خبرگزاری هرانا _ روز دانشجو، در ایران به شانزدهمین روز از ماه آذر اطلاق میشود. امروز در دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل به مناسبت این روز دانشجویان تجمع اعتراضی و تریبون آزاد برگزار کردند.
در این تجمع اعتراضی بیانیهای نیز توسط دانشجویان قرائت شد که در بخشی از آن آمده است “۱۶ آذر امسال ما دانشجویان سالنهای آمفی خود را ترک کرده و به صحن دانشگاه آمدیم تا با صدایی رسا و بلند به همهی اقتدارگرایان اعلام کنیم علی رغم تمامی صدمات و حملات، دانشگاه همچنان ایستاده و پابرجاست و این آخرین سنگر آزادی در برابر ظلم و ستم و خفقان پا پس نخواهد کشید.”. دانشجویان در این بیانیه همچنین بر ضرورت بازنگری قانون اساسی تاکید کردند.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، امروز ۱۳ آذر ۱۳۹۷ دانشجویان دانشگاه نوشیروانی بابل در محوطهی دانشگاه با برگزاری تجمع اعتراضی و تریبون آزاد به استقبال ۱۶ آذر (روز دانشجو) رفتند، دانشجویان با سردادن شعار و برافراشتن پلاکارد به کالاییسازی آموزش و سرکوب دانشجویان و کارگران اعتراض کردند.
دانشجویان در ابتدای این تجمع بنا به سنت همیشگی تجمعهای اعتراضی جنبش دانشجویی دور هم حلقه زدند و سرود یار دبستانی را یکصدا خواندند، سپس با سردادن شعارهایی همچون “دانشجو میمیرد ذلت نمیپذیرد”، “زندانی سیاسی آزاد باید گردد” و “دانشجو کارگر اتحاد اتحاد” مقدمات برگزاری تریبون آزاد را آماده کردند.
در پشت تریبون پلاکاردی با عنوان “دانشگاه زنده است” نصب شد و با لکههای قرمزرنگ به نشانهی خونهای ریختهی جنبش دانشجویی مزین شده بود.
در حین برگزاری تریبون آزاد دانشجویان پلاکاردهایی با عنوان “سرکوب دانشجویان را متوقف کنید”، “دانشجو میمیرد ذلت نمیپذیرد”، “کارگر، دانشجو، آزاد باید گردد” و ” ای دولت امید اکنون وقت پاسخ است، با درد دانشجو و معلم و کارگر چه میکنی؟” را در دست گرفتند.
دانشجویان در طی تریبون آزاد به فعالین مدنی، معلمان و کارگران زندانی همچون محمد حبیبی، اسماعیل بخشی و فرهاد میثمی اشاره کردند و خواهان آزادی بیقید و شرط آنها و سایر زندانیان سیاسی شدند. از سوی دیگر شعارهایی در انتقاد از علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی سر داده شد و دانشجویان خواهان پاسخگویی وی شدند که چرا هیچگاه وارد دانشگاهها نمیشود.
در انتهای تریبون آزاد یک بار دیگر سرود “یار دبستانی” و همچنین سرود “سراومد زمستون” در حلقهی دانشجویان معترض خوانده شد؛ سپس بیانیهای از طرف انجمن فرهنگ و تمدن اسلامی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل قرائت شد.
متن کامل این بیانیه که در انتهای این تجمع قرائت شد عینا در ادامه میآید:
“دست مزن چشم، ببستم دو دست
راه مرو چشم، دو پایم شکست
حرف مزن قطع نمودم سخن
نطق مکن چشم ببستم دهن
هیچ نفهم این سخن عنوان مکن
خواهش نافهمی انسان مکن
لال شوم کور شوم کر شوم
لیک محال است که من خر شوم
۶۵ سال از آن روز میگذرد که سه آذر اهورایی در خون غلتیدند تا دانشگاه از تعرض بیگانگان در امان باشد. ۱۶ آذر میراثیست از تاریخ برای امروز ما، تا در این نقطهی عطف تاریخی، دوباره بر خواستهها و مطالبات به حق خود پافشاری کنیم که یادآور تمام دردها و رنجهایی شویم که جنبش دانشجویی برای اعتلای آزادی و استقلال متحمل شده است.
۱۶ آذر امسال ما دانشجویان سالنهای آمفی خود را ترک کرده و به صحن دانشگاه آمدیم تا با صدایی رسا و بلند به همهی اقتدارگرایان اعلام کنیم علی رغم تمامی صدمات و حملات، دانشگاه همچنان ایستاده و پابرجاست و این آخرین سنگر آزادی در برابر ظلم و ستم و خفقان پا پس نخواهد کشید.
بدون شک از شروع حرکتهای دانشجویی، نقد و آرمانگرایی جز جداییناپذیر روح جنبش دانشجویی بوده است، نقدی که ضرورت وجود آن در هر برهه از زمان بر کسی پوشیده نیست اما با سیاستهای غلط اقتصادی دغدغهی دانشجوی امروز به تامین اولیههای زندگیاش تقلیل یافته است تا حتی فرصت نقد هم از او گرفته شود. پادگانیسازی دانشگاه کم بود، سیاستهای پولیسازی هم به آن اضافه شد و اینگونه بود که ما را از درون تهی کردند.
وقتی از برونسپاری خدمات دانشگاه و پولی شدن آن و وظیفهی دولت در تامین آموزش رایگان میگوییم، معمولا با این پاسخ روبرو میشویم که دولت پول ندارد، در حالی که حجم فرارهای مالیاتی و فسادهای مالی عظیم چه بسا بیش از بودجهی مورد نیاز آموزشی باشد.
خواستهی ما یا بهتر بگویم حق ما جلوگیری از پولیسازی، کالاییسازی و بدهکارسازی ما دانشجویان توسط دانشگاهها، وزارت علوم، شورای عالی انقلاب فرهنگی و کل ساز و کار دولت است. خواستهای که از ما دانشجویان یا همان کارگران بیکار فردا سلب شده است. خواستهای که از کارگران هپکو ، هفتتپه و فولاد خوزستان نیز سلب شده است. خواستهای که از کشاورزان بیآب اصفهان سلب شده است. خواستهای از معلمان و آموزگاران ما نیز سلب شده است. و به شما بگویم که این خواستها متن اصل ۴۳ قانون اساسی این کشور است.
اما چه انتظار برای اجرای قانون؟ وقتی که زندانها پر از حقوقدانان و فعالین مدنی ای ست که ماههاست بدون محاکمه در بازداشت به سر میبرند. فعالانی که با ریشهیابی و صورتبندی بحرانها سعی در حلشان داشتند و دارند اما با قوای قهریهای مواجه میشوند که رویکردش انکار مشکلات و امنیتی کردن آنهاست.
گفتهایم و باز هم میگوییم اگر امروز بحرانهای اجتماعی و سیاسی تا این حد فراگیر شده است، مسئولیتپذیری اخلاقی و کنش عقلانی این را ایجاب میکند که بگوییم نقش اصلاحطلبان دولتمحور در ناامیدی جامعه از ایجاد فضای تغییر کمتر از هستهی صلب حاکمیت نبوده است. اصلاحطلبان بروکراتی که چانهزنی بیحاصلشان در قدرت نه تنها باعث تهی شدن جریان اصلاحطلبی از معنای واقعی آن شده بلکه با عدم تحقق وعدهها و رانتهای جناحی موجب بیشتر شدن فاصلهی مردم با کنش اصلاحگرایانه شدهاند چرا که مردم با هر قسم از سیاستورزی که بحران را به رسمیت نشناسد و راهکاری کمهزینه، درونزا و معطوف به بهبود وضعیت همه اقشار نداشته باشد و توامان رویکردی حذفی در پیش بگیرد مخالفند.
نیک میدانیم که راه رهایی، تکیه بر سیاست مردمی و حرکتهای جمعی دموکراتیک است. حرکتهایی که در سالیان سال مبارزه ادامه داشته است. از جنبش ملی شدن صنعت نفت و سه قطره خون سال ۳۲ گرفته تا انقلاب ۵۷ و جنبش سبز.
صراحتا اعلام میداریم که ما با هر کنشورزی و جهتگیریای که بخواهد آثار سیاسی هزینه زا و مخرب بر مردم داشته و از مبانی دموکراسی و مدارا به دور باشد یا با تحریف تاریخ و تبلیغات رسانهای سعی در آرمانی نشان دادن ایران پیش از انقلاب داشته و به دنبال منحرف کردن خواستههای مردم باشد، مرزبندی میکنیم.
حال با توجه به بنبستهای ساختاری موجود در حاکمیت و انسداد سیاسی حاکم بر فضای کشور، مسئلهی اصلاح و بازنگری در قانون اساسی و آغاز مسیر جمهوری سوم میتواند تصمیمی سرنوشتساز و راهگشا در مسیر آینده ی کوتاه مدت کشور برای حل بحرانها باشد.
امروز به مسئله ی اصلاح و بازنگری در قانون اساسی از طرف اقتدارگرایان و جناح محافظه کار حاکمیت به دیده ی تزلزل نگاه می شود و برخی از اصلاح طلبان نیز به آن به دیده ی تندروی نگاه می کنند و البته از نگاه جریانات حامی براندازی، ابزاری برای بزک کردن نظام کنونی قلمداد می شود. ما اما عمیقا معتقدیم مسئله ی بازنگری در قانون اساسی یک تصمیم برد-برد هم برای مطالبات نیروهای تحولخواه و هم برای منافع عمومی ایران میباشد. اما و صد اما مقصود ما از بازنگری نه فرآیند مخفی و پشت درهای بسته، مبهم و غیرشفاف مانند سال ۶۸، بلکه فرآیندی شفاف، اثربخش و تحت نظارت عمومی شهروندان برای تغییرات بنیادین در ساختارهای انتصابی حاکمیت از جمله شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام و نیروهای نظامی و قوهی قضاییه و افزایش اختیارات نهادهای انتخابی همچون قوه ی مجریه و مجلس می باشد.
معتقدیم چنین تغییری، آخرین و تنها راه باقیماندهست که با زبان قانون، در میان بحرانهای کنونی میتواند به تحقق مطالبات عمومی زنان، کارگران، دانشجویان، معلمان، اقلیتها و سایر اقشار کمک کنند.
امروز شعار ما این است: جدایی از ترس، رهایی از نیاز”.
لازم به ذکر است، هر چند روز ۱۶ آذر ریشه در وقایع و اعتراضات دانشجویی در رژیم سابق دارد و حتی برای مدت طولانی توسط دولت ایران مورد تبلیغ و بهره برداری سیاسی قرار می گرفت اما در خلال سالهای اخیر، جریان دانشجویی از این روز و فرصتی که فراهم می آورد برای اعتراض به شرایط سیاسی و صنفی بهره می برد. از همین روست که سالهاست فعالان دانشجویی اساسا به دلیل مشارکت در برنامه های اعتراضی این روز راهی زندان و محکمه می شوند.
در این تجمع اعتراضی بیانیهای نیز توسط دانشجویان قرائت شد که در بخشی از آن آمده است “۱۶ آذر امسال ما دانشجویان سالنهای آمفی خود را ترک کرده و به صحن دانشگاه آمدیم تا با صدایی رسا و بلند به همهی اقتدارگرایان اعلام کنیم علی رغم تمامی صدمات و حملات، دانشگاه همچنان ایستاده و پابرجاست و این آخرین سنگر آزادی در برابر ظلم و ستم و خفقان پا پس نخواهد کشید.”. دانشجویان در این بیانیه همچنین بر ضرورت بازنگری قانون اساسی تاکید کردند.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، امروز ۱۳ آذر ۱۳۹۷ دانشجویان دانشگاه نوشیروانی بابل در محوطهی دانشگاه با برگزاری تجمع اعتراضی و تریبون آزاد به استقبال ۱۶ آذر (روز دانشجو) رفتند، دانشجویان با سردادن شعار و برافراشتن پلاکارد به کالاییسازی آموزش و سرکوب دانشجویان و کارگران اعتراض کردند.
دانشجویان در ابتدای این تجمع بنا به سنت همیشگی تجمعهای اعتراضی جنبش دانشجویی دور هم حلقه زدند و سرود یار دبستانی را یکصدا خواندند، سپس با سردادن شعارهایی همچون “دانشجو میمیرد ذلت نمیپذیرد”، “زندانی سیاسی آزاد باید گردد” و “دانشجو کارگر اتحاد اتحاد” مقدمات برگزاری تریبون آزاد را آماده کردند.
در پشت تریبون پلاکاردی با عنوان “دانشگاه زنده است” نصب شد و با لکههای قرمزرنگ به نشانهی خونهای ریختهی جنبش دانشجویی مزین شده بود.
در حین برگزاری تریبون آزاد دانشجویان پلاکاردهایی با عنوان “سرکوب دانشجویان را متوقف کنید”، “دانشجو میمیرد ذلت نمیپذیرد”، “کارگر، دانشجو، آزاد باید گردد” و ” ای دولت امید اکنون وقت پاسخ است، با درد دانشجو و معلم و کارگر چه میکنی؟” را در دست گرفتند.
دانشجویان در طی تریبون آزاد به فعالین مدنی، معلمان و کارگران زندانی همچون محمد حبیبی، اسماعیل بخشی و فرهاد میثمی اشاره کردند و خواهان آزادی بیقید و شرط آنها و سایر زندانیان سیاسی شدند. از سوی دیگر شعارهایی در انتقاد از علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی سر داده شد و دانشجویان خواهان پاسخگویی وی شدند که چرا هیچگاه وارد دانشگاهها نمیشود.
در انتهای تریبون آزاد یک بار دیگر سرود “یار دبستانی” و همچنین سرود “سراومد زمستون” در حلقهی دانشجویان معترض خوانده شد؛ سپس بیانیهای از طرف انجمن فرهنگ و تمدن اسلامی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل قرائت شد.
متن کامل این بیانیه که در انتهای این تجمع قرائت شد عینا در ادامه میآید:
“دست مزن چشم، ببستم دو دست
راه مرو چشم، دو پایم شکست
حرف مزن قطع نمودم سخن
نطق مکن چشم ببستم دهن
هیچ نفهم این سخن عنوان مکن
خواهش نافهمی انسان مکن
لال شوم کور شوم کر شوم
لیک محال است که من خر شوم
۶۵ سال از آن روز میگذرد که سه آذر اهورایی در خون غلتیدند تا دانشگاه از تعرض بیگانگان در امان باشد. ۱۶ آذر میراثیست از تاریخ برای امروز ما، تا در این نقطهی عطف تاریخی، دوباره بر خواستهها و مطالبات به حق خود پافشاری کنیم که یادآور تمام دردها و رنجهایی شویم که جنبش دانشجویی برای اعتلای آزادی و استقلال متحمل شده است.
۱۶ آذر امسال ما دانشجویان سالنهای آمفی خود را ترک کرده و به صحن دانشگاه آمدیم تا با صدایی رسا و بلند به همهی اقتدارگرایان اعلام کنیم علی رغم تمامی صدمات و حملات، دانشگاه همچنان ایستاده و پابرجاست و این آخرین سنگر آزادی در برابر ظلم و ستم و خفقان پا پس نخواهد کشید.
بدون شک از شروع حرکتهای دانشجویی، نقد و آرمانگرایی جز جداییناپذیر روح جنبش دانشجویی بوده است، نقدی که ضرورت وجود آن در هر برهه از زمان بر کسی پوشیده نیست اما با سیاستهای غلط اقتصادی دغدغهی دانشجوی امروز به تامین اولیههای زندگیاش تقلیل یافته است تا حتی فرصت نقد هم از او گرفته شود. پادگانیسازی دانشگاه کم بود، سیاستهای پولیسازی هم به آن اضافه شد و اینگونه بود که ما را از درون تهی کردند.
وقتی از برونسپاری خدمات دانشگاه و پولی شدن آن و وظیفهی دولت در تامین آموزش رایگان میگوییم، معمولا با این پاسخ روبرو میشویم که دولت پول ندارد، در حالی که حجم فرارهای مالیاتی و فسادهای مالی عظیم چه بسا بیش از بودجهی مورد نیاز آموزشی باشد.
خواستهی ما یا بهتر بگویم حق ما جلوگیری از پولیسازی، کالاییسازی و بدهکارسازی ما دانشجویان توسط دانشگاهها، وزارت علوم، شورای عالی انقلاب فرهنگی و کل ساز و کار دولت است. خواستهای که از ما دانشجویان یا همان کارگران بیکار فردا سلب شده است. خواستهای که از کارگران هپکو ، هفتتپه و فولاد خوزستان نیز سلب شده است. خواستهای که از کشاورزان بیآب اصفهان سلب شده است. خواستهای از معلمان و آموزگاران ما نیز سلب شده است. و به شما بگویم که این خواستها متن اصل ۴۳ قانون اساسی این کشور است.
اما چه انتظار برای اجرای قانون؟ وقتی که زندانها پر از حقوقدانان و فعالین مدنی ای ست که ماههاست بدون محاکمه در بازداشت به سر میبرند. فعالانی که با ریشهیابی و صورتبندی بحرانها سعی در حلشان داشتند و دارند اما با قوای قهریهای مواجه میشوند که رویکردش انکار مشکلات و امنیتی کردن آنهاست.
گفتهایم و باز هم میگوییم اگر امروز بحرانهای اجتماعی و سیاسی تا این حد فراگیر شده است، مسئولیتپذیری اخلاقی و کنش عقلانی این را ایجاب میکند که بگوییم نقش اصلاحطلبان دولتمحور در ناامیدی جامعه از ایجاد فضای تغییر کمتر از هستهی صلب حاکمیت نبوده است. اصلاحطلبان بروکراتی که چانهزنی بیحاصلشان در قدرت نه تنها باعث تهی شدن جریان اصلاحطلبی از معنای واقعی آن شده بلکه با عدم تحقق وعدهها و رانتهای جناحی موجب بیشتر شدن فاصلهی مردم با کنش اصلاحگرایانه شدهاند چرا که مردم با هر قسم از سیاستورزی که بحران را به رسمیت نشناسد و راهکاری کمهزینه، درونزا و معطوف به بهبود وضعیت همه اقشار نداشته باشد و توامان رویکردی حذفی در پیش بگیرد مخالفند.
نیک میدانیم که راه رهایی، تکیه بر سیاست مردمی و حرکتهای جمعی دموکراتیک است. حرکتهایی که در سالیان سال مبارزه ادامه داشته است. از جنبش ملی شدن صنعت نفت و سه قطره خون سال ۳۲ گرفته تا انقلاب ۵۷ و جنبش سبز.
صراحتا اعلام میداریم که ما با هر کنشورزی و جهتگیریای که بخواهد آثار سیاسی هزینه زا و مخرب بر مردم داشته و از مبانی دموکراسی و مدارا به دور باشد یا با تحریف تاریخ و تبلیغات رسانهای سعی در آرمانی نشان دادن ایران پیش از انقلاب داشته و به دنبال منحرف کردن خواستههای مردم باشد، مرزبندی میکنیم.
حال با توجه به بنبستهای ساختاری موجود در حاکمیت و انسداد سیاسی حاکم بر فضای کشور، مسئلهی اصلاح و بازنگری در قانون اساسی و آغاز مسیر جمهوری سوم میتواند تصمیمی سرنوشتساز و راهگشا در مسیر آینده ی کوتاه مدت کشور برای حل بحرانها باشد.
امروز به مسئله ی اصلاح و بازنگری در قانون اساسی از طرف اقتدارگرایان و جناح محافظه کار حاکمیت به دیده ی تزلزل نگاه می شود و برخی از اصلاح طلبان نیز به آن به دیده ی تندروی نگاه می کنند و البته از نگاه جریانات حامی براندازی، ابزاری برای بزک کردن نظام کنونی قلمداد می شود. ما اما عمیقا معتقدیم مسئله ی بازنگری در قانون اساسی یک تصمیم برد-برد هم برای مطالبات نیروهای تحولخواه و هم برای منافع عمومی ایران میباشد. اما و صد اما مقصود ما از بازنگری نه فرآیند مخفی و پشت درهای بسته، مبهم و غیرشفاف مانند سال ۶۸، بلکه فرآیندی شفاف، اثربخش و تحت نظارت عمومی شهروندان برای تغییرات بنیادین در ساختارهای انتصابی حاکمیت از جمله شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام و نیروهای نظامی و قوهی قضاییه و افزایش اختیارات نهادهای انتخابی همچون قوه ی مجریه و مجلس می باشد.
معتقدیم چنین تغییری، آخرین و تنها راه باقیماندهست که با زبان قانون، در میان بحرانهای کنونی میتواند به تحقق مطالبات عمومی زنان، کارگران، دانشجویان، معلمان، اقلیتها و سایر اقشار کمک کنند.
امروز شعار ما این است: جدایی از ترس، رهایی از نیاز”.
لازم به ذکر است، هر چند روز ۱۶ آذر ریشه در وقایع و اعتراضات دانشجویی در رژیم سابق دارد و حتی برای مدت طولانی توسط دولت ایران مورد تبلیغ و بهره برداری سیاسی قرار می گرفت اما در خلال سالهای اخیر، جریان دانشجویی از این روز و فرصتی که فراهم می آورد برای اعتراض به شرایط سیاسی و صنفی بهره می برد. از همین روست که سالهاست فعالان دانشجویی اساسا به دلیل مشارکت در برنامه های اعتراضی این روز راهی زندان و محکمه می شوند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر