سخنرانی های رهبران گذشته و حال ج. ا. مانند خمینی و خامنه ای و منتظری و مذهبیونی از این دست از طرفی و از طرف دیگر مقاومت زنانی که میخواستند از حد اقل حقوق انسانی که نوع پوششان بود دفاع کنند در 11 آبانماه 1362 لایحه پر حاشیه تعزیرات با 159 ماده در کمیسیون قضایی مجلس که پیشتر به تصویب رسیده بود و یکی از ماده های آن در رابطه با عفت عمومی بود اجرایی شد.
با اجرایی شدن این لایحه تا کنون بیش از پیش شاهد زیرپاگذاشتن حقوق زنان در کشور و افزایش قوانینی که سبب نادیده گرفتن زنان و یا محدود و محصور کردنشان میشود، هستیم.
این در حالی است که شرایط برای زنانی که دارای مذهب دیگری هستند بسیار پیچیده تر است در واقع زنان هر مذهبی علیرغم میل باطنی و باور و ایمان قلبی خودشان در جمهوری اسلامی میبایست که لوگو و برچسب اسلام را پذیرفته و با پوشش خود نماد اسلام را هر چند که به آن بی باور باشند و مذهب خودشان منافاتی با پوشش نداشته باشد، عرضه کنند و در غیر اینصورت با آنها برخورد های شدید قضایی میشود و جالبتر از این آن است در اخبارها از جانب زنان سخن میگویند و ادعای آن را دارند که زنان از وضعیت فعلی راضی هستند واگر رفراندوم برگزار گردد زنان به حجاب اسلام که همان اجبار است رای میدهند.
حکومت ایران حق زنان را با هر کیش و مذهبی که دارند به نام اسلام سلب میکنند .ظلم میکنند .ستم میکنندو با نام دین ان را مانند مهر بر روی پیشانی زنان میکوبند.
درصورتی که در اصل 23 قانون اساسی رژیم جمهوری اسلامی صریحا ذکر شده است که تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ کس را نمیتوان به صرف داشتن عقیده ای مورد تعرض و موأخذه قرار داد.
کم نیستند کسانی که تنها به صرف داشتن عقیده شخصی اشان زندان ها را سالیان سال تجربه کرده اند، از ادامه تحصیل باز مانده و از دانشگاه ها اخراج شدند و یا در بازداشت به سر میبرند که حتی اجازه تماس از داخل زندان را با بیرون و خانواده هایشان ندارند. (سما نظیفی،شیرین بنی نژاد، ندا شبانی،آزیتا رفیع زاده،آتوسا احمد آئی)
همچنین در اصل دوازدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده است که:
دین رسمی ایران، اسلام و مذهب جعفری اثنیعشری است و این اصل الی الابد غیرقابل تغییر است و مذاهب دیگر اسلامی اعم از حنفی، شافعی، مالکی و خیلی مذاهب دیگر کامل هستند و پیروان این مذاهب در انجام مراسم مذهبی، طبق فقه خودشان آزادند و در تعلیم و تربیت دینی و احوال شخصیه (ازدواج، طلاق، ارث و وصیت) و دعاوی مربوط به آن در دادگاهها رسمیت دارند و در هر منطقهای که پیروان هر یک از این مذاهب اکثریت داشته باشند، مقررات محلی در حدود اختیارات شوراها بر طبق آن مذهب خواهد بود، با حفظ حقوق پیروان سایر مذاهب.
این در حالی است که خانم ها شکوفه یداللهی، الهام احمدی و سپیده مرادی سه زن درویش محبوس در زندان قرچک ورامین نه تنها در زندان شکنجه شدند و مورد آزار قرار گرفته اند که برای خانم الهام احمدی با شکایت محمدی رئیس زندان قرچک دادگاهی شده بود با رأی دادگاه کیفری به تحمل ۱۴۸ ضربه شلاق محکوم شد.
اصل سیزدهم قانون اساسی این چنین میگوید که:
ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی تنها اقلیتهای دینی شناخته میشوند که در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزادند و در احوال شخصیه و تعلیمات دینی بر طبق آیین خود عمل میکنند.
اما عملا نه تنها هیچ آزادی ای به دیگر ادیان وجود ندارد که بارها جلوی مراسم مذهبی ادیان گرفته شده. از دراویش گنابادی و مسیحیان گرفته تا حمله به منازل بهائیان و دستگیری و مجازات افراد.
که در این مورد میتوان به بازداشت شیما و شکوفه زنگنه” دو نوکیش مسیحی اشاره کرد که در به تازگی اتفاق افتاد.
مهمترین و بارزترین قسمت مذهب اجباری برای زنان را میتوان انتخاب نوع پوشش قلمداد کرد، که بی شک تا کنون بحث های زیادی در این رابطه شده اما واقعیت امر این است که بر خلاف اینکه گاهی تصور میشود بیش از حد به این مقوله پرداخته شده میتوان گفت: که این مسئله بسیار دردناکتر و اسفناک تر از آنچه به نظر میاید است.
فرهنگ
ريشه ي تبعيض به نوعي درون فرهنگ ما جا باز كرده و از دل خانواده هامان به دل جامعه ورود كرده و گاهی برعکس
حضور مادران پسر دوست خانواده هاي پسر دوست و قوانين اجتماعي و مذهبي نا عادلانه را رقم زده که در نهایت همین چارچوب های اجتماعی و قوانین هم بر اساس چارچوب های مذهب شکل گرفته و با وجود بازتاب و عکس العمل های بین المللی فراوان باعث بروز شكافي عميق بين زنان و مردان و در نتيجه ي اين تبعيض ها و بي عدالتي ها حقوق زنان در موارد بسيار زيادي پايمال میشود
مشاغل و مشکلات زنان
محدودیتهای شغلی زنان که دستخوش عرف و عادات اجتماعی است همه و همه متاثر از همین مذهب اجباری است که سالیان زیادی است همچون دیواری بلند مانع رشد زنان در جامعه بوده است و زنان با نا امنی های بسیاری در مسیر اشتغال مواجه اند. به شکلی که امروز تنها یک در صد زنان شاغل ایران کار فرما هستند. دردناکتر از همه اینکه قربانیان تجاوزات در ایران بر اساس همین نگرش مذهبی اسلام ریشه در فرهنگ و خانواده های مردم دوانده است. زنانی که به آنها تجاوز میشود به دلیل بی آبرویی یا باید سکوت کنند یا خفه شان میکنند و یا به عنوان دلایل تحریک مردان خودشان مسول اینگونه تجاوزات قلمداد میشوند.
کسی هم که در این شرایط از خود دفاع کند محکوم میشود
ریحانه جباری و زهرا نوید پور که به تازگی کشته شد از این دسته اند
در این رابطه میتوان گفت : اسلام اجباری که جمهوری اسلامی آن را به مردم خود تحمیل کرده نه تنها راهکاری برای قربانی شدن و آسیب های زنان ارائه نمیدهد بلکه طلبکارانه معتقد است که همیشه باید در بند و اسیر باشند و باعث انحراف مردان و جامعه نشوند.
پس از انقلاب با وجود پیشرفت روز افزون تکنولوژی و علم، کشور ما در رابطه با حقوق زنان نه تنها عقب مانده که پسرفت چشمگیری داشته است و نتوانسته تلاشی در جهت بهبود کند. وضعیت زنان جامعه روز به روز تضعیف شده و ارزش زنان در جامعه اسلامی با توجه به فاصله ی زیاد بین زنان و مردان در دین اسلام و اجبار آن در کشورمان تقلیل رفته است.
ورزشکاران
عدم حضور زنان در میادین ورزشی به علت پوشش و یا اینکه شوهرانشان اجازه خروج از کشور و حضور آنان در مسابقات را به آنها نداده اند و مسابقه دادن با حجاب که دست و پاگیر بوده و مشکلات خاص خود را دارد، همچنین مشکلاتی اعم از دست دادن با مسولین ورزشی غیر همجنس در سطح بین المللی نیز بخشی از مشکلات عدیده ی زنان در بخش ورزشی کشور است که در حکومت دیکتاتوری که تظاهر به مردمی بودن میکند از این دست کم نبوده است
موضوع مهم دیگری که میتوان به آن پرداخت موضوع کودک همسری است .
ازدواج کودکان به خصوص دختران در سنین زیر 10 سال هم یکی از بزرگترین آسیب هایی است که بواسطه ی حضور اسلام در ایران، کشورو مردمانمان را تحت تاثیر قرار داده است.
ازدواج بر اساس اجبار والدین و بدون خواست دختر بچه هایی که هنوز از کودکی شان چیزی نمیدانند و اغلب به شکل معامله خانواده ها و به نوعی خرید و فروشی کودکان زیر پرچم اسلام نه تنها آسیب به کودکان است که جامعه را پر از بیوگانی ساخته که هم باید از پس مخارج خود بر آیند و هم فرزندان حاصل از ازدواج زودهنگامشان و به همین شکل نسل به نسل این آسیب به آیندگان سرایت میکند
سخن آخر:
جامعه جهانی حقوق بشر نسبت به وضعیت پر از بحران موضوعات اجتماعی –مذهبی –ملیتی –نژادی بطور کامل اگاهی دارد و سعی در اگاه کردن مردمان و جهان است از این رو ما فعالان حقوق بشر اینجا هستیم تا با آگاهی سازی دیگران بسوی پیشرفت و فرهنگ سازی جامعه ایران قدمی موثر برداریم
بنابر این میتوان گفت که طبق اهداف جامعه جهانی حقوق بشر دین از سیاست جدا هست و نبایدهیچدام را سپر بلای دیگری کرد اما به صراحت میشود گفت جمهوری .ا.ا دین را سپر بلای خود نموده و با آن هر روز با زندگی جامعه بشری در ایران مخصوصا قشر آسیب پذیر تر همانند زنان –کودکان مورد ظلم و ستم قرار میدهد
امید به آن زمانی که کشور عزیزمان به آن روزی برسد که همه افراد بصورت آزادانه بتوانند حق آزادی بیان –حق زندگی –حق دموکراسی –حق ازادی عقیده و.... داشته باشند
نقض بی وقفه ی حقوق بشر در ایران سبب شده تا :
کمیسیون ایالات متحده درباره آزادی مذهب در گزارش مربوط به سال ۲۰۱۷ خود به تداوم نقض آزادیهای مذهبی در کشورهای جهان و از جمله در جمهوری اسلامی ایران پرداخت.
این کمیسیون در آخرین گزارش خود با اشاره به زیر پا نهادن مداوم آزادیهای مذهبی در یکسال گذشته در ایران آورده است: "بازداشتهای طولانی، شکنجه، و زندان و اعدام بر اساس اتهامات مذهبی معمول بوده است".
گزارش کمیسیون ایالات متحده درباره آزادی مذهب یادآور شده است که با انتخاب حسن روحانی در سال ۲۰۱۳شمار زندانیان عقیدتی در ایران افزایش یافت هرچند عده ای از زندانیان عقیده هم طی این مدت آزاد شدند.
وزارت خارجه آمریکا از سال ۱۹۹۹ ایران را در ردیف «کشورهای مورد نگرانی ویژه» در مورد آزادی مذاهب قرار داده است. گزارش اخیر توصیه کرده است که جمهوری اسلامی امسال نیز در همین ردیف بماند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر