۱*به نام خالق پیدا و پنهان که پیدا و نهان داند به یکسان
۳*خانواده، مناسب ترین نظام برای تأمین نیازهای روحی و معنوی بشر است.
مجمع جهانی سازمان ملل در سال ۱۹۹۳ در تاریخ ۲۰ سپتامبر، ۱۵ مای برابر با ۲۵ اردیبهشت را روز جهانی خانواده اعلام کرده است.
هدف از گرامیداشت روز خانواده، اهمیت جوامع جهانی به خانواده به عنوان اصلی ترین رکن جامعه و برطرف کردن مواردی است که در دنیای امروز خانواده و این کانون گرم را تهدید میکند.
همچنین روز جهانی خانواده فرصتی است برای بالا بردن سطح اگاهی عمومی در مورد مسایل مربوط به خانواده و ربط ان در جوامع مختلف است.
۴*خانواده اصلی ترین نهاد اجتماعی، زیربنای جوامع و خاستگاه فرهنگ ها است.
مراسم سالانه روز جهانی خانواده،نشان دهنده ی اهمیت اتصال جامعه جهانی به خانواده ها به عنوان واحد های اساسی جوامع است و همچنین نگرانی جوامع از وضعیت امور خانواده در اطراف جهان را منعکس میکند.این روز موقعیتی را فراهم میکند تا بتوان به واقعیت هایی از روش های اقتصادی، ادبی، اجتماعی و جمعیت شناختی موثر بر خانواده ها دست یافت.
قدامات و فعالیتهای اصلی این روز عبارتند از
• ارتقاء درک از هدف روز جهانی خانواده
• ارتقاء توجه به خانواده در سیاست گذاری در سطوح ملی، منطقه ای و جهانی
• فراهم آوردن خدمات اساسی در حوزه خانواده و سیاست خانواده در سازمان ملل متحد، نهادهای بین دولتی، مجمع عمومی سازمان ملل، کمیسیون توسعه اجتماعی و شورای اقتصادی و اجتماعی
• تبادل دانش و مهارت، گردش اطلاعات و حفظ شبکه سازی در مورد مسائل خانواده
• حفظ پژوهش خانواده و مطالعات تشخیصی
• پشتیبانی و ارتقاء سیاست ها و برنامه های خانواده در قوانین سراسر کشورها و سیستم سازمان ملل
• ارائه کمک های فنی و پشتیبانی از ظرفیت سازی برای دولتهای کشورهای درحال توسعه در حوزه خانواده
• برقراری ارتباط و گفتگو با دولتها، نهادهای مدنی و بخش خصوصی در زمینه امور مرتبط با خانواده
- خانواده مطلوب
خانواده ای مطلوب است که در ابتدا زوجین با شناخت و رضایت کامل و علاقه طرفین ازدواج صورت بگیرد و همچنین در ان درک ، ازخودگذشتگی و پایبندی اعضای خانواده به باورها و رعایت حقوق دیگر اعضای خانواده،مشورت و همکاری و احترام به عقاید و… است.خانواده ای که زن و مرد در کنار هم احساس امنیت و ارامش داشته باشند و گوش شنوایی برای هم بدون قضاوت.زن و مردی که در کنار هم احساس قدرت کنند به حقوق هم احترام بگذراند برابری داشته باشند و با گذر زمان و رفت و امد سختی ها روز عشقشان را همیشه مقدس بدانند.خانواده مطلوب از توجه به خواسته ها و رعایت ۵ بخش صورت میگیرد،بخش زن و شوهر،بخش مادر و فرزند،بخش پدر و فرزند ،بخش پدر و مادر و فرزندان و بخش فرزند با فرزند.
خانواده مطلوب، خانواده ای است که پدر و مادر گه گاه برای فرزندانشان تنها گوش باشند و هنر شنیدن را در خود تقویت کنند. در این صورت می توانند هرچه بیشتر به دنیای فرزندان خود نزدیک شوند و بر آن اثر بگذارند.خانواده ایی که حضور در ان هم برای پدر و مادر لذت بخش است و هم برای فرزندان بهترین پناه گاه به شمار می رود. این خانواده کانونی خواهد بود برای پرورش نسل آینده و محلی برای انتقال درست ارزش ها و فرهنگ های گذشته، تا هیچ گاه فرزندان، خود را بدون هویت ندانند و از پیشینه خود دور نشوند.
- عوامل امنیت و ثبات خانواده
رشته حیات خانواده باید چنان استوار باشد که هیچ عاملی نتواند آن را از هم بگسلد. برای حفظ خانواده از فروپاشی باید از همان آغاز مراقب بود و کنترل های لازم را انجام داد. عواملی که سبب حفظ خانواده از خطر و آلودگی ها می شود، بسیار و متنوع است؛ زیرا بخشی از آنها به خود زن و مرد، بعضی به اجتماع و برخی نیز به دولت و حکومت برمی گردد.
که بزرگترین صلاح برای جلوگیری از فروپاشی خانواده توجه به جایگاه زن و مرد و برابری و محبت و همکاری و باور و حمایت از یکدیگر میباشد.تا در مواجه با اسیب های اجتماعی بتوان مقاوم بود و با مشورت و همکاری کانون خانواده را حفظ نمود.
کنترل مشکلات خانواده مدرن امروزی از جمله
شناخت و توجه خانواده ها به نیازهای فرزندان در سنین مختلف و همبستگی نسیت به نیاز انها
نقش متضاد اعضای خانواده،هنگامی که کودکان از سنین مختلف هستند،مثلا فرزندان ارشد و جوانتر از فرزندان دیگر، باید به موقعیت جدید خود برگردند و خوب نیازها و مسیرشان جدا از فرزندان دیگر است که پدر و مادر باید تعادل را برقرار کنند و همچنین فرزندان بدانند نسبت به هم وظایفی دارند همه اعضا بدانند الگوی یکدیگر هستند و مسئولیت های هر عضو خانواده با توجه به کارهای روزانه، رفتار مناسب و انتظارات دیگر. تا همه اعضای خانواده می آموزند که تنوع و تفاوت های بیشتری را درک کنند.
مشکلات عدالت اجتماعی بین پدر و مادر بی طرف و فرزند جدید،
حمایت مالی و عاطفی بیشتر برای همه اعضای خانواده در دسترس باشد.
از انجا که خانواده اولین جاییست که عشق و محبت و همبستگی را به فرزندان یاد میدهند پدر و مادر باید به هم عشق بیشتر بورزند و احترام نسبت به هم داشته باشند و بیشتر از قبل هم اغوشی داشته باشند و به یکدیگر اهمیت دهند و بسیار موارد مهم تر که متاسفانه در ایران وقتی فرزندان می ایند پدر و مادر از هم دور میشوند به نظر من فرزندان باید شاهد ابراز عشق پدر و مادرشان باشند.
در واقع خانواده، زنجیره ارتباطی اجتماع و تضمین کننده آرامش و ثبات جامعه است.اما نقش جامعه در تربیت و شکل گیری شخصیت کودکان چیست؟
از انجا که امروزه کودکان بیشتر تحت تاثیر جامعه هستند دولت ها موظف هستند که اموزش و تربیت کودکان را به نحو احسن سازماندهی کنند و از خانواده ها نگهداری کنند تا امنیت کودکان را همراه داشته باشد.خانواده قلب جامعه هستند از سیاست تا عمل.جوامع، سازمان ها و بخش ها باید رویکردی مشارکتی درسیستم سراسر خانواده ها باشد.
روابط کلیدی هستند و در طول زمان ادامه می یابند که احترام و اعتماد ان را میسازد که باید در جامعه گسترش یابد. در مورد اینکه چه چیزی از سلامت خانواده پشتیبانی می کند باید کوشا باشند خدمات، امکانات و فعالیت ها نیازهای خانواده های محلی را برآورده می کنند نظارت اجتماعی، کنترل عوامل مزاحم، کنترل مراکز فساد، اجرای قوانین، ارشاد عمومی، آسان سازی ازدواج، دادن امتیاز شغلی به متأهل ها و کنترل مسئله طلاق، رسیدگی به مشکلات همگی می تواند در حفظ و ثبات حیات خانواده مؤثر باشد.
۵*از انجا که خانواده اهمیت فراوانی در بنای جوامع دارد یکی از مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر در همین خصوص تنظیم شده است.
مادهٔ ۱۶ حق آزادی انتخاب همسر
- مردان و زنان بالغ، بدون هیچ گونه محدودیتی به حیث نژاد، ملیت، یا دین حق دارند که با یکدیگر زناشویی کنند و خانوادهای بنیان نهند. همه سزاوار و محق به داشتن حقوقی برابر در زمان عقد زناشویی، در طول زمان زندگی مشترک و هنگام فسخ آن هستند.
- عقد ازدواج نمیبایست صورت بندد مگر تنها با آزادی و رضایت کامل همسران که خواهان ازدواجند.
- خانواده یک واحد گروهی طبیعی و زیربنایی برای جامعه است و سزاوار است تا به وسیلهٔ جامعه و «حکومت» نگاهداری شود.
- همچنین کنوانسیون ۹ دسامبر ۱۹۶۴ براساس ماده ۶ به اجرا درآمده است.
- دولتهای طرف قرارداد،برای رعایت سن قانونی طرفین و رضایت کامل و ازادانه طرفین و حقوق برابر باید اقدامات لازم را اجرا کنند.
۷* بدون شک قوانین ایران با توجه به قوانین اسلامی تنظیم شده که در این میان قانون مدنی وقانون مجازات اسلامی در مباحث ومواد مختلف تبعیضات گسترده ای را نسبت به زنان اعمال کرده اند.گر چه بسیاری از متشرعان وفقها وحتی حقوقدانان بر این باورند که قوانین اسلامی حرمت وارزش زنان راترفیع داده ,ولی ما بر این باوریم که وضع این قوانین نه تنها حرمت وارزشی به زنان نداده ,بلکه بصورتی تبعیض امیز انان را از حقوق انسانی واولیه خود باز داشته است.ماده ۱۱۰۵[3] قانون مدنی به صراحت ریاست خانواده را از خصایص مرد میداند .استفاده از کلمه ریاست در قوانین وبخصوص در ارتباط با روابط خانوادگی تنها یک چیز را به ذهن متبادر می کند. وان اطاعت وتبعیت مرعوس از رییس است.در هر رابطه رییس و و مرعوسی چه در میان سازمانها و ارگانهای دولتی چه نهادهای خصوصی اطاعت و فرمانبرداری مرعوس جزیی از این روابط است و در مقابل عدم اطاعت مرعوس ضمانت اجراهایی از اخطار گرفته تا اخراج شخص از ان موسسه یا نهاد در نظر گرفته شده است.که البته نفس چنین روابطی که صرفا روابط اجتماعی وشغلی است با نوع رابطه ای که درخانواده حاکم است متفاوت می باشد. ولی نفس ریاست همان است که مفهوم عام خود را یعنی مطلق ریاست را در برمی گیرد.و متاسفانه در رابطه ای که اساس و بنیاد ان مبتنی بر احساس و شراکت زوج در خانواده است ریاست اساس و نگرش این رابطه را نابود کرده است و نوعی نگرش خودبرتر بینی را در مردان تقویت کرده و روابط عاشقانه تبدیل به روابطی شده که در ان از این ریاست به شیوه ای استفاده شده که به شیوه ای نادرست و ناعادلانه هر رفتاری و درخواستی از سوی رییس صورت میگیرد،
در حالی که اگر زن سرپیچی یا تخلف کند ضمانت اجراهایی در قانون برای این سرپیچی در نطر گرفته شده است که از این ضمانت اجراها میتوان به عدم پرداخت نفقه به زنی که ازتمکین مرد خارج میشود نام برد.
ماده 1108[4] قانون مدنی: "چنانچه زن از وظایف زوجیت امتناع کند مستحق نفقه نخواهد بود."حمایت قانون باعث شده که مردان از این اجبار قانون علیه زنان استفاده نموده ودر صورت عدم تمکین نوعی از خشونت واجبار را بر زنان تحمیل نمایند.
ضمانت اجرای عدم پرداخت نفقه پشتوانه قدرتمندی است برای مردان که تجاوز به تن وجسم زن راحق قانونی خود دانسته وخشونت جنسی را نسبت به زنان اعمال نمایند.در بسیاری موارد عدم رضایت زنان به تمکین باعث می شود که در معرض خشونتهای دیگری نیز قرار بگیرند که میتواند خشونت جسمی وفیزیکی و ضرب وشتم از جانب مردان باشد.
به همین خاطر زنان در راستای تهدید قانونگذار به عدم پرداخت نفقه وعدم پذیرفتن اطاعت مطلق از رییس خانواده تلاش میکنند که بتوانند قدرت اداره خود رااز نظر اقتصادی داشته
باشند.در صدر اسلام شرکت زنان و نقش انان فقط در خانه و وظایف انان در منزل تعریف شده در صورتی که امروزه بخشی از وظایف اقتصادی وتامین معاش را که قانون بر عهده مردان گذاشته را بر دوش گرفته وپا به پای انان در تامین معاش خانواده تلاش میکنند.[13]
وتنها خواسته شان بی گمان برابری وتساوی حقوقشان با مردان است.زنان در ایران از لحاظ مالی استقلال اندکی دارند و گاهی فقط با پساندازهای جزیی زندگی میکنند و همان مبلغ را نیز بعد از جمعآوری دوباره به پیکره خانواده برمیگردانند. هنگامی که زنان شاغل بازنشسته میشوند یا سنشان بالا میرود و در برخی موارد سرپرست خانواده را از دست میدهند، احتیاج دارند از استقلال مالی کافی برخوردار باشند تا بتوانند مشکلاتشان را حل کنند که متاسفانه در ایران زنان پشتوانه ای برای حمایت ندارند.زنان سرپرست خانوار در ایران روز به روز در حال افزایش است بیمه ی تامین اجتماعی یکی از مهم ترین نیازهای زنان سرپست خانوار یا بی سرپرست می باشد اما بعد از سالها تنها زنان با بیش از سه فرزند میتوانند از بیمه استفاده کنند اما دولت بازهم همه ی زنان بیش از سه فرزند را هم نتواست زیر پوشش خود قرار دهد..زنان در ایران در خصوص کاریابی با مشکلات بسیاری روبه رو هستند که همه از تبعیض علیه زنان نشات میگیرد و این تبعیض شامل بیمه انان نیز میباشد.بیش از 80 درصد شاغلانی که بیمه نیستند زنان هستند.
۸* نقش زن در خانواده و جامعه غیر قابل انکار است و بی توجهی به آن تبعات فردی، خانوادگی و اجتماعی زیادی را در پی دارد. عوامل زیادی چون خشونت، تبعیض جنسیتی بی توجهی و نادیده گرفتن بر این قشر مهم تاثیر مخرب فراوانی گذاشته است.از جمله تبعات حاصل از خشونت علیه زنان طلاق، روابط فرازناشویی، ایجاد اختلالات و مشکلات روانشناختی، روسپیگری، افزایش تعداد فرزندان بی سرپرست، فرار فرزندان از منزل،پرورش سبک فرزندپروری نامطلوب، کاهش اعتماد به نفس، کاهش عزت نفس و روی آوردن به مصرف مواد است بر اساس این موارد سلامت روان زنان کاهش یافته و اختلالاتی چون افسردگی، اضطراب و آسیب به خود به وجود می آید. بنابراین زنان با خلق و روحیه نامناسب و مضطرب نمی توانند در خانه و جامعه به خوبی ایفای نقش کنند. به همین ترتیب کم کم از جامعه و افراد فاصله می گیرند این زنان مادرانی هستند که کودکانشان پر از خلل هستند و اناده پذیرش اسیب ها.
آمارها حاکی از آن است که در دهه اخیر درصد طلاق بسیار بالا رفته، به طوری که میگویند در شهرها از هر 3 ازدواج، یکی به طلاق منجر میشود که متاسفانه پیامدهای جبرانناپذیری را به دنبال خواهد داشت.1- عدم شناخت از یکدیگر قبل از ازدواج.برای شناخت صحیح، زوجها ابتدا باید خود را بشناسند و زمانی که به خودشناسی رسیدند در درجه بعد به دنبال کسی باشند که با تواناییها و ارزشهایشان همخوانی داشته باشد. برای شناختن یکدیگر باید چند ملاک و معیار را مورد بررسی قرار دهند از جمله:از نظر فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی شبیه هم باشند، زیرا نگاه و گفتوگوی فضای زندگی از این مدخل است به لحاظ مذهبی در یک راستا باشند و به اعتقادات یکدیگر احترام بگذارند.
تفاوت سنی را در نظر بگیرند.باید هر دو طرف از ظاهر و آراستگی شریک زندگیشان خوششان بیاید.میزان یکسان انرژی.توجه به عادتهای شخصی،میزان پول خرج کردن که متاسفانه در ایران خانواده ها تصمیم گیرنده هستند و اجازه ولی لازم است و زن و مرد شناخت کافی به هم ندارند.
برای مثال تعداد زنانی که از مشکلات روانشناختی چون وسواس و اظطراب همسر رنج میبرند و در جامعه هم هیچ حمایتی نمیشوند نه میتوانند به ارگان خاصی مراجعه کنند نه میتوانند به مراجع قانونی شکایت کنند.مثالی از عدم شناخت کافی قبل از ازدواج فیلم ملی و راه های نرفته اش ساخته خانم تهمینه میلانی که ازشون تشکر میکنم با این همه محدودیت ها گوشه ای از مشکلات زنان در ایران رو به نمایش گذاشتند و پیشنهاد میکنم همه ی دختران جوان این فیلم رو یک بار ببینند.همچنین به علت سنت های اشتباه و مرسوم در جامعه زنان باید بسوزند و بسازند تا دامان طلاق خوشی را از بقیه اعضای خانواده نگیرد در صورتی که باید این فرهنگ از یک جا شروع به ترمیم شود.ما باید از خود شروع کنیم به همه با چشمی نگاه کنیم که حق زندگی دارند و قضاوت نکنیم کسی را با توجه به پیشینه ی خانوادگی
ازدواج یکی از حساسترین وقایع زندگی انسان و از مهمترین نهادهای جهان، حداقلی از سن را برای آغاز این مرحله از زندگی، ضروری دانستهاند. ولی متاسفانه امار ازدواج کودکان در ایران بسیار زیاد است ایران ۱۵۰۰۰ کودک بیوه دارد.در برخی مواقع خانواده با ازدواج در سن پایین مخالف هستند اما فرزندان بر آن اصرار دارند و احساس می کنند که مستقل می شوند وقتی افراد در شرایط غلط ازدواج می کنند زندگی موفقی نخواهند داشت. ازدواج زود هنگام دختران مصداق خشونت جنسی و کودک آزاری است.با ادامه یافتن ازدواج کودکان در جامعه، اندک اندک تبدیل به یک جامعه نابالغ میشویم. جامعهای که رشد کافی نیافته و بلوغ فکری ندارد. در دنیا کودکانی زیادی وجود که زیرسن 14 سالگی مادر شدن این مادران کودکانی پرورش می دهند که خود سرمایه فرهنگی ندارند و همچنین سرمایه اقتصادی وی هم از بین می رود این درحالی است که اشتغال و تحصیل منابعی برای ابراز وجود اجتماعی زنان است.
استقلال مالی امنیت اقتصادی، تایید و احترام به زنان می دهد که این سه مولفه لازمه خود شکوفایی زن است و زن تصور می کنند به مرحله ای رسیده که دیگران را از داشته های خود بهره مند کند زنی که فرصت تحصیل و اشتغال را از دست می هد به لحاظ سرمایه مادی ضعیف می شود که این ضعف را به فرزندان خود انتقال می دهد.یکی از حقوق انسانی هر شهروند حمایت حامعه از او می باشد مخصوصا اگر کودک باشد جامعه وظیفه حمایت و برقراری امکانات اموزش برای انان را دارد.به امید اینکه هر چه زودتر شاهد کاهش ازدواج کودکان باشیم.
در خاتمه نوشته ای توسط نیلوفر ایمانیان
اگر زن در نگاهت ضعیف است چرا بیشتر جنگ ها بر سر عشق یک زن بوجود امده است...
زنان محبت خدایند،زنان چشمه ی اعتماد به نفس تو هستند،زنان استانه ی صبر هستند.
نشکنیم صبرش را که جهنمی شود دنیا
اراده کند تو حتی خودت را هم نداری چرا که اقتدار نداری،استواری نداری،عشق و اعتماد به نفس نداری، میشکنی در خودت
وقتی زنی پر از اعتراض باشد و مهر سکوت بر لب, فقط لحظه ها را تا سفیدی تمام موهایش میشمارد،
زن انتقام نمیگیرد اما این ملکه ی محبت و زیباییه خلقت،سربازانی محافظ دارد که اشک هایش را می شمارند و تورا در فلاکت و درد غرق میکند،
زن را خدا افرید و کانون خانواده قرار داد تا بدانی که خانواده بدون ارامش و اقتداره زن گسستنی ست،
گرمای زندگیت را و شیرینی و تداوم زندگی را با درد زایمان به تو بخشید تا با دیدن دردها و شنیدن ناله ها و فریادهایش هر روز به یاد بیاوری از خودگذشتی و عشق را،به یاد بیاوری که فرزندت چقدر عزیز است و چه رنج های عاطفی برای امدنش کشیده ای پس دنیا را جای زیباتری کنی برایش
نه اینکه بی تفاوت بگذری از رنج های یک زن و با قانون دروغی که درد زایمان برای تنبیه زنان در عدل الهی ست خوشحال شوی.چقدر ادمان ابله هستند که این چنین مادر را قضاوت می کنند.
درد زایمان فقط برای جوشیدن همیشگی عشق خانواده است
درد زایمان برای تجلی عشق همسرت است
در اوج سختی و درد موجودی شگفت متولد میشود و به انی از یاد میبرد همه ی دردهارا.
درد زایمان تجلی قدرت یک زن است که تمام سختی های زندگیت را چون اب روان میشورد و به زیباترین لحظه ی زندگیت تبدیل میکند،
و تو قدر بدان زنان را که مقدسند
که جوهر عشق و محبت اند
کنارش باش،حامیش باش و به انتخابت احترام بگذار که عشق او همیشه حلال دلت است.
بکار بذرهای محبت را در درونش،او را سرشار از عشق و محبت کن
تا اگر روزی افتاب سختی ها بر تو بارید و در گرمای خفه کننده ای،تشنه محبوس شدی
ان سایه ی بذر و محبت که در درونش کاشتی تو را پناه دهد و با عشقش سیرابت کند و برای موفقیتت در دل خاک ریشه بدواند و تو را صاحب خوشبختی کند.
اگر بذری نکاری درختی چگونه سایه دهد
زن مقدس است او را دوست داشتن کافی نیست او را عشق و حمایت و درک و برابری و فهمیدن هم نیاز است... به سرمایه ات احترام بگزار
در حکومت کشورم ایران درست جایی که به تسکین دست هایت نیاز دارم تو را در اتاق انتظار و من را در اتاق بیهوشی محبوس میکنند،بشکن این قانون بی عدالتی را،می خواهم تو همیشه کنارم باشی و عاشق و محافظ خانواده
نگذار در این دنیا محبوس و منتظر،بیهوش بمانم.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر